واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: همسر سوم دو "هوو" را به پای طلاق کشاند مدتى بعد من و هوويم متوجه شديم شاهين زن جوان ديگرى را به عقد موقت خود درآورده است بنابراين به خانه مادرشوهرم رفته و خبر ازدواج سوم پسرش را به او داديم. دو «هوو» پس از افشاى راز سومين ازدواج شوهرشان با مراجعه به دادگاه خانواده تقاضاى طلاق كردند. به گزارش ایران، گلشيفته - ۳۷ ساله - كه مقابل قاضى دادگاه خانواده ايستاده بود، گفت: من و همسرم نسبت فاميلى دورى داريم. از دوران نوجوانى كه شاهين همراه خانواده اش به خانه ما مى آمدند به خوبى نگاه هاى معنى دارش را حس مى كردم. او پسرى پر سروصدا و شلوغ بود كه در هر جمعى خودش را زود نشان مى داد اما برعكس من دخترى كم حرف و ساكت بودم كه فقط به ادامه تحصيل فكر مى كردم. اوايل علاقه اش را از من پنهان مى كرد. سرانجام پس از اتمام دوران تحصيل و ناكامى در كنكور در يك روز سرد پائيزى مادر شاهين به خانه ما آمد. بعد هم با كلى تعريف مرا كه تنها دختر خانواده بودم از مادرم خواستگارى كرد. من كه در اتاق مشغول خياطى بودم با شنيدن اسمم از دهان مادر شاهين با تعجب گوش هايم را تيز كرده و فهميدم او به تازگى از خدمت سربازى بازگشته و در يك هتل مشغول كار شده است. بعد هم از علاقه ديرينه خود نسبت به من با مادرش حرف زده و او را براى خواستگارى به خانه ما فرستاده است. آن شب خوشحال از شنيدن اين موضوع زودتر از هميشه به اتاقم رفتم. آن شب پدرم ديروقت به خانه آمد و مادر هنگام خوردن شام سر صحبت را با پدرم باز كرد. پدرم نيز با شناختى كه از خانواده شاهين داشت مخالفتى نكرد. فرداى آن روز پدرم مرا به گوشه اى كشاند و درباره پيشنهاد خانواده شاهين با من حرف زد. سكوت معنى دار من هم خبر از علاقه مشتركمان داد. سرانجام چند شب بعد شاهين و خانواده اش با يك سبد گل به خانه ما آمدند و مراسم خواستگارى به خوبى برگزار شد. با توافق دو خانواده مهريه ام ۱۱۰ سكه طلا تعيين و قرار برگزارى مراسم عقدكنان تعيين شد. چند ماه بعد از خواستگارى و خريد عروسى پس از برگزارى جشن به خانه بخت رفتيم. زندگى مشترك ما در آپارتمان مجاور محل سكونت مادرشوهرم كه پس از مرگ همسرش تنها مانده بود، آغاز شد. ماه هاى اول كنار هم زندگى خوب و آرامى داشتيم تا اين كه باردار شدم. شوهرم پس از شنيدن اين خبر در حالى كه بشدت ابراز خوشحالى مى كرد به بهانه تأمين خرج و مخارج زندگى مدت بيشترى را بيرون از خانه سپرى مى كرد، اما با تولد نخستين فرزندمان اخلاق و رفتار شاهين حسابى تغيير كرد. او با شنيدن صداى گاه و بيگاه شبانه شبنم خيلى زود از كوره درمى رفت و مرا به باد كتك مى گرفت. در آن زمان مادرشوهرم سعى مى كرد در نگهدارى از فرزندم كمكم كند تا شايد رفتارهاى شوهرم تغيير كند. اما او همچنان بى توجه به زندگى مان به خوشگذرانى هاى شبانه اش ادامه مى داد. متأسفانه چند ماه پس از تولد فرزند اولم دوباره باردار شدم و همسرم با شنيدن خبر باردارى ام چند روزى به حالت قهر به خانه نيامد. او مى گفت به هيچ وجه علاقه اى به بچه دوم ندارد، ضمن اين كه مدعى بود نمى تواند از عهده مخارج زندگى برآيد. با اين حال پس از پادرميانى مادرشوهرم كه زنى ساده دل و خوش قلب است او به خانه بازگشت. با تولد پسرمان تا مدت كوتاهى اخلاق و رفتارش بهتر شد، اما اين موضوع مقطعى بود؛ چرا كه او ديگر مرا نمى خواست و در فكر ازدواج مجدد با زن جوانى بود. به همين خاطر با بهانه جويى هاى مختلف چند ماهى زندگى را برايم سياه كرد تا به ازدواج دومش رضايت دهم. من نيز به خاطر حفظ آبرو و آينده فرزندانم مجبور شدم خواسته او را بپذيرم. بدين ترتيب زن جوان وارد زندگى ما شد و از همان روز بدبختى ها و فلاكت من آغاز شد. اما به خاطر بچه هايم خون جگر خوردم و همه سختى ها را تحمل كردم. «هوو»يم از زمانى كه قدم به خانه ما گذاشت، در صدد آزار و اذيت من و فرزندانم برآمد. او سعى مى كرد با اين رفتارش در خانه ما حكمفرمايى كند. او دائماً همسرم را تحريك مى كرد كه من و فرزندانم را از خانه بيرون بيندازد، اما مادرشوهرم كه در ايام جوانى همسرش را از دست داده بود و با سختى و مشقت دو فرزندش را بزرگ كرده بود مدافع حقوق من و فرزندانم بود. سرانجام با پادرميانى مادرشوهرم، شاهين از طلاق دادن من منصرف شد. با اين حال زن دوم شوهرم هم خيلى زود از چشمش افتاد. تا اين كه مدتى بعد من و هوويم متوجه شديم شاهين زن جوان ديگرى را به عقد موقت خود درآورده است بنابراين به خانه مادرشوهرم رفته و خبر ازدواج سوم پسرش را به او داديم. شاهين هم بى خبر از مشكلاتى كه در انتظارش بود به زندگى با همسر سومش ادامه داد. مادرشوهرم كه زنى فداكار و پاك است به خاطر حقوق از دست رفته ام به من قول داد در سرپرستى و نگهدارى از دو فرزندم كمكم كند. اما من تصميم خودم را گرفته ام.البته همسرم راضى به طلاق توافقى است. اما من كه تاكنون در آن زندگى رنگ خوشبختى را نديده ام راضى به طلاق توافقى نيستم. هوويم نيز در همين شعبه دادخواست طلاق داده است. بدين ترتيب قاضى دادگاه پس از تحقيق و اثبات گفته هاى اين زن و بررسى پرونده زن دوم شاهين و ساير موارد مطرح شده و نيز با توجه به حاضر نشدن شوهر خيانتكار در جلسه هاى دادگاه، حكم به طلاق غيابى زن اول داد.قرار است قاضى پرونده بزودى رأى خود را درباره تقاضاى همسر دوم اين مرد نيز صادر كند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]