تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن هرگاه سخن گويد ياد (خدا) مى كند و منافق هرگاه سخن گويد بيهوده گويى مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815468887




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«فردا دير است...»، پرونده‌اي براي تحول در حوزه/5نگاهي به تاريخچه تحولات حوزه‌هاي علميه/قسمت اول


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: «فردا دير است...»، پرونده‌اي براي تحول در حوزه/5نگاهي به تاريخچه تحولات حوزه‌هاي علميه/قسمت اول
گردآوري: نهاد روحانيت همواره در تحولات سياسي و اجتماعي و فرهنگي حضور داشته و به چشم آمده، اما تحولات دروني حوزه در اعصار مختلف، معمولاً در بررسي نقش روحانيت ديده نشده يا مغفول مانده است.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) همزمان با آغاز سال تحصيلي حوزه‌هاي علميه سراسر كشور، دفتر حفظ و نشر حضرت آيت‌الله خامنه‌اي اقدام به تهيه و انتشار ويژه‌نامه‌اي در چهار بخش با عناوين «بسم‌الله»، «ديدار»، «تحول» و «پنجره» تحت عنوان «فردا دير است...» با موضوع تحول در حوزه‌هاي علميه كرده است.

در بخش تحول حوزه مطلبي با عنوان «ما شناسنامه داريم» نگاهي به تاريخچه تحولات حوزه‌هاي علميه از ابتدا تا عصر حاضر داشته است كه در ذيل مي‌آيد.

آن زمان محرم كه مي‌شد، سه دسته‌ي عزاداري مشهور در تهران راه مي‌افتاد‌ كه همه‌شان هم نهايتاً به شمس‌العماره مي‌آمدند؛ دسته‌‌ ترك‌ها، ‌دسته عرب‌ها و دسته قزاق‌ها. رضاخان گِل به سر خودش مي‌ماليد و قزاق‌ها را رهبري مي‌كرد! يك‌بار كه او دسته قزاق‌ها را به منزل آقاسيدكمال‌الدين بهبهاني- از علماي بزرگ تهران و برادر مرحوم آقاسيدعبدالله بهبهاني از علماي مبارز مشروطه- آورده بود، گفت: «آقا اين‌ها همه ياران شما و سربازان امام زمان هستند! آمده‌اند اينجا سر بسپارند. آمده‌اند شما دعاشان كني و از خدا برايشان توفيق بخواهي كه به اسلام و به مملكت خدمت كنند!»

همين رضاخان پس از به قدرت رسيدن، شمشير را در برابر هويت و نمادهاي ديني از رو بست؛ روضه‌خواني را ممنوع كرد؛ چادر از سر زنان كشيد؛ براي روحانيان پوشيدن لباس مخصوص را قدغن كرد و... در اين اوضاع و احوال علماي قم براي مبارزه با اسلام‌زدايي او و احياي ميراث ماندگار شيعه به فكر تقويت حوزه افتادند.

حوزه‌هاي علميه‌ شيعه از گذشته‌هاي دور در ميان مسلمانان حضور داشته و نقش بسزايي در توسعه معارف ديني و آموزه‌هاي اسلامي ايفا كرده‌اند. نهاد روحانيت همواره در تحولات سياسي و اجتماعي و فرهنگي حضور داشته و به چشم آمده، اما تحولات دروني حوزه در اعصار مختلف، معمولاً در بررسي نقش روحانيت ديده نشده يا مغفول مانده است.

براي مرور پيشينه‌ تشكيل حوزه‌هاي علميه‌ اسلامي بايد به سال‌هاي آغاز دعوت پيامبر اسلام در مكه بازگرديم و به دوراني كه پيامبر خدا(ص) حلقه‏هاي دروس الهي را در خانه‌ي حضرت خديجه(س) و در شعب ابي‏طالب و در بازار عكاظ و در خانه‌ي ارقم بن ابي‏الارقم مخزومي تشكيل مي‏داد تا تعاليم اسلامي را براي تازه مسلمان‌ها بيان كند و دين اسلام را گسترش دهد.

اين محافل به نوعي نخستين حوزه‌هاي علميه جهان اسلام به شمار مي‌رفت. با هجرت پيامبر اسلام به مدينه، گويي حوزه‌ علميه‌ مكه هم براي هميشه از رونق افتاد؛ به گونه‌اي كه پس از گذشت 14 قرن، هنوز اين شهر نتوانسته است كه دوباره صداي درس و بحث طلاب مدارس علمي اسلامي را بشنود.

با ورود پيامبر به مدينةالنبي، اين شهر مركز گسترش اسلام شد. تشكيلات مدارس علميه در اين شهر گسترده‌تر از مكه‌ بود و دوام آن هم بيشتر. نشر معارف اسلامي در مدينه با محوريت علي(ع) و پس از ايشان ديگر ائمه‌ معصومين(ع) شكل عملي به خود گرفت و دوران زندگي امام باقر(ع) و امام صادق(ع) يكي از پربارترين دوران‌ حيات اين حوزه به شمار مي‌رود.

شايد شرايط ويژه زماني آن دوره كه مصادف با پايان عمر حكومت امويان و روي كار آمدن عباسيان بود، زمينه مساعدي را براي ثمردهي فعاليت‌هاي ائمه فراهم آورده ‌بود.

علاوه بر مدينه كه از ديرباز و با حضور ائمه‌ معصومين(ع)، شيعيان را در خود جاي داده و مدارس علميه‌ پر رونقي را به خود ديده‌ بود، منطقه‌ «احساء» در ساحل غربي خليج فارس هم يكي از مناطق حضور شيعيان و تشكيل مدارس علميه براي گسترش معارف اسلام و فقه تشيع بوده و علماي به‌نامي را در گذشته و حتي در دوران معاصر تربيت كرده است.

احتمالاً «جبل‌عامل» را بايد نخستين پايگاه شيعيان در خارج از مرزهاي شبه جزيره‌ عربستان و سرزمين عراق به شمار آورد؛ جايي كه معارف اهل بيت در آن به همت افرادي چون سلمان فارسي و عمار ياسر و ابوذر غفاري رشد و نمو يافت.

در جبل‌عامل هم تشيع رشد كرد و هم حوزه‌ي علميه گسترش پيدا كرد و محملي شد براي تربيت دانشمندان شايسته و فقيهان طراز اول شيعه. شهيد اول، شهيد ثاني، محقق كركي، شيخ بهايي و بسياري از رهبران شيعه‌ لبنان از تربيت‌يافتگان اين حوزه علميه‌اند كه هم‌چنان نيز پا برجاست.

با ظهور دولت صفويان در ايران به عنوان اولين دولت مقتدر شيعه، بسياري از علماي جبل‌عامل و علماي ديگر مراكز تشيع به ايران مهاجرت كردند.

هجرت و تحول

از ديگر مناطقي كه در جهان اسلام به عنوان يكي از پايگاه‌هاي اصلي گسترش اسلام علوي به شمار مي‌رفت، حوزه علميه‌ي نجف بود. نجف تا قبل از شهادت امير المؤمنين(ع) سرزمين معروفي نبود و حتي تا قبل از هجرت شيخ طوسي در قرن پنجم هجري، در ديد بسياري از تاريخ‌نگاران به عنوان سرزميني شناخته مي‌شد كه برخي از علويان و شيعيان خاص امير مؤمنان(ع) را در خود جاي داده‌ بود. با هجرت شيخ طوسي به نجف، دانشجويان علوم اسلامي اين شهر را به مركز شيعه و دانشگاه بزرگ شيعه اماميه تبديل كردند و پس از آن هزاران دانشجو و متفكر شيعه در اين حوزه پرورش يافتند.

با اين حال نبايد تصور كرد كه پيش از شيخ طوسي دانشمندان شيعي در نجف نبوده‏اند. پيش از او نيز رجال علمي در اين شهر سكونت داشته‏اند، اما نجف از زماني به عنوان مركز فقه شيعي و علوم آل‌البيت(ع) درآمد كه شيخ طوسي به آن شهر هجرت كرد و با دانشمندان حاضر در مكتب درس خويش حوزه‌ علميه استواري را بنا نهاد. البته پس از حدود يك قرن، حوزه‌ علميه‌ كربلا نيز با حضور دانشمندان و فقهاي بزرگ نقاط مختلف جهان اسلام و از جمله جبل‌عامل، تحرك و پويايي بيشتري يافت و تا حدودي جايگزين حوزه علميه‌ نجف شد تا اين كه دوباره در قرن نهم هجري، حوزه‌ نجف توانست موقعيت پيشين خود را بازيابد و به عنوان مركز نشر علوم تشيع، نقشي اساسي در گسترش معارف اهل بيت و فقه علوي ايفا كند.

در اين سال‌ها تعدادي از شاگردان شهيد اول كه در دوران افول حوزه نجف به‌ كربلا آمده‌بودند، راه او را ادامه دادند و با نگارش شروحي بر آثار استادشان، دامنه‌ فقه استدلالي را وسعت بخشيدند و با تأليف كتبي در فقه‌القرآن، مباني قرآني فقه شيعه را نشر دادند.

در اين دوران هم‌چنين در حوزه‌ي نجف آثاري با موضوع منزلت تفكر شيعي و بينش شيعيان در اصول اعتقادات و فروع احكام نگاشته شد.

از اوايل قرن يازدهم نفوذ اخباريان در نجف به تدريج افزايش يافت. عده‌اي علت اين امر را مهاجرت علماي اصولي به حوزه‌ي كربلا مي‌دانند. در اين عصر ركود علمي در مباحث اصولي مشهود است تا هنگامي كه «وحيد بهبهاني» از ايران به كربلا و سپس به نجف رفت و پايه‏هاي منطق اجتهاد را تقويت كرد.

دوره‌ بعدي فعاليت حوزه نجف از قرن دوازدهم است تا قرن پانزدهم هجري كه از پرتكاپوترين دوره‏هاي حوزه‌ي نجف به شمار مي‏رود. در اين دوره «سيد محمدمهدي بحرالعلوم‏» (1155/1154 - 1212) كه از شاگردان وحيد بهبهاني و شيخ يوسف بحراني بود، زعامت ‏شيعيان و مديريت ‏حوزه‌ علميه نجف را بر عهده گرفت. اين در حالي بود كه هنوز سنش از سي سال تجاوز نكرده ‌بود. بحرالعلوم از دانشمندان فرزانه شيعه و صاحب مقامات معنوي و سير و سلوك و مورد احترام علماي شيعه‌ بوده و هست و از او به عنوان «تالي تِلو معصوم» ياد مي‌كنند.

كرامات زيادي از ايشان نقل كرده‌اند. مي‌گويند شيخ جعفر كاشف‌الغطا، دانشمند روحاني معاصر وي، با تحت‌الحنك عمامه‌اش، غبار نعلين سيد بحرالعلوم را پاك مي‏كرد.

حوزه علميه‌ نجف كه سال‌هاي متمادي مأوي و مأمن علماي بزرگ شيعه‌ بود، تحولات فقهي متفاوتي را در طول سال‌ها و به‌ويژه از قرن دوازدهم به بعد پشت سر گذاشته است. يكي از مهم‌ترين كساني كه مباني فقهي را در حوزه‌ علميه نجف دگرگون ساخت، شيخ مرتضي انصاري است كه با نگرشي جديد به مباني اجتهاد، تحولي شگرف را در علم اصول به وجود آورد.

در مكتب اصولي وي شاگردان مبرزي چون ميرزاي شيرازي، ميرزاي رشتي و آيت‌الله كوه‌كمري رشد يافتند و راه او را ادامه دادند تا آنكه متفكر و مجدّد ديگري به نام آخوند خراساني پا به عرصه نهاد و مكتب اصولي شيخ را ترتيبي نوين بخشيد و امهات مباحث اصولي را در كتاب «كفاية‏» فراهم آورد. پس از اين بود كه آيت‌‌الله شيخ محمدحسين اصفهاني، آيت‌‌الله آقاضياء‌الدين عراقي و ديگر شاگردان آخوند خراساني با تدوين كتب و تدريس اصول فقه با اسلوب جديد، تحولي را كه از عصر شيخ به وجود آمده‌ بود، تداوم بخشيدند.

علامه نائيني نيز با ژرف‏نگري خويش بر عمق و محتواي مباحث اصولي افزود و جايگاه علم اصول را در فقه جعفري برازنده‏تر از هميشه نماياند.

ديگر وقت آن بود كه علم فقه ترتيبي منسجم به خود بگيرد و فروع احكام از امهات مباحث استخراج گردد و با روشي نوين تدوين يابد. آيت‌الله سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي (1247 - 1338 ق.) با تأليف «عروة الوثقي‏» و آيت‌الله سيد ابوالحسن اصفهاني (1277 - 1365 ق.) با نگارش «وسيلة النجاة‏» مسائل شرعي را با جامعيتي فراگير تدوين كردند و به دنبال حركت علماي اصول، در فقه شيعي نيز تحولي فراگير به وجود آوردند.

آيت‌الله سيدمحمد كاظم طباطبايي يزدي كه از حوزه‏هاي علميه اصفهان و نجف بهره برده‌ بود، اندوخته‏هاي خويش را با تاليف و تدريس در اختيار مشتاقان علوم اهل بيت نهاد و با نگارش كتاب‌هاي مختلف، وحدت هدف در اصول معارف و فروع احكام را به اثبات رساند و جامعيت ‏خويش را در اين علوم نشان داد. «العروة الوثقي‏» با 3260 مسئله فقهي، كتاب مرجع شد و مراجع بزرگ را بر آن داشت تا از اسلوب آن پيروي كنند و فروع فقهي آن را در حوزه‏هاي درس خارجشان به بحث و بررسي بگذارند؛ چنان‌كه تا كنون ده‌ها حاشيه و شرح بر اين كتاب نگاشته شده است.

«وسيلة النجاة‏» سيد ابوالحسن موسوي اصفهاني نيز از ديگر نگاشته‏هاي فقه استدلالي شيعه است كه به موجب فراگير بودن مسائلش، مورد توجه فقهاي فرزانه‏اي چون امام خميني واقع شد و برخي كتاب‌هاي استدلالي فقه شيعه بر مبناي آن تآليف گشت. آيت‌الله اصفهاني پس از درگذشت آيت‌الله ميرزا محمدتقي شيرازي در سال 1338 به عنوان مرجع تقليد معرفي شد. هم‌زمان با ايشان، علامه ناييني نيز مرجع تقليد شيعيان بود تا اين كه به سال 1355 علامه ناييني در نجف و آيت‌‌الله شيخ عبدالكريم حائري در قم از دنيا رفتند و مرجعيت عامه شيعه به ‌آيت‌الله اصفهاني منحصر شد.

هادي سجادي‌پور
 شنبه 4 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن