واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تاريخ سياسي سلامت در ايران دکتر سید ابوالقاسم موسوی
سلامت همواره براي برقراري آرامش روحي و رواني و ايجاد امنيت فکري براي آحاد مردم، باعث افزايش بهرهوري در نيروي کار و توليد، اشتغال و مهار بيکاري و جذب و جلب مشارکت مردم در سرمايهگذاري در اين صنعت به عنوان يک ابزار سياسي در رفاه اجتماعي، مدنظر سياستمداران کشورها بوده است و به دليل اهميت ويژهاين موضوع، نيروهاي استعمارگر نيز به خوبي از آن بهرهبرداري کردهاند. انگيزههاي استفاده ابزاري از سلامت: 1ـ توجيهي براي حضور نيروهاي استعمارگر در سرزمينهاي اشغالي.2ـ ارايه خدمات بهداشتي درماني به مردم براي نمايش چهره انساني از نيروهاي اشغالگر. 3ـ برقراري ارتباط عاطفي با مردم با نيروها و عوامل اطلاعاتي به بهانه درمان.4ـ برقراري ارتباط با اهرمهاي سياسي، اجتماعي منطقه و تأثيرگذاري بر تصميمات گرفته شده با القاي نظريات خود در قالب پزشکان مخصوص مسئولان. 5ـ نفوذ به دربار و محرم اسرار شدن در راستاي دستيابي به اخبار و اطلاعات حکومت.6ـ دخالت علمي در کاهش توان رزمي و دفاعي کشور. 7ـ دخالت در ورود دارو و کالاهاي مورد نياز و تکميل دارو و کالاهاي مورد نظر خود.8ـ استفاده از مؤلفه دارو به عنوان اهرم فشار در هنگام بروز حوادث و اپيدميها. براي درک بهتر نحوه استفاده از بندهاي ياد شده توسط کمپاني هند شرقي در ايران، به طور اختصار به موارد زير اشاره ميشود. در نخستين دهههاي قرن 17 ميلادي، کمپاني هند شرقي، فعاليتهاي خود را در ايران با استفاده از موضوع سلامت آغاز كرد.يکي از سياستهاي مهم اعزام پزشک و به کار گماردن آنان براي رسيدن به اهدافشان بود؛ براي مثال، يک پزشک اسکاتلندي که به زبان فارسي و عربي آشنايي داشت، مسئول رسيدگي به امر درمان و بهداشت در اصفهان بود (ارتباط عاطفي با مردم) و پس از او دکتر «جان فراير»، جانشين وي شد و دکتر «آنتوني فوربر»، بيمارستان کوچکي در بندرعباس با هزينه صد و شصت شاهي تأسيس كرد. دکتر «بازن» از سوي کمپاني هند شرقي، مسئول درمان نادرشاه شد (ارتباط با هرمهاي قدرت) و در بسياري از کشورگشاييهاي نادر، اطلاعات لازم را جمعآوري ميكرد و وجود او به ويژه در مسئله حمله به هندوستان براي انگلستان بسيار کارآمد بود.در همين زمان و از آنجا که بوشهر به عنوان يک بندر مهم در جنوب ايران مورد توجه بود، پزشک ديگري به نام «ريچارد مين رينگ» در قالب نخستين جراح به بوشهر اعزام شد. دکتر «ساموئل نستني»، نماينده تامالاختيار بريتانيا در بصره بود که پس از تثبيت قدرت کمپاني هند شرقي در منطقه و نتيجه مثبت عملکرد پزشکان اعزامي، از آن پس افسران پزشک را به عنوان نماينده کمپاني استفاده كرد و همه اين پزشکان از اختيارات لازم براي مداخله در امور سياسي نيز برخوردار بودند؛ براي مثال، دکتر «اندروجوکس» و «پيسلي»، پس از ورود خود به ايران در اقدام ديگري براي تأثيرگذاري بهتر عاطفي و مذهبي پس از گرفتن مجوز براي آبلهکوبي کودکان ارمني به اصفهان رفتند. انگيزه آنان ايجاد يک ارتباط عاطفي، مذهبي با مسيحيان اصفهان و به اين وسيله، تثبيت قدرت کمپاني در اصفهان بود که در آن زمان، مرکز حکومت بوده و داشتن اطلاعات از شهر براي سياستگذارهاي بعدي کمپاني مهم بود و جالب آنکه پيسلي، بعدها مسئول بررسي اختلاف ايران و بريتانيا درباره استقرار نيروهاي انگليس در قشم شد! کاهش توان رزمي در سال 1826 دکتر «رياچ»، از سوي کمپاني به عنوان پزشک مخصوص محمدشاه تعيين شد و در آشوب هرات همراه شاه در اردوگاه سپاه بود که به دنبال سياستهاي انگليس در مسئله ايران و افغانستان و مخالفت صريح انگلستان در اين باره از سپاه شاه خارج شد و درست پس از خروج وي، بيماري اسهال در سپاه شايع و محاصره هرات پايان يافت. سوءاستفاده علمي از اين مؤلفه به اين ترتيب، کمپاني به بهانه شيوع بيماري وبا در بوشهر و امکان سرايت آن توسط کشتيها به خارج از مرزهاي ايران به ويژه هندوستان (!) دکتر «تو لوزان»، که پزشک مخصوص ناصرالدين شاه از سوي کمپاني بود، مسئول کنترل بيماريهاي واگير شد و پس از آن، دکتر «کول ويل» مسئله لزوم تأسيس مرکز قرنطينه در منطقه را مطرح و دولت ايران را متعهد به پرداخت هزينههاي آن کرد. سرگرد «جان ميد»، سرکنسول بريتانيا در بوشهر، بنا بر قانون قرنطينه، قايقهاي محلي را توقيف ميکرد و به اين ترتيب، به بهانه علمي و بشردوستانه و عامهپسند از شيوه بهداشتي محاصره دريايي در راستاي رسيدن به مقاصد سياسي انگليس بر دولت ايران استفاده شد. روسيه و آلمان بر سر اين موضوع با انگليس مخالفت کردند تا آنجا که کار به رويارويي کشيد و سرانجام، اين محاصره دريايي پايان يافت.با نگاهي به گذشته و بازنگري جديد در فضاي کنوني در مسائل جاري، مشخص ميشود که استفاده ابزاري از موضوع سلامت همچنان مطرح است و توجه مسئولان را ميطلبد. براي مثال، يادآوري دوران اوايل پيروزي انقلاب اسلامي و آغاز تحريمها، که از جمله شامل داروهاي حياتي ميشد، درسآموز است و با نگاهي به درگيريهاي اقتصادي و سياسي اروپا، آمريکا و چين و ظهور بيماريهاي نوپديدي چون جنون گاوي، آنفولانزاي مرغي و سارس جاي تعمق بيشتري پيدا ميکند. تنها بيماري سارس، زيان هنگفتي به صنعت توريسم به کشور چين وارد ساخت و با تعامل سياسي چين اعلام مهار آن هم ابلاغ شد! در زمان بيماري جنون گاوي و آنفلولانزاي مرغي نيز دامداريهاي کشورهاي صادرکننده که در بحث عوارض مالياتي اين فرآوردهها با دولتهاي اروپايي مشکلات عمده داشتند که با شيوع اين بيماري صادرات متوقف، اعتراضات خاموش و پس از تفاهمي، بيماري کاملاً کنترل شد و از سوي ديگر، صدور واکسن آنفولانزا نيز به منطقه سرريز شد؛ يعني به ظاهر پيشتر واکسن نيز آماده بود؟! همچنين ورود فاکتورهاي آلوده به ايران و آلودگي بسياري از بيماران هموفيلي به هپاتيت B و C و E آلودگي آنان به AIDS و پس از آن ورود داروي درماني هپاتيت نيز جاي تأمل دارد! همه اين مطالب، ايجاب ميکند که مسئولان سياسي کشور، اهتمام و هشياري ويژهاي به شناخت قدرتهاي پشتپرده سلامت و سياستگذاري در رابطه با آن را به طور جدي مدنظر داشته باشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 513]