واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: تقسیم كار یكی از مفاهیمی است كه مورد كابرد جامعهشناسان بوده است و عمدتاً امیل دوركیم در كتابی با همین عنوان به آن پرداخته است. «پیش از او یكی از اقتصاددانان قرن هجدهم به نام آدام اسمیت (1776) در اثرش به نام "رسالهای در باب ثروت ملل" تقسیم كار را نخستینبار تشریح كرد. وی این اصطلاح را در اشاره به تخصصی شدن فراگرد تولید كه از شاخهشدنهای كار و درآمد به صورت تقسیمات كوچك و فرعی ناشی میشود و شاخههای محدودتر و فرعی كار به طور جداگانه به وسیله كارگران مختلف انجام میشود، به كار برده است.»[1]
دوركیم خود، معتقد است كه ایده تقسیم كار را از آگوست كنت و سن سیمون گرفته است «وی در كتاب تقسیم كار، هفدهبار به نویسنده درسهایی درباره فلسفه اثباتی ارجاع میكند و با تأكید، یادآور شده كه كنت تشخیص داده بود كه تقسیم كار، سرچشمه همبستگی اجتماعی است و یكپارچگیای كه تقسیم كار میان افراد متقابلا وابسته، ایجاد میكند، تا اندازهای از كنت و سن سیمون مایه گرفته است».[2]
در جامعهشناسی ماركس(1883-1818) نیز سخن از تقسیم كار اجتماعی به میان آمده و مراد وی از آن، تشریح ویژگیهای فرایند تمایزیابی و تخصصی شدن كارهای گوناگون و مشاغل ضروری، در جریان مطلوب جامعهای است كه هر روز پیچیدهتر میشود. «ماركس معتقد بود، كه تقسیم كار در جامعه سرمایهداری، تمام جنبههای جالب و خلّاق كار را نابود كرده و فقط اعمال مرارتبار و تكراری را بر جای گذاشته است. وی در نوشتههای بعدی خود اظهار نظر كرده است، كه تقسیم تكنیكی كار در هر جامعه صنعتی مورد نیاز است؛ بطوری كه حتی در شرایط سوسیالیسم و بعد از لغو مالكیت خصوصی و نابرابری هم ادامه خواهد داشت.»[3] آگوست كنت نیز پیش از ماركس، جنبههای منفی تقسیم كار در جامعه را مورد تأكید قرار داده و معتقد بود كه تقسیم كار، سبب ایجاد شكاف و تفرقه در جامعه میشود.
از نظر امیل دوركیم که در كتاب تقسیم كار اجتماعی(1893) او منعکس است، هرچه جمعیت جوامع بیشتر شود، تقاضای مردم برای استفاده از منابع طبیعی بیشتر میشود. این امر محرّك رشد و توسعه روشهای تولیدات مادی و خدمات میشود.
هر جامعه همزمان با رشد جمعیت و افزایش تراكم جمعیت آن، به سوی ماشینیشدن و تراكم نیرو و سرمایه، حركت میكند؛ در نتیجه تقسیم كار برحسب تخصص و توانایی افراد، شكل میگیرد. از نظر دوركیم، تقسیم كار، اشاره بر آن دارد، كه شغلها، براساس تخصص و توانایی افراد تقسیم و به هر فرد، وظیفهای محول میشود؛ تا محصولات مورد نیاز جامعه را تولید کند. هرچه جمعیت یک جامعه رشد بیشتری کرده و تراکم جمعیتی آن بیشتر شود، آن جامعه، مكانیزهتر شده و از آنرو تقسیم كار، پیچیدهتر میشود. بنابراین نمود تقسیم كار اجتماعی از دیدگاه جامعهشناسان، با تبیین آن از دیدگاه اقتصاددانان، فرق دارد.
تقسیم كار اجتماعی، نوعی ساختپذیری تمامی جامعه است، كه تقسیم كار فنی یا اقتصادی، مظهری بیش از آن نیست. اما از نظر جامعهشناسی چون دوركیم، تقسیم كار، یك امر اخلاقی هم است و بیش از پیش در جوامع، به شرط اساسی همبستگی اجتماعی، تبدیل میشود.[4]
تقسیم کار و همبستگی اجتماعی
به موازات پیشرفت و تكامل جوامع، پیوندهای فرد با خانواده، با سرزمین پدری، با سنن بازمانده از گذشته و با عادات جمعی گروه، سستتر میشود. فرد، كه تحرك بیشتری یافته، آسانتر میتواند محیط خود را تغییر دهد، بستگان خویش را ترك گوید و زندگی مستقلی در پیش گیرد و در شكل دادن به اندیشهها و احساسات خویش سهم بیشتری داشته باشد و از آن جا كه وجدانهای فردی متراكمتر، هوش بشری غنیتر و فعالیت، متنوعتر میشود، برای آن كه اخلاقیت ثابت بماند، یعنی فرد، با نیرویی برابر نیروی گذشته همبستگی خود را با گروه حفظ كند، لازم است، پیوندهای فرد با گروه نیرومندتر و متعددتر شوند.
از اینرو، دوركیم در بحث تقسیم كار، دو نوع همبستگی مكانیكی و ارگانیكی را از هم تفكیك میكند.
همبستگی مكانیكی، همبستگی از راه همانندی بوده و افراد جامعه، با هم تفاوت زیادی ندارند، و اجتماع واحدیاند و احساسات واحدی دارند. جامعه از آنرو منسجم است كه تمایز اجتماعی پیدا نكرده است.
همبستگی ارگانیكی كه خاص جوامع جدید است، همبستگیای است كه در نتیجهی تمایز اجتماعی افراد از هم، بیان میشود؛ زیرا افراد را در قیاس با اندامهای موجود زنده، بررسی میكند و معتقد است اندامها، گرچه هركدام وظیفه خاصی دارند و همانند هم نیستند، اما همگی آنها برای حیات موجود زنده لازم است.[5] بنابراین از نظر دوركیم، عامل اصلی پیوند در جامعه نوین؛ كه به خاطر پیچیدگیهایش قدرت وجدان جمعی كاهش یافته است، تقسیم كار اجتماعی پیچیده است. بطور خلاصه، از نظر دوركیم «تقسیم كار، نمودی اجتماعی است و چیزی نیست جز تركیبی از "حجم جامعه"، "تراكم مادی" و "تراکم اخلاقی جامعه". حجم جامعه، همان تعداد افرادی است كه به یك اجتماع معین، تعلق دارند. تراكم مادی، عبارت است از تعداد افراد، در رابطه با سطح معین خاك. تراكم اخلاقی، عبارت است از شدت ارتباطها و مبادلات بین افراد».[6] به طور كلی، دوركیم، احساس میكرد كه تقسیم كار نوین آسیبهای اجتماعی گوناگونی را نیز به ارمغان میآورد. به عبارت دیگر، اینگونه تقسیم كار، برای باهم نگهداشتن افراد جامعه، روش چندان كارآمدی نیست.»[7]
برخی از مردمشناسان و جامعهشناسان بعدی، مانند مالینفسكی، لوی اشترواس و مرداك، مفهوم تقسیم كار را بسط دادهاند تا فیالمثل، تقسیم كار بر مبنای جنسیت و تفكیك فعالیتها و نقشها بین مردان و زنان را نیز مطرح كردهاند.
[1]. آبركرامبی، نیكلاس و دیگران؛ فرهنگ جامعهشناسی، حسن پویان، تهران، چاپخش، 1367، چاپ اول، ص123.
[2]. كوزر، لوئیس؛ زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی، محسن ثلاثی، تهران، علمی، چاپ هفتم، 1377، ص213.
[3]. آبركرامبی، همان، ص123.
[4]. اقتباس از آرون، ریمون؛ مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعهشناسی، باقر پرهام، تهران، علمی و فرهنگی، 1381، چاپ پنجم، ص361 تا 372 و دوركیم، امیل؛ درباره تقسیم كار اجتماعی، باقر پرهام، تهران، مركز، 1381، چاپ اول، ص354 تا 361.
[5]. عضدانلو، حمید؛ آشنایی با مفاهیم اساسی جامعهشناسی، تهران، چاپ دوم، 1380، ص203، و دوركیم، امیل؛ ص359.
[6]. دوركیم، همان، ص360.
[7]. ریتزر، جورج؛ نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر، محسن ثلاثی، تهران، علمی، چاپ چهارم، 1379، ص22.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]