واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: در دومين روز سفر آيت الله محمدخامنه اي به مسکو، ايشان و هيئت همراه در « ميزگرد فلسفه اسلامي : حکمت متعاليه ملاصدرا » شرکت کردند.
در اين ميزگرد همچنين مهندس غلامرضا شافعي سفير ج.ا.ايران ، جناب آقاي ايماني پور رايزن فرهنگي ايران در مسکو، دکتر کلباسي، دکتر آیت الهی و جمع کثيري از دانشمندان ، شرق شناسان ، اسلام شناسان و فلاسفه روس شرکت داشتند. حضور فعال دانشمندان روس و کارشناسان فلسفه نشان مي داد که آنان با علاقمندي به فلسفه شرق اين ميزگرد را با اهميت تلقي مي کنند.
در آغاز جلسه پروفسور استياپين رئيس انستيتوي فلسفه ضمن خوش آمدگويي به مهمانان در باره سابقه همچنين دور نماي همکاري انستيتوي فلسفه و رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي سخنان راند. سپس به تشريح وضعيت فعلي جهان و نقشي که فلسفه و فيلسوفان مي توانند در برطرف کردن بحران هاي جهاني داشته باشند را پرداخت. وي در بخشي از سخنانش با تعريف پديده جهاني شدن ، جنبه هاي فلسفي و نتايج اجتماعي، اقتصادي و سياسي آن به تشريح ديدگاه خود پرداخت و در بخشي از سخنان خود گفت: تکنولوژي نتوانسته آسودگي براي بشر فراهم آورد. دخالت تکنولوژي در زندگي بشر آلودگي هاي محيط زيستي، مشکلات رواني و فشار رواني و استرس را بوجود آورد. اينک تکنولوژي با دخالت در اموري مانند همانند سازي مي رود تا مشکلات ناشناخته ديگري را براي انسان بوجود آورد و سلامت جامعه بشري را به خطر اندازد. بايد براي سيستم هايي که براي محيط انساني و سلامتي انسان خطر مي آفرينند فکري اساسي شود.
استياپين در بخش ديگري از سخنانش گفت: تمدن غرب و ارزش هاي آن نمي تواندبه تمامي نياز هاي قرن 21 پاسخ دهد و پاسخگوي مشکلات دوران معاصر باشد. اما شرق در اين راستا در ضمير خود ظرفيت هايي را نهفته دارد که با استفاده از آن مي توان در آينده اي نه چندان دور در سياست و اقتصاد جهاني نقش کليدي ايفا نمايد.بنا بر اين ، غرب صرفه نظر از ميل باطني ناگزير خواهد شد راه سازش با کشور هاي شرقي را در پيش گيرد.
او با توجه به اختلاف هاي اساسي در وضعيت اقتصادي کشور هاي جهان افزود: تفاوت هاي سطح اقتصاد کشور ها مي تواند به عنوان زمينه و عامل اساسي جهت بروز اختلاف هاي مهم و مناقشات شديد باشد.در عين حال نبود اصول ، راهکار ها و ارزشيابي قابل قبول ، هميشه به عنوان مانعي جدي در راه تامين وحدت و همبستگي و تفاهم ميان اقوام در جهان معاصر خود را نشان مي دهد. بنا بر اين حل و فصل اين اختلافات در جهان معاصر به عنوان مسئله اساسي تنها از طريق همکاري و تشريک مساعي امکان پذير خواهد بود.
در اين زمينه مي توان گفت که جهاني شدن به عنوان شاخصه مهم جامعه جهاني در قرن 20 بايد در برابر تغييرات جدي ساختاري روابط بين المللي و منطقه اي وابسته به آن، منافع کشور هاي مختلف نيز مورد توجه قرار دهد زيرا يکي از شرايط اساسي تامين موجوديت جهان معاصر همانا توجه به ويژگي ها و تنوع فرهنگي اقوام مختلف است.
بايد سعي کرد موازين اخلاقي و حقوقي مورد توافق، مهمترين عوامل تنظيم کننده روابط در جامعه باشد و موازين حقوق بشر در اين روند بايد در اولويت قرار گيرد. در شرايط جهاني سازي بايد موازين اخلاقي و حقوقي و منافع تمامي بشريت را در نظر گرفت.
جهان در حال حاضر از وابستگي و پيچيدگي خاصي برخوردار است. در جهت تقويت اين وابستگي بايد به موازين مشترک اخلاقي، حقوقي و ارزش هاي جهاني، همچنين تدوين و پذيرش اين موازين توجه داشت.
پس از وي جناب آقاي مهندس شافعي به سخنراني پرداختند و جنبه هاي مختلفي از فلسفه اسلامي و نگاه ناقص غرب به اين فلسفه را بيان کردند:
مهجوري انديشه و حکمت اسلامي و مشرق زمين در ديگر نقاط جهان داستاني است طولاني و سخت غمناک . اين بي خبري از سويي محروم شدن از دانشي سترگ و خزانه اي عضيم از معرفت بشري را حاکي است - که خود زير بناي تمدني مهم و پويا بوده است - و از سويي به انکار فرهنگ و تمدن مشرق زمين توسط نا آگاهان و غرض ورزان منجر شده است .
سالها پيش امام خميني با درک اين دقيقه مهم در آستانه فروپاشي نظم کمونيستي در جهان و بخصوص با هشدار و پرهيزاز به دامان غرب افتادن نخبگان سياسي و توجه بيشتر نسبت به داشته هاي عظيم معرفتي در شرق و جهان اسلام ، نويد گر راه تازه اي در انديشه ديني و فلسفي روسيه بود . وي با دقت نسبت به آنچه در حال وقوع بود، در نامه اي که به گرباچف صدر هيات رئيسه وقت شوروي نگاشت ضمن برشمردن نشانه هاي افول تفکر مادي گرا، انديشمندان و سياسيون اين سرزمين را به آشنايي و تفکر در باره فلسفه و عرفان اسلامي و مشاهير آن فرا خواند .
در اين نامه اسم محمد صدرا قوامي شيرازي به برجستگي ميدرخشد. اجلاس حاضر و تلاش هاي آينده، تداوم اقداماتي است که براي عملي شدن پيام امام خميني درعرصه آکادميک و در راستاي مناسبات گسترده تر انديشمندان دو سرزمين بزرگ و دانش پرور ايران و روسيه اجرا مي شود.
من در اين مجال ، ضمن تشکر و تقدير از همه دست اندرکاران اين اجلاس و نيز تشکر از همه فرهيختگان و فيلسوفان دو کشورکه در اين اجلاس گرد هم آمده اند نکاتي چند را در باره فلسفه ملاصدرا و دستگاه انديشه اي وي ياد آور مي گردم .
براساس نگرش كلاسيك در غرب انگاشته مي شد که فلسفه اسلامي پديده اي گذرا و صرفاً پلي بوده است بين دوران باستان و قرون وسطاي لاتين. اين نگرش ، فلسفه اسلامي را در حد کندي ، ابن رشد ، فارابي واين سينا خلاصه نموده و آنان را شارحان مکتب فلسفي ارسطو مي انگاشتند.با اين که فلسفه اسلامي نه تنها به اين بزرگان ختم نمي گردد و بلکه بالندگي و عمق خويش را در دوره هاي بعدي بخصوص در قرن يازدهم تا سيزدهم هجري قمري تجربه کرده است و نيز آن بزرگان نه تنها شارحان خوب آثار ارسطو بوده اند که خود انديشوراني خلاق و متفکر بوده که اساس فلسفه اي پويا و هم سخن با معارف ديني را بنا نهادند .
اينک به همت معدود انديشمنداني در شرق و غرب و از بركت نوشته ها و تقريرهاي شمار اندكي از محققاني كه به زبان هاي غربي مطلب مي نوشتند ، فلسفه اسلامي و تاريخ پر گوهر آن بازخواني مجددي يافته است . گو اين كه اين تغيير نگرش هنوز در همه جا رايج نشده است. تلاش هاي کنوني صرفاً گام هاي نخستيني در راه بنيانگذاري و گسترش نهادينه تفکر درباره فلسفه اسلامي و مشاهير بي بديل آن است .
« كشف شخصيت صدرالدين شيرازي - معروف به ملاصدرا - بيش از هر عامل ديگري سبب اين آگاهي جديد در غرب راجع به شور و نشاط تداوم يافته فلسفه اسلامي پس از دوره موسوم به قرون وسطي بوده است. ملاصدرا تا اوايل اين قرن در غرب بسيار ناشناخته باقي مانده بود. آشنايي هانري کربن با سهروردي وسپس با ملاصدرا توسط كربن بود كه سرانجام كليدي براي معرفي جدي او به شرق شناسان و به فيلسوفان غرب در اختيار گذاشت. هانري كربن، تاكنون تنها پژوهشگري است كه علاوه بر مقالات فراوان در باب ملاصدرا، اثر كاملي از وي را به فرانسه ترجمه كرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]