واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: شرکت EA همیشه خود را در ساخت بازیهایی با درجه بندی سنی پایین (یا به قول معروف بچه گانه) نشان داده است از این رو اعلام یک بازی خشن و با Rating بالای 18 سال از EA عملی فوق العاده عجیب و تا حدی دور از انتظار بود. شاید خیلی ها آن وقت حرف های EA را در رابطه با Dead Space نوعی یاوه گویی دانستند و زیاد به آنها اعتنا نکردند تا اینکه اولین ترایلرها و ویدئوهای پخش شده از بازی نشان دادند که EA با هیچکس شوخی ندارد! EA یا بازی ترسناک نمی سازد یا اگر بسازد چیزی می سازد که همه را به معنای واقعی ترس، بترساند.
بازی در قرن بیست و ششم آغاز می شود و کاراکتر اصلی بازی شخصی است به نام Isaac Clarke (در تلفظ آیزک و در زبان فارسی اسحاق). او یک مهندس هوا فضاست که برای شرکت Concordance Extraction Corporation یا به اختصار C.E.C کار می کند. کار شرکت ایجاد معادن غول پیکر در اجرام کهکشان راه شیری می باشد. سفینه های زیادی از جمله USG Ishimura برای این شرکت کار می کنند.
داستان بازی از آنجا آغاز می شود که یک پیغام حاوی مطالب نگران کننده از طرف USG Ishimura برای C.E.C مخابره می شود و اینجاست که آیزک به همراه چهار عضو دیگر از سازمان بوسیله سفینه ی فضایی USG Kellion که یک سفینه ی راهبردی می باشد به سمت USG Ishimura که اکنون در مدارات سیاره ای به نام Aegis 7 می باشد اعزام می شوند. پس از فرود موفقیت آمیز سفینه ی USG Kellion بر روی عرشه ی USG Ishimura اعضای سفینه ی USG Kellion بوسیله ی موجوداتی که نکرومورف (Necromorph) نامیده می شوند مورد حمله قرار می گیرند.
این موجودات از ایجاد مجدد روح در بدن انسانهای مرده و تلفیق آنها با اجزای بدن موجوداتی دیگر که سابقا ساکن سیاره بوده اند بوجود آمده اند. در این هنگام است که آیزک بوسیله یک آسانسور از محل می گریزد و از دوستانش جدا می شود. حال سه نفر بر روی سیاره وجود دارند و برای نجات جان خود تلاش می کنند که عبارتند از آیزک، Kendra Daniels و Zach Hammond. ماموریت آیزک در بازی رفتن به قسمت های مختلف سفینه و تعمیر و راه اندازی مدارات آن می باشد.
آیزک به هیچ وجه در کارهای نظامی مهارت ندارد زیرا او فقط یک مهندس است و شاید این برای اولین باری باشد که اسلحه به دست می گیرد پس به هیچ وجه انتظار بالایی از او در انجام کارهای نظامی نداشته باشید. در بازی با اتفاقات مختلف و عجیبی روبرو می شوید (از جمله خیانت) که اسرار زیادی را برایتان فاش می کنند. همچنین با بدست آوردن نوار های ضبط شده (Log) در بازی می توانید از اتفاقاتی که برای ساکنین قبلی سفینه افتاده است باخبر شوید.
از شخصیت های بازی می توان Isaac Clarke ،Kendra Daniels ،Zach Hammond ،Dr. Challus Mercer ،Dr. Terrence Kyne ،Nicole Brennan و Jacob Temple را نام برد که صحبت کردن درمورد خصوصیات و پیشینه ی هر کدام از این شخصیت ها در مقاله ی کوتاه ما نمی گنجد. با اینکه تم داستانی بازی شباهت زیادی به بازی رزیدنت اویل 1 دارد اما باز هم به کار بردن این داستان برای بازی ایده ای جالب به نظر می رسد.
شاید مهم ترین نکته ای که بتوان روی آن بحث کرد دشمن های بازی باشند. در بازی خبری از Head-Shot کردن دشمن ها و این حرف ها نیست و باید نقطه ی ضعف آنها را پیدا کنید و به عبارتی آنها را "نقطه ضعف شات" (infirmity-shot) کنید! هر نوع موجودی با همه نوع شکل و شمایلی در این بازی یافت می شوند که در صدد کشتن شما هستند. همانطور که گفته شد، تلفیق و مخلوط شدن اجزای بدن انسانهای کشته شده در سفینه و موجودات فضایی، موجب بوجود آمدن این جانداران شده است.
وقتی با دشمنی جدید مواجه شدید به جای گم کردن دست و پای خود به دنبال نقطه ی ضعف آنها بگردید؛ کار چندان سختی نیست، فقط کافیست یک نگاه عمیق و با دقت به آناتومی بدن آنها بیندازید تا نقطه ی ضعف را پیدا کنید. طراحی دشمن ها بی نظیر است و هر کدام دارای خصوصیاتی متنوع و منحصر بفرد هستند. هر کدام با نوعی اسلحه ی خاص کشته می شوند، حمله ای به خصوص دارند و دارای IQ متفاوت تری نسبت به بقیه هستند. ممکن است در تیراندازیتان مرتکب اشتباهی شوید و این اشتباه برایتان گران تمام شود و موجب آزاد شدن موجودات دیگری شود. مثلآ بعضی دشمن ها با خود کیسه هایی حمل می کنند که بسیار حساس هستند و با کوچک ترین ضربه ای می ترکند.
شما تنها کاری که می توانید در مقابل اینها انجام دهید دوری جستن است؛ به اندازه ی کافی از آنها فاصله بگیرید و سپس به کیسه ای که حمل می کنند شلیک کنید. یا نوع دیگری از دشمن هایتان موجوداتی شکم گنده(!) هستند که اگر به شکمشان شلیک کنید موجب آزاد شدن موجودات ریز دیگری خواهید شد که به راحتی کشته نخواهند شد و برایتان دردسر درست خواهند کرد. اینها نیز نقطه ی ضعف خود را دارند و باید به دست و پایشان شلیک کنید. خوشبختانه در مقابل تنوع دشمنان اسلحه های شما نیز کارآیی بالایی دارند و می توانند هر موجودی را نابود سازند
در بازی قادر خواهید بود که سلاح هایتان را Upgrade نیز بکنید. این آپگرید کردن به هیچ وجه کار ساده ای نیست و برای این کار باید آیتم هایی با عنوان Power Node بدست آورید و از آنها در مکانهایی به نام Bench استفاده کنید. این را بدانید که این آیتم ها در بازی زیاد نیستند و در هر مرحله شاید بتوانید یکی دوتا از آنها را بیابید. در بازی مکانهایی با نام Store نیز جهت خرید و فروش انواع آیتم ها اعم از اسلحه، تیر، خون، کپسول اکسیژن و حتی Power Node وجود دارد. این مکانها همچنین کار صندوقچه های رزیدنت اویل را هم برایتان انجام می دهند و می توانید وسایل اضافی خود را در آنها نگه داری کنید.
تا قبل از عرضه ی بازی خیلی ها فکر می کردند که بازی تلفیقی از Doom 3 و Bioshock خواهد بود و با مولفه هایی که این بازیها بوسیله آنها شما را می ترساندند القای ترس خواهد کرد ولی اصلا چنین نشد بلکه بازی حرف های تازه ای (مثل همین تنوع و ابتکار در نوع عملکرد دشمن ها) برای گفتن داشت. دوربین بازی دقیقآ همان حالتی را دارد که دوربین رزیدنت اویل 4 داشته است؛ همان حالت سینمایی روی شانه که گاهی به بدترین شکل ممکن روی اعصاب شما راه خواهد رفت. فقط کافیست کنار دیواری باشید و از قضا چندتا دشمن برایتان بیایند و دوربین در دیوار گیر کند!!! تا بعد آن با صحنه ی "کارتان تمام است" مواجه شوید!
اتمسفر بازی به لطف محیط های خوف ناک، دشمن های جان سخت و صداگذاری موثر می تواند شما را به خوبی بترساند. به جرات می توانم بگویم که این بازی بعد از رزیدنت اویل 3 و تعقیب و گریزهای نمسیس، دومین بازی بود که به خوبی توانست مرا بترساند! در بازی دیگر خبری از نشانگر خط سلامت شما در گوشه ی صفحه و یا قرمز شدن صفحه هنگام خطر و پس از مدتی بازگشت به حالت سلامت کامل نیست، بلکه خط سلامت توسط نواری سبز رنگ روی پشت کاراکتر مشخص است که این نوآوری از سوی شرکت EA دلهره بازی را چندین برابر می کند
یکی دیگر از مواردی که بازیسازها هنگام برخورد با مشکلی در امر ساخت بازی به آن رو می آورند و در بازیهای اخیر آن را کم مشاهده نکرده ایم توانایی کند کردن زمان است که در این بازی هم وجود دارد (چیزی شبیه به TimeShift). این قابلیت متاسفانه موجب کاهش استرس در بسیاری از صحنه ها می شود چرا که می توانید در صحنه های شلوغ زمان را کند کنید و انبوهی از دشمن ها را نابود کنید. البته از این قابلیت کند کردن زمان همیشه نمی توانید استفاده کنید و در صورت تمام شدن خط مخصوصش که آن هم روی پشت شما قرار دارد به پایان میرسد. نکته ی قابل توجه دیگری که در بازی موجود است عدم احساس امنیت می باشد.
در تمام لحظات بازی اعم از هنگام خرید یا آپگرید کردن، هنگام ذخیره کردن، هنگام تعویض اسلحه و... امکان اینکه دشمنی به شما حمله کند وجود دارد. بازی روی حالت آسان همه چیز را به وفور در اختیارتان قرار می دهد و تقریبا با چالشی در برابر دشمنان روبرو نخواهید شد اما روی درجه ی مشکل با یک سختی دیوانه وار روبرو خواهید بود و مهمات و خون بسیار کم در اختیار شما قرار خواهند گرفت.
محیط ها در بازی نقش های اساسی را دارا می باشند و تا حد زیادی روی اتمسفر و گیم پلی بازی تاثیر خواهند داشت. رنگ و لعاب محیط ها مثل Doom 3 تاریک نیست و EA سعی نکرده است که با تاریک کردن نابجای محیط ها به جای ایجاد ترس روی اعصاب بازیخورها راه برود. گرافیک بازی تا حد زیادی به کمک محیط های وهم آور بازی آمده است و بازی را از آنچه که باید باشد جذاب تر کرده است. سایه زنی و نورپردازی ها، کیفیت تکسچرها و آبجکت ها، کیفیت آتش ها در بازی، افکت های انفجار و ... همه و همه به زیبا تر شدن بازی کمک کرده اند.
در بعضی مراحل، بازی با قرار دادن ذراتی معلق در هوا موجب ایجاد حس دلهره می شود و در بعضی دیگر از مراحل، وجود خون بر روی در و دیوار است که شما را می ترساند. در بازی با چند صحنه ی به یادماندنی (یا شاید تاریخی!) روبرو می شوید. یکی مشاهده ی کهکشان راه شیری از داخل سفینه می باشد به طوری که زیبایی این صحنه فک انسان را به زمین می چسپاند و دیگری حضور در محیطهاییست که فاقد جاذبه می باشند چنان چه همه چیز حتی خود شما در این محیط ها می توانید معلق باشید. در بازی به غیر از چند سکانس کوتاه تصویری از چهره ی آیزک نخواهید دید اما صورت دیگر کاراکتر ها را به خوبی مشاهده خواهید کرد.
در میان مسیر هایی که برای رسیدن به مقصد از آنها عبور می کنید جسدهایی وجود دارند که متعلق به ساکنین سابق سفینه می باشد. بهتر است بدانید که EA برای طراحی این جسد ها از اجساد انسانهای واقعی الگو برداری و استفاده کرده است! حتی شلیک به این اجساد و قطعه قطعه کردن اجزای بدنشان نیز به همین واسطه (الگوبرداری از اجساد واقعی) صورت گرفته است. در کل EA کاری کرده است که بتوان به کمک گرافیک خوب بازی، فضای مرده را هر چه بیشتر درک کرد.
در کنار جلوه های تصویری خوب، این صداگذاری بازیست که حس ترس را در شما چندین برابر خواهد کرد. Logهایی که در بازی پیدا می کنید به ترسناک ترین شکل ممکن ضبط شده اند و احساس اینکه چه بلایی بر سر انسان های صاحب این Logها آمده است بسیار دلهره آور است. بدون اغراق می گویم که بازی بدون صداگذاری و تاثیرات آن هیچگونه ترسی نخواهد داشت. ترفند دیگری که EA از آن برای ترساندن بازی کننده استفاده کرده است، ایجاد نوعی سکوت آرامش بخش در برحه ای کوتاه و سپس حرکتی پرسروصدا می باشد. این امر شاید در اوایل شما را بترساند اما در ادامه دیگر روش خوبی برای ترساندن شما نخواهد بود چرا که بازیباز هر لحظه خود را آماده ی مواجهه با چنین صحنه هایی می کند.
به نظر من Dead Space جدا از اینکه یک بازی Horror می باشد، از سبک های Action و Adventure نیز پیروی می کند و ترسناک تام نیست. Dead Space یک بازی شبیه به سری Silent Hill نیست که با داستان فلسفی خود شما را جذب خود کند و یا مثل رزیدنت اویل با گیم پلی منحصر بفرد، خود را به گیمر ها تحمیل کند بلکه بازی ایست که با محیط های وهم آور، گرافیک زیبا، صداگذاری خوب، داستان کلیشه ای اما جالب و منطقی، دشمن های فوق العاده پیچیده، اسلحه های جدید، گیم پلی کاملآ نوآور و ... حس ترس آن هم از نوع مدرن را به شما القا می کند و جذابیتی عجیب به بازی می بخشد. اگر مدت زمان زیادی است که از یک بازی نترسیده اید و ادعای نترسیدن دارید حتما این بازی را تجربه کنید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 469]