محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846501580
نويسنده:داود فيرحى دفاع مشروع،ترور و عمليات شهادت طلبانه در مذهب شيعه
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده:داود فيرحى دفاع مشروع،ترور و عمليات شهادت طلبانه در مذهب شيعه
خبرگزاري فارس: اين مقاله بر ادلّه مذهبى و ديدگاههاى درون مذهبى شيعه نسبت به دفاع مشروع، ترور و عمليات استشهادى تمركز دارد. استراتژى دفاعى شيعه قيود ممنوعه مهمّى دارد: تحريم فتك و غَدْر، منع ترور و حرمت نقض عهد و ميثاق.
* چكيده
اين مقاله بر ادلّه مذهبى و ديدگاههاى درون مذهبى شيعه نسبت به دفاع مشروع، ترور و عمليات استشهادى تمركز دارد. فقه شيعه دست كم براى تبيين رفتار سياسى ـ دفاعى جوامع شيعى اهميت زيادى دارد. اين دستگاه فقهى ـ حقوقى هرچند مفهوم ترور و انتحار را تحريم كرده است، اما عمليات شهادتطلبانه را ذيل مفهوم عمومى «جهاد دفاعى» قرار داده و حدود و شرايط اقدامات دفاعى مشروع را توضيح مىدهد. با اين حال، استراتژى دفاعى شيعه قيود ممنوعه مهمّى دارد: تحريم فتك و غَدْر، منع ترور و حرمت نقض عهد و ميثاق. اين مقاله با توضيح اين قيود، به تبيين ديدگاههاى فقهى شيعه پرداخته است.
*مقدّمه
«دفاع مشروع»، «ترور» و «عمليات استشهادى / انتحارى» مفاهيم سهگانه و مهمّى هستند كه به موازات گسترش جهانى خشونت و ترور در دو دهه پايانى قرن بيستم، در ادبيات اسلام سياسى نيز
به تدريج، ظاهر شدهاند. تبيينهاى ممكن درباره ظهور اين پديده را مىتوان به دو دسته اساسى تقسيم كرد:
الف. تبيينهاى معطوف به انگيزههاى روانشناختى، اجتماعى و سياسى؛
ب. ديدگاهها و ادلّه مذهبى.
در اين مقاله، پس از اشاره به تبيينهاى نوع اول، ديدگاهها و ادلّه مذهبى، به ويژه با تكيه بر منابع شيعه، گزارش خواهند شد. پرسشِ محورى مقاله اين است كه «مذهب شيعه معاصر چه تبيينى از ماهيت دفاع مشروع، ترور و عمليات استشهادى / انتحارى دارد؟»
* تبيينهاى علّى و منطق عمليات استشهادى
تبيينهاى علّى، عمليات استشهادى مسلمانان را در زمينه عمومى تروريسم انتحارى(1) از 1980 تاكنون تحليل مىكنند. طبق اين تحليلها، هرچند عمليات استشهادى مسلمانان قابل توجه است، اما تروريسم انتحارى نوين، هرگز به بنيادگرايى اسلامى محدود نمىشود، بلكه دايره وسيعى را شامل مىشود كه عمليات استشهادى مسلمانان فقط بخشى از آن است. بدينسان، تروريسم انتحارى نوين امرى جهانى است و از منطقى جهانى، به عنوان بخشى از سياست بينالملل نوين پيروى مىكند و البته رفتار مسلمانان را نيز بايد در قالب همين منطق استراتژيك فراگير درك نمود.
رابرت پاپ (Robert. A. Pape) در مقالهاى با عنوان «منطق استراتژيك تروريسم انتحارى»،(2) كوشش كرده است ضمن اشاره به ادبيات موجود درباره تبيينهاى علّى، نظريهاى درباره منطق استراتژيك حاكم بر عمليات انتحارى رو به رشد در سطح جهانى در دو دهه اخير ارائه كند. اهميت نظريه پاپ از ديدگاه نوشته حاضر، از آنروست كه با تكيه بر دادههاى آمارى سالهاى 1980 تا 2003، نوعى از عقلانيت و انتخاب عقلانى معطوف به هدف در مجموعه عملياتهاى انتحارى را تبيين و گزارش مىكند.(3) شايد بتوان تبيين رابرت پاپ را درآمدى بر طرح تبيين ديدگاههاى مذهبى شيعه در خصوص اين پديده تلقّى كرد؛ زيرا ديدگاههاى شيعى نيز با فرض يك منطق عقلانى يا عدم آن در عمليات استشهادى، ماهيت اين نوع عمليات را ذيل عنوان «دفاع مشروع» و در قالب «جهاد دفاعى» ارزيابى مىكنند و از اين حيث كه ديدگاههاى شيعى در باب جهاد، با مجموعه مذاهب فقهى اهل سنّت تفاوتهاى استراتژيك دارند، لاجرم انديشه شيعه درباره عمليات استشهادى نيز از مختصات ويژهاى برخوردار است.
به نظر پاپ، موج اول تبيينهاى علّى، كه در سالهاى هشتاد و نود در غرب رواج يافت، عمليات انتحارى را عمدتا در قالب انگيزههاى روانى افراد انتحاركننده تحليل مىكرد. از جمله ويژگىهاى مثبت اين تحليلها، توجه به پراكندگى عمليات انتحارى در جهان در بين مسلمانان و غيرمسلمانان از يك سو، و نيز وجود جهتگيرىهاى سكولار در عمليات انتحارى در جوامع اسلامى از سوى ديگر است. بنابراين، تحليلهاى موج اول بىتوجه به انگيزههاى مذهبى، به اين دليل كه عمليات انتحارى فراتر از مذهب است، بر عوامل روانى ـ درونى افراد انتحاركننده به مثابه پايه تحليل تمركز يافتند و همين تحليل را به رهبران هدايتكننده سازمانهاى تروريستى تعميم دادند. طبق اين برداشت از پديده «عمليات انتحارى»، مفاهيمى مانند غيرمعقول بودن(4) و جزمگرايى اعتقادى افراد(5) از علل اقدامات انتحارى تلقّى مىشوند و قهرا نمىتوان منطقى عقلانى براى عمليات انتحارى تصور نمود.(6)
اما موج دوم تبيينها عمليات انتحارى را اقدامى مىدانند كه براى دستيابى به اهداف سياسى خاص طراحى مىشود و بنابراين، از «عقلانيتى به ظاهر غيرعقلانى» حكايت مىكند. پاپ، كه خود را از مجموعه موج دوم معرفى مىكند، براى آزمون فرضيهاش درباره «منطق استراتژيك عمليات انتحارى»، اين نوع عملياتهاى انجام شده در سطح جهان را در سالهاى 1980 تا 2001 از همين زاويه مورد بررسى قرار مىدهد. وى پنج ويژگى مشترك در همه اين رفتارها ملاحظه مىكند:
* ويژگىهاى پنجگانه عمليات انتحارى
به نظر پاپ، عملياتهاى انتحارى نوين، اغلب در پنج مورد مهم، وجه مشترك دارند. وى اين موارد را تحت عنوان «وجوه پنجگانه» تنظيم كرده است:(7)
1. عمليات انتحارى اقدامى «استراتژيك» است. بيشتر مهاجمان انتحارى افرادى جزمگرا و از لحاظ روانى، گوشهنشين و پرخاشگر نيستند، بلكه بيشتر به گروههاى سازمانيافتهاى تعلّق دارند كه در جستوجوى هدف سياسى ويژهاى هستند. اين گروهها عمليات انتحارى را در جهت همين اهدافِ مشخّص برپا مىكنند و آنگاه كه تمام يا بخشى از اين هدفها تحقق پيدا كردند، مهاجمان انتحارى نيز متوقّف مىشوند.
2. منطق استراتژيك عمليات انتحارى، ناظر به «اهداف سرزمينى» است، به ويژه چنان طرّاحى مىشود كه دموكراسىهاى نوين را وادار به اعطاى نوعى خودمختارى يا امتيازات و خواستهاى ملّى كند.
3. طى بيست سال گذشته، تروريستهاى انتحارى چنين انديشيدهاند كه اين نوع عمليات تنها راه ممكن و مؤثر است. بدينسان، تأثير عمليات انتحارى در تحصيل مقاصد سياسى، آنان را به تعقيب عملياتهاى بلندپروازانه تشويق كرده است.
4. هرچند تعديل عمليات تروريستى باعث تعديل در امتيازات داده شده بوده است، اما به طور كلى، تنبيه غيرنظاميان به سطوح پايين تا متوسط تهديدات تروريستى تعلّق دارد. تروريسم انتحارى از اهداف غيرنظامى / مدنى براى تهديد ديوار امنيتى و افزايش هزينه امنيتى دولتهاى نوين استفاده مىكند.
5. در نهايت، مهمترين راه اميدبخش براى مقابله با عمليات انتحارى، كاهش اطمينان تروريستها براى انجام اين حملات در جوامع هدف است؛ نه اقدام نظامى به تنهايى قادر به كنترل عمليات انتحارى است و نه اعطاى امتياز، بلكه مهار اين نوع عمليات نيازمند تدابير دفاع مرزى و ابزارهاى امنيتى درون سرزمين خاص مىباشد.
اشاره به نكات پنجگانه مزبور، از ديدگاه مقاله حاضر اهميت دارند؛ زيرا اولاً، جوامع شيعى نيز به دلايل جغرافيايى ـ سياسى در معرض اين نوع حملات انتحارى قرار دارند. حوادث تروريستى عليه شيعيان در محرّم 1382 در كشور عراق و نيز فعاليتهاى تروريستى گسترده «سازمان مجاهدين خلق» عليه اهداف دولتى و شهروندان ايران در 25 سال گذشته از جمله نمونههاى مهم اين نوع عمليات انتحارى در جوامع شيعه محسوب مىشوند.
ثانيا، منابع مذهبى شيعه تفاوتهاى بنيادى ميان عمليات انتحارى و استشهادى قايل شده و ضمن تحريم ترور و عمليات انتحارى، بحث و تفسير خاصى از ماهيت و حدود عمليات استشهادى ارائه دادهاند. در ذيل، به بسط و تفصيل اين انديشه و استدلالهاى فقهى آن مىپردازيم:
* شيعه و مسئله عمليات استشهادى
عملياتهاى استشهادى نيز همانند ديگر عمليات انتحارى، اهداف منطقى ـ استراتژيك دارند و در شرايطى شكل مىگيرند كه تنها راه ممكن براى الزام دولتها براى تغيير سياستها تصور شوند، با اين تفاوت اساسى كه منطقه استراتژيك عمليات استشهادى «مطلقا ويژگى دفاعى» دارد و بدينسان، تابع ديدگاه عمومى شيعه در باب جهاد و جهاد دفاعى مىباشد.
منابع اهل سنّت از وجوب «جهاد ابتدايى» سخن گفتهاند و البته جزئيات فقهى و تبعات حقوقى آن را نيز از شافعى در رساله امّ تاكنون توضيح دادهاند.(8) تعداد كمى از فقيهان معاصر اهل سنّت از «ماهيت مطلقا دفاعى جهاد» حمايت كردهاند. شيخ محمّد عبده در تفسير المنار چنين ديدگاهى دارد.(9) شيخ نعمت الله صالحى نجف آبادى مجموع اين ديدگاهها را در كتاب جديد خود، جهاد در اسلام، گردآورى و ارزيابى كرده است.(10)
فقه شيعه در ماهيت جهاد ابتدايى ديدگاه ويژهاى دارد: اغلب قريب به اتفاق فقيهان شيعه تقسيمبندى جهاد به دو نوع «ابتدايى» و «دفاعى» را همانند اهل سنّت پذيرفتهاند، اما بر خلاف اهل سنّت، «جهاد ابتدايى» و به تعبير ديگر، «جهاد اصلى» را مشروط به امر امام معصوم مبسوط اليد دانستهاند. صالحى نجفآبادى، كه خود تقسيم دوگانه جهاد به ابتدايى و دفاعى را نمىپذيرد و مجموعه ادلّه جهاد را ذيل جهاد دفاعى مىداند، درباره ديدگاه عمومى فقيهان شيعه مىنويسد: «عجيب است كه هيچيك از فقهاى شيعه در اينكه جهاد اصلى مشروط به امر امام معصوم مبسوط اليد است، ترديد نكردهاند.»(11)
نتيجه اين ديدگاه، تعطيل جهاد ابتدايى و خصومت نسبت به غيرمسلمانانى است كه به رغم تفاوت دين و عقيده، در وضعيت جنگى و تهاجمى نسبت به مسلمانان قرار ندارند. اين مطلب در نظر علماى شيعه به قدرى مسلّم بوده است كه فيض كاشانى در كتاب الشافى مىگويد: «چون در زمان غيبت، جهاد حق تعطيل است، ما از ذكر آداب و شرايط آن خوددارى كرديم» (و لمّا كان الجهاد الحق ساقطا فى زمن الغيبة طوينا ذكر آدابه و شرائطه.)(12)
سيدعلى طباطبائى (1231 ق) صاحب رياض المسالك توضيح بيشترى دارد؛ وى تأكيد مىكند كه جهاد به معناى اول (جهاد ابتدايى) فقط با وجود امام عادل، كه معصوم عليهالسلام يا منصوب او براى جهاد ـ يا اعم از جهاد و غيرجهاد ـ باشد، واجب است. اما نايب عام امام در دوره غيبت، نظير فقيه، چنين حكم و اختيارى ندارد. بنابراين، نه بر خود فقيه جايز است و نه بر كسى كه او را همراهى مىكند كه در حال غيبت، اقدام به جهاد ابتدايى نمايد. به نظر طباطبائى، اين انديشه آنگونه كه كتابهاى فقهى المنتهى و الغنية نيز تصريح كردهاند، مخالفى در مذهب شيعه ندارد، بلكه ظاهر اين منابع، اجماع بر حضور معصوم عليهالسلام است و نصوص و ادلّه متواتر شيعه نيز آن را تقويت مىكنند. طباطبائى بر اساس اين شرط (وجود معصوم عليهالسلام )، جهاد در دوره غيبت را جز در شرايط دفاعى خاص، كه اساس اسلام و جامعه اسلامى تهديد مىشود، منع مىكند.(13)
شيخ محمّد حسن نجفى (1266) در كتاب «جهاد» جواهر الكلام، ديدگاه صاحب المسالك را تكرار كرده و تأكيد نموده است كه ظاهر اين انديشهها «عدم اكتفا به نايب غيبت»،(14) يعنى فقيه حاكم، در امر جهاد است. صاحب جواهر همچنين روايتى از امام رضا عليهالسلام نقل مىكند كه با تلقّى دوره غيبت به مثابه دوره تقيّه، هرگونه تردّد و قتل نسبت به كفّار را در دوره غيبت / تقيّه، تحريم كرده است. در تحف العقول از امام رضا عليهالسلام در نوشتهاى به مأمون آمده است: «و جهاد همراه با امام عادل واجب است، و كسى كه در دفاع از مال و رحل و جان خود مبارزه كند و كشته شود، شهيد است، و قتل احدى از كفّار در دار تقيّه حلال نيست، مگر آنكه قاتل يا ياغى [زورگير [باشد، و اين [عدم تعرّض] تا زمانى است كه بر نفس خويشتن بيم نداريد.» (و الجهادُ واجبٌ مع امامٍ عادلٍ، و من قَاتَل فقُتِل دونَ مالِه و رَحلهِ و نَسبِه فهو شهيدٌ، ولا يَحلُّ قتَلُ اَحدٍ مِن الكفار فى دارالتّقيّةِ الاّ قاتلٌ او باغٌ و ذلكَ اِذا لم تَحذر على نفسِك.)(15)
صاحب جواهر پس از نقل روايت مزبور و نيز اقوال مشهور علماى شيعه در باب منع جهاد ابتدايى در دوره غيبت، امكان مناقشه در باب قول مشهور فقها را با استناد به عموم ادلّه ولايت فقيه بعيد نمىداند. اما از آنرو كه ظاهرا وجود و اتمام «اجماع» در بين علماى شيعه را پذيرفته است، از طرح و تعقيب مناقشه خود دست برمىدارد و بىآنكه تعرّضى به قول مشهور شيعه داشته باشد، به ادامه مباحث خود درباره بقيّه مسائل مربوط به جهاد در فقه شيعه مىپردازد.(16)
* شرايط دفاع
صاحب جواهر درباره دفاع، به نكته ظريف و مهمّى اشاره كرده است: به نظر او، دفاع بر هر كه بر جان خود مىترسد، «مطلقا» واجب است، اما دفاع از مال يا آبروى (عرض) خويش يا جان و مال و عرض ديگران، در صورتى واجب است كه ظن غالب بر سلامت نفس وجود داشته باشد.(17)
فقيهان شيعه دفاع از كيان اسلام و جلوگيرى از تسلّط بيگانگان را نيز به اجماع واجب مىدانند و اين نوع از دفاع را از اقسام دوگانه جهاد تعريف كردهاند.
* جهاد دفاعى
صاحب جواهر موضوع جهاد دفاعى را دو چيز مىداند: اينكه مسلمانان مورد هجوم كفار قرار گيرند، و اين هجوم (اولاً) اساس اسلام را تهديد كند. و يا (ثانيا) اراده استيلا بر بلاد مسلمانان داشته باشند و اين، اسارت و آوارگى و اخذ اموال مسلمانان را در پى داشته باشد. در چنين شرايطى، بر همه مسلمانان، اعم از زن و مرد، سالم و بيمار، حتى كور و ناقصالعضو، واجب است كه به هر نحو ممكن و در هر شرايطى اقدام كنند و نيازى به اذن امام و ديگر شروط جهاد ابتدايى ندارند.(18) اين ديدگاه عينا در تمام رسالههاى عملى امروز مراجع شيعه منعكس شده است.
* وجوب و تحريم جهاد دفاعى
صاحب جواهر در تحليل فقهى خود در باب جهاد دفاعى، وضعيتى فرضى در نظر مىگيرد كه وجوب جهاد دفاعى در اين شرايط، منع مىشود و حتى مىتوان گفت كه حرام است. اشاره به اين فرض فقهى، از اين حيث اهميت دارد كه ناظر به موقعيت كنونى شيعه در عراق است و به درستى معناى مزبور رفتار سياسى علما و شيعيان عراق را در شرايط مناقشه بين رژيم بعثى و مهاجمان آمريكايى تبيين مىكند. شيخ محمد حسن نجفى مىنويسد: «جهاد اگر از ضروريات نباشد، از قطعيات مذهب شيعه است. بلى، گاهى وجوب آن منع مىشود، بلكه گاهى حرمت آن گفته مىشود؛ اگر كفّار حكومت جائر بعضى از بلاد اسلامى يا همه سرزمينهاى اسلامى را در اين زمانها از حيث سلطه سياسى تهديد و مداخله كنند، اما مسلمانان را در اقامه شعائر اسلامى ابقا نموده، آزاد بگذارند و به وجهى از وجوه در احكام آنان [مسلمين] تعرّض نكنند، [در اين صورت[ ضرورى است كه از وجوب جهاد منع كرده يا تحريم شود؛ زيرا تغرير [زيان] به نفس و آسيبرساندن به جان بدون اذن شرعى جايز نمىباشد، بلكه ظاهرا چنين فرضى ذيل نواهى از قتال در دوره غيبت قرار دارد؛ زيرا در حقيقت، اعانه به دولت باطل بر ضد باطلى مثل خود آن است.
اما اگر كفّار محو اسلام و اندراس شعائر آن و عدم ذكر محمّد صلىاللهعليهوآله و شريعت او را هدف خود قرار دهند، در اين صورت، در وجوب جهاد اشكالى نخواهد بود، حتى اگر مستلزم همراهى با حاكمى جائر باشد، لكن بايد به قصد دفع كافران از امحاى اسلام و شريعت اسلامى باشد و نه حمايت از سلطان جور.»(19)
صاحب جواهر براى چنين جهاد دفاعى، ادعاى هر دو نوع اجماع، اعم از منقول و محصَّل كرده است. به نظر او، نصوص شيعه اين نوع دفاع را از اقسام جهاد تلقّى كرده و از حيث اهميت و نتايج، همپايه جهاد ابتدايى دانستهاند.
* تحريم ترور
اشاره شد كه فقه شيعه غير از وضعيت دفاعى، اعم از شخصى و خوف نفس يا دفاع از كيان اسلام و موجوديت جامعه اسلامى، هرگونه تعرّض به غير مسلمانان را تحريم مىكند. منظور از «وضعيت دفاعى» كاملاً روشن است. فقه شيعه دفاع شخص از نفس و جان را ذيل كتابهاى «حدود» قرار داده، اما دفاع از كيان اسلام و هويّت جامعه اسلامى را در قالب «جهاد دفاعى» توضيح داده است.
جهاد دفاعى خصايص ويژهاى دارد: اولاً، از لحاظ جغرافيايى در درون دارالاسلام و در شرايط حضور مهاجمان در جامعه اسلامى شكل مىگيرد.
ثانيا، منحصرا محدود به موقعيتى است كه غيرمسلمانان قصد تعطيل اسلام و مسخ هويّت اسلامى از حيث تعطيل شريعت و شعائر دينى مسلمانان را دارند.
با اين حال، هرچند جهاد دفاعى مستلزم هر اقدامى براى واكنش به تجاوز است، تفكر شيعى توسّل به ترور را تحريم كرده. مىتوان گفت كه هيچيك از منابع شيعه از مفهوم «ترور» به طور ايجابى سخن نگفتهاند. بدينسان، ترور / فتك از جمله اقدامات ممنوعى است كه فرهنگ دفاعى شيعه و ادبيات فقه دفاعى با آن مواجهه سلبى دارد.
انديشمندان شيعه تحريم مطلق ترور را از روايت امام صادق عليهالسلام استفاده مىكنند كه امام عليهالسلام نيز از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله نقل كرده است. روايت ناظر به داستانى خاص درباره حكم كسى است كه اميرالمؤمنين عليهالسلام را سبّ كرده بود. طبق انديشه اسلامى، سبّ ائمه اطهار عليهمالسلام همانند سبّ نبى صلىاللهعليهوآله است. اما امام صادق عليهالسلام از ترور سبكننده منع كرد. فقيهان مسلمان با استناد به اين رويداد، از آنرو كه عبارات روايت مطلق هستند، مطلق ترور را تحريم كردهاند.
*تحريم غَدر و عهدشكنى
علاوه بر تحريم ترور، فقيهان شيعه بر منع غَدْر و عهدشكنى در استراتژى دفاعى شيعه حكم كردهاند. در مجمعالبحرين، «غدر» به معناى «ترك وفا و نقض عهد و پيمان» تعريف شده است.(22) به تعبير صاحب جواهر عدم جواز غَدر در فقه شيعه مخالفى ندارد؛ زيرا هم نصوص روايى بر آن دلالت دارند، هم قبح ذاتى دارد و هم موجب نفرت مردم از اسلام مىشود.(23) استناد فقيهان شيعه به روايات ذيل است:(24)
ـ امام صادق عليهالسلام : «لايَنبغى للمسلمينَ الغدرُ، ولا يَأمروا بالغدرِ، ولايُقاتِلوا معَ الذينَ غَدروا»؛(25) شايسته نيست كه مسلمانان عهدشكنى كنند، و نه به عهدشكنى فرمان دهند، و نه همراه عهدشكنان بجنگند.
ـ روزى حضرت على عليهالسلام در بالاى منبر كوفه فرمودند: «لولا كراهيةُ الغَدرِ، لكنتُ مِن اَدهىَ الناسِ. ولكن كلُّ غُدَرَةٍ فُجََرَةٌ و كّلٌ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ. و لِكل غادرٍ لواءٌ يُعْرَفُ بِه يومَ القيامة»؛(26) اى مردم، اگر ممنوعيت فريبكارى و عهدشكنى نبود، من زيركترين مردم بودم، بدانيد كه هر عهدشكنى فجورى دارد و هر فجورى منجر به كفر مىشود. و براى هر فريبكار پرچمى است كه در روز قيامت به آن شناخته شود.
بدينسان، نقض ميثاق و تعهدات ناشى از قراردادهاى متقابل در فقه شيعه تحريم شده است؛ زيرا علاوه بر قبح ذاتى و اضرار به حيثيت اسلام و جامعه اسلامى، از طريق نصوص خاص شيعه نيز منع شده است. معناى حقوقى سخن مزبور آن است كه به رغم وضعيت جنگى و دفاعى ناشى از هجوم بيگانگان به جوامع اسلامى، فعاليتهاى دفاعى منحصرا در قلمرو دين هستند و نبايد ناقض قراردادها و ميثاقهاى دولت / جامعه اسلامى باشند كه به صورت دوجانبه (با مهاجمان) و يا چندجانبه در حقوق بينالملل كنونى منعقد شدهاند.
در اين زمينه، جايگاه حقوق معاهداتى شيعه در تنظيم استراتژى دفاع مشروع شيعيان به چند دليل اهميت مضاعف پيدا مىكند: نخست آنكه شريعت اسلامى مسلمانان را مجاز مىداند كه وارد معاهداتى با رضايت طرفين به صورت دو يا چندجانبه شوند. دوم آنكه چون فقه شيعه نقض ميثاقها و امانها (غدر) را تحريم كرده است، هر نوع فعاليت دفاعى لزوما ملتزم به معاهدات و قراردادهاى پذيرفتهشده در ميثاقهاى دو جانبه يا روح كلى ميثاقهاى بينالمللى مىباشد كه دولتها يا جوامع اسلامى نيز آنها را امضا كردهاند.(27)
*حدود دفاع استشهادى
چنانكه گذشت، فقه شيعه جهاد ابتدايى را (تقريبا به اتفاق فقها) در دوره غيبت منع مىكند. همچنين در دفاع نيز محدوديتهاى فقهى خاصى از جمله نفى ترور و تحريم غَدر (نقض ميثاق) وضع كرده است. با اين حال، در چارچوب خاصّى، دفاع استشهادى يا دفاع انتحارى را به طور قطع تحريم نكرده و حتى به «جواز فقهى» آن نظر داده است.
تحليلهاى معاصر، به ويژه ادبيات غربى، «دفاع استشهادى / انتحارى» را در قالب «تروريسم انتحارى» قرار دادهاند. منظور از «تروريسم انتحارى» عبارت است از: «اقدام به كشتن ديگران همزمان با قتل خويشتن.»(28) اما فقه شيعه از يك سو، خودكشى را مطلقا تحريم كرده و از سوى ديگر، «ترور» يا «فتك» در قاموس فقه شيعه وجود ندارد. اما اين پرسش همواره مطرح بوده كه آيا جايز است كسى با علم و يا ظن غالب بر كشته شدن خود، به دفاع از نفس و حيثيت خود يا كيان اسلام و جامعه اسلامى برخيزد؟ (اين پرسش همان چيزى است كه در اين مقاله، با عنوان «عمليات استشهادى / دفاع انتحارى» خوانده مىشود.)
هرچند بحث عمليات شهادتطلبانه، بخصوص پس از مسائل فلسطين مطرح شده، اما تاكنون بحث فقهى دقيقى در اينباره نشده است. بنابراين، مسئلهاى مستحدثه است كه بيشتر در فتاواى فقهى و رعايت احتياطات لازم مطرح شده است. در اينجا كوشش مىكنيم با تحليل اين فتواها و اشاره به برخى منابع روايى آنها در فقه شيعه، حدود و كيفيت تقريبى دفافع استشهادى در فرهنگ سياسى ـ دفاعى معاصر شيعه را ارزيابى كنيم:
در يكى از استفتائات از آيةالله فاضل لنكرانى (ره)سؤال شده است: «آيا جايز است كه براى كشتن ديگران دست به انتحار بزنيم؛ مثل عملياتهاى انتحارى ملت فلسطين؟» ايشان در پاسخ نوشتهاند: «مسئله فلسطين مسئله دفاع است و دفاع از خود و حريم و ناموس و كيان اسلام به هر نحوى كه باشد، جايز است.»(29)
آيةالله فاضل لنكرانى(ره) در جاى ديگرى توضيح بيشترى دارند. ايشان در جلد دوم جامع المسائل مىنويسند: «اگر انسان احتمال دهد يا بداند كه دفاع او از جان خود يا بستگان خود منجر به كشته شدن خودش خواهد شد، باز هم دفاع جايز، بلكه واجب است. ولى نسبت به مال، اگر مىداند كه دفاع او از مال منجر به كشته شدن خودش مىشود، دفاع واجب نيست، بلكه احوط ترك است.»(30)
اشارات آيةالله فاضل لنكرانى(ره) نشان مىدهند كه ايشان عمليات انتحارى فلسطينيان را ذيل شرايط عمومى وجوب دفاع از نفس و يا اساس اسلام قرار مىدهند و تحت مقرّرات دفاع تعريف مىكنند. بدينسان، آيةالله فاضل لنكرانى(ره) ضمن اندراج برخى دفاعهاى انتحارى ذيل شرايط عمومى جهاد دفاعى، از تأييد آن دسته از عمليات انتحارى كه در فلسطين انجام شده و شهروندان غيرنظامى را هدف قرار دادهاند، امتناع مىكنند.
به دليل آنكه اين بخش از فتاواى فقهى اهميت زيادى از ديدگاه مقاله حاضر دارند، در ذيل، تفصيل استفتايى ديگر و پاسخ آيةالله فاضل لنكرانى(ره) را ذكر مىكنيم:
س 294: مدتى قبل يك فلسطينى در يك پاساژ اسرائيلى با انفجار خود دست به انتحار زد. آيا طبق قوانين جهاد در اسلام، جايز است فردى دانسته زنان و كودكان را بكشد؟
ج 294: «اگر دزدى به حريم خانه كسى تجاوز كرد، با او مقابله مىكنند، اگر چه با زن و بچه خود آمده باشد. اما در مورد سؤال شما، بايد توجه داشته باشيم كه اين اشغالگران صهيونيست هستند كه كودكان فلسطين را در آغوش مادرانشان شهيد مىكنند و خانه آنها را بر سرشان خراب مىكنند ... لكن از نظر اسلامى، لازم است مجاهدين فلسطين با نظاميان اسرائيلى و با غيرنظاميانى كه پشتيبانى و حمايت از صهيونيستها مىكنند، مبارزه و جهاد كنند.»(31)
دو نكته اساسى در فتواى آيةالله فاضل لنكرانى(ره) قابل توجه هستند:
نخست آنكه ايشان عمليات و دفاع انتحارى را نه در جهت قتل شهروندان، بلكه فقط به منظور مقابله با نظاميان اسرائيلى و حاميان مستقيم و فعّال هجومهاى نظامى اسرائيل تجويز مىكنند و اين امر را دقيقا ذيل ادلّه و موارد دفاع مشروع مىدانند.
دوم آنكه استفتاى مزبور با تكيه بر ادلّه فقهى شيعه در باب «دزد متجاوز» (لصّ محارب) پاسخ داده شده است. روايات شيعه در باب لصّ محارب و لواحق آن خصوصيت ويژهاى دارند.
وسائل الشيعه، باب 46 از ابواب جهاد با دشمن را به همين مسئله اختصاص داده و رواياتى نقل كرده كه مبناى بسيارى از انديشهها و فتاواى معاصر شيعه هستند. بر اساس روايات اين باب، قتال با دزد مسلّح و متجاوز و ظالم براى دفاع از نفس و حريم و مال، حتى در شرايط احتمال و ظنّ بر كشته شدن، جايز است، هرچند ترك دفاع از مال مستحب مىباشد.(32)
از رسول الله صلىاللهعليهوآله نقل شده است: «يُبغضُ اللّهُ ـ تبارك و تعالى ـ رجلاً يُدخَلُ عليهَ فى بيتِه فلا يُقاتِلُ»؛(33) خداوند بر كسى كه در خانهاش مورد تجاوز واقع شده اما مبارزه نمىكند، خشم مىگيرد.
از حضرت على عليهالسلام هم روايت شده است: «هر گاه دزد محاربى بر تو وارد شد او را بكش.» (اِذا دخَلَ عليك اللصُّ المحاربُ فاقتُله.)(34)
از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله روايت شده است: «كسى كه در كنار مظلمهاش كشته شود شهيد است» (مَن قُتِلَ دونَ مظلمتِه فهو شهيدٌ.)(35)
امام باقر عليهالسلام اين حديث را از پيامبر صلىاللهعليهوآله نقل و تكرار كرده، سپس خطاب به يكى از صحابىشان مىفرمايد: «يا ابا مريم، هل تَدرى مادونَ مَظلمتِه؟ قلتُ: جَعلتُ فداكَ الرجلُ يُقتَل دوُنَ اَهلِه و دُونَ مالِه و اشباهَ ذلكَ. فقال: يا ابا مريم، اِنّ مِن الفقهِ عرفانُ الحقِ»؛(36) اى ابا مريم، آيا مىدانى مفهوم «مظلمه» چيست؟ گفتم: فدايت شوم! منظور اين است كه كسى در كنار اهل و عيال خود، مال خود و امثال آن كشته شود. فرمود: يا ابا مريم، شناخت حق از فقه است.
البته روايات مزبور ناظر به نهايت اضطرار در اقدام دفاعى هستند. صاحب جواهر دفاع از جان، حريم و مال را اقدامى مطابق اصل و اجماع و نصوص دينى معرفى مىكند، اما بلافاصله به قول فقيهان شيعه در وجوب رعايت سلسله مراتب، دفاع از سهلترين تا دشوارترين اقدامات (من الاسهل الى الصعب ثم الاصعب)، از تذكر زبانى، اعتراض مسالمتآميز تا مبارزه مسلّحانه را يادآور مىشود، هرچند خود او، بخصوص در مورد دزد مسلّح و محارب، رعايت چنين ترتيبى را واجب نمىداند.(37)
فقيهان شيعه ترتيب ديگرى را هم در نظر گرفتهاند:
1. چنانكه قبلاً اشاره كرديم، آنان حفظ جان را بر دفاع از مال ترجيح مىدهند و بنابراين، بر جواز تسليم شدن در برابر هجوم دشمنان به اموال مسلمانان حكم كردهاند.
2. فقيهان اما درباره تجاوز به عرض و ناموس مسلمانان تأمّل كردهاند. برخى به لحاظ اولويت حفظ نفس بر حفظ عرض و ناموس، در شرايط علم يا ظنّ بر قتل دفاع كننده، تسليمجويى (استسلام) را جايز دانستهاند. در عين حال، عدهاى ديگر از فقيهان شيعه، با تكيه بر اهميت عرض / ناموس بر نفس نزد انسانهاى غيرتمند و شريف، بر وجوب حفظ عرض و عدم جواز تسليم حكم كردهاند.
3. اما دفاع از جان مطلقا واجب است، هرچند يقين داشته باشد كه توانايى دفاع ندارد و يقينا به قتل خواهد رسيد؛ جز آنكه حداكثر دفاع ممكن واجب است. همه اين موارد تابع حكم دزد محارب مىباشند.(38)
فقيهان شيعه ـ آنگونه كه گذشت ـ دفاع از اصل و كيان اسلام را آنگاه كه مورد تعرّض كافران مهاجم قرار گيرد، همپاى دفاع از جان و عرض، مشمول وجوب دفاع به هر طريق ممكن مىدانند؛ «لو ارادَ الكفّارُ محوَ الاسلامِ و درسَ شعائره و عدمَ ذكرِ محمّدِ صلىاللهعليهوآله و شريعتِه، فلا اشكال فى وجوب الجهاد»؛(39) هرگاه كافران قصد محو اسلام و حذف شعائر و نمادهاى اسلامى، شريعت و نام محمّد صلىاللهعليهوآله را [در جوامع اسلامى] داشته باشند، وجوب جهاد بىاشكال است.
همين استدلال در انديشه فقيهان معاصر شيعه به دفاع شهادتطلبانه، در صورت انحصار اين نوع دفاع در قبال مهاجمان مسلّح گسترش داده شده است. در اجوبة الاستفتائات آمده است: «... اگر مكلّف طبق تشخيص خود، احساس كند كه كيان اسلام در خطر است، بايد براى دفاع از اسلام قيام كند، حتى اگر در معرض كشتهشدن باشد.»(40)
بعضى از فقيهان شيعه بر وجوب مطلق دفاع از نفس و حريم، به قدر استطاعت تأكيد كرده و از جواز تسليمجويى (استسلام) امتناع كردهاند.(41) با اين حال، هنوز بحث فقهى گستردهاى درباره تعميم و تطبيق اين استدلالهاى فقهى در خصوص دفاع انتحارى صورت نگرفته است. مهمترين معضل فقهى در اين نوع عمليات دفاعى، همان علم و يقين دفاعكننده درباره مسئله است؛ از يك سو، رضايت به تجاوز خلاف اصل و روح كلى حاكم بر احكام اسلامى است و از سوى ديگر، دليل روشنى بر وجوب دفاع با فرض انتحار وجود ندارد. حتى وجوب دفاع از نفس هم با اميد حفظ نفس مورد بحث و بررسى قرار گرفته است، مگر اينكه بتوان نفوس و حريم عموم جامعه اسلامى را مقدّم بر حفظ نفس دفاعكننده تلقّى نمود. اين نكته هرچند عرف معقول و متداول زندگانى است، اما پيوندش با مفهوم دفاع انتحارى، در فقه شيعه كمتر مورد تحقيق مستقيم قرار گرفته است. هنوز ادبيات موضوع در تحقيقات شيعى، فاقد پشتيبانى لازم براى نيل به يك درك روشن درباره عمليات شهادتطلبانه / انتحارى است.
*خلاصه و نتيجه
چنين مىنمايد كه مسئله تروريسم و تروريسم انتحارى در جهان اسلام، بيش از آنكه دليل داشته باشد، علت دارد و ظهور و گسترش آن ناشى از گسترش عمومى تجاوز و خشونت در فضاى بينالمللى است. در چنين شرايطى، وقتى شخص يا گروهى به حوزه ترور و خشونت رانده مىشود، در واقع ترمزهاى عملى و مؤثر چندانى براى كنترل او وجود ندارد. اما مىتوان از فقه شيعه، دستكم براى تبيين رفتار سياسى ـ دفاعى جوامع شيعى، در تعريف حدود دفاع و ترور و نيز دفاع شهادتطلبانه و تروريسم انتحارى استفاده كرد.
فقه شيعه مفهوم «ترور» و «خودكشى» را تحريم كرده است. اما عمليات شهادتطلبانه را ذيل مفهوم عمومى «جهاد دفاعى» قرار داده و آنگاه حدود و شرايط اقدمات دفاع مشروع را توضيح داده است. شيعيان درباره جهاد دو ديدگاه را مطرح كردهاند: عدهاى اندك از فقيهان شيعه جهاد را مطلقا دفاعى دانسته و از تقسيم جهاد به «ابتدايى» و «دفاعى» انتقاد كردهاند.(42) اما اغلب فقيهان شيعه تقسيم رايج مسلمانان از جهاد به «جهاد اوليه» و «دفاعى» را پذيرفتهاند، با اين قيد تعيينكننده كه جهاد ابتدايى مشروط به حضور امام مبسوط اليد معصوم است. چنين قيدى استراتژى جهادى شيعه در دوره غيبت را محصور در جهاد دفاعى و دفاع مشروع كرده است. بنابراين، از فقه شيعه به هيچ وجه نمىتوان براى توجيه هيچ اقدام تروريستى و خشونتطلبانه بينالمللى استفاده كرد.
همچنين فقه شيعه در استراتژى دفاعى خود، دو قيد ممنوع دارد: تحريم فتك و غَدْر، منع ترور و حرمت نقض عهد و ميثاق. بدينسان، استناد تروريستها و ادبيات تروريستى در حمايت شيعيان از تروريسم، يك خطاى حقوقى آشكار است. فقه شيعه ترور و نقض عهد و پيمان را مطلقا تحريم مىكند.
منابع فقه شيعه علاوه بر مواضع بنيادى مزبور، ملاحظات مهم ديگرى را در استراتژى دفاعى خود لحاظ كردهاند:
اولاً، وقتى دفاع واجب است كه مهاجمان هجوم مسلّحانه به درون خانه / مرزهاى جامعه اسلامى داشته و قصد جان و ناموس و حريم مسلمانان را دارند، هرچند در خصوص وجوب دفاع از مال تأمّل و اختلاف است.
ثانيا، قصد تعطيل شريعت و نمادهاى اسلامى را داشته باشند.
ثالثا، فقط مهاجمان مسلّح و حاميان مستقيم آنان هدف اقدامات دفاعى قرار مىگيرند. در چنين شرايطى، دفاع به هر طريق ممكن، حتى در صورت علم به كشته شدن مدافعان مسلمان، واجب است.
برخى گزارشها و فتاواى معاصر دفاع انتحارى يا عمليات شهادتطلبانه را با تكيه بر چنين زمينهاى از فرهنگ دفاعى و با قيد «عدم تعرّض به غير نظاميان» تجويز كردهاند. با اين حال، ادبيات بحث هنوز در تحقيقات شيعى معاصر از غناى لازم براى داورى و درك قطعى برخوردار نيست و به لحاظ تفاوت با اهل سنّت، نمىتوان ادبيات موجود در فقه معاصر اهل سنّت را به جوامع شيعى تعميم داد. اما به نظر مىرسد تحوّلات اخير در فلسطين اشغالى و به ويژه حوادث اخير عراق، زمينه لازم براى گسترش اين مباحث را آماده مىكنند. ظهور موج استفتائات از مراجع شيعه، به ويژه آيةالله العظمى سيستانى در عراق و نيز تأمّلات و اظهارات همراه با احتياط ايشان و خوددارى از خونريزى بيشتر در عراق تا مرحلهاى كه ناگزير بايد شيعيان از اقدامات بازدارندهترى سخن بگويند، اين مباحث را در افكار عمومى شيعه زندهتر كرده است.
پىنوشتها
1. Suicide Terrorism.
2. Robert. A. Pape, "The Strategic Logic of Suicide Terrorism" in American Political Science Review, vol. 97, no.3, August 2003. PP. 343-361.
3. Ibid, P. 348 & 357-361.
4. irrationality.
5 .Religious Fauaticism.
6. Ibid. PP. 343-344.
7. Ibid. P. 344.
8. امام محمد شافعى، كتاب الام، بيروت، دارالمعرفة، 1994، ج 4، ص 161.
9. نعمت الله صالحى نجفآبادى، جهاد در اسلام، تهران، نشر نى، 1382، ص 23، به نقل از: محمّد عبده، تفسير المنار، ج 2، ص 210.
10. همان، ص 108 ـ 109.
11. همان، ص 67.
12. نعمتاللّه صالحى نجفآبادى، همان، ص 66، به نقل از: مولى محسن فيض كاشانى، الشافى، جزء2،ص 73.
13. سيدعلى طباطبائى، رياض المسالك، قم، مؤسسهانتشاراتاسلامى،1415،ج7،ص 446 ـ 447.
14. محمد حسن نجفى، جواهر الكلام، تحقيق شيخ عباس قوچانى، چ هفتم، بيروت، داراحياء التراث العربى، بىتا، ج 21، ص 13.
15. همان، ص 12.
16. همان، كتاب «جهاد»، ص 13ـ14. شايد به استناد همين نكات و اشارات صاحب جواهر است كه بعضى از فقيهان معاصر شيعه نيز به عدم تمايل صاحب جواهر نسبت به تعرّض اظهار نظر كردهاند. نك: سيد على خامنهاى، اجوته الاستفتائات، فصل جهاد. س. ج 1048.
17. محمدحسن نجفى، پيشين، ص 16.
18. همان، ص 18 ـ 19.
19. همان، ص 47. انديشمندان شيعه حاكمان جائر را به سه دسته تقسيم كردهاند: جائر كافر، جائر مخالف (اهل سنّت)، و جائر مؤمن (حاكمان شيعه مذهب كه بدون اذن شارع عرصه سياسى را تصرف كردهاند.) نك: شيخ مرتضى انصارى، المكاسب، چاپ قديم، ص 153 ـ 156 / همو، المكاسب المحرّمة، باب جوائز.
20. www.deedgah.org/gaftegoo005.htm
21.Ibid,www.deedgah.org/gaftegoo005.htm
22. محمد حسن نجفى، پيشين، ص 78.
23. همان.
24. محمد بن حسن الحرّ العاملى، وسائل الشيعه الى تحصيل مسائل الشريعه، قم، مؤسسه آل البيت، 1416 ق، 1374 ش، ج 15، ص 69 ـ 70.
25. همان، ص 69.
26. همان، ص 70 / نهجالبلاغه، تصحيح صبحى صالح، قم، هجرت، 1395 ق، ص 318.
27. مجموعه تروريسم، گردآورى و ويرايش رضا طيّب، مقاله ديويد آرون شواتز، «تروريسم بين الملل و حقوق اسلامى»، ترجمه زهرا كسمتى، تهران، نشر نى، 1382، ص 280 ـ 379.
28. Robert. A. Pape. OP.Cit. P. 345.
29. www.Lankarani.org /Persian /Ahkam /new-estefta.html/ سؤال و جواب 812
30. محمد فاضل لكنرانى، جامع المسائل، ج دوم، باب «دفاع»، ص 481.
31. www.Lankarani.org /Persian /Ahkam /new-estefta.html/ سؤال و جواب 492
32.محمدبنحسنالحرّالعاملى،پيشين،ص119ـ123.
33. همان، ص 123، روايت 20124.
34. همان، ص 121، روايت 20116.
35. همان، ص 121، روايت 20117 ـ 20118.
36. همان.
37. محمد حسن نجفى، پيشين، ج 41، كتاب «الحدود»، ص 651.
38. همان، ص 652 ـ 656.
39. همان، ج 21، ص 47.
40. سيد على خامنهاى، پيشين، ج 2، باب «جهاد».
41. محمدحسن نجفى، پيشين، ج 41، ص 653 (و فى قواعد الفاضل، يجب الدفاع عن النفس و الحريم ما استطاع، و لايجوز الاستسلام.)
42. نعمتاللهصالحىنجفآبادى،پيشين،ص15ـ 92.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع:فصلنامه شيعه شناسي، شماره 6
انتهاي پيام/
پنجشنبه 2 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 412]
-
گوناگون
پربازدیدترینها