واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: بحران اقتصادي سينماي ايران در گفتوگو با معاون سينماييسرمايه: 330 ميليارد تومان درآمد: 30 ميليارد تومان!
عليرضا مجمعبخش دومعكس: حميد جانيپورديروز بخش اول گفتوگوي ما با مهندس جعفريجلوه، چاپ شد. قسمت دوم گفتوگوي ما با مهندس جعفريجلوه به اركان اقتصادي سينماي ايران بيشتر نظر دارد. بخوانيد:
اگر ما امروز اين 300 سالن را فعال ببينيم، كه البته طيفي از فعاليت بر آنها حكمفرما است. همه آنها فعاليت پررونق كامل يكسان ندارند، بعضي سالنها، حدود 50 تا 60 سالن فعالترند و مابقي در رديفهاي بعدياند و اگر هر سالن را يك ميليارد تومان تخمين بزنيم...
يك ميليارد تومان تخمين چه سرمايهاي است؟
تخمين ارزش يك سالن سينما است كه در اين فعاليت در ميدان هستند ميشود 300ميليارد تومان. اگر اين محاسبه ساده را انجام دهيم، ميرسيم به رقم 330ميليارد تومان. من رقم حداقلي را در اين دو سرمايهگذاري عرض كردم. سرمايهگذاري براي توليد 30ميليارد و سرمايه گذاشته شده بخش سينماداري هم 300ميليارد. 330ميليارد سرمايه گذاشته شده در سال هست، اما درآمد حاصله از اين سرمايه به دست آمد، حداكثر 30 تا 33ميليارد. يعني نسبت يك به ده.
... كه ميشود گفت يك ورشكستگي كامل است. از اين آمار اينگونه برداشت ميشود.
20ميليارد درآمد سال پررونق 85 و 86 بود. از بازگشت اكران فيلمها در همين سالنها، كه سهم 50درصدي صاحب سالن و تهيهكننده را هم اينجا در نظر بگيريد، 10 تا 13ميليارد هم از ساير عرصهها مثل رايت ويدئو و تلويزيون در اين حوزه ميشود لحاظ كرد. با اين حساب به نسبت 330ميليارد به 33ميليارد ميرسيم. نسبت ده سرمايه گذاشته شده به يك درآمد حاصله اين چرخه معيوب و اين نامعادله را بايد تصحيح كرد، و بايد آن را به اعتدال كشاند و بايد به يك معادله نزديك شد. ماسه برنامه را براي خود مفروض ديديم، به منظور بازگرداندن مخاطبان و مردم به سالنهاي سينما، يا باالفعل كردن طيف وسيعي از مخاطبان كه اگر آنها به سالنهاي سينما نيايند، چيزي به نام سينما در كشور وجود خارجي نخواهد داشت. سينما به معني صرفا فيلم ساختن نيست، فيلم ساختن ميتواند يك شبهسينما باشد. ميتوان در تلويزيون تعدادي تلهفيلم ساخت، يك شبهسينما داشت، اما سينما نداشت.
سينما، به معني فيلم ديدن در سالن سينما نيست، فيلم ساختن و ديدن آثار ساخته شده در سالن سينما و يك چرخه وسيع ارتباطي و اقتصادي. براي حضور گسترده مردم در سالنهاي سينما و بهرهگرفتن از كالاي فرهنگي كشور، يعني فيلمهاي توليد شده ميبايست سه برنامه طراحي و اجرا ميكرديم و امروز اين سه كلان برنامه را در دستور كار خود داريم و در 3 سال گذشته به تدريج ابتدا در فهم اين برنامه و بعد در طراحي و اجراي آنها قدم برداشتيم. طرح برنامه كلان منتهي به فيلم خوب، طرح برنامه كلان منتهي به سالن خوب و طرح برنامه كلان منتهي به اكران خوب.
ميتوان فيلم خوب داشت، سالن خوب داشت، اما يك برنامه خوب و درست پخش و اكران نداشت و باز هم كالاهاي توليد شده هرز برود. امروز بعضي توليدات خوب و ارزشمند ما آنطور كه بايد در طيف وسيعي از سالنهاي سينما همزمان اكران نميشود. البته در حال حاضر طرح جامع اكران و طرح حمايتي كردن همزمان به ميزان قابل توجهي بر اين نقيصه غلبه كرده، اما حداقل تا يكسال گذشته و در سالهاي قبل بخش مهمي از سالنهاي كشور در شهرستانها، در چرخه اكران فيلمهاي روز سينماي ايران حضور نداشتند و يك فيلم خوب بدون حضور در بسياري از سالنهاي سينماي كشور و بدون ارتباط با مخاطبان خود در شهرهاي گوناگون و حتي در شهر تهران از چرخه اكران خارج ميشد.
اين مساله همان مافياي اكران است كه بارها و بارها از آن سخن گفته شده است. بعيد ميدانم اين، ماجرا به اين سرعت و به اين زوديها حل شود. حرفهاي خوبي ميزنيد كه خيلي اميدوارانه است، ولي...
ما در اين زمينه سه شعار را در دستور كار خود قرار داديم؛ هيچ سينمايي بدون فيلم نماند، هيچ فيلم ارزشمند فرهنگي بدون سينما نماند و هيچ شهر و جمعيت و مردمي بدون سينما نماند. اين سه كلان برنامه در دستور كار ما بود، كه به ميزاني در آنها توفيق اجرايي و عملي داشتيم و وضع موجود توليد، اكران و فضاهاي نمايشي در سينماي ايران گواه اين است كه در اين زمينه توفيقات محسوسي وجود داشته و به دست آمده است. اما اين آغاز راه است، آغاز راه براي احياي سينماي ايران است. من از كلمه «احيا» استفاده ميكنم.
كه كلمه بسيار درستي است.
در اين «احيا» هم ارتقاي فرهنگي نهفته است و هم رونق اقتصادي. رونق اقتصادي كه نتيجهاش فقط معاش متناسب و خوب و يك چرخه درآمدزا براي صاحبان سرمايه و سرمايهگذار براي سينما نيست، بلكه منتهي به يك اتفاق فرهنگي خواهد شد. من ترديد ندارم اگر اقتصاد سينماي ايران اقتصاد پويايي باشد، باتوجه به مديريت هوشمندي كه در نظام جمهوري اسلامي نسبت به حوزه فرهنگي وجود دارد، بيترديد بيش از آنچه تا امروز بوده، در آينده وجود خواهد داشت، و هوشمندياي كه سرمايهگذاران در سينماي ايران و مولفين و مصنفين و صاحبان ايده و فكر و علاقهمندان به سينماي ايران دارند ترديد ندارم كه از يك تحول عظيم فرهنگي برخوردار خواهيم شد و توليداتي را خواهيم داشت كه هم در سطح ملي ميتوانند پاسخگوي طيف وسيعي از مخاطبين باشد و هم در سطح منطقهاي و جهاني به بازارهاي هدف خودشان راه پيدا كنند. يك اقتصاد درست اقتصادي نيست كه فقط براي يك بازار كوچك درون مرزهاي ملي هدفگيري ميكند. اقتصاد درست سينما وقتي است كه توانسته باشد بازارهاي دور و اصلي را رصد كرده باشد و آنها را اشباع و اقناع كرده باشد و هدف رفتن به سوي منطقه و جهان است.
البته اميدوارم فيلمسازان جشنوارهاي ما اين سخن را به خود نگيرند. آنها هم ادعا دارند سينماي ايران را جهاني كردهاند، بهتر است بگويم با اين حرف حداقل خودشان را فريب ميدهند و سعي ميكنند حتي شما را هم فريب دهند. البته فكر نميكنم مردم فريب بخورند!
اين رفتني كه من گفتم، صرفا از طريق حضور در جشنوارهها نيست، حضور در جشنوارهها به معناي حضور در عرصه جهاني به طور كامل نيست يا به تعبيري به معناي اقتصاد پويا و نيرومند نيست. حضور در جشنوارهها به معناي حضور فرهنگي و هنري است، در نهايت اغناي يك سري مخاطب محدود و كليتي كه از سينماي ايران در جهان سخن ميگويند وقتي ميتوانيم از حضور جهاني سينماي ايران سخن بگوييم كه فيلمهاي ما در سالنهاي سينماهاي كشورهاي مختلف و در شبكه نمايش خانگي آن كشورها حضور منتهي به بازگشت سرمايه داشته باشد. كالاي فرهنگي ما با مزيت فرهنگي و هنري خود برود و با خودش دستاوردهاي متعددي را باز گرداند. هم پيام اين جامعه رفته باشد و هم سرمايه لازم به كشور بازگردانده شود؛ اين يعني يك حضور موفق جهاني.
پنجشنبه 2 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]