محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826188293
علل رويكرد فرهنگي امام صادق(ع) به مناسبت 25 شوال سالروز شهادت امام ششم هدايت
واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: علل رويكرد فرهنگي امام صادق(ع) به مناسبت 25 شوال سالروز شهادت امام ششم هدايت
خليل منصوري
نويسنده در مقاله زير با بررسي عنصر پويايي و مقتضيات زمان و مكان، اسلام را تنها مكتبي مي داند كه در تمام شرايط متغير زماني ومكاني، داراي آموزه هاي ثابت و پايدار و در عين حال انعطاف پذير است، وي آنگاه كه به تفاوت شرايط و الزامات عصر امام صادق(ع) با عصر صدر اسلام مي پردازد و علل رويكردامام به مسائل فرهنگي و انديشه اي وتربيتي را تشريح مي كند با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
شرايط زمان و مكان
اولويت جهاد فرهنگي يك مكتب جامع و فراگير و فرازماني مي بايست به گونه اي داراي انعطاف باشد كه در هر شرايط، نيازهاي جوامع انساني را برآورده سازد.
نيازهاي انساني، بر دو گونه پايدار و ناپايدار است و با توجه به شرايط زماني و مكاني دگرگون مي شود و پاسخ هاي متنوع و مختلفي را مي طلبد. جامعه انساني از جهت سير كمالي خود هيچ گاه حالت ايستايي ندارد و عوامل و ساز وكارهاي متعددي را از درون و بيرون برآن تاثير مي گذارد. ناپايداري ها و بالندگي انسان و جامعه در عرصه هاي مختلف، نيازهاي تازه و پاسخ هاي نويني را مي جويد. نيازهاي جدي و پاسخگويي به اين نيازها با توجه به شرايط ناپايدار و بالندگي جامعه و انسان، موجب شده كه پاسخ ها، رويكردها و راهبردهاي كوتاه و يا بلندمدت، شايستگي خود را از دست بدهد و افزون بر كهنگي، دچار بحران هويت شود و از يك پديده زيستي به يك پديده آسيب زننده و بيماري زا تبديل شود.
مذاهب، مكاتب و ايدئولوژي هاي بشري و فلسفي و حتي قوانين بشري به جهت همين ناپايداري و ناتواني از گفتمان با وضعيت متغير و ناپايدار، همچنان دستخوش دگرگوني و كهنگي مي گردد.
كدام مكتب ؟
تنها مكتب و ايدئولوژي اي مي تواند پايدار و پابرجا بماند كه گرفتار روزمرگي و زمان زدگي نشده و داراي نگرش ها، آموزه ها و راهبردهاي فرازماني و فرامكاني باشد، چنين مكتبي تنها ويژگي پايدار را با خود به همراه خواهد داشت و در طول تاريخ بشري مي تواند همگام يا پيشرو با او حركت نموده و انسان ها را از آموزه ها و گزاره هاي خود بهره مند سازد.
بي گمان جمع شدن پايداري و ناپايداري، تنها از عهده مكتبي برمي آيد كه بر پايه فطرت انساني و با شناخت كامل و جامع از ويژگي هاي انسان و جامعه، دستورات و آموزه هاي خود را ارايه دهد و چون انسان به عنوان فرد بلكه حتي به عنوان نوع ناتوان از شناخت جامع وكامل از خواسته ها، نيازها، شرايط زماني و مكاني ناپايدار و پيش بيني و يا پيشگويي آينده و نيازهاي آيندگان است و نمي تواند چنين بينش، رويكرد و راهبردي جامع، كامل و فراگير ارايه دهد، مي بايست يا دست از اين كه پايه گذار چنين مكتبي باشد، بشويد و خود را به روزمرگي و زمان و مكان زدگي دچار سازد و براي هر مقطعي برنامه، آموزه، بينش، راهكار و راهبرد تازه اي ارايه دهد و هميشه گرفتار شرايط زدگي گردد و يا آن كه به مكتبي ايمان آورد كه با نگرش و بينشي فرازماني و مكاني و با شناخت كامل و جامع به روحيات، خواسته ها و نيازهاي او، آموزه ها و دستورات جاويدان و پايداري را ارايه داده كه با توجه به ناپايداري شرايط وزمان، گزاره هاي پايدارآن، او را به فرجام نهايي بكشاند و نوع انساني را به كمال نوعي خود برساند.
دو ويژگي برجسته اسلام
اسلام با دارا بودن دو ويژگي انعطاف و شناخت كامل و جامع، ميان ناپايداري شرايط و ناايستايي از سويي، و پايداري آموزه ها، و دستوراتش از سوي ديگر اين امكان را فراهم آورده تا بشر در شرايط ناپايدار، با قوانين، آموزه ها و گزاره هاي پايدار، به سوي مقصود و هدف نهايي اش رهنمون گردد؛ به اين معنا كه اسلام به عنوان يك مكتب داراي چنان توانايي و كشش است كه مي تواند به همه نيازها پاسخ هاي مناسب و راستين ارايه دهد؛ و مناسبات زماني، مكاني و بالندگي جامعه و انسان را درنظر بگيرد و گرفتار بندهاي ايستايي نگردد و پويايي و پايداري را در همان حال در خود گردآورد. اين پويايي و پايداري درونمايه اي، مي تواند بر زمان و مكان، ناپايداري ها و ناايستايي هاي هر زمان و مكان چيره گردد و هرگز در پاسخ دهي وانماند و همه شرايط را برتابد.
رمز جاودانگي اسلام
جاودانگي اسلام به عنوان يك مكتب فرابشري كه آموزه ها و دستوراتش تا قيامت پايدار و دستور كار بشر براي رسيدن به خوشبختي دوجهاني است، تنها از اين رو است كه پويايي و پايداري را در خود آميخته دارد و در همين راستا مسئله وصايت و امامت تا پايان هستي اين جهان نيز تنها از همين منظر توجيه پذير خواهد بود.
از ديدگاه شيعه، پايداري هميشگي امامت همچون ديگر آموزه ها و گزاره هاي پايدار و فرازماني و مكاني اسلام از اين رو بوده و هست كه پويايي وپايداري و ناايستايي با جاودانگي و پايندگي ميان خواسته ها و شرايط جمع گردد و تعارض و تناقض از ميان برداشته شود. اين امامت هميشگي به آدمي ياري مي رساند تا بهترين پاسخ ها را براي نيازهايش برگزيند. از اين نگرش مي توان به تفاوت ها و حتي تناقض نماها در رفتارها، كنش ها، واكنش ها، رويكردها، راهكارها و راهبردهاي پيشوايان ديني نگريست و آن ها را توجيه كرد و تفسير و توضيح داد.
نقش متفاوت ائمه(ع) براساس مقتضيات زمان و مكان
شهيد مطهري(ره) در اين باره مي فرمايند: ائمه اطهار عليهم السلام در هر زماني مصلحت اسلام و مسلمين را درنظر مي گرفتند و چون دوره ها و زمان ها و مقتضيات زمان و مكان تغيير مي كرد، خواه و ناخواه همان طور رفتار مي كردند كه مصالح اسلامي اقتضا مي كرد و در هر زمان جبهه اي مخصوص و شكلي نو از جهاد به وجود مي آمد و آن ها با بصيرت كامل آن جبهه ها را تشخيص مي دادند. اين تعارض ها، نه تنها تعارض واقعي نيست بلكه بهترين درس آموزنده است براي كساني كه روح و عقل و فكر مستقيمي داشته باشند. جبهه شناس باشند و بتوانند مقتضيات هرعصر و زماني را درك كنند كه چگونه مصالح اسلامي اقتضا مي كنند. (بيست گفتار، شهيد مرتضي مطهري، ص159)
اين تعارض ها و تناقض نماها برخاسته از پويايي و انعطاف پذيري اسلام و هماهنگي و همسازي با شرايط زماني و مكاني درجهت پاسخگويي به نيازهاي ناپايدار انسان و جامعه است. مجموعه اين آموزه ها، دستورات، راهكارها و رهيافت ها و نيز رويكردهاي امامان و پيشوايان ديني اين امكان را به بشر مي دهد تا بتواند براي هر زمان و مكاني با توجه به شرايط، پاسخ هاي مناسب را بيابد و در زندگي فردي واجتماعي خويش از آن بهره گيرد.
تنوع برخوردها، رويكردها و راهبردهاي ائمه(ع) در طول بيش از دو قرن در شرايط بسيار مختلف در صحنه هاي اجتماعي و فكري، آن اندازه زياد است كه هريك نيازي از نيازهاي آدمي را پاسخ مي دهد و اين افزون بر مجموعه كامل آموزه هايي است كه در قرآن در شرايط بسيار متفاوت و در جوامع مختلف ازجهت روحيات، انديشه و بينش درباره پيامبران بيان شده است كه هريك از آنها مي تواند پاسخي درست و راستين براي زندگي فرهنگي فردي و اجتماعي آدمي تا پايان تاريخ و جهان بشري باشد.
رويكرد فرهنگي امام صادق
با اين نگاه مي توان به رويكرد فكري، آموزشي و پرورشي امام جعفر صادق(ع) پرداخت و دانست كه چرا ايشان در دوران بحران سياسي و اجتماعي كه جامعه آن روز و جهان اسلام را فراگرفته بود و حكومت ها دست به دست مي شد، به جنبش و قيام مسلحانه دست نيازيد و خلافت و حكومت اسلامي را كه حق ايشان بود دردست نگرفت و در پاسخ به پاره اي از دعوت ها براي دردست گرفتن رهبري قيام بر ضد حكومت در حال فروپاشي امويان اقدامي نكرد بلكه حتي نامه پيشنهادي را پيش روي فرستاده ابوسلمه معروف به وزير آل البيت سوزاند.
حال پرسش اين است كه چرا دو گونه رفتار از دو امام معصوم صورت مي پذيرد؟ يكي قيام مي كند و ديگري نامه را مي سوزاند؟ تعارض از كجا ناشي شده؟ چرا در روش ها و رويكردهاي پيشوايان ديني به اين امور متعارض و متناقض نما برخورد مي كنيم؟ آيا اين تعارض ها و تناقض ها همانند تعارض ها و تناقض هايي است كه در مسائل فقه و احكام وجود دارد؟
مشكل اينجاست كه همانگونه كه اگر در اخبار متناقضي كه در فقه و احكام نقل شده، تعارض ها حل نگردد و هركس به خبر و حديثي تمسك جويد، موجب مي شود كه هرج و مرج در فقه پديد آيد، اگر دراين رويكردها و راهبردهاي مختلف پيشوايان از جمله امام حسين و امام حسن و ديگر امامان -درود خداوند بر ايشان باد- تعارض ها و تناقض ها برطرف نگردد، موجب آن خواهد شد كه هرج و مرج اخلاقي و اجتماعي و سياسي پديد آيد و هركس به هوا و هوس خود راهي را پيش بگيرد و بعد آن را با عملي كه در يك مورد معين و يك زمان معين از يكي از امامان و پيشوايان نقل شده توجيه و تفسير كندو فرد ديگري نيز بر پايه هوس خود راهي ديگر را كه ضد آن است پيش بگيرد و او نيز آن را به يكي از امامان و رفتارها، گفتارهاي گزينشي از آنان استناد داده و آن را اصل بگيرد، و اين چنين است كه برخي، با توجه به اين تفاوت ها، تعارض ها و تناقض ها بگويند كه اسلام دين آخرت است و آن ديگري بگويد دين حكومت و دنيا است نه دين آخرت.
يكي حركت امام حسين(ع) را حركت دنيوي در جهت رسيدن به خلافت و حكومت توجيه كند و آن ديگري صلح امام حسن(ع)، كناره گيري امام زين العابدين(ع) و سوزاندن نامه رهبر قيام و جنبش هاي دوره پاياني حكومت اموي توسط امام صادق(ع) را نشان از اخروي بودن اسلام و غير دنيائي بودن آن تفسير نمايد.
آن كس كه سري پرشور دارد و مزاجش با آرامش سرسازش ندارد و خاموشي را نمي پسندد براي توجيه رويكرد و رفتارهايش به شيوه پيامبر در صدر اسلام و جنبش و قيام هاي شيعيان و به ويژه نهضت حسيني استناد كند و آن ديگري كه مزاجي عافيت طلب و گوشه گير دارد، موضوع تقيه و راه و روش امام صادق يا ديگر پيشوايان كه چنين روشي را برگزيده اند استناد نمايد، در نتيجه رويكردها و رفتارها و كنش ها و واكنش هاي متفاوت اين پيشوايان تنها ابزاري براي توجيه رويكردها خواهد شد و كسي به سخن كسي گوش فرانخواهد داد و جامعه و مكتب دچار هرج و مرج و اضطراب مي گردد.
با نگاهي دوباره به آن چه در آغاز گفتار گذشت، رمز اين تعارض ها و تناقض نماها دانسته خواهد شد و پرده از راز فروخواهد افتاد. چون پويايي و در عين حال پايداري آموزه ها و دستورات دين و روح زنده و سيال و پوياي تعمليات اسلامي، چنين تناقض نماهايي را ايجاب مي كند.
اين تعارض ها و تناقض ها در واقع آموزش بهره گيري از شرايط و امكانات زمان و بهترين شيوه پاسخگويي به نيازهاي هر زمان است كه مي توان از آنها در راستاي تكامل انسان و جامعه انساني بهره گرفت و از آن سود برد.
چرا امام صادق(ع) قيام مسلحانه نكرد؟
شهيد مطهري (ره ) درباره دو رويكرد متفاوت امام صادق و امام حسين(ع) مي فرمايد: امام حسين(ع) بدون پروا، با آن كه قراين و نشانه ها حتي گفته هاي خود آن حضرت حكايت مي كرد كه شهيد خواهد شد، قيام كرد ولي امام صادق(ع) با آن كه به سراغش رفتند، اعتنا ننمود و قيام نكرد و ترجيح داد كه در خانه بنشيند وبه كار تعليم و ارشاد بپردازد. به ظاهر تعارض و تناقض به نظر مي رسد كه اگر در مقابل ظلم بايد قيام كرد و از هيچ خطر پروا نكرد، پس چرا امام صادق قيام نكرد، بلكه در زندگي مطلقاً راه تقيه پيش گرفت و اگر بايد تقيه كرد و وظيفه امام اين است كه به تعليم و ارشاد و هدايت مردم بپردازد، پس چرا امام حسين اين كار را نكرد؟ (همان، ص153).
شهيد مطهري (ره) با توجه به اوضاع سياسي عهد امام به اين پرسش پاسخ مي دهد كه اين رويكرد به ظاهر متناقض و متعارض تنها به جهت شرايط و مقتضيات زمان و مكان بود كه درسي آموزنده براي رهروان راه پيشوايان راستين است تا بدانند در شرايط مختلف مي توانند رويكردهاي متفاوتي داشته باشند.
امام صادق(ع) مي دانست بني العباس مانع آن خواهند شد كه حكومت به اهل بيت پيامبر (ص) منتقل شود و در صورت پذيرفتن پيشنهاد قيام مسلحانه بدون هيچ تاثيرگذاري مثبت، آن حضرت را شهيد خواهند كرد. استاد مي فرمايد: امام عليه السلام اگر مي دانست كه شهادت آن حضرت براي اسلام و مسلمين اثر بهتري دارد، شهادت را انتخاب كرد. همان طوري كه امام حسين (ع) به همين دليل شهادت را انتخاب كرد. در آن عصر تنها چيزي كه بهتر و مفيدتر بود رهبري يك نهضت علمي و فكري و تربيتي بود كه اثر آن تا امروز هست. همان طوري كه در عصر امام حسين (ع) آن نهضت ضرورت داشت و آن نيز آن طور به جا و مناسب بود كه اثرش هنوز باقي است. جان مطلب همين جا است كه د ر همه اين كارها، از قيام و جهاد و امر به معروف و نهي از منكرها و از سكوت ها و تقيه ها بايد به اثر و نتيجه آنها در آن موقع توجه كرد.
اينها اموري نيست كه به شكل يك امر تعبدي از قبيل وضو، ، غسل، نماز و روزه صورت بگيرد. اثر اين كارها در مواقع مختلف و زمانهاي مختلف و اوضاع شرايط مختلف فرق مي كند. گاهي قيام و جهاد براي اسلام نافع تر است و گاهي اثر سكوت و تقيه، گاهي شكل و صورت قيام فرق مي كند. همه اينها بستگي دارد به خصوصيت عصر و زمان و اوضاع و احوال روز و يك تشخيص عميق در اين مورد ضرورت دارد، اشتباه تشخيص دادن، زيان ها به اسلام مي رساند. (همان، ص 155)
اوضاع سياسي و اجتماعي عصر امام صادق (ع)
امام صادق (ع) زماني واقع شد كه افزون بر حوادث و رخدادهاي سياسي، يك سلسله حوادث اجتماعي و پيچيدگي و ابهام هاي فكري و روحي پس از ورود فرهنگها و آيين هاي فلسفي و انديشه اي از شاهنشاهي هاي ايران و روم، پيدا شده بود.
دراين زمان پاسداري از سنگرهاي اعتقادي، مهمترين وظيفه به شمار مي آمد. مقتضيات زمان امام صادق (ع) كه در نيمه نخست سده دوم هجري مي-زيست با زمان سيدالشهداء كه در نيمه نخست سده يكم بود بسيار متفاوت بود. در نيمه قرن نخست در درون كشورهاي اسلامي براي كساني كه مي خواستند به اسلام خدمت نمايند تنها مبارزه با دستگاه خلافت مطرح بود و ساير جبهه ها هنوز پديد نيامده بود و اگر هم وجود داشت هنوز آن چنان اهميتي نيافته بود. حوادث عالم و اسلام همه مربوط به دستگاه خلافت بود و مردم در سادگي سده نخست مي زيستند. اما بعدها اين جبهه ها متعدد شدند كه مهمترين آنها جبهه هاي علمي، فكري و اعتقادي بود. يك نهضت علمي و فكري و فرهنگي عظيم در ميان مسلمانان آغاز شد. مذهب ها و مكتب هايي در اصول و فروع دين پيدا شد. در اين شرايط امام صادق (ع) پرچم فرهنگي و علمي اسلام به ويژه شيعيان را برافراشت و در همه صحنه ها پيشگام و پيشرو گرديد.
زمان امام زماني بود كه برخورد افكار و آراء و جنگ عقايد شروع شده بود و ضرورت ايجاب مي كرد كه امام كوشش خود را در اين جبهه قرار دهد و اين گونه شد كه شيعه به عنوان يك مكتب فكري، علمي و فقهي و اعتقادي در جهان اسلام جا افتاد به نحوي كه ديگر نمي شد اتهامات سياسي به آن بست.
اين آثار مولود ايمان و عقيده است و سياست نمي تواند چنين فقه، اخلاق، فلسفه، عرفان، تفسير و ديگر علوم و فنون را پديد آورد.
پيشگامي امامان باقر و صادق عليهماالسلام موجب شد تا اسلام راستين پايدار بماند و براي هر زمان و مكاني و در شرايط متغير و پوياي انسان و جامعه، برنامه ها، آموزه ها و دستوراتي داشته باشد.
پنجشنبه 2 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]
-
گوناگون
پربازدیدترینها