تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه كسى مستحق دوستى خداوند و خوشبختى باشد، مرگ در برابر چشمان او مى آيد و آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817253364




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روزي كه وال‏استريت سوسياليست شد


واضح آرشیو وب فارسی:الف: روزي كه وال‏استريت سوسياليست شد
نوشته Frédéric LORDON
لوموند ديپلماتيك، اكتبر 2008

فقط روحي كودكانه و يا دلبندي عميق به داستان هاي خوش عاقبت لازم بود تا كسي حركات رزمي دولتمردان آمريكا در مقابل ورشكستگي بانك لهمن برادرز (Lehman Brothers) را جدي بگيرد. امري كه تنها دو روز بعد رفتاري از سر نا اميدي ارزيابي شد. تصميم عدم نجات اين بانك متخصص در سرمايه گذاري در بورس، امري لحظه اي و عميقا تصادفي بود و نمي توانست گردشي استراتژيك به حساب آيد.

البته گيج شدن درمقابل وقايع كنوني امري طبيعي است، حوادثي كه سريعا به دنبال هم فرود مي آيند و هر كدام همچون نقطه « اوج » بحران ارزيابي مي شوند پيش از آنكه با حادثه اي ديگر كه بازهم سخت تر و شگفتگي آورتر است جايگزين شوند. وضعيتي كه آناني را كه دنبال راه حل اند در خندق نااميدي و سردرگمي غرق مي كند.

تعطيلات هاي آخر هفته اي كه در آن مي بايست براي بحران راه حل فوري يافت به دنبال هم از راه مي رسند و ريتمشان هرچه تندتر مي شود : ١٦ مارس براي بير استريمز Bear Streams، ١٢ ژوئيه پرده اول نجات Fannie Mae و Freddie Mac، ٦ سپتامبر پرده دوم همين نمايش (مقاله غرق شدن فاني و فردي در اين شماره را بخوانيد)، ١٣ سپتامبر لهمن برادرز برادرز (Lehman Brothers) و مريل لينچ(Merrill Lynch)، ١٦ سپتامبر (حتي يك هفته هم طول نكشيد) نجات اي آي جي(AIG). صندوق فدرال و خزانه آمريكا، فعالان همپيوند در اين كار، هربار كه فكر مي كنند بالاخره بر اوضاع مسلطند درمي يابند كه هيچ كاري انجام نشده و بايد از نو همه چيز را شروع نمود.

بايد پذيرفت كه اگر قصد جلوگيري از فروپاشي سيستم مالي آمريكا بوده ، عملكرد آنها هرچند بي ثمر اما شگفت آور است و بهاي آن نيز فقط مالي نبوده ، چرا كه نه آقاي بن برنانك رئيس فدرال و رزرو نه آقاي هانري پولسون ، رئيس سابق گلدمن ساكس (Goldman Sachs) (نماد سرمايه داري خالص) ووزير كنوني خزانه داري آمريكا هرگز فكر نمي كردند كه هر بار كه مجبور باشند كه از دخالت دولت براي نجات بخش مالي خصوصي دفاع نمايند با اين تناقض دردناك روبرو شوند كه آنها را « سوسياليست » بخوانند.

بي شك به همين دليل هم بود كه هر دوي آنها از هفته ٨ سپتامبر، يعني زماني كه هنوز طرح نجات Fannie Mae و Freddie Mac پايان نيافته و بايد فكري براي لهمن برادرز (Lehman Brothers) مي شد، تصميم گرفتند كه به كميسيون مالي اعلام كنند كه مرحله بعدي بدون شركت آنها خواهد بود. از دلخوري هاي شخصي كه بگذريم مي توان موضع «Fed-Treasury» (فدرال رزرو و خزانه آمريكا) را فهميد. اين نهادها از آن نگرانند كه با توجه به پيشينه دخالتشان، بانك داران خصوصي خود را بي هيچ زحمتي به ورشكستگي بكشانند از آنرو كه مي دانند در نهايت « بايد » آنها را نجات داد همانگونه كه در مورد Fannie Mae و Freddie Mac و Bear Streams صورت گرفت.حتي اخلاق هم در مقابل چنين تسهيلاتي از رو مي رود. چگونه مي توان بي تفاوت ماند : همان سرمايه داري مالي كه وقتي وضع خوب است همه را تحقير مي كند، در پشت امكانات دولتي اي سپر مي گيرد كه پيش از اين آنرا به راحتي حماقت هاي دوران شوروي مي خواند كه به دنبال حمايت از مردم است و استثنا قائل مي شود.

اما مانند هميشه اخلاق بهترين عامل براي اشتباه در تحليل است. البته اين بدان معني نيست كه به خشم آمدن از چنين رفتارهايي بي جاست و نبايد آن را براي موقعيت مناسب نگه داشت تا بتوان نيروي سياسي لازم براي ضربه هاي بعدي را آماده نمود. بحث از آينده است. البته نه چندان دور، يعني زماني كه به درستي دريافته باشيم كه مسئله چيست. در واقع بحث برسر وجود يك « خطر سيستميك » (همه جانبه) است، يعني امكان اين امر كه به دليل تمركز تعهدات بين بانك ها وقتي يكي از آنها مي افتد، با امواجي پشت سر هم بقيه نيز زنجيروار سقوط كنند.

بلافاصله براي ليبرال هاي گوش سنگين روشن كنيم كه در « خطر سيستميك » لغت سيستميك وجود دارد كه به معني آن است كه بحث از يك « سيستم » مي باشد، يعني مجموعه نهادهاي مالي خصوصي اي كه احتمالا يك فروپاشي همگاني آنها را نيز دربر مي گيرد. و بازهم براي شيرفهم شدن بگوئيم كه وقتي « سيستم » مالي، و از جمله وام دهي از كار افتد، ديگر هيچگونه فعاليت اقتصادي وجود نخواهد داشت. هيچگونه فعاليتي ! و آيا اين به خودي خود كافي نيست كه ما درباره عظمت عوارض اين امر نگران باشيم ؟

هرچند هم كه دردناك باشد مجبوريم بپذيريم كه وقتي حباب مالي مي تركد و خطر سيستميك به وجود مي آيد، امكانات مانور بانك مركزي محدود مي شود : گروگان گيري سرمايه داري مالي خصوصي آغاز مي شود كه سرنوشت اش را با اقتصاد واقعي پيوند زده (فروپاشي يكي، ضرورتا فروپاشي ديگري است) و در نتيجه دولت را مجبور مي كند كه به كمك اش بشتابد. چنين گروگان گيري در دوران بحران بي هيچ مشكلي انجام مي پذيرد. به همين دليل است كه يك « مقررات گذاري » جديد مالي مي بايد با هدف استراتژيك جلوگيري از پيدايش هر گونه حبابي انجام گيرد (١) چرا كه پس از پيدايش آن، ديگر خيلي دير است. مبارزه با « خطر سيستميك » فقط با از بين بردن امكان پيدايش آن ميسر است. به محض اينكه به وجود آيد و به ويژه پس از فعال شدنش ديگر خيلي دير است.

درنبود اراده براي نابودي « خطر سيستميك »، فدرال رزرو به خوبي مي داند تا چه اندازه در بازي اي كه او را در مقابل سرمايه مالي خصوصي بحران زده قرار مي دهد، بازنده است. به صورتي متناقض هرچه وضعيت سرمايه مالي خصوصي بدتر باشد، قدرتش در مقابل صندوق فدرال بيشتر مي شود. اين چنين است كه براي جلوگيري از يك فاجعه غيرقابل ترميم، اين نهاد، علي رغم ميل خود، بايد در اجراي اوامر پي درپي بانك هاي خصوصي اي كه تقاضاي كمك دارند، كمر خدمت ببندد.

در مارس ٢٠٠٨، Bear Streams تهديد مي كند كه ١٣٤٠٠ ميليارد دلار تعهد در مورد اوراق قرضه مشتقه (٢) خود را معلق نماند. اين رقم ١٠ برابر بيش از LTCM است كه در سال ١٩٩٨ نزديك بود سيستم مالي آمريكا را فروپاشد. در ژوئيه Fannie Mae و Freddie Mac تهديد مي كنند كه ١٥٠٠ ميليارد دلار بدهي خود را نپردازند. بسياري از نهادهاي بزرگ مالي در اوراق اين دو موسسه سرمايه گذاري كرده بودند، مانند صندوق هاي بازنشستگي، بيمه و پس انداز معمولي مردم عادي و حتي بانك هاي مركزي كشورهاي خارجي. براي بقاي سيستم مالي آمريكا غيرقابل تصور بود كه اجازه داده شود چنين حادثه اي به وقوع بپيوندند.

براي آقاي پولسون ، وزير خزانه داري مسئله بسيار روشن است : ٢٥ ميليارد دلار از پول دولت به صورت وام و اوراق سرمايه گذاري در روز ١٢ ژوئيه آماده شده بود. روز ششم سپتامبر روشن مي شود كه نياز به ٢٠٠ ميليارد دلار است. خوب باشد ! مردم ٢٠٠ ميليارد دلار از جيب خواهند پرداخت. با اين همه آقاي پولسون كه از « سوسياليست » شدن خود نگران است اعتراف مي كند : « I didn’t want to have to do that » يعني « دلم مي خواست مجبور به اين كار نبودم » اما بالاخره اين كار را مي كند و اگر راستش را بخواهيم چاره اي نيز ندارد. در مورد لهمن برادرز (Lehman Brothers) اما انتخاب وجود داشت چرا كه او از خزانه و صندوق فدرال («Fed-Treasury») بسيار كوچك تر بود. در واقع انتقام بقيه نيز از او گرفته شد و با تمام آزادي عملي رفتار شد كه در موارد ديگر وجود نداشت. اصلا نمي بايست چنين موقعيت مناسبي از دست برود. با اين همه علي رغم « فرصت » خوبي كه خلاص شدن از دست لهمن برادرز (Lehman Brothers) به وجود آورده بود تا خطر حباب مالي كوچك آن منتفي شود، لازم بود بار مالي اين عمل قبل از « نابود ي» حباب با دقت ارزيابي گردد. با توجه به وزن و ميزان ارتباطات مالي با ديگر بانكها، آيا نبود لهمن برادرز (Lehman Brothers) نمي توانست باعث پديداري يك « خطر سيستميك » شود ؟

بحثي ندارد كه ميزان تعهدات لهمن برادرز (Lehman Brothers) در مورد اوراق قرضه مشتقه بسيار كمتر از Bear Streams بوده است : ٢٩ ميليارد دلار در مقابل ١٣٤٠٠ ميليارد دلار (٣). اما لهمن برادرز (Lehman Brothers) با ٦١٣ ميليارد دلار بدهكاري از شركت ووردكام (WorldCom) پيشي گرفته و به بزرگ ترين ورشكستگي تاريخ آمريكا تبديل مي شود. البته درست است كه در مقام مقايسه بدهكارها، وضعيت يكي نيست چرا كه لهمن برادرز (Lehman Brothers) داراي دارايي است و دقيقا تلاش بر اين است كه در روند بررسي ورشكسته اعلام شدنش بخشي از آنها به نقدينگي تبديل شوند.

اما در واقع ارزش اين دارايي ها به چه ميزان است ؟ و همه مسئله در همين جاست. حداقل ٨٥ ميليارد دلار اوراق بورسي بي ارزش (از جمله ٥٠ ميليارد دلار اوراق ساب پرايم) وجود دارد كه طبق طرحي كه در آخر هفته ١٢ تا ١٤ سپتامبر تحت بررسي بود، مي بايست آنها را در بخش bad bank دسته بندي كرد و به كناري گذاشت. وقتي حرف از ٨٥ ميليارد دلار زده مي شود اين ارزش كنوني آنهاست و معلوم نيست در درازمدت بتوان آنها را به همين مقدار نقد نمود. حتي اگر آنچنان كه مقامات دولتي آمريكا در نظر دارند، آنها را به صورتي منظم و بخش به بخش در طي چند ماه به فروش برسانند تا از سقوط ناگهاني ارزش شان جلوگيري شود.

با وجود اين، سقوط قيمت ها جدي است و فقط شامل لهمن برادرز (Lehman Brothers) نمي شود. چرا كه شيوه حسابداري « بازار به بازار » (market-to-market) يعني محاسبه دارايي ها به بهاي ارزش آنها در بازار روز، باعث مي شود كه تمام نهادهاي ديگر مالي نيز مجبور شوند به نوبه خود اوراقشان را با بهاي آنها در « حراجي » كه برادرز (Lehman Brothers) براه مي اندازد مجددا ارزيابي نمايند. همان اوراقي كه آينده شان از هم اكنون معلوم است و به احتمال زياد كاهش ارزش بازهم بيشتري را متحمل مي شوند.

البته تنها تهديد فقط كاهش ارزش دوجانبه اوراق نيست... بلكه به آن خطر اوراق مالي اي نيز اضافه مي شود كه لهمن برادرز (Lehman Brothers) پشتوانه و اعتبار آنها بوده و امروز كسي پاسخگوي آن نيست. و بالاخره بايد از خطر CDS ها نام برد، يعني محصولات مالي اي كه ضرر احتمالي اوراق مالي را بيمه مي كنند. اگر بيمه شده اي وجود داشته باشد در آن سوي زنجيره حتما كسي كه او را بيمه كرده نيز وجود دارد. اعلام ورشكستگي لهمن برادرز (Lehman Brothers) باعث فعال شدن عمليات CDS اي مي شود كه براي بيمه كردن اوراق لهمن برادرز (Lehman Brothers) خريده شده بودند. پوشش ضررها خود ارقامي نجومي هستند. امري كه بسيار ناراحت كننده است چرا كه مكانيسم CDS كه بر روي كاغذ بسيار عالي است عملا يكي از پر شبهه ترين هاست و بازار CDS ها داراي شكنندگي بسيار مي باشد و هربار كه به طور ناگهاني به آن مراجعه مي شود، زمين لرزه پديد مي آورد. متاسفانه در زمان ورشكستگي لهمن برادرز (Lehman Brothers) تازه ملي كردن Fannie Mae و Freddie Mac پايان يافته بود كه بسياري مي پنداشتند به تنهايي براي بازار CDS ها خطري جدي است.

خزانه و صندوق فدرال («Fed-Treasury») درست به دليل اين تهديدات مي خواستند خود را از زير بار نجات لهمن برادرز (Lehman Brothers) كنار كشند و بانك داران بورسي را « قانع » كنند كه به جاي آنها اين كار را انجام دهند. هرچه باشد نفع خود آنها نيز در نجات لهمن برادرز (Lehman Brothers) بود. اما اين تلاش بي فايده و هيچ طرحي با شركت بخش خصوصي از آخر هفته هاي پرآشوب بيرون نيامد. چرا كه وال استريت مجموعه اي از منافع گروه هاي مختلف است كه گاه در تقابل با يكديگرند. طرح بازخريدي كه شكست آن لهمن برادرز (Lehman Brothers) را مجبور به اعلام ورشكستگي كرد پيش بيني مي نمود كه « بخش خوب بانك » توسط Barclays و Bank of America (كه در نهايت به سراغ مريل لينج رفت) خريداري شود و « بخش بد بانك » توسط يك مجموعه از بانكهاي فعال در با زار بورس.

بازي پوكري عظيم

اما در « با زار» بورس، آنهايي كه امكان خريد « بهترين بخش ها » را ندارند همان هايي هستند كه اغلب ازشان خواسته مي شود كه « بدترين بخش ها » را خريداري كنند. آنها هيچ فايده اي در چنين علميات مالي سنگيني نمي بينند كه فقط موجب مي شود كه دو بانك خوش شانس با بهترين جواهرات تاج سلطنتي كنار بروند و تمام خرابه هاي قصر را به آنها بسپرند.

در واقع آخر هفته ١٢ تا ١٤ سپتامبر چيزي جز يك بازي پوكر عظيم نبود، بين خزانه و صندوق فدرال («Fed-Treasury») از يك سو كه مي خواست نشان دهد كه به هيچ وجه دخالت نمي كند و وال استريت كه به اشتباه اين رفتار را همچون استراتژي اي براي افزايش فشار به بانك هاي خصوصي براي دخالت بيشتر و تشديد درگيري در ميان آنها ارزيابي مي كرد. اما بانك هاي خصوصي تركيبي هستند از فرصت طلب ها و آنهايي كه مجبور به سرمايه گذاري اند و اين گروه دوم كه به هيچ وجه ميل ندارند كه به اولي ها لطف كنند وبه خوبي مي دانند كه نفع شان در ادامه بقا لهمن برادرز (Lehman Brothers) است. در يك سخن تمام شرايط آماده بود كه احتمال به وجود آمدن يك طرح نجات را كم سازد.

خزانه و صندوق فدرال («Fed-Treasury») دروغ نمي گفتند و در نهايت گذاشتند تا لهمن برادرز (Lehman Brothers) ورشكست شود. آنها ديگر « سوسياليست » نبودند. امري كه تنها فقط دو روز طول كشيد و آن ها در آن زمان از آن بي خبر بودند و دلشان مي خواست عميقا به آن باور داشته باشند. در طول تمام هفته آنها توسط طرفدارانشان تشويق شده بودند. هرچند گاهي نيز انتقاداتي در مورد راه حل هاي عجيبي كه پيش از اين انتخاب كرده بودند به آنها مي شد. سرمقاله نويس فايننشيال تايمز با رضايت كامل در مورد آنها مي نويسد : « زمان آن فرا رسيده كه مقامات دولتي خود را كنار بكشند، آن چه تا كنون انجام شده مي بايست كافي بوده باشد ». (٤) اما اين خزانه و صندوق فدرال («Fed-Treasury») نيستند كه تصميم مي گيرند كه « آنچه تا كنون انجام شده » كافي بوده يا نه، بلكه « شرايط » است ! در حالي كه نه تنها « شرايط » هنوز در مورد لهمن برادرز (Lehman Brothers) تهديدات واقعي اش را نشان نداده بلكه حساب هاي صندوق فدرال نيز كه سوسياليسم اش را موقتا ترك كرده ، معلوم نبود درست از آب درآيد. چرا كه در پشت صحنه شرايط بحراني ديگري در حال بروز بود كه مي توانست توبه او را همچون وداع گروه « هم آوازان » بازگشت پذير و تكراري كند.

اولين آنها ٤٨ ساعت بعد بروز كرد و آن هم با چه افتضاحي. مورد AIG ارزش مطالعاتي دارد. تمام حماقت هاي سرمايه مالي معاصر در آن تمركز يافته و نمايش ديدني را پديد آورده است. از آنرو كه فعاليت ساده بيمه كافي نبود، AIG يك شاخه براي سرمايه گذاري در « محصولات مالي » به وجود آورده و خود را در بخش بازار بيمه CDS به شدت درگير نموده بود. و بدين ترتيب AIG در اين شرايط فروپاشي مالي در مقابل تعهدي به ميزان ٤٤١ ميليارد دلار بيمه اوراق مالي قرار گرفته كه ٨. ٥٧ ميليارد آن مربوط به ساب پرايم است (٥). لازم به اشاره نيست كه ضررهاي آن بسيار سنگين اند : ١٨ ميليارد در نه ماه گذشته و در سه ماه جاري نيز وضع بسيار عالي خواهد بود ! چون با CDS هاي فعال شده و كاهش ارزش اوراق اش، ورشكستگي لهمن برادرز (Lehman Brothers) مي تواند ضررهاي AIG را به ٣٠ ميليارد دلار برساند كه ٦٠٠ ميليون دلار آن نيز مربوط به كاهش ارزش سهام Fannie Mae و Freddie Mac پس از ملي شدنشان است.

هر دم از اين باغ بري مي رسد. در چنين شرايطي آژانس هاي ارزش گذاري بر سهام نيز براي پاك كردن سابقه بد خود، تواب شده و هرچه بيشتر ارزش سهام AIG را كم تر ارزيابي مي كنند. نتيجه اين امر آن است كه AIG در مقابل مسئله تامين « حداقل اعتبار لازم » قرار مي گيرد، چرا كه به مثابه يك شركت بايد ضررهاي ناشي از CDS ها را پوشش دهد. اما چگونه AIG مي تواند با فوريت ١٠ تا ١٣ ميليارد دلار ضروري براي « حداقل اعتبار لازم » را فراهم نمايد آن هم وقتي خود در حال غرق شدن است ؟

به مدت يك روز خزانه فدرال كه هنوز در مستي « غير سوسياليست » شدنش بود، با توجه به شدت وقايع در حال پيدايش ، تصور كرد بتواند با هدايت يك وام اشتراكي با بخش خصوصي كه در آن Sachs و JPMorgan نيز دخالت داشته باشند، ٧٥ ميليارد دلار به AIG تزريق كند.

فقط او فراموش كرده بود كه درست روز پيش از آن طرحي براي جمع آوري ٧٠ ميليارد دلار لازم براي فورش « منظم و بخش به بخش » دارايي هاي لهمن برادرز (Lehman Brothers) به شكست انجاميده بود. ناممكن بودن حمايت بخش خصوصي كاملا قابل پيش بيني بود و ضرورت دخالت بخش دولتي غيرقابل احتراز. شكل افراطي اين دخالت دولتي نيز به همان ميزان ديگر وقايع شگفتي آور است. دولت ٩.٧٩ درصد سهام AIG را توسط يك وام موقت ٨٥ ميلياردي از آن خود مي كند.

علي رغم كوتاهي اش، بيانيه صندوق فدرال در ١٦ سپتامبر سرگيجه آور است. آيا وام غيرعادي صندوق فدرال به يك موسسه غيربانكي سابقه تاريخي داشته است ؟ در اينجاست كه عمق توافقي هويدا مي شود كه بحران از حلقوم صندوق فدرال بيرون كشيده. در مارس گذشته براي اولين بار از سال ١٩٢٩ به اين طرف، صندوق فدرال تصميم گرفت كه بانك هاي سرمايه گذاري را نيز تحت پوشش قرار دهد. تا اين زمان تنها بانك هاي پس انداز پذيرفته مي شدند. و حالا يك شركت بيمه نيز وارد بازي مي شود.

اما ادامه جريانات بازهم بيشتر شگفتي آور است. از يك سو صندوق فدرال و خزانه آمريكا همچون ارگاني واحد و يگانه براي وام دادن عمل مي كنند. از سوي ديگر ٧٩.٩ درصد سهام AIG متعلق به خزانه داري فدرال، براي اين وام به « گرو » گذاشته مي شود. اما از كي تا حالا وام در مقابل بخشي از سرمايه داده مي شود ؟ مسئله باز پرداخت وام امري اساسي است و تمام دارايي هاي AIG پشتوانه آنند و نرخ بهره وام به ويژه طوري تنظيم شده كه به باز پرداخت سرعت بخشد. روزي كه اين وام به سر رسد صندوق فدرال ديگر ٧٩.٩ درصد سهام را در اختيار نخواهد داشت. در نتيجه در اينجا صندوق فدرال كنترل خود را بدون هيچ عوضي واگذار كرده است : يعني نوعي بي اعتباري مالكيت ؟ براي بازگشت به سوسياليسم چه راهي از اين بهتر و سرراست تر از اين ! نيويورك تايمز گزارش داد كه آقايان هانري پولسون(Henry Paulson) و بن برنانك (Ben Bernake) در شب ١٦ سپتامبر هنگام معرفي طرح شان ، حالتي بسيار« غمگين و تلخ » داشتند.

حال ديگر يك بحران اعتبار عمومي، تمام بخش هاي مالي را دربر خواهد گرفت چراكه ضررهاي عظيم، عميقا به بنيان سرمايه هاي سالم نيزصدمه زده اند. تب شديد جذب سرمايه از ماه مارس همه را بيمار كرده است، از لهمن برادرز (Lehman Brothers) تا Bear Streams با گذار از Fannie Mae و Freddie Mac، ريشه تمام لحظات خطرناك در اين شك نهفته بود كه آيا اين بانك ها توان جذب مجدد سرمايه را خواهند داشت (٦). اما براي « جذب سرمايه » بايد كه « سرمايه گذاري » نيز وجود داشته باشد ! درحالي كه بسياري ديگر چنين امكاناتي را ندراند، بانك هاي به اصطلاح « هم بسته » خود در تلاشند همان سرمايه اندكي را كه دارند حفظ كنند. صندوق هاي دولتي خارجي (٧) هم كه روي آنها كمي زيادي حساب باز شده بود توهمات به شكست خورده شان را مزه مزه مي كنند : وارد شدن نمايشي آن ها در ماه مارس گذشته به صحنه بر روي اين فرض استوار بود كه قيمت ساختمان در دارايي شركت ها به پائين ترين سطح رسيده، در حالي كه مي دانيم از آن زمان تا كنون كاهش بازهم بيشتر ارزش ساختمان به آنها آموخته كه بارديگر چشم هايشان را بهترباز كنند. تنها دولت باقي مي ماند... تنها كسي كه مي تواند « كاري » را انجام دهد كه ديگران عاجز از انجام آنند.

بدين ترتيب رنج هاي رفقا « كارل » برنانك و « ولاديمير ايليچ » پولسون هنوز پايان نيافته است. كلاه پارتيزاني با ستاره سرخ همانقدر به آنها مي آيد كه بند شلوار به خوك. با اين فرق كه اين دو فهميده اند كه برعكس ديوانگان ليبرال خشمگيني كه فرياد مي زنند « بگذاريد ورشكست شوند ، اين امر اخلاقي است و به نفع همگان»، مجبورند تا زماني كه لازم باشد اين نيم كلاه پارتيزاني را برسر نگه دارند. تنها يك توضيح براي چنين اجباري وجود دارد و تناقض شيرين شرايط در آن است كه از دهان يكي از روساي Goldman Sachs بيرون آمده : « سرمايه مالي ليبرالي شده، داراي شكنندگي ساختاري انفجاري است. » امري كه خود او قادر به از بين بردنش نيست. در يك كلام همان « راه حل هاي بازار » معروف كه بيانيه اتحاديه اروپا در ٢٩ ژانويه به آن اشاره مي كرد !

تنها دولت با حركتي كه نشان از حاكميت ملي دارد و كاملا خارج از كادر قوانين مدني است مي تواند آن چه به تصور نمي آيد را انجام مي دهد. ملي كردن با پرداختي موكول به آينده، عهده دار شدن تمام قروض و از جمله سهامي كه به وي تعلق ندارند. تنها دولت است كه با انجام چنين كاري مي تواند «رشد» رو به افزون فروپاشي اي را متوقف سازد كه مكانيسم هاي مقدس بازار آن را تغذيه مي كنند. اين چنين است كه بايد يا كلاه پارتيزاني با ستاره قرمز را به سر گذاشت و يا منتظر آخر زمان (آپوكاليپس) شد.

اما به نظر مي آيد كه چاره اي جز كلاه پارتيزاني نيست چرا كه در اين صبح خجسته كه روبروي چشمان ما قرار دارد هنوز كاروان ساب پرايم ها پايان نيافته نوبت به وام هاي Alt-A رسيده است. وام هاي Alt-A كه بين وام هاي عادي و ساب پرايم قرار دارند، بر روي داشتن اطلاعات دقيق از وام گيرنده بنا شده اما مي پذيرند كه در مواردي اين اطلاعات كامل نبوده و يا حتي داراي « اشتباه » باشند. براساس بررسي Bloomberg تقريبا در تمام پرونده هاي وام Alt-A كه توسط واسطه ها براي بانك ها تهيه مي شوند، لااقل ٥ درصد درآمد افراد بيشتر برآورد شده اند. در بيش از ٥٠ درصد پرونده ها درآمد افراد ٥٠ درصد اضافه برآورد شده !

وام هاي Alt-A به دو دسته اصلي تقسيم مي شوند. وام هايي با ويژگي ARM (Option Adjustable Rate Mortgage) كه مشخصه شان اين است كه به وام گيرنده چندين انتخاب در مورد زمان پرداخت وام مي دهند. يكي از آنها كه بسيار دلفريب است، حتي پيشنهاد مي كندكه نه تنها سال هاي اول اصل وام پرداخت نشود بلكه بهره وام نيز به طور كامل پرداخت نشود و بدين ترتيب نرخ بهره موقتي در حدود ١ درصد را پيشنهاد مي كند كه سخت مي توان در مقابل آن مقاومت نمود.

طبيعي است كه چنين پيشنهاداتي پرداخت را به سال هاي بعد موكول مي كنند و Reset (يعني بازبيني نرخ بهره) در آن زمان بسيار دردناك مي شود. كسي كه يك وام با ويژگي ARM گرفته يك دفعه درمي يابد كه قسط هايش ٦٣ درصد افزايش يافته اند. آژانس هاي مالي Bloomberg تعداد وام هاي Alt-A را كه در ژانويه ٢٠٠٦ گرفته شده اند و اكنون لااقل ٢ ماه تاخير پرداخت دارند، ١٦ درصد كل وام ها ارزيابي مي كنند. اين تاخير پرداخت سال آينده شتاب گرفته و تا سال ٢٠١١ ادامه خواهد داشت چرا كه زمان آغاز Reset حدود سه تا پنج سال است. يك نكته كوچك قابل توجه ديگر : تا كنون حدود ٨٥٥ ميليارد دلار ساب پرايم وجود داشت بايد به آنها ١٠٠٠ ميليارد دلار Alt-A را هم افزود. Fannie Mae حدود ٣٤٠ ميليارد دلار Alt-A را يا خريده و يا پوشش پشتوانه اي داده بود. Wachovia ١٢٢ ميليارد دلار Alt-A دارد. Countrywide كه توسط Bank of America، همان نجات دهنده Merrill Lynch، از ورشكستگي نجات يافت، ٢٧ ميليارد Alt-A دارد. WaMu (Washington Mutual) ٥٣ ميليارد دلار از آنها را دارد كه Reset ١٣ درصد از آنها سال آينده است. درست به همين دليل بود كه WaMu مشاهده كرد كه رده اش نزد Standard & Poor’s به بدترين سطح يعني Junkbond رسيد. WaMu يك صندوق پس انداز دولتي است. با فوريت و به قيمتي بسيار پايين اين صندوق به تازگي به JPMorgan فروخته شد. از طرف ديگر Money Market funds، يعني اوراق بهادار بورس كه تاكنون مانند پول در حساب بانكي نقد و مطمئن به حساب مي آمدند، با تقاضاي بي سابقه اي براي نقد كردنشان مواجه شده اند چرا كه بسيار از مشتري ها مي بينند كه با ورشكستگي لهمن برادرز (Lehman Brothers) ارزش اين اوراق كم مي شود، چرا كه سرمايه اين اوراق به طور وسيع در لهمن برادرز (Lehman Brothers) داخل شده بودند : فقط همين براي تكميل تابلو كم بود...

دگم هاي عزيزي كه راهي زباله دان مي شوند

حتي اگر سناريو هاي فاجعه بار را كه احتمال وقوعشان كم نيست به كنار بگذاريم، نياز به سرمايه گذاري مجدد بانكي در شرايط ناروشني عدم پرداخت ها، آنچنان با اهميت و عمومي است كه دولت كه نه تنها قرض دهنده پول بلكه سهام دار و « سرمايه گذار مجدد » نيز شده در مقابل آنچنان وظايف مالي اي قرار مي گيرد كه نمي توان به آن با ابزارهاي كلاسيك پاسخ داد. دولت فدرال به زودي با به كارگيري warrants (٨) و انتقال سهام صاحب AIG خواهد شد. پس از ٢٠٠ ميليارد دلاري كه در عملي مشابه براي Fannie Mae و Freddie Mac پرداخت خواهد شد نوبت ٧٠٠ ميليارد دلار مي رسد كه از ١٩ سپتامبر تعهد آن داده شد و براي خريد تعهدات بانكي « مسموم » مي بايست به كار گرفته شود.

Standard & Poor’s هزينه مجموعه اين عمليات را حدود ١٠ درصد توليد ناخالص ملي ارزيابي كرده است ! صرف نظر ازاين كه اين هزينه صرف « سرمايه گذاري مجدد » از هرنوع اش شده باشد و يا براي به وجود آوردن موسسه اي مالي با حقوق محدود براي سبك كردن بار سرمايه مالي خصوصي از اوراق ناسالم به كار گرفته شده باشد، به هر حال مشكل بر سر جاي خود باقي مي ماند. آيا بايد ١٠ درصد توليد ناخالص ملي را از جيب مردم درآورد و بدين ترتيب رشد اقتصادي را فلج كرد ؟ و يا اينكه برعكس بدهكاري دولتي را هرچه سنگين تر نمود و بدين ترتيب اوراق قرضه خزانه و دلار را بي اعتبار نمود و بحران مالي خصوصي را به بحران مالي دولتي تبديل نمود و آن را به بحران پولي كنوني افزود ؟

به هر حال زين پس فقط راه حال هاي بد وجود دارند لااقل از نقطه نظر هماهنگ بودنشان با متون مقدس نئوليبرالي. به همين دليل هم دو دوست كلاه پارتيزاني به سر تا آنجايي كه لازم باشد پيش مي روند و هر كار ضروري را انجام مي دهند. به همين دليل دگم هايي كه تمام تازه نئوليبرال ها به صورتي احمقانه شيفته شان بودند راهي زباله دان مي شود. مقاله را با پيش بيني هايي در مورد مسائل پولي، كنترل بهاي تبديل و ارتباطات مختلف پايان بريم كه اگر وضعيت خراب شود به هيچ صورتي نمي توان عوارض آن را ارزيابي نمود. تاريخ از راه هاي عجيبي به پيش مي رود. چشم هايمان را خوب باز كنيم، ما وارد سرزمين هاي ناشناخته شده ايم.

پاورقي ها

١) اين اصل شماره ١ در متن زير است. « Quatre principes et neuf propositions pour en finir avec les crises financières », La nouvelle pompe à phynance, blog du Monde Diplomatique : www.monde-diplomatique.fr/2007/09/LORDON/15165
٢) اين رقم ثابت نيست چرا كه عمليات خريد–پرداخت، توسط عمليات فروش – دريافت جبران مي شوند.
٣) Office of the Comptroller of the Currency, New York, 30 septembre 2007.
٤) « Decisive inaction », Financial Times, 11 septembre 2008.
٥) نوعي از وام مسكن براي خانواده هايي كه امكان پرداخت شان ناروشن و حتي شناخته نشده براي سيستم بانكي است.
٦) ماجراي لهمن برادرز (Lehman Brothers) با اعلام شكست مذاكرات با بانك كره اي KDB براي شرك در سرمايه آن آغاز شد.
٧) مقاله تاراجگر، منجي يا ساده لوح ، لوموند ديپلماتيك مه ٢٠٠٨
٨) warrants حقوق ويژه براي خريد سهام است.
 چهارشنبه 1 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن