واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *به ياد سيدمصطفي خميني* امام خميني (ره): «مصطفي» اميد آينده اسلام بود اين حوادث در مقابل مصيبتهايي كه بر اسلام و مسلمين وارد شده، ناچيز است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ
سيد مصطفي خميني فرزند ارشد امام خميني (ره) از ناشناختههاي تاريخ انقلاب است كه شهادت او در اول آبان 56 بر روند جريانات انقلاب، تاثيري بهسزا گذاشت.
دكتر زهرا مصطفوي، شناخت شخصيت او را جداي از شناخت امام (ره) نميداند و ميگويد: حقيقت اين است كه شناخت شخصيت ايشان دقيقا در كنار شناخت امام ممكن است. ايشان ويژگيهايي داشتند كه تحت تأثير حضرت امام رشد كرده و كمال يافته بود.
به گزارش خبرنگار ايسنا، اولين فرزند امام خميني در 21 آذر 1309، مطابق 21 رجب 1349در قم متولد شد و تحصيلات ابتدايي را در مدرسههاي باقريه و سنايي اين شهر به پايان رساند. در سال 1325 به تحصيل علوم اسلامي پرداخت و در سال1330 سطح يك را به پايان رساند و در درس خارج آيات عظام سيد روحالله خميني و سيد حسين طباطبايي بروجردي حضور يافت. سيد مصطفي علاوه بر اجتهاد در فقه و اصول، در علوم معقول و منقول نيز مهارت داشت و از محضر استادان ديگري چون علامه طباطبايي، آيات عظام داماد، شيخ مرتضي حائري، سيد محمد باقر سلطاني، شهيد صدوقي، حاج شيخ محمد جواد قزويني ، سيد ابوالحسن قزويني، آيتالله العظمي حجت، آيتالله العظمي شاهرودي، آيتالله العظمي خويي، آيتالله العظمي محمد باقر زنجاني، آيتالله العظمي سيد محسن حكيم، آيتالله فكور يزدي، آيتالله والد محقق، آيتالله علامه طباطبايي و آيتالله سيدابوالحسن رفيعي قزويني بهره برد.
از 1341 در كنار امام خميني بر ضد حكومت پهلوي، به فعاليت سياسي پرداخت و در پيشبرد حركت اسلامي نقشي بسزا داشت. در سال 1342، در دوراني كه امام در قيطريه تهران زير نظر بودند، رييس وقت شهرباني كل كشور (سپهبد نصيري) او را به شهرباني جلب و هشدار داد كه اگر از فعاليتهاي سياسي و مبارزاتي دست نكشد، تحت پيگرد قرار ميگيرد.
امام قدس سره در روز چهارم آبان 1343، عليه لايحه كاپيتولاسيون و انقلاب سفيد سخنراني كردند و جرياني را كه در 57 ثمر داد پايه گذاشت.
در تاريخ 13 آبان همان سال امام را شبانه دستگير و به تركيه تبعيد كردند. حاج سيد مصطفي در واكنش به اقدام رژيم پهلوي، سخت بر آشفت و با سيل خروشان مردم خشمناك قم به طرف بيوت آيات عظام به راه افتاد و همگام با مردم قهرمان قم با فرياد اعتراض خويش، جو رعب و وحشت را شكست و از مراجع وقت، اقدام براي آزادي امام را خواستار شد.
در پي اين تظاهرات، ساواك دستور جلب ايشان را به شهرباني قم صادر كرد. مأموران رژيم زماني كه حاج آقا مصطفي در بيتِ آيتالله العظمي مرعشي نجفي به گفتوگو با ايشان مشغول بود، يورش بردند و ايشان را دستگير كردند و مدت 57 روز در زندان قزل قلعه تهران در سلول انفرادي زنداني كرد.
در اين باره زهرا مصطفوي، خواهر شهيد در بيان خاطراتش در گفتوگويي با ايسنا آورده است: مادرم در كمال ناراحتي و گريه از ايشان ميخواستند كه نرود. ميگفتند پدرت خودش شروع كرد آمادگي و روحيه تحملش را دارد اما تو جوان هستي، زن و بچه كوچك داري، من با زن و بچه تو چه كنم؟ غافل از اينكه ايشان مجبور بودند. اما در جواب گفتند شما اينجا همه با هم هستيد و مراقب زن و بچه من هم هستيد اما آقا آنجا تنهاي تنها است من بايد بروم از ايشان مراقبت كنم. خداحافظي بسيار سخت و سوزناكي بود. همه بچهها زن، مادر و ما خواهرها دور ايشان را گرفته بوديم و هيچكس نميدانست كه او را كجا ميبرند كه ما بتوانيم او را دوباره ببينيم يا اصلا نخواهيم ديد.
مصطفي خميني يك سال در شهر بورساي تركيه به حالت تبعيد ماند اما باز سعي در بازگشت به ايران كرد و با رييس سازمان امنيت بورسا در اين زمينه به گفتوگو اقدام كرد تا در مورد بازگشتش به ايران با نعمتالله نصيري گفتوگو كند. نصيري شرط حضور مصطفي خميني را ماندن در خانهاي روستايي و عدم ارتباط با انقلابيون اعلام كرد كه با عدم موافقت مصطفي، مساله منتفي اعلام شد.
در ادامه اقدامات ساواك عليه اين خانواده در 13 مهر 1344، امام و فرزندش از تركيه به عراق هجرت كردند و روز 23 مهر 1344، در نجف سكونت گزيده و بيدرنگ درس و بحث را آغاز كردند و حاج آقا مصطفي افزون بر حضور در درس امام، شخصا به تدريس پرداخت.
آيتالله سيد مصطفي در كنار برنامههاي درسي و علمي، با راهها و شيوههاي نويني، مبارزه با شاه را دنبال كرد و مشاوري برجسته و متعهد براي امام بود.
مصطفي در عراق نيز از مبارزه دست نكشيد و به دنبال اوجگيري نهضت رهاييبخش فلسطين، تلاش كرد كه روحانيون خارج از كشور به پايگاههاي فلسطين بروند و در آن جا دوره ببينند، وي حتي خود تحت آموزشهاي نظامي قرار گرفت.
در 21 خرداد 1348، به دنبال يك سلسله فعاليتها و كوششهايي در راه برانگيختن آيتالله حكيم عليه رژيم ضد اسلامي عراق، بعثيها او را دستگير و به بغداد بردند. رييسجمهور وقت عراق (احمد حسنالبكر) به وي هشدار داد در صورت ادامه فعاليت بر ضد حكام بغداد، با واكنش شديدي روبهرو خواهد شد.
منابع موجود مكتوب و اينترنتي كه به بيان شرح زندگي سيد مصطفي خميني پرداختهاند، درباره سالهاي 1348 تا 1356 كه مرتبط با سكونت ايشان به همراه امام در عراق است، به مطالبي جز شرح اوضاع سياسي كشور عراق نپرداختهاند.
سرانجام سيد مصطفي خميني در نيمه شب يكشنبه اول آبان1356 در 47 سالگي به طرز مشكوكي درگذشت. هنگام انتشار خبر درگذشت او، براي هيچ يك از انقلابيون قابل قبول نبود كه فوت وي به صورت طبيعي اتفاق افتاده باشد، علاوه بر اينكه تا آن زمان نشاني از بيماري جدي در او ديده نميشد.
امام خميني (ره) در پيامي خطاب به مردم ايران، فرداي انتشار خبر فرمودند:
"اين طور قضايا مهم نيست، خيلي پيش ميآيد، براي همه مردم پيش ميآيد و خداوند تبارك و تعالي الطافي دارد به ظاهر و الطافي خفيه است. يك الطاف خفيهاي خداي تبارك و تعالي دارد كه ما علم به آن نداريم اطلاعي بر او نداريم و چون ناقص هستيم از حيث علم، از حيث عمل از هر جهتي ناقص هستيم، از اين جهت در اين طور اموري كه پيش ميآيد جزع و فزع ميكنيم، صبر نميكنيم، اين براي نقصان معرفت ماست به مقام باري تعالي. اگر اطلاع داشتيم از آن الطاف خفيهاي كه خداي تبارك و تعالي نسبت به عبادش دارد و «انه لطيف علي العباد» و اطلاع بر آن مسايل داشتيم، در اين طور چيزهايي كه جزيي است و مهم نيست، آن قدر بيطاقت نبوديم، ميفهميديم كه مصالحي در كار است، يك الطافي در كار است، يك تربيتهايي در كار است."
امام خميني بعد از شهادت مصطفي خميني، در مراسمي نيز تاكيد كرد: "اين حادثه جزء ناچيزي از حوادثي است كه بر فرزندان اسلام مي گذرد."
بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران 13 آبان 1356 به مناسبت شهادت سيد مصطفي خميني گفت: اين حوادث و مصيبتها در مقابل حوادث و مصيبتهايي كه بر اسلام و مسلمين وارد شده است، ناچيز است.
البته امام (ره) در همان زماني كه خبر حادثه را شنيد خود با ارسال نوشتهاي براي مردم خبر را منتشر ساخت.
متن اين نوشته عبارت است از:
انا لله و انا اليه راجعون
در روز يكشنبه نهم ذي القعده الحرام 1397 مصطفي خميني، نور بصرم و مـهـجـه قـلبم دار فاني را وداع كرد و به جوار رحمت حق تعالي رهسپار شد.
اللهم ارحمه واغفر له و اسكنه الجنه بحق اوليائك الطاهرين عليهم الصلوه والسلام.
با انتشار خبر، حوزه نجف در هالهاي از غم و اندوه فرو رفت. درسها تعطيل شد. پيكر آن شهيد را به كربلا بردند. در اين مراسم جمعيت انبوهي شركت كردند و جنازه را با آب فرات غسل داده و در محل خيمهگاه امام حسين عليه السلام كفن كردند و پس از طواف در حرم مطهر حضرت سيد الشهداء عليه اسلام و حضرت عباس عليه السلام، به نجف بازگرداندند و روز بعد پيكر آن شهيد از مسجد بهبهاني (واقع در بيرون دروازه نجف) با شركت انبوهي از علما، فضلا، طلاب، كسبه، اصناف و ديگر اهالي نجف به طرف صحن مطهر علوي تشييع شد. امام قدس سره در مسجد بهبهاني حضور يافت و پس از توقفي كوتاه و خواندن فاتحه، با قامتي استوار به خانه بازگشت و در مراسم تشييع و خاكسپاري شركت نكرد. در هنگان تشييع جنازه، بازار نجف يكپارچه تعطيل شد و نماز را بر پيكر مصطفي خميني، آيتالله خوئي اقامه كـرد و پـس از تشييع مفصل و باشكوه كه بسياري از ايرانيها نيز شـركـت داشـتند، پيكرش را در حرم امام علي(ع) در كنار قبر آيتالله كمپاني اصفهاني به خاك سپردند.
شب هنگام امام خميني (ره) پس از زيارت حرم مطهر حضرت علي عليه السلام بر مزار فرزند حاضر شد و با قرائت فاتحه، از حاضران خواست براي مصطفي طلب مغفرت كنند.
دكتر زهرا مصطفوي، خواهر سيدمصطفي درباره واكنش امام به شهادت وي خاطر نشان كرد: هنگام شهادت او امام ميدانست چه گوهري را از دست داده و شايد هيچ جملهاي مثل آنكه فرمودند "مصطفي اميد آينده اسلام بود" بيانگر ارزشهاي ايشان نزد امام نباشد. اما مادرمان نقل كردند كه خدا ميداند امام چه حالي داشتهاند و براي از دست رفتن چنين فرزندي كه ميتوانست ياري توانا براي اسلام باشد، چقدر گريه كردهاند. اما در پنهان امام به طور كلي بسيار عاطفي بودند. من خودم شاهد گريههاي امام در مقابل تلويزيون زماني كه شهداء را تشيع ميكردند بودهام يا ستونهاي جوانان كه به طرف جبهه حركت ميكردند امام را بسيار متأثر ميكرد و به گريه واميداشت.
سيد مصطفي خميني در 47 سال زندگي خود علاوه بر تحصيل، تدريس و مشاركت در فعاليتهاي سياسي به تاليف كتاب نيز پرداخت. از جمله القواعد الحكميه (حاشيه بر اسفار)، كتاب البيع (دوره كامل مباحث استدلالي بيع در سه جلد)، تحريرات فيالاصول (از اول اصول تا استصحاب تعليقي)، شرح زندگاني ائمه معصومين (ع) تا زندگاني امام حسين عليه السلام، مستند تحرير الوسيله، تعليقهاي بر عروةالوثقي، تفسير قرآن الكريم در چهار جلد، مبحث اجاره، كتاب الاصول، القواعد الرجاليه، كتابي در مبحث نكاح، مكاسبه محرمه (در دو جلد)، مبحث اجاره، تحريرات فيالاصول (از اول اصول تا استصحاب تعليقي)، حاشيه بر شرح هدايه ملاصدرا، حاشيه بر مبداء و معاد ملاصدرا، حواشي بر وسيله النجاة آقا سيد ابوالحسن اصفهاني، تطبيق هيات جديد بر هيات نجوم اسلامي و حاشيه بر خاتمه مستدرك را ميتوان نام برد. همچنين دو كتاب «قاعده لاتعاد» و «مكاسب محرمه» به هنگام اقامت در تركيه نوشته است.
پس از درگذشت سيد مصطفي خميني، روزنامه كيهان در 19 دي ماه در سرمقالهاي با امضاي رشيدي مطلق عليه شخص ايشان مطالبي نگاشت و همان روز ظهر مردم قم در اعتراض به اين مقاله به خيابان ريختند. در اربعين شهداي آن روز قم كه در پاسداري از فرزند امام به خيابان آمده بودند، آذربايجان قيام كرد و به تدريج اربعينهايي به دنبال آورد و همه ايـران را فرا گرفت.
مرقد اين شهيد روحاني انقلاب در شهر نجف پس از سقوط دولت صدام براي زيارت عموم گشوده شد.
گزارش از خبرنگار ايسنا: مريم پيمان
---------------------------------------------------------
منابع:
- مجله حوزه، ش 82 - 81.
- زندگينامه و مبارزات آيتالله سيد مصطفي خميني، سجاد راعي گلوجه، موسسه چاپ و نشر عروج.
- شهيد مصطفي خميني در نگاه تاريخ، جواد ملايي پورقرچه داغي، پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما - ماهنامه شاهد ياران،ش 12.
- مصطفي، ذخيره اسلام بود؛ مركز اسناد انقلاب اسلامي.
- چهره سياسي شهيد آيتالله سيد مصطفي خميني، مركز اسناد انقلاب اسلامي، محمد حسن تشيع.
انتهاي پيام
چهارشنبه 1 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]