تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):در تفسير آيه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: يعنى با همه مردم، چه مؤمن و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803943835




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به چگونگي پيدايش و كاربرد مثل‌ها در ادبيات عامه شأن نزول مثل‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: نگاهي به چگونگي پيدايش و كاربرد مثل‌ها در ادبيات عامه شأن نزول مثل‌ها
جام جم آنلاين: بررسي جداگانه و مرزبندي ادبيات عاميانه و ادبيات فرهيخته، تقريبا كار دشواري به نظر مي‌رسد. حماسه‌هاي ملي شاهنامه‌ها‌، ادبيات تمثيلي مثنوي‌ها، داستان‌هاي اخلاقي كليله و دمنه و مرزبان‌نامه‌ها‌، حكايات و افسانه‌هاي شيرين و منظومه‌هاي خواندني نظامي‌وار عموما ريشه در قصه‌هاي عاميانه و تجربه‌هاي مردمي ‌دارد كه سينه به سينه در ميان نسل‌ها گشته تا به كتابت درآمده و به دنياي ادبيات جدي راه يافته است.


مثل‌ها و كلمات نغز و برخي اصطلاحات مشهور نيز از بطن همين ادبيات عاميانه (folkliterature) به ادبيات رسمي‌هر زباني نفوذ كرده است و بر اثر رسايي و فخامتي كه زبان ادبي به آن داده‌، كم‌كم ميان خوانندگان ادبيات رواج يافته و به دليل تكرار‌، دوباره ميان زبان عامه برگشته و عنوان ضرب‌المثل را به خودگرفته است. در اين نوشتار، پس از تعريفي كوتاه از ضرب‌المثل، به اهميت وجود آن و ريشه برخي مثل‌ها اشاره خواهد شد.

امثال و حكم و اصطلاحات رايج در هر زبان‌، سند وحدت ملي و قوميتي آن ملت به حساب مي‌آيد. ادبيات شفاهي و فرهنگ عامه‌، گنجينه‌اي غني از انديشه‌هاي مشترك ساكنان هر سرزمين به شمار مي‌رود.

در لغت‌نامه دهخدا در تعريف مثل آمده است:‌ داستاني (واقعي يا افسانه‌اي) كه ميان مردم شهرت يافته و آن را براي ايضاح مطلب و مقصود خود به نثر و نظم حكايت مي‌كنند. دانستن مثل‌ها و استفاده درست آن، به ايجاز كلام گوينده كمك و اثر سخن را بر مخاطب بيشتر مي‌كند.

امثال و حكم، بخش مهمي‌ از گنجينه زبان است و هر ضرب‌المثل سرشار از جهان‌بيني، عقايد،‌ آموخته‌‌ها، تجارب، آداب و رسوم تمام انسان‌هاست و برتري آن بر سخنان ديگر، معني مثل روشن‌تر و تاثير بيشترش در شنونده است.

كلمه مثل عربي و معادل فارسي آن متل است. مثل گفتن وقتي صورت بي‌ادبانه و طعنه‌آميز پيدا كند، آن را متلك مي‌گويند. در واقع ضرب‌المثل تركيبي عربي است به معناي مثل زدن كه مردم گاه ميان محاوره‌هاي روزمره خود از آن كمك مي‌گيرند تا فهم كلامشان براي شنونده آسان شود و گاه با اشاره به يك مصرع‌ مي‌كوشند پيامشان را با ايجازي زيبا انتقال دهند بنابراين مثل‌، ‌سخن كوتاه و مشهوري است كه به قصه‌اي عبرت‌آميز يا گفتاري نكته‌آموز اشاره مي‌كند و جاي توضيح بيشتر را مي‌گيرد. (كه البته بايد گفت استفاده نادرست برخي مثل‌ها موجب بروز سوء‌تفاهم در كلام مي‌شود و متاسفانه گاهي با جابه‌جايي چند كلمه در مثل‌، به جاي ايجاز در پيام ناچار به توضيح همان اشتباه برمي‌آييم كه اين خود باعث اطاله كلام مي‌شود. به نظر مي‌رسد براي اهميت قائل شدن به ادبيات خود بهتر است بدرستي آنها را از بر كنيم.)

عبارت مثل گاهي كوتاه است و در 2 يا 3 كلمه خلاصه مي‌شود، مانند «اين خط و نشون» (ص 97) كه براي تهديد و اتمام حجت به كار مي‌رود. يا «فيل و فنجان» (ص 514) كه نبود تناسب ميان دو چيز را بيان مي‌كند.

گاه ممكن است جمله‌اي طولاني باشد «پاي خروست را ببند مرغ همسايه‌ات را هيز مخوان» (ص 164) درباره كساني است كه عيب را از ديگران مي‌دانند و خود را مبرا از خطا مي‌بينند يا اين مثل «تا توانستيم ندانستيم و چون دانستيم نتوانستيم» (ص 190 ) كه اصل آن متعلق به خواجه عبدالله انصاري است. در جواني مستي و در پيري سستي پس كي خدا پرستي.

ممكن است يك عبارت عربي باشد «المامور معذور» يا «الحقُ مرُ» (ص 87)كه فارسي آن معروف‌تر است.

برخي مثل‌ها ممكن است جمله ساده‌اي باشد كه ديدن آنها ميان امثال و حكم جاي تعجب است، اما همان طور كه گفتيم، همين جمله ساده مي‌تواند مضمون بلندي داشته باشد «بچه بزرگ‌تر مي‌خواهد» به معني هر قابل تربيتي‌، مربي لازم دارد كه البته به طنز به افراد بزرگي كه كودكانه رفتار مي‌كنند يا جواني مي‌كنند هم گفته مي‌شود.

گاهي از داستان قرآني بيرون مي‌آيد مانند «ايراد بني‌اسرائيل گرفتن» (ص 95) كه به ايرادها و بهانه‌هاي اين قوم در برابر حضرت موسي برمي‌گردد. در آيه 67 تا 71 سوره بقره آمده است: وقتي موساي پيامبر به امر خدا به قومش مي‌فرمايد كه گاوي را قرباني كنيد آنها شروع به بهانه‌گيري مي‌كنند. چگونه گاوي باشد؟ پير باشد يا جوان؟ از كار افتاده باشد يا كارآمد؟ رنگ آن يكدست زرد باشد يا رنگارنگ فرح بخش؟رام باشد يا وحشي؟ (اين سوره به همين مناسبت بقره نام گرفته است.)

در مواقعي هم با خود كلمه مثل مي‌آيند مانند اين نمونه‌ها، مثل آدم: مودب و معقول و سرجاي خود بودن، مثل آش شله قلمكار: مخلوطي از بسياري چيزها، مثل آيينه دق: عبوس و بد اخم و مثل گربه كوره: ناسپاس و نمك نشناس (ص 687)

گاه ممكن است مصرعي يا بيتي كامل باشد. به اين صورت كه امكان دارد شاعري ضرب‌المثلي را به تضمين بياورد و شايد شعري در آغاز مثل نباشد، بلكه بر اثر تكرار و محتواي خاصي كه دارد معروف و معتبر شود كه در اين ميان‌،بحق نبايد تاثير اشعار سعدي را ناديده گرفت. شيوايي و شيرين سخني شيخ اجل در رواج كلامش به عنوان امثال و حكم همواره تامل برانگيز بوده است .... به عنوان نمونه:

ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند
تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري

مقدمه گلستان سعدي‌

اي كه پنجاه رفت و در خوابي‌
مگر اين چند روزه دريابي‌

مقدمه گلستان

عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گر چه با آدمي‌بزرگ شود

حكايت4 باب اول گلستان‌

بني آدم اعضاي يك پيكرند
كه در آفرينش زيك گوهرند
چو عضوي به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

حكايت 11باب اول گلستان‌

خواهي كه خداي بر تو بخشد
با خلق خداي كن نكويي‌

حكايت 20 باب اول گلستان‌

اندرون از طعام خالي دار
تا درو نور معرفت بيني

حكايت 21باب دوم گلستان‌

مورخان و جامعه شناسان در بررسي روحيات و اخلاق گذشتگان از مثل‌هاي جاري هر محل استفاده مي‌كنند. در همه زبان‌هاي دنيا ضرب‌المثل فراوان است و حتي برخي مثل‌ها در بيشتر زبان‌ها به هم شباهت دارند.

گفتني است هر قدر تاريخ تمدن ملتي، پيشينه‌اي بيشتر داشته باشد‌، حادثه‌هاي بيشتري در آن رخ داده است كه دانستن پيشينه هر زبان، ما را به غناي ادبيات آن آگاه مي‌كند. پشت بسياري از مثل‌ها‌، حكايت‌ها و افسانه‌هايي قرار دارد كه دانستن آنها نه تنها جالب و جذاب به نظر مي‌رسد، بلكه در به‌كارگيري درست آنها ما را ياري مي‌رساند.

به عنوان مثال‌، شما مي‌دانيد چرا در جواب «كي» مثل «وقت گل ني» را به كار مي‌برند؟ جالب است بدانيد وزن و آهنگ صرف ني و كي به تنهايي باعث رواج اين مثل نشده است. گروهي معتقدند شايد به اين دليل كه ني گل نمي‌دهد، اين مثل رايج شده است؛ در حالي كه به نظر مي‌رسد اين گياه كه البته نوع باتلاقي آن، گل هم مي‌دهد پيش از رسيدن به مرحله گل دهي‌ به مصرف مي‌رسد (براي ساختن آلت موسيقي يا تهيه حصير و بوريا) براي همين، چون اين گياه بندرت گل مي‌دهد، اين مثل به معني وعده سر خرمن دادن و امروز و فردا كردن است و نوعي موكول كردن كار به زماني محال.

البته توجه صرف به ظاهر كلمات نيز گاهي ما را در دانستن ريشه مثل‌ها‌ به اشتباه مي‌اندازد.

به عنوان مثال «زاغ سياه كسي را چوب زدن» ممكن است تصور شود مربوط به زاغ يا همان كلاغ است كه او را با چوب زده و فراري داده‌اند. در حالي كه اين طور نيست. زاغ نام ديگر زاج است. در فرهنگ لغت انصاف‌پور آمده است: زاغ (‌زاج ) نوعي نمك است كه انواع مختلفي دارد: (سياه، سبز، سفيد و غيره) زاغ سياه بيشتر به مصرف رنگ نخ قالي و پارچه و چرم مي‌رسد. چوب زدن زاج يا همان زاغ به معني هم زدن آن و نوعي تست و بررسي نخ‌ها كه بخوبي رنگ گرفته‌اند يا نه. در واقع وقتي زاغ يا همان زاج كسي را چوب مي‌زنيم يعني مي‌خواهيم از نوع به كار رفتن رنگ قالي او آگاه شويم كه اگر پنهاني صورت گيرد، نوعي فضولي و تجسس معني مي‌دهد. مفهوم اين مثل در امثال و حكم دهخدا كنايه از تعقيب و پي‌جويي آمده است و تجسس و تام و تمام از حال و احوال‌، قال و مقال‌، كار و فعاليت كسي به طوري كه ديگران متوجه نشوند.

نمونه ديگر مثل «دنبال نخود سياه فرستادن» است به اين معني كه براي آگاه نشدن شخصي از موضوعي، آن فرد را پي‌كاري بفرستند كه انجام آن طول بكشد. نخود از دانه‌هاي نباتي است كه در ايران به عمل مي‌آيد و به همان صورتي كه درو مي‌شود مورد استفاده قرار مي‌گيرد، اما نخود سياه گياه دانه است كه پس از برداشت‌، آن را خيس مي‌كنند و به شكل لپه قابل استفاده است. در واقع لپه‌اي كه در خورشت‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد، همان نخود سياهي است كه براي يافتنش‌، شايد بارها ما را نيز به دنبالش فرستاده باشند، حواسمان باشد نخود سياه اصلا در بازار وجود ندارد.

اما نمونه آخر، ضرب‌المثل «اشك تمساح» است كه گريه دروغين را به آن تعبير كرده‌اند، بويژه اشكي كه از سر ريا و فريب باشد تا به آن طريق، به نيت خود برسند. براي فهميدن اين نوع اشك نيازي به دانستن ريشه تاريخي نيست، بلكه علوم طبيعي براي آن تعريف دارد و وجه تسميه آن را روشن مي‌كند.

تمساح، سوسمار عظيم الجثه دريايي است كه چون در رود نيل و بعضي رودخانه‌هاي پر آب آفريقا هم زندگي مي‌كند آن را نهنگ مصري و نهنگ آفريقايي نيز مي‌گويند. در قديم معتقد بودند غذا و خوراك تمساح به وسيله اشك چشم او تامين مي‌شود. بدين طريق كه هنگام گرسنگي به ساحل مي‌رود و مانند جسد بي جاني ساعت‌هاي متمادي روي شكم دراز مي‌كشد. در اين موقع، اشك لزج و مسموم‌كننده‌اي از چشمانش خارج مي‌شود كه حيوانات و حشرات هوايي به طمع تغذيه روي آن مي‌نشينند.

پيداست كه سموم اشك تمساح، آنها را از پاي در مي‌آورد. نيمه جان هم مي‌شوند و اگر قصد فرارداشته باشند به دليل لزج بودن اشك تمساح نمي‌توانند از آن دام گسترده نجات يابند.

در واقع هر بار كه مقدار كافي حيوان و حشره در دام اشك تمساح افتند، تمساح پوزه‌اي مي‌جنباند و به يك حمله، آنها را مي‌بلعد و مجددا براي شكار طعمه‌هاي ديگر، اشك مي‌ريزد.

بحث ديگري هم در اين زمينه مطرح است. به عقيده علما و دانشمندان؛ انسان تنها موجودي است كه گريه مي‌كند. ريزش اشك در فشارهاي هيجاني يا خوشحالي زياد، در هيچ آفريده ديگري غير از انسان به عنوان يك عمل طبيعي شناخته نشده است و اشك تمساح و لاك‌پشت يكي از نيازهاي طبيعي اين دو حيوان است. در واقع در كنار چشم تمساح و لاك‌پشت‌، غددي وجود دارد كه مازاد آب نمك بدنشان از آن غدد به خارج ترشح مي‌شود كه نبايد آن را با ا شك اشتباه گرفت.

نكته پاياني اين كه زبان و ادبيات فارسي همواره به پيشينه غني خود باليده است و دانستن اين پيشينه‌، فرهنگ اصيل و تمدن بي‌نظيري را به ما يادآور مي‌شود؛‌ اما متاسفانه به بررسي ادبيات فولكلور و ريشه مثل‌ها كمتر توجه شده است و در اين زمينه منابع كمي ‌در دسترس است.

منابع:

1) گزيده و شرح امثال و حكم دهخدا، فرج‌الله شريفي،‌ انتشارات هيرمند،‌ چاپ دوم 1381

2) قصه‌هاي تازه از كتاب‌هاي كهن، مهدي آذريزدي، انتشارات اشرفي، چاپ دهم‌

3) ريشه‌هاي تاريخي امثال و حكم، مهدي پرتوي آملي، انتشارات سنايي

فاطمه خداكرمي‌
 چهارشنبه 1 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 386]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن