تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813198071




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازيگري تمام نشدني


واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: بازيگري تمام نشدني
رابرت دنيرو 65 ساله در 17 آگوست 1943 در نيويورك به دنيا آمد. وي پس از بازي در بيش از 70 فيلم و با پيشينه 40 سال در عرصه بازيگري، شمايل بي همتاي يك بازيگر مولف و صاحب سبك است. به راستي چه چيزي رابرت دنيرو را چنين بي مانند ساخته است؟ تعداد اسكارهايش؟ نه. زيرا او تنها 2 بار مجسمه طلايي اسكار را در دستانش گرفته و چندين بار هم نامزد دريافت اين جايزه بوده است كه برخي بازيگران از اين لحاظ بالاتر از وي قرار دارند. هواخواهان بسيارش؟ باز هم پاسخ منفي است، چرا كه دنيرو برخلاف موفقيت هاي بسيارش در زمينه بازيگري هيچ گاه بازيگر موفق تجاري نبوده و تهيه كنندگان چندان برايش سر و دست نشكسته اند كه دستمزد بالايي براي حضور در فيلم هايشان به او بدهند. تنها چند سال است كه دنيرو مسير بازيگري اش را تغيير داده و با روي آوردن به فيلم هاي اكشن و كمدي گيشه را هم فتح مي كند. او در سال 1999 براي بازي در فيلم اين را تحليل كن 8 ميليون دلار دستمزد گرفت.كارهاي عجيب و غريبش براي ايفاي نقش همچون 30 كيلو اضافه وزن براي بازي در فيلم گاو خشمگين؟ باز هم بايد گفت خير. دنيرو چند سالي از اين نظر ركورددار بود چون وينسنت دانافريا با اضافه كردن 35 كيلو براي بازي در فيلم غلاف تمام فلزي سبب شد كار دنيرو چندان هم غريب به نظر نيايد. در حقيقت رابرت دنيرو 3 ويژگي دارد كه او را ميان بزرگان بازيگري كم نظير مي كند. نخست اين كه سبك بازي و فرورفتن او در نقش ها به گونه اي است كه كمترين اثري از شخصيت خودش باقي نمي گذارد، بدين معنا كه او چنان شخصيت هاي جديد و متفاوتي خلق مي كند كه در رفتار، حركات، نگاه و سخن گفتن هيچ شباهتي با رابرت دنيروي واقعي ندارند. از اين رو شخصيت هاي مختلف وي در فيلم ها تفاوت چشمگيري با هم داشته و اثري از تكرار در آن ها ديده نمي شود. آل كاپون در تسخيرناپذيران جز شباهت ظاهري هيچ گونه نقطه اشتراكي با سام در فيلم رانين ندارد. تماشاگري كه چندان پيگير فيلم هاي دنيرو نيست ممكن است به هيچ وجه متوجه نشود كه نقش لويي گارا در جكي براون و ويتوكورلئونه در فيلم پدرخوانده2 را يك نفر بازي كرده است. تراويس بيكل عصبي و نچسب گاو خشمگين كجا و نيل مكسالي خونسرد و قابل اعتماد مخمصه كجا؟ دنيرو در چنان عمقي از نقش فرو مي رود كه ديگر خود او را نمي بينيم و اين يكي از ويژگي هاي بي نظير بازيگري است. ويژگي ديگر بازيگري وي، سبك ميني ماليستي اوست، در حالي كه بسياري از بازيگران با نمايش اغراق آميز و همه جانبه ويژگي هاي يك شخصيت، به معرفي فرد مي پردازند، دنيرو تا آن جا كه مي تواند شخصيت را كمتر نمايش مي دهد زيرا بر اين باور است كه: ما در زندگي واقعي تلاش نمي كنيم احساسات مان را نشان دهيم بلكه بيشتر در پي پنهان كردن آن هستيم. از اين روست كه در عرصه بازيگري نيز در نمايش احساس و انديشه شخصيت ها از طريق حركت، نگاه و سخن خست به خرج مي دهد. بهترين نمونه براي اين سبك از بازي دنيرو را مي توان در فيلم مخمصه ديد. اگر چه اين سبك بازيگري وي در فيلم هاي پدرخوانده2، رفقاي خوب، رانين و امتياز آشكارتر است اما به سبب قابليت مقايسه با سبك بازي متفاوت آل پاچينو در فيلم مخمصه بيشتر به چشم مي آيد. در فيلم مخمصه 2 اسطوره بزرگ بازيگري در مقابل هم قرار مي گيرند: رابرت دنيرو و آل پاچينو. 2 بازيگر هم نسل و تحسين شده كه پس از منتفي شدن حضور دنيرو در پدرخوانده3 سرانجام در فيلم مخمصه توانستند در كنار يكديگر قرار گيرند. او در مخمصه در نقش يك خلافكار باهوش، بازي زيرپوستي درخشاني دارد و بدون هيچ گونه نمايشي از بروز احساسات تنها زرنگي، هوش، تنهايي و مسئوليت پذيري نيل را نشان مي دهد. در مقابل پاچينو هم چون هميشه بازي خوبش را از طريق تحرك دائمي، واكنش هاي عصبي، حركات غلو شده و حركت كردن دائمي چشمانش نشان مي دهد. سومين دليل موفقيت دنيرو پشتكار، تلاش و نبوغ اوست. وي براي ايفاي بسياري از نقش هايش چنان تلاش مي كند كه در توان كمتر بازيگري مي توان آن را سراغ گرفت او براي بازي در گاو خشمگين جداي از افزايش وزن، چندين ماه هم تمرينات سخت ورزشي انجام داد تا بتواند به خوبي نقش يك بوكسور را ايفا كند. وي براي بازي در فيلم شكارچي گوزن ساخته مايكل چيمينو مدت ها با كارگران اوهايو زندگي كرد، با آن ها در رستوران نشست و به خانه هايشان رفت تا ويژگي هاي رفتاري و گفتاري شان را بياموزد. حتي به خاطر نقش كوتاهي كه در فيلم دار و دسته اي كه نمي توانست شليك كند با هزينه خود به ايتاليا رفت تا راجع به گروهي خاص تحقيق كند.پيش از آغاز فيلمبرداري كازينو كت و شلوار و جليقه مي پوشيد، در استوديو با تفاخر راه مي رفت و با خود مي گفت: من مالك اين جا هستم، حكايت وسواس هاي بيش از حد او هنگام ساخت فيلم، نيز زبان زد كارگردانان است. دنيرو به سبب سابقه تئاتري اش به شدت به تمرين و روخواني فيلمنامه معتقد است و هنگام فيلمبرداري هم به هر نتيجه اي رضايت نمي دهد. نماهاي او (به درخواست خودش) به برداشت هاي بسيار مي انجامد تا سرانجام احساس كند كه بهترين بازي ممكن را ارائه داده است. اين تلاش و سختگيري در كنار استعداد فراوان وي، دنيرو را در فهرست بزرگ ترين بازيگران تاريخ سينما جاي داده است. بسياري از نقش هاي او فراتر از خود فيلم ها جاودان و در يادها ماندگار شده اند. بسياري از جمله هايي كه در فيلم ها مي گويد در ذهن تماشاگران يادآور لذت تماشاي قدرت بازيگري او شده است. دنيرو چند سالي است كه در انتخاب نقش هايش تنوع بخشيده است. او در سال 1999 نقش پل ويتي را در كمدي اين را تحليل كن بازي كرد كه به نوعي هجو شخصيت هاي مافيايي بود كه پيش تر آن ها را بازي كرده بود. سال بعد از آن هم نوبت به ايفاي شخصيت كارتوني رهبر بي باك در فيلم راكي و بولوينكل رسيد. به نظر مي رسد كه در سال هاي اخير نقش هاي كمدي به تدريج نسبت بيشتري از شخصيت هايي كه او ايفا مي كند را به خود اختصاص داده است، هر چند كه بازي خوب او در نقش هاي كمدي سبب بروز جنبه ديگري از استعداد فراوان او مي باشد، اما در مقابل حضور و بازي در آثاري چون زمان نمايش به اعتبار دنيروي بزرگ لطمه مي زند. او بايد قدر موقعيت كنوني اش را بداند و مثل مارلون براندو آن را از دست ندهد. دنيرو هنوز هم مي تواند بهترين باشد دنيرو شانس همكاري با فيلمسازان صاحب نام و بزرگي چون برايان دي پالما، فرانسيس فورد كاپولا، سرجيو لئونه، برناردو برتولوچي، مارتين اسكورسيزي و... را داشته است. بازي دنيرو ديده نمي شود كه فهميده مي شود. از اين رو روح سركش و ناآرام وي -كه در كالبدي به ظاهر آرام مخفي است- تماشاگر را مجذوب بازي دروني خويش مي كند. شايد به همين دليل او ترجيح مي دهد كمتر وقتش را صرف سخن گفتن كرده و نگاه كردن و خاموشي را بر مي گزيند. او با نگاه جستجوگرش كه نگاه واقعي يك بازيگر است پيرامونش را مي كاود. دنيرو گفتن ديالوگ را به خوبي ريتم و ضرب آهنگ مي شناسد به گونه اي كه تماشاگر هيچ گاه -حتي- از مونولوگ هاي وي خسته نمي شود، گويي اين مونولوگ ها به صورتي شعرگونه بيان شده و با حركاتي حساب شده همراهند. بي شك رابرت دنيرو بازيگر خلاقي است كه با شيوه خاص كشف و شهودش در بازيگري جاودان خواهد شد و نام خود را به عنوان اسطوره هاي بازيگري در تاريخ سينما به ثبت خواهد رساند. دنيرو تاكنون همواره يك احساس وصف ناپذير را در جريان تماشاي فيلم هايش به تماشاگر تزريق مي كند، تا بدان حد كه مخاطب هنگام تماشاي فيلم تمامي لحظه ها با وي احساس همذات پنداري مي نمايد.

فيلم شناسي: 3 اتاق در منهتن (ژان پير ملويل - 1965)، تبريكات (برايان دي پالما- 1968)، آواز سام (جان.سي. برودريك-1969)، جشن عروسي (برايان دي پالما، جان شيد- 1969)، سلام مادر (برايان دي پالما- 1970)، مادر تمام عيار (راجر كورمن- 1970)، جنيفر در ذهن من (نوئل بلك- 1971)، زاده براي پيروزي (ايوان بيسر- 1971)، دار و دسته اي كه نمي توانست شليك كند (جيمز گلدستون- 1971)، طبل را آهسته بزن (جان.دي. هانكوك- 1973)، خيابان هاي پايين شهر (مارتين اسكورسيزي- 1973)، پدرخوانده 2 (فرانسيس فورد كاپولا- 1974)، راننده تاكسي (مارتين اسكورسيزي 1976)، 1900 (برناردو برتولوچي- 1976)، آخرين تايكن (اليا كازان- 1976)، نيويورك، نيويورك (مارتين اسكورسيزي- 1977)، شكارچي گوزن (مايكل چيمينو- 1978)، گاو خشمگين (مارتين اسكورسيزي- 1980)، اعترافات واقعي (اولوگراسبارد- 1981)، سلطان كمدي (مارتين اسكورسيزي- 1983)، روزي روزگاري در آمريكا (سرجيو لئونه- 1984)، سقوط در گرداب عشق (اولوگراسبارد- 1984)، برزيل (تري گيليام- 1985)، ماموريت (رولند جافي- 1986)، قلب فرشته (آلن پاركر- 1987)، تسخيرناپذيران (برايان دي پالما- 1987)، گريز نيمه شب (مارتين برست- 1988)، چاقوي ضامن دار (ديويد. هيو. جونز- 1989)، ما فرشته نيستيم (نيل جردن- 1989)، استنلي وآيريس (مارتين ريت- 1990)، رفقاي خوب (مارتين اسكورسيزي- 1990)، بيداري ها (پني مارشال- 1990)، در مظان جرم (ايروين وينكر- 1991)، بك درافت (ران هاوارد- 1991)، تنگه وحشت (مارتين اسكورسيزي- 1991)، شب و شهر (ايروين وينكو- 1992)، سگ هار و گلوري (جان.مك. ناگتون- 1993)، زندگي اين پسران (مايكل كيتون جونز- 1993)، داستان برانكسي (رابرت دنيرو- 1993)، فرانكشتاين (كنت برانا- 1994)، كازينو (مارتين اسكورسيزي- 1995)، مخمصه (مايكل مان- 1996)، هواخواه (توني اسكات- 1996)، خواب گردها (بري لوينسون- 1996)، اتاق ماروين (جري زيك- 1996)، قلمرو پليس (جيمز مگنولد- 1997)، جكي براون (كوئنتين تارانتينو- 1997)، سگ را بجنبان (بري لوينسون- 1997)، آرزوهاي بزرگ (آلفونسو كورئون- 1998)، رانين (جان فرانكن هايمر- 1998)، اين را تحليل كن (هارولد رامس- 1999)، كامل (جول شوماخر- 1999)، ماجراهاي راكي و بولونيكل (دس مك آنو- 2000)، مردان افتخار (جورج تيلمن جرارد- 2000)، ملاقات والدين (جي روچ- 2000)، پانزده دقيقه (جان هرتزفيلد- 2001)، امتياز (فرانك اوز- 2001)، زمان نمايش (تام دي - 2002)، شهر كنار دريا (مايكل كيتون جونز- 2002)، موهبت الهي (نيك هالم- 2004)، افسانه كوسه (بيپ برگران، ويكي جانسون- 2004)، ملاقات فاكرز (جي،روچ- 2004)، پل سن لوئيس ري (مگ گوسكان- 2004)، پنهان كن و بجوي (جان پولسون- 2005)، چوپان خوب (رابرت دنيرو- 2006)، يكشنبه شب دوست داشتني (جاناتان گلازر- 2006) ، قتل عادلانه (جان آونت -2008 )
 سه شنبه 30 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خراسان]
[مشاهده در: www.khorasannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن