تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):باعلما همنشینی کن تا سعادتمند شوی
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830990315




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فرزند سيدعبدالاعلي سبزواري:عرفان مرحوم سيدعبدالاعلي سبزواري عملي و واقعي بود


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: فرزند سيدعبدالاعلي سبزواري:عرفان مرحوم سيدعبدالاعلي سبزواري عملي و واقعي بود
گروه گزارش: عرفان مرحوم آيت‌الله‌العظمي «سيدعبدالاعلي سبزواري» عملي و واقعي بود؛ حتي مرحوم آقا سيدمصطفي خميني هم به نماز ايشان مي‌آمد و مي‌گفت كه من از عرفان واقعي ايشان خيلي استفاده مي‌كنم.
سيدحسين سبزواري در سال 1370 هجري قمري به دنيا آمد و از علما و فضلاي مقيم مشهد است و علاوه بر تبليغ و ترويج معارف ديني به تحقيق و تأليف نيز مي‌پردازد. از جمله آثار علمي او مي‌توان به كتاب «بصائر الروضة‌ البهية» در شرح لمعه در 14 جلد و كتابي درباره اخلاق اشاره كرد. آن‌چه در ذيل مي‌آيد، مشروح گفت‌وگوي سرويس انديشه با حجت‌الاسلام و المسلمين سيدحسين سبزواري است:

ايكنا: لطفا به عنوان اولين سؤال از بهترين خاطراتي كه با پدر داشتيد و خصوصيات اخلاقي‌اي كه هم‌چنان در ذهنتان هست و هر وقت از ايشان يادي مي‌كنيد، آن خاطره در ذهنتان مي‌آيد، بگوييد.

بسم الله الرحمن الرحيم «يرفع الله الذين آمنوا و اوتوا العلم درجات». مصداق خيلي از آيات بينات و روايات وارد شده راجع به فضل علم و علما و اهل ايمان در وجود مرحوم آيت‌الله‌العظمي سيدعبدالاعلي سبزواري متجلي است. ايشان در فقه آل محمد(ص) بسيار زياد مسلط بودند. هر روايتي كه از هر معصومي صادر شده است، ايشان به اسانيد معتبره از بر داشت. ايشان چند كتاب در فقه نوشتند. موسوعه فقهي كاملي نوشته‌اند كه اكنون اين موسوعه فقهي از مصادر مهم علما در حوزه‌هاي علميه است. ايشان تفسيري به نام «مواهب‌الرحمن» نگاشتند و بحوثي در اين تفسير نوشته‌اند به سبك الميزان مرحوم علامه طباطبايي، وليكن ايشان نظراتي در فلسفه داشتند كه از جمله نظرات ايشان اين بود كه نظريات ملاصدرا را با روايات و ادله‌اي استقرايي نقد مي‌كردند. ايشان بعد از آن قصه مسجد گوهرشاد تشريف بردند به نجف اشرف و آن‌جا نزد علماي اعلام؛ مرحوم قاضي، مرحوم نائيني، مرحوم آقا ضياء عراقي و مرحوم آقا سيدابوالحسن اصفهاني تلمذ كردند و بسيار زياد صبور بودند و هر كسي كه خدمت ايشان مي‌رفت از مباحث ايشان استفاده مي‌كرد، مانند مباحث فقهي، اخلاقي، تفسيري. وجود ايشان بسيار مغتنم بود. بنده اكنون هم وقتي كه در مباحثه درسي مي‌دهم، به فقه كه مراجعه مي‌كنم، ياد ايشان مي‌كنم به اين حيث ‌كه خيلي از مسائلي كه ديگران متعرض آن‌ها نشده‌اند، ايشان متعرض مسائل جديد به اسانيد معتبره شده‌اند.

ايكنا: ايشان با چه شخصيت‌هايي بيشتر مراوده علمي داشتند، خصوصا از هم‌مباحثان ايشان بگوييد.

ايشان به مرحوم آقا سيدابوالحسن اصفهاني اعلي‌الله مقامه علاقه خاصي داشتند و مراودات زيادي هم با ايشان داشتند و از محضر ايشان هم استفاده كردند. با مرحوم نائيني هم خيلي مراوده داشتند و از محضر ايشان هم استفاده و تلمذ كردند و اما در مشهد با مرحوم نخودكي اصفهاني كه در مشهد تشريف داشت، خيلي مراوده داشتند. خيلي با ايشان مكاتبه مي‌كردند. علمايي كه در نجف اشرف بودند از محضر ايشان خيلي استفاده مي‌كردند، زيرا مرحوم سيدعبدالاعلي سبزواري احاطه كاملي به فقه آل محمد(ص) داشت.

ايكنا: ظاهرا ايشان از مرحوم شيخ عبدالله مامقاني و شيخ عباس قمي هم اجازه روايت داشتند.

بله در رجال از مرحوم مامقاني و مرحوم شيخ عباس قمي اجازه داشتند و از مرحوم آقا سيدابوالحسن اصفهاني و آقا ضياء عراقي نيز اجازه روايت داشتند و مراوداتي هم با مرحوم علامه طباطبايي صاحب الميزان داشتند.

ايكنا: ايشان با علامه طباطبايي ظاهرا بيشتر در حوزه درسي مرحوم غروي اصفهاني آشنا بودند.

ايشان و علامه در اين حوزه هم‌درس بودند و از مرحوم قاضي نيز بهره بردند و تقريبا هم‌درس بودند و مذاكراتي هم ميانشان انجام مي‌شد.

ايكنا: مرحوم سيدعبدالاعلي خدمت مرحوم قاضي چه مي‌خواندند؟

ايشان فلسفه و اعتقادات را نزد آقاي قاضي مي‌خواندند و در عرفان هم خدمت ايشان بودند.

ايكنا: آيا مرحوم ابوي در آن زمان با علماي عراق مثل علامه شيخ محمدرضا مظفر هم ارتباط داشتند؟

مرحوم آقا شيخ محمدرضا مظفر خيلي خدمت ايشان مي‌آمد و يادم نمي‌آيد كه آيا به منزل ما در «حويش» مي‌آمد يا نه؟ در محضر ايشان هم مباحثات فقهي و منطقي زيادي مطرح مي‌شد و اگر در مسئله‌اي مشكلي بود، مرحوم آقا شيخ محمدرضا مظفر خدمت ايشان مي‌آمد. مرحوم سيدمحمدتقي حكيم صاحب «الاصول العامة» هم با ايشان مراوده داشت. مرحوم آقا سيدمحسن حكيم هم به ايشان خيلي اعتماد مي‌كرد. وقتي كسالتي براي مرحوم امام راحل اعلي‌الله مقامه رخ مي‌داد و مرحوم آقا سيدمصطفي خبر مي‌رساند، مرحوم آقاي سبزواري يك استكان آب دعا خدمت ايشان مي‌برد و خود مرحوم امام به ايشان مي‌گفت آقاي سبزواري شما چه كار كرديد كه وقتي من اين آب دعا را مي‌خورم احساس شفا مي‌كنم. خيلي مرحوم امام به ايشان علاقه داشت و اين علاقه متقابل بود.

ايكنا: آيا مرحوم سبزواري با علامه شهيد سيدمحمدباقر صدر هم مرتبط بودند؟

بله با ايشان ارتباط داشت. حكومت بعث بسياري از علماي اعلام را اذيت و شكنجه كرد. ايشان وقتي در حصر بود و ممنوع‌الملاقات، مرحوم آقاي سبزواري روزي بعد از درس كه به منزل آمدند، گفتند من مي‌خواهم بروم ديدن ايشان. بنده خودم خدمت ايشان عرض كردم كه ملاقات ممنوع است. ابوي گفت روز قيامت مي‌ترسم ايشان شكايت كند و مسئوليتي بر ماها باشد. من مي‌خواهم بروم. بنده با ايشان خدمت مرحوم شهيد سيدمحمدباقر صدر اعلي‌الله مقامه رفتيم. البته مرحوم شهيد سيدمحمدباقر صدر نزد ايشان مقدار كمي تلمذ هم كرده بود. يكي از صفات مرحوم سبزواري اين بود كه خيلي در منزل تكرار مي‌كرد كه من راضي نيستم بعد از من كسي بگويد كه پيش سبزواري درس خوانده‌ام. مي‌فرمود كه ما آمده‌ايم براي خدمت به دين و نيامديم براي ابراز شخصيت. مي‌گفت مبالغه در تعريف هم نكنيد كه اين جفا بر حق ائمه اطهار(ع) و بزرگان است. عرفان عملي و واقعي نزد ايشان بود. نماز ايشان بين طلبه‌هاي حوزه علميه نجف اشرف معروف بود. حتي مرحوم آقا سيدمصطفي هم نماز ايشان مي‌آمد و مي‌گفت كه من از عرفان واقعي ايشان خيلي استفاده مي‌كنم، البته نه استفاده درسي بلكه استفاده مجلسي.

ايكنا: ظاهرا ايشان غير از مباحث تفسيري، فلسفي، كلامي و فقهي، در حديث هم يد طولايي داشتند و در بازشناسي روايات معصومين(ع) از يك‌ديگر مهارت خاصي داشتند و بر وافي و بحارالانوار هم حواشي دارند.

ايشان رواياتي را كه از هر معصوم(ع) صادر شده بود، از بر داشت. تا روايتي را نزد ايشان مي‌خوانديم، ايشان مي‌فرمود؛ مثلا اين از حضرت امير(ع) يا حضرت باقر(ع) و يا حضرت صادق(ع) است. ايشان از متن خود روايت استفاده مي‌كرد و از خود متن تشخيص مي‌داد كه اين روايت درست است يا خير. خدمت شما عرض كنم كه بسيار زياد ايشان به روايات و احاديث اهميت مي‌داد. شخصي از علماي بحرين خدمت ايشان آمد و روايتي نقل كرد، آن عالم روايت را به حضرت باقر(ع) نسبت داد، اما مرحوم سبزواري فرمودند نه اين روايت از حضرت صادق(ع) است. آن عالم گفت: من خودم ديدم كه از حضرت باقر(ع) است. مرحوم سبزواري گفت: شما برويد مراجعه كنيد، بار ديگر بياييد به من بگوييد و من به شما جايزه‌اي مي‌دهم. ايشان گفت جايزه شما چيست؟ گفت: براي شما دعا مي‌كنيم. آن مرد رفت و بار ديگر كه آمد، گفت: بله، شما صحيح گفتيد. اين روايت از حضرت صادق(ع) است.

من روايتي خدمت ايشان نقل كردم. عرض كردم روايتي است منقول از حضرت امير(ع) «ثلاثة يذهبن عن قلب الحزن‏ و الماء و الخضرا و الوجه الحسن‏» و معروف است كه اين از حضرت امير(ع) است. گفتند نه اين براي مقدس اردبيلي است و براي حضرت امير(ع) نيست؛ زيرا شأن حضرت امير(ع) اجل و اعظم از اين‌گونه گفتارهاست. خدمت شما عرض كنم به كساني كه به نجف اشرف مي‌آمدند، خيلي تأكيد مي‌كردند كه مواظب باشيد در جاي مقدس عمرتان را ضايع نكنيد و استفاده كنيد كه شما فردا بايد در همين دنيا جوابگو باشيد.

ايشان خيلي تأكيد مي‌كردند به اين معنا كه اين احكام پنجگانه، احكام خمسه (وجوب، حرام، مستحب، مكروه و مباح) در همين دنيا و قبل از آخرت آثار وضعي دارد و علماي سابق و دانشمندان همين‌ها را تجربه كردند و آثارش را در همين دنيا ديدند و هم‌چنين آيات بينات و روايات در همين دنيا آثاري دارد و طلبه‌ها بايد مواظب باشند كه با عمل باشند و اين مكروهات و مستحبات و ... را آسان نگيرند.

ايكنا: ظاهرا ايشان بر بحارالانوار حاشيه‌اي دارند. همان‌گونه كه مستحضريد مرحوم علامه طباطبايي هم بر اين كتاب تعليقاتي زدند كه به دلايلي نشد آن را ادامه دهند. ما شنيديم مرحوم سبزواري آن كار را ادامه دادند و تا انتهاي بحارالانوار تعليقه زده‌اند. آيا ايشان با همان سبك و سياق علامه طباطبايي اين كار را ادامه دادند يا از ابتدا شروع كرده و سبك و سياق ديگري را در پيش گرفتند؟

مرحوم مجلسي ـ اعلي الله مقامه ـ در مقدمه بحارالانوار خودشان بيان مي‌فرمايند كه من روايات زيادي را نقل كردم، چه مرسل، چه سند درست، چه سند نادرست، اين‌ها را براي من نقل كردند و كسي كه مطالعه مي‌كند، خود او برود و تتبع كند و او تحقيق كرده و اسانيد روايات را به دست آورد. مرحوم آقا تعليقه‌اي دارند بر بحارالانوار و رواياتي كه اسانيدش معتبر و صحيح است را نقل كرده و رواياتي كه ضعيف است و نسبت دادند، به قول آقايان عرب‌ها روايات اسرائيليات، آن روايات را نقل كرده كه اين‌ها سندش درست نيست و تحقيقات و شروحي بر همان رواياتي كه صحيح است، زده است.

ايكنا: آيا برخوردهايي كه با مرحوم علامه طباطبايي در مورد تعليقات ايشان بر بحارالانوار شده بود، با ايشان نشد؟

در آن زمان ارتباط بين عراق و ايران به علت جنگ تقريبا قطع شد و نامه‌ها نمي‌رسيد و تقريبا قطع شد. ايشان اولين كسي بود كه در نجف جمهوري اسلامي را تأييد كرد و خود ايشان نامه نوشتند و تأييد فرمودند.

ايكنا: گويا ايشان در سال 1412 قمري فتوايي عليه نظام حاكم در عراق دادند. اين فتوا چه تبعاتي براي ايشان داشت؟

ايشان دائما خدا را در نظر گرفته بود و حافظ قرآن، با عمل بود. خيلي‌ها حافظ قرآن هستند وليكن عمل در آن‌ها نيست؛ اما ايشان حافظ قرآن بود، ولي با عمل. ايشان بعضي از ادعيه مأثوره‌اي كه مي‌خواندند، مخالفان مي‌آمدند و اهانت‌هايي مي‌كردند، وليكن ايشان محل نمي‌گذاشت و مي‌گفت: هر كاري كه مي‌خواهند بكنند، من وظيفه شرعي دارم و نمي‌توانم از وظيفه شرعي خود صرف نظر كنم. من فردا مسئولم و بايد جواب بدهم. با نظام وقت عراق مخالف بود و فتوايي عليه آن داد كه خيلي معروف بود. مشهور بود كه ايشان خيلي متجري است. ايشان مي‌گفت: من تجري در احكام ندارم، اما نمي‌شود من بر ظلمه متابعت كنم.

ايكنا: اين فتوا به چه شكلي بود؛ ارتداد بود يا محكوميت؟

تقريبا ارتداد و عدم متابعت بود، كه متابعت از حزب بعث نكنيد. ايشان به زهد و ورع و تقوا معروف بود و لذا مؤمنين خيلي به ايشان مراجعه مي‌كردند.

ايكنا: آيا مورد آزار و اذيت دولت هم قرار گرفتند؟

بله، خود بنده را به زندان بردند، در شعبه خامسه در بغداد به همراه سادات حكيمي‌ها آن‌جا بودم. خلاصه اين‌كه به اسره ما زياد آزار رساندند وليكن ايشان خيلي به صبر تأكيد مي‌كردند.

ايكنا: در مورد نحوه رحلت مرحوم سبزواري بگوييد؛ زيرا برخي مانند اخوي خود شما معتقدند كه ايشان به شهادت رسيدند؟

تقريبا آن زمان به همه دكترها گفته بودند كه اگر ايشان مراجعه كردند، خلاصش كنيد و هم‌چنين به داروخانه‌ها گفتند كه اگر دارويي را به اسم ايشان كسي خواست، دارويي دهيد كه او را خلاص كند و در نهايت بعد از تتبع و تحقيق آن دارويي كه به ايشان دادند، مرتبط با مرض ايشان نبود. اخوي زياد اصرار مي‌كردند كه شما را ببرم لندن. ايشان مي‌فرمودند من شرمم مي‌آيد كه از نجف به لندن بروم؛ فردا چه جوابي بدهم. ايشان در اين سير و سلوك معروف بود. زماني هم دكتر چشمي به نام «جواد شكرچي» از بغداد به نجف براي معالجه چشم ايشان آمد. مرحوم سبزواري مي‌گفت كه سوزن بي‌هوشي نزن، چون كه بعضي‌ها از من تقليد مي‌كنند، نمي‌خواهم در حالت بي‌هوشي باشم. دكتر گفت: حاج آقا خيلي درد دارد. ايشان در پاسخ گفت من درد دنيا را تحمل مي‌كنم، اما درد آخرت را تحمل نمي‌كنم و لذا آن عمل انجام گرفت و خيلي موجب اعجاب آن پزشك شد. ايشان در هنگام جراحي مدام مي‌گفت حاج آقا اگر درد دارد، بگوييد. ايشان گفت خود همين سؤال شما موجب درد مي‌شود، مسئله‌اي سؤال كن تا من يادم برود و فكرم مشغول به علم باشد. لذا دكتر سؤال پرسيد كه نماز صبح چند ركعت است كه ايشان هم گفت معلوم مي‌شود نماز صبح نمي‌خواني. چگونه تو را آوردند پيش من و دستت به چشم من مي‌خورد، چون اين خودش مسئوليت دارد. خودتان ملاحظه كنيد كه دكتري هم كه مي‌آمد، از محضر ايشان خيلي استفاده مي‌كرد.

ايكنا: غير از مواهب‌الرحمن و مهذب‌الاحكام، آيا در مورد چاپ ديگر آثار مرحوم سبزواري، مانند حواشي ايشان بر كتب روايي، فلسفي و ... كاري صورت گرفته است؟

بله، خيلي از كتب و دفترهاي ايشان چاپ نشده است. البته ايشان تهذيب‌الاصول هم دارند. اصول بعضي از فروعاتي را دارد كه خيلي قابل استفاده نيست. حتي علماي اصول هم مي‌گويند اين ضروري طلبه‌ها نيست و لذا در مقدمه اصول هم ايشان ذكر كرده‌اند و فرمودند كه «نحن ندرس الاصول لمقدمة الفقه»؛ ما اصول را مي‌خوانيم براي مقدمه فقه، تبحر در اصول تضييع در عمر است و لذا خيلي عمرتان را در اصول ضايع نكنيد، بلكه يك اصولي بخوانيد كه براي فقهتان استفاده داشته باشد و لذا ايشان تقريبا سبك مرحوم امام(ره) را داشت. خلاف مشهور هم فتوا نمي‌داد.

ايكنا: مكتوبات مرحوم پدر نزد شماست يا اخوي؟

يكي از مسائلي كه موجب كسالت ايشان شد، اين بود كه وقتي انتفاضه شعبان عراق پيش آمد، اولين بيانيه مال ايشان بود. بعدا بيانيه آقاي خويي مطرح شد. بعدا كه آن حكومت ظالم بعث عراق، به كمك كشورهاي خارجي غلبه كرد، به منازل علما آمدند و اهانت‌هاي زيادي كردند؛ از جمله دفاتر و كتاب‌هاي ايشان را درآوردند و بيرون انداختند و سوزاندند و حتي منزل بنده را سوزاندند كه چند دفتر و كتاب داشتم. ايشان از اين مسئله ناراحت شدند و مي‌گفتند: همين عمل و كارشان دلالت بر توحش آن‌ها دارد كه مي‌گويند ما متوحش نيستيم و انساني هستيم. خوب، خيلي از دفاتر ايشان نابود شد كه البته بعضي‌ها در نجف هست و اخوي تتبع مي‌كنند و قرار است ان‌شاءالله چاپ شوند.

ايكنا: به نظر شما چرا اين نادره دوران اينقدر مهجور است كه حتي خيلي از خواص اسم ايشان را هم نشنيده‌اند، با اين‌كه ايشان در بسياري از علوم سرآمد روزگار بود؟

حضرت امير(ع)، ائمه اطهار(ع) و علماي سابق هم منزل‌نشين بودند. اين‌ها كاري است كه مؤمنين بايد تتبع كنند، چون‌كه ما نياز به غذا داريم و نه اين‌كه غذا سراغ ما بيايد.

ايكنا: شما فكر نمي‌كنيد كه اين مهم بيشتر بايد از طريق شاگردان ايشان عمل مي‌شد. ظاهرا شاگردان ايشان كوتاهي كردند؟

چند علت دارد كه يكي از علت‌هايش اين است. خود ايشان هم تأكيد مي‌كرد كه نمي‌خواهم كسي بعد از من ابراز كند كه شاگرد من بوده است، من آمدم براي خدمت دين. البته دشمن براي ما فقط حزب بعث نبود، بلكه از لحاظ داخلي هم دشمناني داشتيم كه نمي‌توانم اسم بياورم كه مساعد حزب بعث بر ظلم ايشان بودند، چه از داخل و چه از خارج، وليكن ايشان نزد خداوند متعال نيت‌هاي پاكي داشتند. خيلي از علماي سابق هم اين‌گونه بودند. مثلا راجع به حضرت امير(ع) نديدم تاريخي حضرت امير(ع) را فحش دهد يا سب كند، وليكن مي‌خواهم از همين تاريخ سياه سؤال كنم ‌كه اينقدر كه شما تعريف مي‌كنيد و تاريخ هم پر است از تعريف حضرت امير(ع)، پس چرا علي(ع) را منزل‌نشين كردند؟، چه از داخل و چه از خارج. البته خودشان اشاره فرمودند كه «الحق مر» حق تلخ است، البته يك جهاتي هم هست كه نمي‌شود بيان كرد.

ايكنا: از چه كسي مي‌توانيم به عنوان برجسته‌ترين شاگرد مرحوم سبزواري نام ببريم، به گونه‌اي كه بگوييم تالي تلو ايشان و حامل افكار و انديشه‌هاي ايشان است؟

علماي اعلام در قم كه سابقا در نجف بودند ايشان را كاملا مي‌شناسند، آقاي وحيد، مرحوم آقا ميرزا جواد تبريزي، آقاي بهجت و ... خيلي از ايشان تعريف مي‌كردند. خودش راضي نبود يكي تعريفش را بكند، وليكن اهل عرفان عملي و واقعي بود. علما در قم و تهران غالبا ايشان را مي‌‌شناسند. ايشان خيلي هم منزوي بود، كاري هم به كسي نداشت و اهل مطالعه بود. زماني‌كه يكي از طلبه‌ها پيش ايشان مي‌آمد و تا حرف دنيا مي‌شد، مي‌گفت ببخشيد من مطالعه دارم و اگر مسئله‌اي داريد بفرماييد و اگر مسئله‌اي نداريد من مطالعه دارم. خيلي زياد اهل مطالعه بود. يكي از علماي خراسان آمده بود نجف، مي‌گفت كه من اينقدر در خراسان و قم و نجف علما را ديدم، مثل ايشان اهل مطالعه نديدم. خيلي زياد اهل مطالعه بود.
 سه شنبه 30 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 197]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن