تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ما قومى هستيم كه تا گرسنه نشويم غذا نمى‏خوريم و تا سير نشده‏ايم دست از غذا مى‏ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828160002




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دو رويداد مهم سدههاي ميانه (ب: تفتيش افكار)


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بدعت آلبيگاييان
در پايان قرن دوازدهم مخالفات با كشيشان به صورت سيل بنيانكني درآمد. درعصر ايمان، در گوشه و كنار، جماعتي از رازوران و صاحبان پارهاي از احساسات رقيقهي مذهبي وجود داشت كه از چنگ دستگاه كهانت مسيحي رستند و با آن تشكيلات از در مخالفت درآمدند. امواج جديدي از روازوري شرقي، احتمالاً با بازگشت سپاهيان صليبي، از مشرق زمين به مغرب سرايت كرد. از ايران طنيني از آراي دين مانوي و كيش اشتراكي مزدك از طريق آسياي صغير و بالكان به اروپا رسيد؛ از جهان اسلام مخالفت با صورت و تنديسپرستي نوعي اعتقاد مبهم به قضا و قدر، و تنفر از كشيشان به سوغات آمد؛ و بر اثر شكست صليبيون در مبارزات خويش با جهان اسلام، ترديدي دربارهي منشاء ملكوتي كليسا و حمايت الاهي از آيين عيسي به دلها راه يافت. پاوليسينها، كه بر اثر تعقيب و آزار امپراطوران بيزانس به طرف مغرب رانده شده بودند، تنفري را كه از تنديسپرستي، آيينهاي مقدس، و طبقهي روحاني داشتند با خود از طريق بالكان به ايتاليا و پرووانس بردند. اين جماعت عالم آفرينش را به دو جهان معنوي و مادي منقسم ميدانستند و معتقد بودند كه اولي پرداختهي دست خداوند و دومي مخلوق شيطان است، و شيطان را با يهوهي كتاب عهد قديم يكي ميدانستند. بوگوميلها (ياران خداوند) جماعتي بودند كه در بلغارستان پيدا و سرشناس و، بالاخص در ناحيهي بوسني، پراكنده شدند. در طي قرن سيزدهم اين جماعت چندين بار مورد تهاجم قرار گرفتند و از دم تيغ گذر كردند، لكن در خلال اين احوال با سرسختي تمام از خويش دفاع نمودند، و سرانجام (1463) در برابر اسلام سرفرود آوردند نه در مقابل مسيحيت.

در حدود سال هزار ميلادي، در ناحيهي تولوز واورلئان فرقهاي پيدا شد كه واقعيت معجزات؛ خاصيت احياي حيات در غسل تعميد، حضور واقعي عيسي در آيين قرباني مقدس، و تأثير نيايش به درگاه قديسان دين را منكر شدند. چندي كسي وقعي به اعتقادات اين جماعت ننهاد، سپس مورد تقبيح قرار گرفتند، و به سال 1023 سيزده تن از ايشان را زنده زنده در آتش سوزانيدند. بتدريج بدعتهاي همانندي پديدار، و منجر به شورشهايي در كامبره و ليژ (1205)، گوسلار (1052)، سواسون (1114)، كولوني (1146) و امثال آنها شدند. برتولت، اهل رگنسبورگ، در قرن سيزدهم تخمين ميزد كه تعداد فرقههاي بدعتگزار بايد بالغ بر صد و پنجاه شود. برخي از اينها جماعاتي بيضرر بودند كه به دو هم جمع ميشدند تا بدون حضور يك نفر كشيش براي يكديگر كتاب مقدس را به زبان بومي خويش بخوانند و عباراتي را كه مورد اختلاف مردم بود به نظر خويش تفسير كنند. چندتا از اين فرقهها، مانند هوميلياتها در ايتاليا، بگينها و بگارها در اراضي كم ارتفاع شمال اروپا ]بلژيك، هلند، و دانمارك امروزي[، به همه چيز ايمان داشتند جز به اين مطلب كه كشيشان بايد در عين فقر زندگي كنند، و اصرار ايشان در اين موضوع مايهي شرمساري روحانيون ميشد. نهضت فرانسيسيان نيز نهضتي بود با عقايدي همانند، منتها با اين تفاوت كه تير تهمت زندقه از كنار گوشش گذر كرد.
والدوسيان از اين معركه جان سالم به در نبردند. در حدود سال 1170، پتروس والدوس نامي، از بازرگانان متمكن ليون، چند تن از فضلا را اجير كرد تا كتاب مقدس را به زبان مردم نواحي جنوبي فرانسه يا لانگ د/اوك (زبان اوك) ترجمه كنند. خود والدوس با شور فراوان به مطالعهي ترجمهي مزبور پرداخت و به اين نتيجه رسيد كه مسيحيان بايد مانند حواريون مسيح، يا به عبارت ديگر بدون دارايي انفرادي، زندگي كنند. وي قسمتي از ثروت خود را به زنش بخشيد و مابقي را ميان فقرا تقسيم، و طبق تعاليم انجيل شروع به ايراد موعظاتي دربارهي فقر كرد. پتروس والدوس دستهي كوچكي از «گدايان ليون» را به دور خود گرد آورد كه مثل رهبانان لباس ميپوشيدند، در عين عفاف زندگي ميكردند، پاي افزارشان نعلين بود يا پاي برهنه راه ميسپردند، و تمامي درآمدهاي خود را به طرز اشتراكي يك كاسه ميكردند. تا چندي كشيشان هيچگونه مخالفتي را ابراز نداشتند و به اينگونه افراد اجازه دادند تا در مراسم عبادت كليساها شركت جويند. لكن هنگامي كه پتروس والدوس تعاليم انجيل را لفظ به لفظ به كار بست و شروع به موعظه كرد، اسقف اعظم ليون بتندي او را مورد عتاب قرار داد و به وي خاطرنشان ساخت كه فقط اسقفان مجاز به ايراد موعظات هستند. پتروس عازم رم شد (1179) و از آلكساندر سوم درخواست كرد تا اجازهاي براي موعظه با وي تفويض كند. پاپ به شرطي با اين تقاضا موافقت كرد كه ايراد موعظات با صوابديد و زير نظر كشيشان محل صورت گيرد؛ ظاهراً پتروس بدون كسب اجازه از روحانيون محل به موعظات خود ادامه داد. پيروانش از فدائيان انجيل شدند و بخشهاي بزرگي از كتاب مقدس را به حافظه سپردند. بتدريج اين نهضت رنگ ضد كليسايي به خود گرفت، با هر نوع كهنگي از در ستيز درآمد، منكر اعتبار آيينهاي مقدسي كه يك كشيش گناهكار اجرا نمايد شد، و هر فرد مؤمن پاكدامن و عفيفي را برخوردار از قدرت آمرزش گناهان دانست. برخي از پيروان اين فرقه خريد و فروش گناهان آمرزش را عملي پوچ شمردند و منكر تساهل، برزخ، و «قلب ماهيت» شدند و با دعا كردن به درگاه قديسان مخالفت نمودند. يك دسته تبليغ ميكردند كه «همه چيز بايد اشتراكي باشد» و دستهي ديگر كليسا را همان زن فاحشهي سرخپوشي ميدانستند كه در كتاب مكاشفهي يوحنان رسول ذكرش رفته بود. فرقهي والدوسيان در 1184 محكوم شمرده شد. اينوكنتيوس سوم بخشي از آن را، مشهور به «كاتوليكهاي فقير»، در 1206 به عضويت كليسا پذيرفت، لكن اكثر افراد اين فرقه در عقايد بدعتآميز خويش ثابت قدم ماندند و از فرانسه به اسپانيا و آلمان ريشه دوانيدند، يك شوراي روحاني تولوز، احتمالاً براي جلوگيري از فزوني عدهي پيروان اين فرقه، در سال 1229 امر داد كه هيچكس از افراد غيرروحاني نبايد هيچ نوع كتاب مذهبي و مقدس را در تملك داشته باشد، مگر كتاب مزامير را؛ به علاوه، چون تا اين تاريخ هنوز هيچيك از ترجمههاي كتاب مقدس به زبانهاي بومي از طرف كليسا بررسي و تضمين نشده بود، مقرر داشت كه كتاب مقدس فقط به زبان لاتيني خوانده شود. در قلع و قمع آلبيگاييان، هزاران نفر از پيروان فرقهي والدوسيان را به آتش سوزانيدند. خود پتروس والدوس ظاهراً به مرگ طبيعي در 1217 درگذشت.

تا اواسط قرن دوازدهم در شهرهاي اروپاي باختري شبكهي عظيمي از فرقههاي بدعتگزار تشكيل شده بود، چنانكه اسقفي در 1190 اظهار داشت كه «شهرهاي عمده پر است از اين پيغمبرهاي دروغي.» تنها در شهر ميلان هفده مذهب جديد وجود داشت. مهمترين فرقهي بدعتگزاران اين شهر را پاتارينها تشكيل ميدادند، كه اين نام مأخوذ بود از يك كوي فقيرنشين شهر به نام پاتاريا. ظاهراً نهضت پاتارينها به عنوان مخالفتي ازجانب فقرا نسبت به اغنيا آغاز شده، اما رفته رفته جنبهي دشمني با روحانيون را پيدا كرد، و تبديل به مبارزهاي عليه خريد و فروش مناصب كليسايي، ثروت، ازدواج، و همخوابه گرفتن كشيشان شد. غرض فرقهي پاتارينها، به قول يكي از رهبران آن نهضت، اين بود كه «ثروت كشيشان ضبط شود، اموال آنها را در معرض حراج قرار دهند، خانههاي آنها را بگشايند تا مردم چپاول كنند، و خود آنها و حرامزادههايشان را از شهر بيرون رانند.» فرقههاي ديگري دو ويتربو، اورويتو، ورونا، فرارا، پارما، پياچنتسا، ريميني، و امثال آن علم مخالفت با كشيشان را بلند كردند. گهگاهي اين نهضتها بر مجالس عمومي استيلا مييافتند، حكومتهاي شهرها را قبضه ميكردند، و براي پرداخت مخارج امور شهري از كشيشان ماليات ميگرفتند. اينو كنتيوس سوم به سفير خويش در لومباردي دستور داد كه كليهي صاحب منصبان كشوري را به قيد سوگند مكلف كند كه از گماشتن پيروان بدعتها به مناصب خودداري ورزند و مانع از رخنهي آنها در مقامات حكومتي شوند. در1237، جماعتي از مردم ميلان «در حالي كه به مقدسات توهين ميكردند و ناسزا ميگفتند»، چندين كليسا را با «كثافاتي ذكر ناكردني» ملوث ساختند.

نيرومندترين فرقههاي بدعتگزار به اسامي چندي مشهور شدند – آنها راكاتارها خواندهاند كه برگرفته از واژهاي است يوناني به معني «پاك»؛ در بعضي موارد لفظ بلغارها به آنها اطلاق شده است، زيرا كه منشاء آنها از منطقهي بالكان بوده است؛ ايشان را آلبيگاييان نيز ناميدهاند، چون برگرفته از نام شهر آلبي در فرانسه بود كه عدهي بسياري از آنان در آنجا زندگي ميكردند. مونپليه، ناربون، و مارسي نخستين مراكز بدعت در فرانسه بودند. شايد اين امر از آنجا ناشي ميشد كه ارتباطات ميان فرانسويان با مسلمانان و يهوديان در اين منطقه بسيار زياد بود، و جماعتي سوداگر مرتباً از مراكزي مثل بوسني، بلغارستان، و ايتاليا، يعني مراكز رشد نهضتهاي بدعتآميز. به اين صفحات سفر ميكردند. سوداگران سبب اشاعهي نهضت مزبور در تولوز، اورلئان، سواسون، آراس، ورنس شدند، لكن لانگدوك و پرووانس به صورت دو دژ مستحكم بدعتگذاران باقي ماندند. در آنجا تمدن قرون وسطايي فرانسوي به اوج كمال خود رسيد؛ در محيط دوستانهي شهري، پيروان اديان بزرگ با هم آميزش ميكردند؛ زنان به نحوي مغرورانه زيبا بودند؛ و مانند ايتالياي عهد فردريك، مقدمات شروع رنسانس فراهم شده بود. در آن ايام (1200) فرانسهي جنوبي عبارت ميشد از مشتي اميرنشينهاي تقريباً مستقل كه همه به طرز دقيقي از نظر صوري نسبت به پادشاه فرانسه وفادار بودند. در اين ناحيه كنتهاي تولوزاز همهي خاوندها و امرا مقتدرتر بودند، و اراضي آنها بمراتب وسيعتر از سرزمينهايي بود كه مستقيماً زير نظر پادشاه اداره ميشد. اصول عقايد و رسوم فرقهي كاتارها تاحدي نشانهي بازگشت به معتقدات و رسوم مسيحيان بدوي بود، تا اندازهاي معلول خاطرهي مبهمي از بدعت آريانيسم كه در دوران سلطهي ويزيگوتها در فرانسهي جنوبي رواج داشت محسوب ميشد، و تاحدودي هم حاصل پندارهاي مانويها و ساير آراي مشرق زميني به حساب ميآمد. اين جماعت، كشيشان و اسقفاني داشتند ملبس به جامههاي سياه؛ هنگام ورود به حلقهي روحانيون، سوگند ياد ميكردند كه دست از پدر و مادر، دوستان، و كودكان خويش بشويند و خود را وقف «خداوند و انجيل كنند... هرگز به زني دست نزنند، هيچگاه حيواني را نكشند، هرگز لب به گوشت و تخممرغ يا لبنيات نزنند، و هيچ چيز نخورند جز ماهي و سبزيجات.» «مؤمنان» اشخاصي بودند كه قول ميدادند بعداً به چنين عهدي مبادرت ورزند، و تا رسماً چنين عهدي نكرده بودند، اجازهي خوردن گوشت و ازدواج داشتند، لكن مكلف بودند از كليساي كاتوليك تبري جويند، به سوي زندگي «كامل» پيش روند، و هنگام برخورد با هر يك از پرفكتوسها، سه بار با احترام زانو خم كنند.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن