واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ادامه بحث را تحت عنوان «جايگاه علم از نظر قرآن مجيد و دلايل بيگانگي تازيان با علم» از ديدگاه استاد همايي پي ميگيريم:
خطاب قرآن
اعراب بدوي بياباني كه مذهب اسلام پذيرفته بودند، اكثر سواد خواندن و نوشتن نداشتند و احكام و مسائل ديني را نميدانستند؛ اين بود كه اسلام دستور داد كه از هر قوم و طايفهاي يك عدّه براي تحصيل مسائل ديني مسافرت كنند و بعد از آنكه احكام ديني را آموختند، به وطن خود بازگردند و آن را ما بين طايفه و قبيله و عشيرهي خود رواج بدهند؛ و بالجمله براي تحصيل علم سفر كنند و در مراجعت معلّم ديگران باشند، همين عمل كه امروز ما بين ملل و طوايف عالم معمول است.
مصطلحشدن كلمهي «فقه» كه در اصل به معني فهماست در مورد علم به احكام و دستورات ديني، از همين آيه مأخوذ شده است. (الفقه في اللغة الفهم و في الاصطلاح هوالعلم بالاحكام الشرعيةِ الفرعيه عن ادلتها التفصيليه: تعريفات جرجاني)
در حديث نبوي آمده است كه: «طَلَبُ اِلْعِلْمِ فَريضَةٌ عَل"ي كُلِّ مُسْلِمٍ». (بايد دانست كه كلمهي «مُسْلِمه» ندارد كه اصلاً جزو حديث نيست و اشخاص بياطلاع از پيش خود آن را علاوه كردهاند تا به خيال خودشان تحصيل علم اختصاص به مرد نداشته باشد). از اين قبيل احاديث كه دربارهي علم و علماء گفته باشند، بسيار داريم. از جمله احاديث نبوي: «اَلْعِلُم اَفْضَلُ مِنَ الِعبادَة» و «اَلْعِلْمُ ميراثي و ميراثُ الاَنْبياءِ قبلي» و «اَلْعُلَماءُ وَرَثَةٌ الاَنبياء» و «اَلْعِلْمُ مصابيحُ الاَرض» و «اَلْعُلَماءُ قادَهٌ» و «اَلْعِلُم اَفْضَلُ مِنَ العَمَل».
پيغمبر اسلام صلوات اللّه عليه در مورد اسيران جنگي تعليم بيسوادان را فديهي آزادي قرار داد، و اين امر خود نشانه كمال اهتمام اسلام است در تحصيل علم و به اصطلاح امروز مبارزه با بيسوادي!
اين قضيّه مربوط است به واقعهي جنگ بدر كه در سال دوم هجري اتّفاق افتاد. در اين جنگ گروهياز طايفهي قريش كه نسبت به ديگر طوايف و قبايل عرب با سوادتر بودند، اسير شدند. پيغمبراكرم دستور داد كه هر كدام از اسيران كه سواد خواندن و نوشتن داشته باشند، ميتوانند به جاي بذل مال و سربهاي در هم و دينار، ده نفر از مسلمانان را خواندن و نوشتن بياموزند و آزاد شوند. پيغمبر به اين وسيله مدرسهي سيّار تعبيه فرمود و عدهاي كثير از اين راه با سواد شدند.
در عرب صدر اسلام علم و سواد به هيچوجه رايج نبود، شمارهي كساني كه فقط سواد خواندن و نوشتن داشته باشند، هم بسيار قليل و محدود و معدود بود. حتّي ما بين صحابهي پيغمبر نيز اهل سواد بسيار كم وجود داشت. (1) كُتّاب وحي يعني كاتبان قرآن از جنس و نژاد خود عرب مانند علي عليهالسلام و عثمان ذوالنوّرين، انگشت شمار بودند. امّا طولي نكشيد كه به واسطهي دخول اقوام ديگر در حوزهي اسلام مخصوصاً ايرانيان كه وارث علم و دانش و تمدّني كهن سال بودند، و اختلاط و امتزاج عرب با ايشان، شعاع علم و ادب بر سراسر بلاد عرب گسترده شد، و در نتيجهي همين امتزاج ما بين عرب و ساير ملل عالم از ايران و ترك و هند و روم و ملل عبراني و سرياني، نهضتي شگفتانگيز در علوم و آداب پديد آمد، و تمّدن جهانگير اسلامي را كه تاكنون مابين اقوام و طوايف بشر نظير نداشته است، به وجود آورد.
مقدمات تأسيس مدارس از قرن دوم نهاده شد
2-1- همانطور كه سرچشمهي كتاب و درس و تعليم و تعلّم قرآن مجيد و سنّت نبوي است، برنامهي اعزام محصّل به خارجه نيز، اول بار از قرآن و سنّت است. در قرآن مجيد ميفرمايد: « فلولانَفرٌ مِنْ كُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طائِفةٌ لِيَتَفَقَهوا في الدّين »: يعني بايد از هر طايفه و قوم و قبيلهاي، يك دسته را براي تحصيل علوم و معارف ديني به خارج فرستاد، چرا مسلمانان در اين امر كوتاهي ميكنند و محصّل به خارج نميفرستند. اين دستور در موقعي بود كه روز به روز بر وسعت دايرهي نفوذ اسلام افزوده ميشد و دسته دسته اقوام از عرب و عجم داخل دين اسلام ميشدند. مدينهي طّيبه ، مركز فقاهت يعني فهم و استنباط احكام و مسائل مذهبي و مجمع قّراء و حفّاظ كلامالله مجيد بود. 2-2- از قرن دوم هجري مقدّمات تأسيس و بناي مدرسه كه مختصّ درس و بحث و تعليم و تعلّم است، فراهم آمد و در قرن چهارم هجري، مدرسه و دانشگاه در ممالك اسلامي ساخته شد. اوّلين دانشگاه بزرگ رسمي اسلامي « جامع ازهر » مصر است، كه در قرن چهارم هجري در ايّام خلافت المعزّلدينِ الله فاطمي به مباشرت «جوهر» كه سپهسالار و قائد سپاه او بود، در سنهي 361 ه ق ساخته شد كه هنوز داير است و بزرگترين مدرسهي عالي مذهبي مصر محسوب ميشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]