واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: قطبي هيچ تقصيري ندارد ؛ امروز كجا هستي آقاي رئيس؟
------------
نتايج اخير پرسپوليس مقابل ابومسلم و فولاد خوزستان، هيچ ارتباطي با مربيگري و شيوه كاري افشين قطبي در اين تيم ندارد. اين ناجوانمردانه است كه سرمربي پرسپوليس را در شكستهاي اخير و ناكامي مطلق اين فصل آخرين قهرمان ليگ مقصر و گناه كار بناميم. افشين قطبي از تقصير مبراست و البته براي اثبات اين مدعا، دلايل مشخصي هم وجود دارد.
مربي، يعني مربي... يعني معلم و معلمي چيزي نيست كه با ويژگيهاي ديگري آميخته شود. مربيگري، حداقل در معناي لغوي اش هم بار و سنگيني و وزن خود را نشان مي دهد و كمترين نيازي به بازگويي سنگيني بار اين پيشه نيست. وقتي مربي هستي، يعني تمام مسؤوليت فني و اخلاقي و رفتاري يك تيم روي دوش تو مي ريزد و چنانچه ذره اي در انجام وظايف خود كوتاهي كني، كم بفروشي يا راههايي براي درآمدهاي ثانويه و ثالثيه را به كار خود بيفزايي، ديگر نامت معلم و مربي نخواهد بود.
افشين قطبي امروز در پرسپوليس، اصلاً مربي نيست كه بخواهيم در شكستها و پيروزيهاي اين تيم سهيمش كنيم. مردي كه در سال اول سرمربيگري اش هم با تيمي با انگيزه و كامل در زمين فوتبال و هم دستياراني كه مطمئناً از او نقشي بيشتر در شكل گرفتن تيم داشتند مواجه شد و با مديراني كارآمد فعاليت كرد، نمي توانست نتيجه اي جز قهرماني بگيرد.
حبيب كاشاني افشين قطبي را مديريت و كنترل كرد و به او اجازه نداد هر آن چه مي خواهد را انجام دهد، اما امسال افشين قطبي نه بزرگتري را در كنار خود مي بيند و نه دستياراني كه به لحاظ فني صاحب تجربه اي بالا باشند و در مقاطع حساس بتوانند به كمك او بيايند.
افشين قطبي امسال هيچ نقشي در اين تيم ندارد. در حقيقت او فقط يك تماشاگر يا شايد هم دوست چند كارگزار و واسطه فوتبالي است كه اجازه يافته كنار زمين بايستد يا قدم بزند. تمام حواس افشين در سفر به امارات و ملاقات بانو «يوروم» معطوف شده، بنابراين براي فكر كردن به پرسپوليس فرصتي ندارد. آيا مي دانيد اين تيم هرگز ريكاوري نمي كند؟ چون بعد از تمام بازيها افشين قطبي به دوبي مي رود.
افشين را چرا بايد مقصر ناكامي پرسپوليس بدانيم وقتي اول شخص ورزش ايران در تماس با او، قول مي دهد بالاترين دستمزد مربيان ايراني را در كنار تمامي نيازهايش در اختيار او قرار دهد؟ افشين براي چه چيز به تهران بازگشت؟ گمان مي كنيد تمام هدف وي مربيگري بود؟ وقتي يك واسطه بازيكنان برزيلي را در كنار خود روي نيمكت مربيگري مي نشاند، ديگر نمي توان انتظار داشت او را مانند يك مربي مؤاخذه كنيم.
امروز كسان ديگري بايد پاسخگوي اين ناكامي باشند. دفاع پرسپوليس به ويرانه اي تبديل شده، نظم تيمي در اين تيم وجود خارجي ندارد و در حقيقت مي توان ادعا كرد قطبي به دليل حاضر نبودن بر سر تيم و نشناختن بازيكنان تازه وارد و ناهماهنگ ماندن آنها با ياران قديمي، به تركيبي ايده آل هم نرسيده است. ولي باز هم قطبي را نمي توانيم بازخواست كنيم. امروز كساني مقصران ناكامي و سقوط اين تيم هستند كه تصور مي كردند چون دستشان در بودجه ساليانه ورزش كشور است و هزينه هاي اين تيم را تأمين مي نمايند، پس مي توانند پس از قهرماني اين تيم، بلافاصله حكم به اخراج مدير تيم بدهند. كساني كه با التماس مربي رفته را برگرداندند و البته مرداني كه چون سري در امور فوتبالي و ورزشي ندارند، نمي توانند نقش مربي ديگري مثل استيلي را در بسته شدن اين تيم درك كنند. مرداني كه ثمره همين تصميم گيريهايشان در المپيك پكن خودنمايي كرد. كساني را بايد مقصر اين ناكامي دانست كه قراردادي نظير تركمانچاي با قطبي بستند و او را همه كاره، اما هيچ كاره پرسپوليس كردند.
اين حرف آخر است: روزي كه پرسپوليس قهرمان شد، همه مديران ورزش ايران براي انداختن عكسهاي يادگاري كنار قطبي و كاشاني و تيم قهرمان حاضر بودند، اكنون كه تيم چنين به سوي سقوط پيش مي رود، همان مديران توجيه كار كجا رفته اند؟ آيا براي پاسخگويي حاضر مي شوند؟ همان مرداني كه فقط براي نشان دادن قدرت خود در ورزش، همه را در پرسپوليس عزل كردند و گروهي ديگر را آوردند، آيا پاسخ خواهند داد؟
* پيام يونسي پور
دوشنبه 29 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]