واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: رفاهو خدمات- نسترن درود: نه فقط بودن يا نبودن، بلكه چگونه بودن؛ مسئله اين است.پيشرفتها و دگرگونيهاي عظيم در زمينه علم پزشكي و سلامت در زمينه افزايش طول عمر در بيماران، مصدومان و سالمندان باعث توجه روزافزون به مسئله چگونه بودن و چگونه زيستن و به بيان ديگر كيفيت زندگي شده است. از قديميترين منابع كيفيت زندگي ميتوان كتاب اخلاق نيكو ماخوس ارسطو را نام برد كه زندگي خوب، خوشحال بودن واعمال خوب را ذكر ميكند. سازمان بهداشت جهاني (WHO) مفهوم سلامتي را نه فقط نبود بيماري، بلكه وجود رضايت كامل جسمي، رواني و اجتماعي ميداند و كيفيت زندگي را چنين تعريف ميكند: برداشت و درك افراد از موقعيت خود در زندگي در رابطه با اهداف، نظام ارزشي و انتظارات، با توجه به محيط فرهنگي و شرايط عيني زندگي را كيفيت زندگي ميگويند. با توجه به تعاريف و مفاهيم كيفيت زندگي و همچنين ارتباط تنگاتنك آن با كار و فعاليت، مسئله كيفيت زندگي در افراد دچار ناتوانيهاي جسمي و حركتي، بهخصوص در دهههاي اخير از اهميت بالايي برخوردار شده است. اما در كشور ما (با وجود تلاشهاي بسياري كه در اين زمينه صورت گرفته) كيفيت زندگي هنوز مفهوم جواني است كه نيازمند تحقيقات گسترده، نه فقط در افراد دچار ناتوانيهاي جسمي، بيماران و سالمندان، بلكه در تمام قشرهاي مردم ميباشد. در اين زمينه در جهان تحقيقات بسياري صورت گرفته است كه نتايج آنها حاكي از وجود تفاوت در سطح كيفيت زندگي در افراد دچار ناتوانيهاي جسمي با ديگر افراد است؛ اما براي روشنتر شدن اينكه اين تفاوت در چه زمينههايي و به چه صورت است، به بررسيهاي بيشتري نيازمنديم. همچنين وجود ابزارها و پرسشنامههاي مختلفي كه براي ارزيابي كيفيت زندگي وجود دارد، باعث قدري تفاوت در نتايج تحقيقات مي شود. به بيان ديگر، شايد ارائه يك اصل كلي براي سطح كيفيت زندگي در افراد دچار ناتوانيهاي جسمي و حركتي امكانپذير نباشد. در مورد سطح كيفيت زندگي (بهخصوص كيفيت زندگي مرتبط با سلامتي) در افراد دچار ناتوانيهاي جسمي و حركتي هنوز اختلاف نظر وجود دارد. اين وضعيت را ميتوان تحت عنوان تناقض ناتواني نام ميبرند. يعني سطح كيفيت زندگي كه فرد اظهار ميكند، بسيار بالاتر از سطح مورد انتظار است. اين افراد به نيمه خالي ليوان (عواقب ناشي از ناتواني) تكيه نميكنند، بلكه از اين وضعيت ناتواني راضي هستند و اظهار ميكنند كه اين وضعيت، امكان كنترل بهتري بر ذهن و بدن ايجاد ميكند و به زندگي هدف و معني ميبخشد. در عوض بعضي ديگر كه روي علائمي همچون درد، خستگي مفرط و فقدان كنترل بر حركات بدن تكيه دارند، سطح كيفيت زندگي پايينتري را اظهار ميكنند.اغلب خود ناتواني به تنهايي باعث محدود بودن كيفيت زندگي نميشود، موانعي كه افراد بدون ناتواني ايجاد كردهاند و برخي رفتارهايشان نيز باعث اين امر ميشود. در كل، كيفيت زندگي ممكن است ساده بهنظر برسد اما مفهومي بسيار پيچيده دارد كه شايد بتوان گفت نه خود وضعيت به تنهايي، بلكه نوع نگرش و شيوه مواجهه فرد با وضعيتهاي زندگي، از عوامل مهم تأثيرگذارنده بر آن است. همانطور كه به گفته نيچه: كسي كه چراي زندگي را يافته است، با هر چگونهاي خواهد ساخت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]