تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830852122




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پیشینه فلسفه هندی وایرانی فلسفه اسلامی


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:

جريان انتقال آراء هندي و ايراني به جهان اسلام و تأثير آنها بر تفكر اسلامي يكي از غامضترين مسائل مورّخان محسوب ميشود.همه مي دانيم بين هند و ايران قبل حتي از ظهور اسلام نيز تبادل آراء وجود داشته است (1) . اين روند حتي امتزاج اصول عقيدتي آنها را نيز شامل شده و منجرّ به تبديل و تغيير هر يك از آنها توسط سنّتهاي بومي ديگري شده است.
به علاوه، هر دو كشور هند و ايران به طرق مختلف تحت تأثير فرهنگ هلني قرار گرفتهاند، به اين معني كه قسمت اعظم آراء و انديشههاي يوناني نه از طريق مراكز علمي هلني واقع در خاور نزديك، بلكه به صورت غير مستقيم بعد از آنكه صبغه محلي به خود گرفتند به ايران و هند سرايت كردند. اما در عين حال، اگر بخواهيم اين مسئله را خيلي پيچيدهتر از اين فرض كنيم، ميگوييم كه هر دو هند و ايران به طور مستقيم نيز از طريق ترجمه متون معتبر تحت تأثير آراء يوناني قرار گرفتند (2) . همه اينها دست به دست هم داده و مجموعه وسيع فكري بسيار پيچيدهاي را به وجود آوردند كه به آن فضاي فكري هندي - ايراني قبل از اسلام إطلاق ميشود، و اين مجموعه بعدها جزءِ ميراث اسلام قرار گرفت.

• مراكز سرياني (ادسا، نصيبين، رزاين، كينّسرين، حمص و بعلبك در خدمت اسلام)
سنّت علمي و فلسفي اسلام در مرحله شكلگيري خود نيز تحت تأثير آراءِ مختلفي قرار گرفت و بعد از سقوط اسكندر در سال 641/21 و فتح خاور نزديك توسط مسلمانان اوضاع پيچيدهتر شد. پس از آن بود كه ميراث مراكز عملي هلني كه در شش قرن اول ميلادي خوب درخشيده بود مطرح شد. از قويترين آنها مراكز علمي سُرياني بود كه در اِدسا Edessa («الرّها»، «اورفا» جديد واقع در شرق فرات) (3) ، نصيبين Nisibis (نزديك دجله و شمال غرب موصل) (4) ، رِزاين Resain (رأس العين، تئودوسيپوليس Theodosipolis (5) ، كينّسرين Kinnesrin (قينّاسرين Qinnasrin ) (6) ، حمص و بعلبك Homs and Baalbek (هليوپوليس Heliopolis واقع بودند. مسلمانان همچنين از مراكز مهم حران (Classical Carrhae) كه در فاصله كوتاهي از اِدسا قرار داشت بهرهمند ميشدند. حران ابتدا محل ستاره پرستان بود و اين دين بومي در آنجاعمري طولاني داشت و اثراتي از غرب و همچنين هند در آن مشاهده ميشد (7) .

• جندي شاپور بيشترين سهم را داشت
ولي اين قسمتي از آن چيزي است كه مسلمانان به ارث بردند. در سال 651 ميلادي آخرين پادشاه ساساني از دنيا رفت و ايران به دامن اسلام افتاد. بعد از حدود 15 سال سپاه اسلام از رودخانه جيحون گذشت، و در سال 713/95 سند و ماوراءالنّهر Transoxina تحت حاكميت دمشق در آمدند. اين مناطق فرهنگي در شكلگيري تفكر اسلامي سهم بسزايي داشتند. از نظر راقم اين سطور، مركز علمي جنديشاپور (كه در زمان انوشيروان در نيمه قرن ششم ميلادي به اوج شكوفايي خود رسيده بود) بيشترين تأثير را داشته است. جندي شاپور بعد از فتح مسلمانان نير به شكوفايي خود ادامه داد و قبل از آن نيز مهد فعاليتهاي فكري بود. بعد از آنكه امپراطور زنون Zeno در سال 489 ميلادي مركز علمي اِدسا را تعطيل كرد بعضي از دانشمندان نسطوري از آنجا فرار كردند و پادشاه ايران را فردي علاقهمند و مهمان نواز يافتند، و لذا بعضي از آنها در نصيبين Nisibis ماندند و برخي ديگر به جندي شاپور پيوستند. در سال 529 ميلادي نيز مدرسه نوافلاطوني آتن به دستور امپراطور ژوستينين Justinian بسته شد و دانشمندان متواري آن مراكز علمي نيز به ايران پناهنده شدند . بنابراين جندي شاپور با بيمارستان مجهز و منابع عظيم علمي خود به يك مركز عملي علوم ايراني، يوناني، رومي، سوري و مخصوصاً علوم هندي تبديل شد. در واقع، طبق مدارك موجه بسياري از حكماي هندي نيز به آنجا دعوت شده بودند (8) .

با فرض چنين كانالهاي متنّوع و پيچيدهاي كه از طريق آنها آراء بيگانگان به جهانيان اسلام راه يافتند و با توجه به مبادله فكري در آن كانالها كه باعث تغييراتي در آراء و عقايد بومي هر يك شده بود، مشكل بتوان سهم آراء ايراني و هندي را در بسط انديشه اسلامي به نحو دقيق تشريح نمود. اين مسئله زماني غامضتر ميشود كه متوجه بشويم ترجمههاي عربي متون سانسكريت، پهلوي و سرياني در مرحله اوليه تاريخ انديشه اسلامي شروع شده بود؛ مرحلهاي كه در پايان آن مترجمان توجه خود را بيشتر به متون يوناني معطوف نموده بودند. اصل ترجمههاي نخستين در دسترس نميباشند؛ فقط برخي از نوشتههاي متفكران اسلامي اوليه به دست ما رسيده است. به علاوه، بيشتر آنهايي كه باقي ماندهاند هنوز تحقيقي دربارهي آنها صورت نگرفته است و آنها به صورت خطي در كتابخانههاي جهان موجود ميباشند. به نظر ميرسد بهترين كاري كه در اين مرحله از دانش نوين ميتوان انجام داد شرح آزمايشي و تا حدي ناپيوسته آنها براساس منابع متأخر عربي و دسته دوم است، شرحي كه در آن ادعاي ارائه تصوير قطعي و كلي وجود نداشته باشد.

• درنگي در يك مسئله جنبي
محققان معاصر زماني از نفوذ انديشههاي هندي در نظريههاي جهانشناسي علم كلام سخن به ميان ميآوردند، و سنّت فلسفي اتمي غير ارسطويي اشتباهاً جزءِ الهيات مدرسي اسلامي قلمداد ميشد. مسئله نفوذ آراءِ هندي در كلام در دهه 1840 توسط اشمولدرز Schmخlders مطرح شد (9) و درباره آن بحثهاي فراواني صورت گرفت. حدود پنجاه سال بعد نيز يك مورخ فرانسوي به نام مابيليو Mabilleu با اطمينان خاطر اظهار نمود كه همه آراءِ اتمي كلام متأثر از هند ميباشد (10) . در جوّي كه گولدزيهر Goldziher كل سنّت عرفاني را به عنوان سايهاي از بوديسم (11) تلقي ميكرد و از اينرو مورد تحسين همگان واقع شده بود، هورتن Horten نيز «تلاش نمود كه بر چسب هندي را بر همه آراءِ كلامي بزند» (12) . اين نوع رويكرد انتقاد ماسينيون را برانگيخت به نحوي كه وي اظهار نمود كه ادعاي هورتن بر اساس «رويدادهاي منفرد» ميباشد و از اينرو از عمق كافي برخوردار نيست (13) .

اما يك رويكرد تنگ نظرانه ولي قابل قبولتر ديگري نيز وجود داشت كه در سال 1928 توسط فردي به نام مَكدونالد Macdonald مطرح شد. وي معتقد بود كه برخي از جنبههاي اتميزم كلام از هند متأثر شده است (14) . او اظهار نمود كه مكتب ساترانيتكاس Sautoantikas كه شاخهاي از مذهب بوديسم است (كه در قرن اول يا دوم قبل از ميلاد به وجود آمد) قائل به نظريهاي در اتميسم زمان بود كه طبق آن زمان تا بي نهايت قابل تقسيم نيست، بلكه در نهايت مركب از آنات بسيط مجزايي ميشود كه ديگر قابل تقسيم نميباشند (15) . مكدونالد در مقابل چنين نظريهاي سخنان ابنميمون Maimonides فيلسوف (متوني 1204/601) را مطرح نمود، مبني بر اينكه متكلمان قائلند كه «زمان مركب از آنات است، به اين معني كه زمان مركب از زمانهاي بسيار زيادي است كه در نهايت قابل تقسيم نميباشند» (16) . مكدونالد ميگويد اگر فرض كنيم كه سنّت يونان داراي نظريه پيشرفتهاي درباره اتميسم زمان نباشد متكلمان بالطبع بايد نظريه خود را در اين رابطه از بوديسم گرفته باشند . در سال 1936 ميلادي پينس Pines از اين نظريه حمايت كرد، و وي نيز از متأثرشدن كلام از جهانشناسي اتمي آئين جين jainism هند (حوالي شش قرن قبل از ميلاد مسيح) و مكتب برهمني نيايا - ويششيكا Nyaya - Vaiseska (حوالي قرن سوم قبل از ميلاد مسيح) سخن به ميان آورده بود (17) .
امّا نظر به پيچيدگي مسئله كه در آغاز اين مقاله به آن اشاره شد، تحقيقات بعدي با اين استنتاج موافق نبودند (18) . اولاً، مدارك روشني وجود ندارد كه ثابت كند متكلمان با نظريات اتمي متون فلسفي هند آشنا بودهاند. سؤال اين است كه مجراي انتقال اين آراءِ چه بوده است؟ بدون ترديد در متون كلامي هيچ اشارهاي به طيف فلسفي سمنيّه Samaniyyah هند نشده است، و بين مورخان در اينكه سمنيّه چه كساني هستند توافق نظري وجود ندارد (19) . اشاراتي به براهِمِه (برهمانيان) brahimah وجود ندارد، ولي محققان مطمئن نيستند كه مراد از براهِمِه همان برهمن هندي brahmans ميباشد (20) .

علاوه بر اين، در هيچ موردي از ارجاعات، جنبه اتمي مدّنظر نبوده است. مهمتر از همه كشف جديدي از برخي متون كلام اوليه است كه براي مورخان مانند پينس Pines ناشناخته بود (21) . با تجديد نظر آراءِ قبلي (كه مبتني بر منابع دست دوم عربي بوده است) معلوم خواهد شد كه اين متون كشف شده دلالت مستقيمي بر اينكه متكلمين اوليه قائل به اتمي بودن زمان بودهاند ندارد (22) . لذا شايد خود ابنميمون Maimonides بر اساس تحليلي ارسطويي مفهوم حركت چنين نتيجه گرفته باشد كه متكلمين بايد «از روي ضرورت» به اتمي بودن زمان قائل بوده باشند (23) . بر همين قياس، اختلاف فاحشي نيز ميان اتميسم در كلام و اتميسم در يونان و هند به وجود آمده است (24) ؛ از اينرو، كل مسئله به يك بررس جديد نياز دارد. اكنون به ساير مسائل مربوط به اثرات مستقيم هند بر متكلمين ميپردازيم.








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 327]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن