واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: عشق زنان عاقلانه تر است
این، توصیفی است که سن پل از عاشق ارائه میدهد: «عاشق صبور و مهربان است. حسود و متکبر نیست. پرمدعا وگستاخ نیست. لجاجت نمیکند. تحریک پذیر و رنجیده خاطر نیست. از خطاهای خودش شاد نمیشود اما از درستی خودش خرسند میشود. همه چیز را تحمل میکند و همیشه امید دارد و در برابر مشکلات تاب میآورد. عشق عاشق هرگز تمام نمیشود.» راستی، تعریف شما از عشق و عاشق چیست؟ برای آشنایی با روانشناسی عشق، به سراغ دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس و مدرس دانشگاه رفته ایم تا دیدگاه او را در این خصوص بدانیم…
* آقای دکتر! شما عشق را چهطور تعریف میکنید؟
هیچکس نمیتواند به این سوال پاسخ دقیق بدهد. سوالاتی از قبیل اینکه آیا من عاشق شدهام؟ آیا عشق حقیقت دارد؟البته به نظر میرسد هر یک از ما درباره اینکه معنای عشق چیست و اینکه آیا ما آن را تجربه میکنیم یا نه، متخصص هستیم! دو نفر که عشق خود را به یکدیگر ابراز داشتهاند، باید برای اجتناب از لطمه خوردن از سوی دیگری، اظهار کنند که منظورشان از عشق چیست. مخصوصا شاید لازم باشد که معنای تعهد روشن شود ولی اکثرا میگویند عشق شیرینترین پاداش زندگی است. یک چیز باشکوه است. حلقه سوزان آتش است و یا چیزهایی از این قبیل.
*چه تجربه هایی در عشق رایج و مشترک است؟
در یکی از بررسی هایی که در مورد عشق انجام دادم از ۲۰۰ دانشجو خواستم با پاسخ دادن به جملات یک پرسشنامه گسترده، تجربه خود را توصیف کنند. نتایج نشان میدهد که تجربه عشقی آنها ظاهرا دربردارنده ۴ ویژگی اصلی است:
۱) افراد عاشق خود را نیازمند یکدیگر میدانند. در هنگام تنهایی، نخستین فکری که به ذهن آنها خطور میکند، یافتن طرف مقابل است.
۲) آنها علاقه مندی و دغدغه خاطر را تجربه میکنند، یعنی میل به انجام کاری برای یکدیگر.
۳) آنها احساس اعتماد میکنند و معتقدند که میتوانند با امنیت، حرفهایشان را به یکدیگر بگویند.
۴) این اعتماد به خوبی ایجاد شده است و افراد عاشق تحمل خطاهای طرف مقابل را دارند.
از طرفی مشخص شد کسانی که خود را عاشق توصیف میکنند، نسبت به سایر زوجها زمان بیشتری به چشمان یکدیگر نگاه میکنند.
در پژوهشی دیگر، این نتیجه به دست آمد که افراد عاشق عشق خود را اینگونه نشان میدهند:
۱) ابراز محبت کلامی و جسمانی
۲) تبادل پاداش و انجام کارهایی برای یکدیگر
۳) حمایت عاطفی و اخلاقی از یکدیگر
۴) صبور و شکیبا بودن نسبت به رفتارهای ناخوشایند یا کمتر خوشایند طرف مقابل
*از نظر روانی، عشق چه تاثیری دارد؟
افراد عاشق نسبت به افراد غیرعاشق احساس شادی، امنیت و آرمیدگی بیشتری از بودن در کنار شریک خود میکنند. برخی پژوهشها حاکی از آن است که افراد عاشق احساس، سوز و گداز درونی توام با شور و نشاط و خوشبینی را گزارش میکنند. هوش و حواس آنها کاملا برطرف مقابل متمرکز است، یعنی آگاهی شدید راجع به شریکشان و در وحدت و کمال به سر بردن با او که سایرین را رها کرده است.
*یعنی تجربه عشق همیشه همین قدر مثبت است؟
خیر! در همین پژوهشی که انجام شد، مشخص شد که تجربه عشق همیشه مثبت نیست و علاوه بر احساس سرخوشی و شعف، بسیاری از آزمونها احساس افسردگی، بیتابی و بیقراری، بی علاقگی به اوضاع و احوال شخصی، خیال پردازی و مشکل در خواب رفتن و تمرکز را نیز گزارش میکنند. عده ای معتقدند که احساسهای دوسوگرا درباره معشوق یک تجربه غیرعادی به شمار نمی آید. در حقیقت، از نظر این عده، شخص عشق و نفرت را به یکسان تجربه میکند.
*اصلا چرا احساسهای ناخوشایند به وجود می آید؟
عاشق شدن باعث میشود در معرض احساسهای شدید (خوب یا بد) قرار بگیریم. وقتی در کنار معشوق خود هستیم، ممکن است احساس شادمانی کنیم و زمانی که از او دوریم، احساس گرفتگی و اندوه. یکی از عواملی که میتواند احساسهای ناخوشایند را توجیه کند، عدم اطمینان و یقین از آن رابطه است. پژوهشی که در این زمینه انجام شده نشان میدهد افرادی که از عاشق شدن خود مطمئن نیستند، احساس حد وسطی از وابستگی به طرف مقابل را توام با احساس شدید عدم اطمینان نسبت به احساسهای طرف مقابل گزارش میکنند. افرادی که از عشق خود مطمئن اند، احساس شدید وابستگی را همراه با احساس نیرومند اطمینان و امنیت راجع به احساسهای طرف مقابل گزارش میکنند. این یافته ها حاکی از آن است که ادراک خویشتن به عنوان یک فرد عاشق تا حدودی به طرز تلقی از احساسهای دیگران وابسته است. شاید تا هنگامی که از احساس مشترک طرف مقابل اطمینان خاطر پیدا نکنیم، به خود اجازه عاشق شدن کامل را ندهیم. اما طرف مقابل چگونه میتواند عاشق ما شود، مگر آنکه از احساس ما مطمئن گردد؟ پس تعجبی ندارد که عاشق شدن تجربه ای تماما لذت بخش نیست!
* به عبارت دیگر، هر کسی عشق را یک جور تجربه میکند.
بله؛ این اشتباه است که فکر کنیم همه انسانها عشق را به یک شیوه تجربه میکنند. برخی عشق را به عنوان پدیدهای سریعا متغیر و پر راز و رمز و عده ای دیگر آن را به عنوان چیزی ظریف و عقلانی تجربه میکنند. افرادی که معتقدند اختیار سرنوشتشان در دست خودشان است یعنی کسانی که از جایگاه درونی مهار برخوردارند، کمتراحتمال میرود که خودشان را به عنوان کسی در نظر بگیرند که به دام عشق افتاده است و یا آنکه عشق را به مثابه چیزی متغیر وپر راز و رمز ببینند. برخی از یک آشنایی تصادفی شروع کرده و بدون هیچ فکر پیشاپیشی به ازدواج میرسند. عدهای هم یک دوره طولانی و درازمدت از عشق و عاشقی را طی میکنند. برخی افراد در همان دیدار اول به شدت جذب یکدیگر میشوند و عده ای نیز صرفا پس از گذشت یک دوره طولانی از آشنایی به عشق میرسند.
* چه تفاوتی بین زنان و مردان در خصوص عشق هست؟
برخلاف تصور عمومی، مردان ساده تر از زنان عاشق میشوند و زنها ساده تر از مردان، فارغ! در تحقیقی مشخص شد که مردان در مقایسه با زنان در مقیاسهای عشق احساساتی نمرات بالاتری میآورند و زنان در انتخاب همسر خود بیشتر از مردان احتیاط به خرج میدهند. به عبارتی زنها با حساب و کتاب تر و عاقلانه تر عاشق میشوند!
* چه رابطه ای بین تعهد و عشق وجود دارد؟
تعهد، در نظر بسیاری از انسانها جزء ذاتی و لاینفک عشق محسوب میشود. تعهد که ملاک آن طول مدت رابطه است. به عقیده بسیاری از آزمودنی ها یکی از راه هایی است که میتوان با استفاده از آن میان روابط ناشی از عشق و روابط ناشی از علاقه جنسی فرق قایل شد. عدهای از روان شناسان معتقدند که میتوان عشق را از تعهد متمایز ساخت زیرا ممکن است افرادی در غیاب عشق، باز هم متعهد به حفظ رابطه خود باشند (برای مثال به خاطر بچه ها) لذا شاید آدمیان بتوانند صادقانه به عشق خود اعتراف کنند بدون آنکه تعهدی در قبال طرف مقابل داشته باشند. کژفهمی درباره تعهد میتواند به ناامیدی و دلسردی عمیق فرد منجر شود.
* پس عشق هم برای خودش انواع و اقسام دارد!
البته . یونانیهای قدیم هم بین سنخ های مختلف عشق فرق قایل بودند. به نظر آنها این انواع از عشق وجود داشته:
۱)عشق شهوانی: بر اساس جاذبه جسمانی بوده و ویژگی آن اشتیاق شدید به خود فاش سازی سریع و صمیمت جنسی است.
۲) عشق دوستانه: به آهستگی و در اثر دوستیهای قبلی ایجاد میشود.
۳) عشق دمدمی: ویژگی افرادی است که میتوانند به سادگی از یک رابطه به سراغ رابطهای دیگر بروند یا همزمان در بیش از یک رابطه وارد شوند (طبیعتا حداقل تعهد را میتوان در این رابطه مشاهده کرد.)
۴) عشق خودباخته: نوعی عشق خود باخته، ایثارگر و عمیقا دلسوزانه است.
* آیا عشق میتواند همیشگی باشد؟
عدهای از روانشناسان معتقدند که نیمی از ازدواجها به سراشیبی سقوط میافتد و هر چه از ازدواج بیشتر طول بکشد، بیشتر فرو میرود و بدیهی است که منظورشان ازدواج هایی بوده که از ابتدا بر اساس عشق کور به وجود آمده. همین است که من همیشه گفته ام انتخاب عاقلانه و زندگی عاشقانه! در یک مطالعه قدیمی تر مشخص شده بود که نیمی از زنان از ازدواج خود احساس نارضایتی میکردند و فقط یک چهارم آنها درباره ازدواج خود هنوز شور و شوق داشته اند. در پژوهش دیگری این نتیجه به دست آمد که فقط عده کمی از ازدواجها پس از ۱۵ تا ۳۰ سال هنوز با نشاط و سرزنده هستند. اما به نظر من در تفسیر این نتایج باید محتاط بود. بسیاری از این پژوهشها زوجهای یکسانی را در طول یک دوره زمانی مورد بررسی قرار نداده اند (رویکرد طولی) بلکه در یک مقطع زمانی خاص زوجهای مختلفی که در سالهای متفاوتی ازدواج کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفته اند (رویکرد مقطعی)، اما این زوجها از لحاظ متغیرهای مختلف با یکدیگر تفاوت دارند. ازلحاظ تعداد سالهای ازدواج، اعضای یک نسل ممکن است مثلا در طی جنگ ازدواج عجولانه تری داشته و به دلیل جنگ متحمل دوره های طولانی مدت جدایی شده باشند یا به دلیل رکود اقتصادی دستخوش سختیهای مالی شدید شده باشند. در یک بررسی طولانی که زوجهای یکسانی را در طی یک دوره درازمدت مورد مطالعه قرار داده بود، معلوم شد که در دوران فرزندپروری خشنودی زناشویی کاهش مییابد اما مجددا پس از اینکه فرزندانمان خانه را ترک میکنند، این رضایتمندی افزایش مییابد. در یک بررسی درازمدت دیگر هیچگونه مدرکی دال بر کاهش رضایتمندی یافت نشد. ۵۴ درصد از همسران هیچگونه تغییری گزارش نکردند. ۱۷ درصد کاهش خشنودی را گزارش کردند و ۲۹ درصد نیز بهبود آن را اطلاع دادند. باوجود این روش است که ازدواج میتواند به شادکامی یا ناراحتی منجر شود و بنابراین تعیین اینکه چه چیزی ازدواج را به سوی تباهی میکشاند، آن را بهبود میبخشد و یا آن را ثابت نگه میدارد، کاری مفید و سودمند خواهد بود.
* از نظر بدنی و جسمانی چه اتفاقی می افتد که فرد عاشق میشود؟
جالینوس، پزشک مشهور یونانی در قرن دوم میلادی اصرار داشت که عاشق شدن موضوعی مربوط به اخلاط چهارگانه بدن است. به عبارت دیگر هنگامی که تعادل صفرا و سودا و بلغم وخون به هم میخورد. این نظریه اخلاط اربعه تا قرن نوزدهم دوام آورد و در این هنگام بود که با نظریه های جدید در مورد زیست شناسی سلولی جایگزین شد. اما با این وجود متخصصان نوین فیزیولوژی بدن نیز عشق رمانتیک را ناشی از مواد شیمیایی طبیعی قدرتمندی در بدن میدانند.یک ماده شیمیایی به نام فنیل اتیلامین (PEA) خیلی مورد بحث بوده است.
* در مورد این فنیل اتیلامین (PEA) بیشتر توضیح میدهید؟
بله؛ فنیل اتیلامین (PEA) نوعی آمفتامین طبیعی است که باعث تحریک مغز و دستگاه عصبی مرکزی میشود. PEA تجربه سرخوشی، نفس سریع، افزایش ضربان قلب، گشادی مردمک، آزادی ترشحات بودار از پوست که میتواند طرف مقابل را اغوا کند را ایجاد میکند. نقطه اصلی این تحولات در مغز است. بخشهای مختلف مغز نقشهای مختلفی ایفا میکنند. قشر خارجی مغز یا کورتکس به تفکر منطقی و هوش مربوط است. مغز میانی یا لیمبیک عواطف ما را کنترل میکند و در محل اتصال نخاع به مغز یا بصلالنخاع نیز یک هسته درونی (هسته دم دار) وجود دارد که رفتارهای غریزی را تحت کنترل دارد. پژوهشها نشان میدهد که در افراد عاشق همین هسته دمدار فعال است. این هسته به سیستم لیمبیک وصل است. در جریان عشق رمانتیک موسیقی ملایم عقل ناشی از کرتکس مغز در میان هیاهوی طبلنوازی هسته دم دار و دستگاه لیمبیکگم میشود و آبشاری از ماده PEA در مغز به وجود میآید. در همان زمان میزان آدرنالین افزایش مییابد و آزاد شدن ماده شیمیایی دیگری به نام دوپامین را باعث میشود. دوپامین باعث افزایش توجه، بنیه و انرژی میشود و این امر باعث مهار یک رابطه شیمیایی عصبی به نام سروتونین میشود. سروتونین هم باعث کنترل اعمال تکانهای، رفتارهای وسواسی و اشتیاقهای شدید میشود. این انتقال دهنده در به وجود آمدن احساس قدرت برای عمل کردن و احساس تسلط بر امور به ما کمک میکند. جالب اینکه فلوکسیتین (پروزاک) که روی سروتونین اثر میگذارد، روی عشق هم اثر دارد!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]