واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: افشاگري روي صحنه
تئاتر- آذر مهاجر:
حسن معجوني، انگار فقط اهل عمل كردن است و چندان علاقهاي به حرف زدن ندارد.
هر چند براي پذيرفتن يك مصاحبه، اما و اگر در كار نميآورد، اما در حاليكه در تئاتر شاخههاي مختلفي را تجربه كرده و عملكرد خوبي بهعنوان بازيگر، كارگردان، دراماتوژ و حتي طراح صحنه داشته است، كمتر تاويل، توضيح يا صحبتي درباره كارهايش ارائه ميكند. او در آخرين فعاليت حرفهاياش، رؤياي نيمه شب تابستان را در تالار مولوي به صحنه برده است.
معجوني علاوه بر كارگرداني، دراماتوژي اين نمايش را هم برعهده داشت و در برخي شبها به جاي داريوش موفق كه در جشنواره اصفهان حضور داشت، روي صحنه هم آمد. كمدي رؤياي نيمه شب تابستان به كارگرداني معجوني نه تنها كمديتر شده و به عبارتي سرخوشي بيشتري براي مخاطبش ايجاد ميكند، بلكه براي تماشاگر ايراني نشانههاي آشنايي هم دارد كه ارتباطش را با اثر محكمتر ميكند. درباره ايجاد اين ويژگيها در رؤياي نيمه شب تابستان با معجوني گفتوگويي داشتهايم كه در ادامه ميآيد:
* آقاي معجوني فكر ميكنيد اگر روح شكسپير همراه با تماشاگران ايراني در تالار مولوي تماشاچي كار شما بود چه برداشتي از اثر شما داشت؟
من از كجا بايد بدانم؟
* قصد من از طرح اين سؤال، شنيدن توضيحاتي درباره جنس تغييراتي بود كه در بازخواني رؤياي نيمه شب تابستان ايجاد كردهايد!
من تغيير زيادي در متن ايجاد نكردهام. شوخيها و اتفاقاتي كه به واسطه دراماتوژي ما در نمايش ايجاد شده، براساس كمدي شكسپير است. كمدي شكسپير جنس خاص خودش را دارد و من هم شوخيهايي از همان جنس را در نمايش گنجاندهام. شوخيهاي شكسپير متعلق به زمان خودش است و با شرايط حاكم بر جامعه او نوشته شده است. ما هم از همين جنس شوخيها استفاده كردهايم. كمدي شكسپير از همين جنسي است كه در كار ميبينيد و به همين شدت و حتي به همين اندازهاي كه ميبينيد ركيك است. به هر حال اگر به اعتقاد شما نمايش را كمديتر كردهايم براي اين است كه سعي كردهايم شوخيهايي را از جنس شكسپيراما متناسب با ايرانامروز در كار بگنجانيم.
* در زمان شكسپير مردان جوان نقش زنها را بازي ميكردهاند و در بخشي از نمايشنامه يكي از شخصيتها اعتراض ميكند كه محاسناش درآمده و صدايش كلفت شده و نميخواهد نقش زن را بازي كند. شما اين شوخي را تبديل كردهايد به اعتراض مردي كه بازي در نقش يك زن برايش افت دارد! اين همان معاصرسازي يا ايرانيزه كردن شوخيهاست كه معتقديد از جنس شوخيهاي شكسپير است؟
من قرار نبود كه يك متن انگليسي را اجرا كنم. يك متن انگليسي از نويسندهاي چون شكسپير هم ممكن است حالا و حتي در همان انگلستان مخاطب را جلب نكند. به هر حال من اين نمايش را در ايران و براي تماشاگران ايراني كارگرداني كردهام پس بايد مقتضيات تئاتر اين مخاطب را هم مدنظر قرار دهم.
* با اين حساب اگر يك كمدي ديگر از نويسندهاي ديگر را قرار بود اجرا كنيد، سبك شوخيها كاملا با آنچه به رؤياي نيمه شب تابستان افزودهايد متفاوت ميشد؟
مسلما همين طور است.
* يكي از ويژگيهاي نمايش شما فضاهاي متفاوت نمايش در سه بخش مختلف آن است. مخصوصا بخش مربوط به پريان كه وارونه اجرا ميشود. حين تمرين به اين ايده رسيدهايد يا يكي از برنامههاي اوليه شما براي اجراي اين متن بود؟
از همان ابتدا كه متن را خواندم ميدانستم كه حتما دو فضاي مجزا خواهم داشت كه يكي افقي است و ديگري عمودي. ابتدا ايدهام اين بود كه بازيگر بتواند به كمك طناب از بالا وارد صحنه شود و بازي كنداما ايجاد اين تمهيد كار سادهاي نبود، مخصوصا اينكه تهيه ابزار اجراي اينايده بودجه زيادي نياز داشت، بنابراين به شيوهاي رسيديم كه در نمايش ديديد.
* اين اتفاق به ضرر نمايش تمام نشد؟
نه فكر نميكنم. بين اين دو شيوه اجرا بهتر يا بدتري نميديدم. هر كدام يك شيوهاند كه ويژگيهاي خودشان را دارند.
* به جز اين مورد كه از قبل به آن انديشيده بوديد بهنظر ميرسد بخشهايي هم بهصورت بداهه حين تمرين به اجراي اثر اضافه شدهاند. درست است؟!
از همان روز اول، متن داشتيماما حين تمرين تغييراتي هم در كار ايجاد ميشد.
* بخشهاي مربوط به پريان را خيلي خلاصه كردهايد. دليلش رحم به حال بازيگراني بود كه بايد وارونه و آويزان اين بخشها را اجرا ميكردند؟
نه. اين بخشها در متن شكسپير بهصورت شعر نوشته شده است و حذف آنها چيزي از اثر كم نميكرد. اصلا خصلت آثار شكسپير و سنت بازيگري در زمان او اينطور بوده كه همه چيز در حرف و در كلام ميآمده و اصل نمايش كلام بوده نه حركت. بنابراين وقتي من در نمايشم حركت دارم ميتوانم برخي جاها كلام را حذف كنم.
* شما در نمايش در ميان ابرها نوع خاصي از بازيگري تئاتر را ارائه كردهايد كه متكي بر كلام بود و بيتحركي بازيگر. اين همان سبك بازيگري در زمان شكسپير است؟
نه. بازيگري زمان شكسپير دكلماسيون استاما در نمايشي كه نام برديد سبك خاصي از بازيگري را ارائه كرديم كه دكلماسيون نيست.
* يكي ديگر از تمهيدات اجرايي شما در اين نمايش آنجايي اتفاق ميافتد كه نمايشگران رو به درباريان نمايششان را اجرا ميكنند درحالي كه درباريان روبهروي تماشاگران صحنه نشستهاند. در نتيجه آنچه تماشاگر از نمايشگران ميبيند پشت صحنه كارهايشان است. اين اتفاق براي پرداختن به شوخيها رخ داده يا اينكه هدف ديگري داشتهايد؟
اين اتفاق نوعي افشا گري است. شما همواره در نمايشهاي عروسكي صفحهاي داريد كه پشت آن معلوم نيست و آنچه تماشاگر ميبيند نتيجه تلاشها و هنرنمايي بازيگران عروسكي است.اما اينجا تماشاگر رؤياي نيمه شب تابستان، اين فرصت را پيدا ميكند كه ببيند پشت نمايش چه اتفاقاتي رخ ميدهد. اينجا چيزهايي براي تماشاگر آشكار ميشود.
* چه چيزهايي؟
ترسها و نگرانيها، اتفاقات و ماجراها.
* اين كار را كردهايد چون صرفا نمايش شما يك نمايش كمدي است؟
بي ارتباط با كمدي بودن نمايش نيست. اما ماجرا از اين قرار است كه تماشاگر از زاويهاي نزديكتر ميتواند صحنه و كار نمايشگران را ببيند، در حالي كه درباريان دورتر قرار گرفتهاند و با فاصلهاي بيشتر و از زاويهاي متفاوت در مقايسه با تماشاگران حاضر در سالن بازي نمايشگران را ميبينند. تماشاگر نمايش در مقايسه با درباريان امكان بيشتري براي ديدن پشت صحنهها و در نتيجه تحليل اتفاقها دارد.
* اين نمايش سه بخش مختلف دارد: يكي بخش مربوط به پريان است، ديگري بخشهاي مربوط به درباريان و سوم هم بخش مربوط به نمايشگران. بسيار زياد اينامكان وجود دارد كه نمايش سه پاره شود. براي ايجاد پيوستگي چه تمهيداتي داشتيد؟
اين سه بخش به موازات هم پيش ميروند و ماجراهايشان هم به موازات هم رخ ميدهند. البته در بخشهايي هم با هم ارتباط دارند. من سعي كردهام خط ارتباطي آنها را حفظ كنم و همچنان هر سه بخش و داستانهايشان را به موازات هم پيش ببرم.
شنبه 27 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]