واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: سيدعبدالاعلي سبزواري؛ فقيه مفسر/ 28مترجم مواهبالرحمن:سيدعبدالاعلي سبزواري اصرار داشت كه سبك مباحث فقهي و اصولي هم بايد قرآني باشد
گروه انديشه: مرحوم آيتالله سبزواري اصرار داشت كه سبك مباحث فقهي و اصولي، قرآني باشد و براساس آيات و روايات ميگفت كه فقه و اصول هم بايد قرآني و روايي شود. شما در تنها كتاب اصولي ايشان، در هر بحثي مثال روايي ميبينيد و اگر آيه هست، تنها ايشان پيشگام در اين زمينه است؛ يعني ايشان قرآن و روايات را دخيل در اصول كرد.
سرويس انديشه و علم خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، براي گفتوگو در باب شخصيت علمي مرحوم آيتاللهالعظمي «سيدعبدالاعلي سبزواري»، در مشهد به حضور حجتالاسلام «عيسي غلامپور»، مترجم تفسير «مواهبالرحمن» مرحوم سبزواري رسيد. در بخش قبلي اين گفتوگو كه قبلا تقديم حضورتان شد، حجتالاسلام غلامپور تأكيد كرد كه اساتيد مشترك علامه طباطبايي و آيتالله سيدعبدالاعلي سبزواري، عامل يكي بودن روش تفسيري (تفسير قرآن به قرآن) آن مرحومان بوده است.
قسمت قبلي را اينجا بخوانيد!
حجتالاسلام غلامپور در پاسخ به اين پرسش كه آيا از ديگر آثار مرحوم سبزواري هم استفاده كردهايد؟، گفت: ايشان كتابي را در اصول نگاشته است با نام تهذبالاصول كه در دو جلد تدوين شده است. من به اين كتاب كه اخيرا شاگردان ايشان به چاپ رساندهاند، مراجعه كردم و ديدم آن سبك قرآني را در اين كتاب نيز مورد استفاده قرار داده است؛ يعني آن چيزهايي كه مربوط به علم اصول نيست و ندانستنش ضرر به علم اصول نميرساند، در اين بخش هم با همان سبك پيش ميرود؛ يعني به گمان من قرآن كريم يك اثر عجيبي روي سيدعبدالاعلي گذاشت. حتي كتاب مهذب كه كتاب فقهي اوست و خيلي قوي است، آن روحيه قرآني كه ما دنبال حقايق هستيم و دنبال تطويلات بيفايده نيستيم را در فقه و اصول او نيز مشاهده ميكنيم. الآن علما اصول نوشتهاند و دوره اصولي آنها 10 جلد است، اما اصول مرحوم سبزواري 2 جلد است.
مترجم مواهبالرحمن در پاسخ به اين سؤال كه آيا مرحوم سبزواري در مباحث اصولي مباحث قرآني را نيز مطرح ميكردند؟، اذعان كرد: ايشان در مباحث فقهي و اصولي اصراري كه داشتند اين بود كه سبك قرآن باشد و براساس آيات و روايات ميگفت كه فقه و اصول هم بايد قرآني و روايي شود؛ يعني گاها شما يك مثال فقهي داريد در عالم ذهن هست، ولي ايشان در آن مباحث هم اين مسائل را داخل ميكردند. به خاطر همين شما در تنها كتاب اصولي ايشان كه الآن هست، در هر بحثي مثال روايي ميبينيد و اگر آيه هست، تنها ايشان پيشگام در اين زمينه است.
وي افزود: مرحوم سبزواري قرآن و روايات را دخيل در اصول كرد؛ يعني اگر ما بخواهيم واقعا با قرآن زندگي كنيم، پس بايد علممان قرآني باشد، روش بحق هم بايد قرآني باشد و اين امر كاملا در آثار سيدعبدالاعلي مشهود است. اين نكاتي است كه مجموع دخالت قواعد عقلي، تبيين قواعد عقلي بيان روان آنها و بحث اجتهادي از ويژگيهايي است كه ما واقعا در تفاسير ديگر ما كم است.
غلامپور در ادامه در مورد دليل مهجوريت مرحوم آيتالله سبزواري و آثار ايشان، گفت: يك احتمال اين است كه كلا چون مردم با احكام درگير هستند، فقاهت يك جايگاه بزرگي دارد؛ يعني الآن مردم آيتالله بهجت، آيتالله مكارم، آيتالله فاضل و آيتالله سيستاني را ميشناسند. ولي مفسران بزرگ را نميشناسند، چون مردم با ظاهر احكام؛ مانند: نماز و روزه و حج سر و كار دارند. ايشان هم در نجف بود و در آن زمان، آن مجتهد بزرگ (آيتالله خويي) باعث شد كه تمام توجهات به او باشد؛ چرا كه مرحوم سبزواري هم همعصر مرحوم خويي است و تقريبا يك سال و اندي بعد از فوت آيتالله خويي از دنيا رفتند. همان گستره باعث ميشود كه ايشان نتواند بروز پيدا كند.
وي يادآور شد: حتي عجيب اينكه آيتالله خويي شروع كردند به تفسير نوشتن. جلد اول را كه نوشتند، علما به او گفتند كه در شأن آيتالله خويي نيست كه تفسير بگويد؛ يعني واقعا حوزه ما حوزه فقه و اصول شده بود و قرآن كنار رفته بود. فلسفه و عرفان كنار رفته بود، به طوري كه خيلي عجيب است كه وقتي به آيتالله خويي گفتند كه علامه طباطبايي تفسير ميگويد و مينويسد، مرحوم استاد مطهري بعد اينگونه در كتاب ده گفتار نقل ميكند كه ايشان تضحيه كرد و اگر علامه طباطبايي رساله مينوشت شايد از خيلي از مجتهدان زمان خودش سر بود، اما جو حوزه اينگونه بود كه همه دنبال فقه و اصول بودند و چون آن زمان مثل مرحوم نائيني، مثل مرحوم خويي، مثل مرحوم بروجردي كه قلههاي فقه و اصول بودند، جا براي مفسر نگذاشته بودند؛ يعني واقعا نياز هم نميشد در عراق، در آن رژيم پليد و در ايران هم در آن رژيم پليد؛ يعني بستري براي معارف قرآني نبود.
اين محقق حوزوي افزود: واقعا ميتوان گفت كه انقلاب اسلامي بستري شد براي احياي قرآن كريم؛ يعني مردم نياز دارند در اقتصاد، در فرهنگ و موضوعات مختلف عرصههاي قرآني را ببينند. اين يك علت است و ديگر اينكه در عراق بودند و سوم اينكه مثلا براي مرحوم شهيد مطهري وقتي وفات كرد، مؤسسهاي آمد و آثارش را احيا كرد. بنابراين نگاه كنيد انشارات صدرا اين كار را كرد. آيتالله جوادي آملي انتشارات اسراء و ... . كدام مؤسسه آمد و همت كرد تا كتابها مرحوم سبزواري را چاپ كند؟ ما كه چندين سال است در مشهد هستيم تنها يك نسخه از مواهبالرحمن را ديديم، آن هم با چاپ بد؛ يعني كتابش در بازار نيست و شما كتاب را نميتوانيد پيدا كنيد. حتي عجيب اينكه خيلي از كساني كه تفسير دارند و شخصيتهاي برجسته هستند، آشنائيتي با اين تفسير ندارند؛ يعني اين يك معضل است.
مترجم مواهب اظهار كرد: واقعا ما چند مقاله در مورد سيدعبدالاعلي سبزواري نوشتيم؟ آخرين مقاله نوشته شده كه من ديدم براي سال 1380 است از «حسين پيري» و آن هم چندان زحمت نكشيده و زماني كه تفسيرش پيدا نميشود، چگونه او را بشناسيم و اگر همايشهايي برگزار شود و تطبيقي عمل شود، مثلا يك بحث از الميزان و مواهبالرحمن را بياورند و با هم تطبيق كنند. آن هيمنه مواهب نشان ميدهد كه چقدر جلو است و مردم مشتاق ميشوند؛ يعني در پرتو الميزان ميشود اين را تكامل داد. البته مقام معظم رهبري زمان رحلت ايشان پيام داد و اين نشان از آن دارد كه نخبههاي جامعه نخبگان را ميشناسند. يك شخصيتي مثل مقام معظم رهبري ميخواهد كه با اينكه در ايران است، اما فكرش همه جا هست.
غلامپور در پايان خاطرنشان كرد: ما يك سايت نداريم كه تمام پژوهشگران قرآني در آن معرفي شده باشند. الآن ممكن است در ايران ده كتاب فهرست شده باشد، ولي اين 10 كتاب همعرض هم هستند؛ يعني اين محقق خبر ندارد كه چنين كتابي تأليف شده است. حال اگر سايتي باشد، ديگر اين كارهاي موازي انجام نميشود. اين موازي كاريها سبب شده كه كسي كه به اين تفسير هم نگاه ميكند، ميگويد اين هم مثل بقيه تفسيرها نقل قول است و كسي اين تفسير را نشناسانده است، همانگونه كه حضرت امام(ره) اينگونه بوده و يكي بايد ايشان را بشناساند.
شنبه 27 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]