محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854943916
ماهيت بحران كنوني اقتصاد جهان چيست؟
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: ماهيت بحران كنوني اقتصاد جهان چيست؟
خبرگزاري جمهوري اسلامي(ايرنا)-دفتر پژوهش و بررسي هاي خبري:ماهيت و علل بحران كنوني اقتصاد جهان چيست؟ و چه پيامدهايي ميتواند براي كشورها به ويژه كشورهاي در حال توسعه داشته باشد؟اينها سوالاتي است كه در اين يادداشت به آنها خواهيم پرداخت.
مقدمه
سال 2008 ميلادي را ميتوان سال بحران در اقتصاد جهان دانست. بحران در اقتصاد جهان به شكل هاي مختلف در عرصه جهاني خودنمايي كرده و به عنوان واقعيتي تلخ، اقتصاد كشورهاي مختلف را در حوزه هاي درآمد، هزينه، تامين منابع مصرفي و غذايي، تحت تاثير قرار داده است. بحران اقتصادي فعلي جهان را مي توان از لحاظ منشا ، علل ، ماهيت و پيامدها به شرح ذير مورد تنقيح و بررسي قرار داد :
! بحران سه گانه
الف: بحران بازار مالي در امريكا
كارشناسان اقتصادي، نقطه آغا زو منشاء بروز بحران اقتصادي جهان را در تشديد بحران اقتصادي آمريكا در حدود يك سال گذشته ارزيابي ميكنند. بحراني كه با ركود بازار مسكن آمريكا، افت شديد در بازارهاي مالي آمريكا و كاهش 30 تا 35 درصدي ارزش دلار در يك سال گذشته آغاز شد و تاثير شديد آن بر اقتصادهاي متاثر از آمريكا نظير اقتصاد اروپا، آمريكاي لاتين و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس، اين بحران را در ابعاد جهاني مطرح كرد. اين بحران اقتصادي، پيامد مخرب خود را در وهله اول بر بازار بينالمللي انرژي آشكار كرد و افزايش بي سابقه قيمت نفت نيز در كنار ديگر جلوههاي بحران اقتصادي، به شدت گرفتن تورم جهاني، بحران بيكاري و ديگر معضلات اقتصادي منجر شد.
در چنين شرايطي، كارشناسان اقتصادي جهان با پيش بيني افول اقتصاد آمريكا، از تغيير در موازنه اقتصاد جهاني در چشمانداز آينده خبر دادند. جورج سورس از غولهاي اقتصادي آمريكا، با وجود وابستگيهاي شديد آمريكايي - صهيونيستي خود، با اشاره به حقايق مخرب اقتصاد آمريكا تاكيد كرده است: دوران ابرقدرتي آمريكا در عرصه اقتصادي پايان يافته است و بحران كنوني در اقتصاد آمريكا به شدت سنگينتر و مخربتر از بزرگترين بحران مالي اين كشور در سال 1929 است.
اين بحران اقتصادي كه به تزلزل در اقتصاد جهاني نيز دامن زده است، در مرحله سوم، زمينه هاي بحران در تامين امنيت غذايي را دامن زده و تورم فزاينده در قيمت محصولات غذايي را نيز موجب شده است.
به گزارش بي.بي.سي نيوز يك موسسه سرمايه گذاري و تحليلگري اقتصادي در سنگاپور هشدار داده است كه اقتصاد جهان در حال ورود به يك دوره ركود اقتصادي است كه از آن به بدترين ركود اقتصادي پس از ركود دهه 70 تعبير ميشود. اين گزارش در ادامه ميافزايد: اقتصاد جهان اكنون در يك دوره بلاتكليفي گسترده و شديد به سر ميبرد. همين بلاتكليفي است كه مقابله با بحران و ركود اقتصادي را دشوار ميسازد؛ به خصوص آنكه اقتصاد جهاني اين بار در حال تجربه يك ركود تورمي است.
! دلايل بحران بازار مالي آمريكا و چرايي تاثير اقتصاد امريكا بر اقتصاد جهان؟
1- به اعتقاد برخي كارشناسان اقتصادي دو ويژگي مهم اقتصاد امريكا سبب مي شود تا تحولاتي كه در اقتصاد امريكا صورت مي گيرد بر اقتصاد جهان تاثير بگذارد. اولين ويژگي اقتصاد امريكا اين است كه بزرگترين اقتصاد دنياست و چيزي بالغ بر يك پنجم اقتصاد دنيا را شامل ميشود. بنابراين ميتوان انتظار داشت هنگاميكه يك پنجم اقتصاد دنيا دچار تحول ميشود بقيه اقتصاد جهاني هم از آن تاثير پذيرد. البته هر جه وابستگي اقتصادي كشوري به اقتصاد آمريكا بيشتر باشد، تاثيرپذيري آن نيز بيشتر خواهد بود.
دومين ويژگي اقتصاد امريكا كه باعث ميشود ركود آن براي ديگر كشورهاي دنيا اهميت داشته باشد اين است كه امريكا به لحاظ تكنولوژي فاصله خيلي زيادي با ديگر كشورها دارد.
به همين منظور صندوق بينالمللي پول در آستانه اجلاس بهاره خود در واشنگتن با انتشار گزارشي در خصوص بحران بازارهاي مالي در ايالات متحده و گسترش آن به ديگر كشورهاي جهان هشدار جدي داد.
بنابراين گزارش بحران وامهاي اعتباري كه در پي ركود اقتصادي ايالات متحده به وجود آمد اكنون در حال سرايت كردن به ديگر بخشهاي اقتصادي اين كشور است. اعتبارات بازرگاني، اعتبارات مصرفي و نيز بدهي شركتهاي توليدي و خدماتي از ديگر بخشهايي هستند كه اندكاندك بحران مالي در حال سرايت به آنها است.
به عقيده كارشناسان صندوق بينالمللي پول در صورتي كه بحران به اين بخشها از اقتصاد ايالات متحده برسد، با سرعت بيشتر به ديگر كشورها نفوذ ميكند. به نوشته اين گزارش صندوق بينالمللي پول ميزان زيانهاي مالي ناشي از بحران وام مسكن در ايالات متحده با كشيده شدن اثرات آن به سراسر جهان به نزديك به يك تريليون دلار خواهد رسيد. رقم دقيق اين زيان مالي 945ميليارد دلار گزارش شده است. به اين ترتيب بزرگترين بحران بازارهاي مالي جهان در واقع هم اكنون رخ داده است.
به عقيده تحليلگران صندوق بينالمللي پول، بحران اقتصادي كه به زودي از آمريكا به ديگر كشورها صادر خواهد شد، در ابتدا كشورهاي پيشرفته صنعتي را به عنوان شركاي اصلي اقتصادي و تجاري ايالات متحده گرفتار خواهد كرد و سپس به سمت كشورهاي در حال توسعه پيشروي ميكند. اين بحران اقتصادي موجب دخالت بيسابقه بانكهاي مركزي در كشورهاي در حال توسعه و ايالات متحده در اقتصاد جهان شده است. به گونهاي كه از جولاي 2007 تاكنون نزديك به 450ميليارد دلار از سوي بانكهاي مركزي به اقتصاد تزريق صورت گرفته است، اما همچنان وضعيت بحران رو به پيشرفت است.
در اين گزارش آمده است: چشمانداز اقتصاد جهاني با كاهش رشد اقتصادي روبهرو شده است و دليل آن كاهش سرعت رشد اقتصادي در ايالات متحده است. دامنه بحران اقتصادي در ايالات متحده به گونهاي است كه سيستمهاي سنجش و كنترل ريسك، توانايي خود را در مقابل آن تا حد زيادي از دست دادهانداگر چه ايالات متحده كانون بحران مالي در اقتصاد جهان معرفي شده است، اما كشورهاي ديگر صنعتي در به وجود آمدن اين بحران نيز نقش داشتهاند.
بسياري از كارشناسان بحران اقتصادي آمريكا و به تبع آن اقتصاد جهان را نتيجه مستقيم جنگ عراق مي دانند. برنده جايزه نوبل اقتصاد در آمريكا، بحران اقتصادي در اين كشور را نتيجه مستقيم جنگ عراق و خيال پردازيهاي حكومت بوش و طرفداران نومحافظه كارش در اين زمينه ارزيابي كرد.
"جوزف استيگليتز"، اقتصاددان و برنده جايزه نوبل در اين رشته در سال 2001 در آمريكا در گفتگو با روزنامه آلماني "دي ولت" درباره ارتباط ركود اقتصادي در حال افزايش در آمريكا با جنگ عراق اظهار داشت: ركود اقتصادي در آمريكا نتيجه مستقيم جنگ عراق است؛ پيش از شروع اين جنگ قيمت نفت 25 دلار در هر بشكه بود و حالا بهاي آن به بيش از صد دلار در هر بشكه رسيده است.
وي افزود: اگر چه عوامل ديگري در افزايش قيمت نفت تاثيرگذار بوده است، اما بدون شك، جنگ عراق يكي از مهمترين فاكتورها در اين افزايش قيمت بوده است.
اين كارشناس اقتصادي در ادامه خاطر نشان كرد: هزينه جنگ عراق بر خلاف هرجنگ ديگري، در تاريخچه آمريكا كاملا از بودجه كشور تامين ميشد و كسري بودجههايي را ايجاد كرد كه اين كسريها دردسرهاي فراواني را در پي دارد؛ چرا كه از سرمايهگذاري جلوگيري كرده و بدهي هايي را انباشته ميكند كه در آينده بايد پرداخت شود. اين مسئله به توليد داخلي و امور تحقيقي و علمي آسيب جدي وارد ميكند.
استيگليتز در ادامه با تاكيد بر اينكه جنگ عراق براي ما خيلي گران تمام شد ؛ تصريح كرد: بوش با پولهايي كه در جنگ عراق خرج كرد و بدهيهايي كه در اين زمينه به بار آورد اقتصاد آمريكا را به زير آب برده و خفه كرد.
وي در بخش ديگري از اين گفتگودرباره هزينه هاي سرسام آور اين جنگ اظهار داشت: اگر خيلي با احتياط بخواهيم تخمين بزنيم اين جنگ تا كنون حدود 3 بيليون دلار هزينه داشته است،اما اگر هزينه هاي طولاني مدت كهنه سربازان و همچنين هزينه هاي سرسام آور برگشت گروهها از عراق و استقرار مجدد آنها در جايگاه ديگري از منطقه را در نظر بگيريم هزينه هاي واقع بينانه آن حدود 5 بيليون دلار خواهد شد.
وي افزود : وقتي سربازي در جنگ كشته مي شود خانواده آن حدود 500 هزار دلار غرامت دريافت مي كنند كه اين هزينه ها از بودجه عمومي كشور تامين مي شود.
اين كارشناس اقتصادي در ادامه با اشاره به اظهارات "مك كين" نامزد حزب جمهوريخواه رياست جمهوري در آمريكا مبني بر ضرورت ادامه حضور نظاميان آمريكايي در عراق اظهار داشت : كسي كه چنين ادعاهايي مي كند بايد خيلي صادقانه عواقب آن و هزينه هاي بالاي آن را براي مردم آمريكا بازگو كند.
استيگليتز در ادامه خاطر نشان كرد : شرايط وخيم اقتصادي در آمريكا نتيجه خيال پردازيهاي نومحافظه كاران و مخفي كردن هزينه هاي جنگ عراق از عموم مردم آمريكا از طرف حكومت بوش بود.حكومت بوش يك منفعت كوتاه مدت سياسي را بر امنيت و رفاه كشور خود ترجيح داد.
وي همچنين با اشاره به مك كين و با تاكيد بر اينكه مسائل اقتصادي و امنيتي از هم جدا نيستند، اظهار داشت: كسي كه از مسائل اقتصادي بي اطلاع است؛ در حقيقت از مسائل امنيتي اطلاعي ندارد. كسي كه اقتصاد آمريكا را ضعيف ميكند ابزار لازم براي تامين امنيت را در اختيار ندارد.
ب : بحران مواد غذايي
دومين حلقه از بحرانهاي سه گانه جهاني، بحران جهاني مواد غذايي است كه امنيت بيش از يك ميليارد فقير را در سراسر جهان در معرض تهديد قرار داده است.
قيمت اقلام اصلي مواد غذايي همچون برنج، حبوبات، روغن نباتي و شكر به نسبت سال گذشته بيش از %50 افزايش يافته است. سازمان ملل متحد در بيانيه اي اعلام كرد: به نظر ما افزايش شديد قيمت مواد غذايي در سطح جهان به چالشي غير منتظره در ابعادي جهاني و بحراني براي فقيرترين نقاط جهان تبديل شده است، و قرار است سازمان ملل متحد يك نيروي ويژه براي مقابله با بحران جهاني غذا تشكيل دهد.
! علل بحران غذايي
1- سياستهاي صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني: كميته حذف ديون كشورهاي جهان سوم، صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني و سياستهاي استعماري اين دو سازمان پولي جهاني را، عامل اصلي بحران غذا در كشورهاي فقير جهان معرفي كرد.
اين كميته كه نهادي چندمليتي و مقر آن در بلژيك است، در بيانيهاي عنوان كرد: صندوق بين المللي پول و بانك جهاني با سياستهايي كه از 20 سال پيش بر كشورهاي به اصطلاح جنوب تحميل و آنها را به تطبيق سياستهاي زيربنايي خود با اين برنامهها ناگزير ساخته اند، خسارتهاي سنگيني بر توسعه اين كشورها وارد آورده اند.
اين كميته، بحران غذا را در كشورهاي فقير ناشي از همين طرحهاي استعماري پيشنهادي صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني بر شمرده اند.
به گزارش كميته ياد شده ، از جمله برنامههاي تحميلي صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني به كشورهاي جهان سوم كه آثار شومي در اقتصاد اين كشورها بر جاي گذارده بدين شرح است: كاهش سطح زير كشت محصولات زراعي حياتي و انحصاري كردن توليدات كشاورزي منحصرا به يك يا دو محصول صادراتي ، پايان بخشيدن به سيستم ثبات قيمتها، رها كردن خودكفايي در توليد حبوبات ، كاهش شديد بودجههاي اجتماعي و حذف يارانه دولت بر كالاهاي اساسي.
اين كميته، تمام سياستهاي نئو ليبرال و ميانه روانه را محكوم و تاكيد كرد: امروز، مردم جنوب هزينه سنگين برنامههاي صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني را ميپردازند و اين دو نهاد پولي جهاني هستند كه بايد گناه خود را در اين خطاي نابخشودني به گردن بگيرند.
اين اعلام جرم نابخشودني عليه دو نهاد مالي جهاني، در حالي مطرح ميشود كه اين دو براي انحراف افكار عمومي جهانيان و رفع اتهام از خود، پيش دستي و در مورد دو معضل بزرگ جهاني تورم و بحران غذا ، اعلام خطر كرده و از همه كشورهاي جهان خواسته اند، براي حل سريع بحران وارد عمل شوند.
صندوق بينالمللي پول حتي شدت بحران را به حدي دانسته است كه خطر گرسنگي را پيش رو و جان صدها هزار انسان گرسنه را در خطر اعلام كرده است.
در همين راستا مدير شبكه راديو تلويزيوني دموكراسي ناو و روزنامه نگار مشهور، امي گودمن بحران غذايي بيسابقه را نتيجه محتوم جهاني شدن سياست هاي نئوليبراليسم ميداند.
"امي گودمن" در مقالهاي كه آلترنت منتشر كرده است، ركود ساختاري ناشي از پياده شدن سياستهاي به عنوان نئوليبراليستي صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني را عامل ركود بيسابقه جهاني و بدترين بحران غذا طي 45 سال اخير مي داند. كه تاثير مخربي بركشورهاي فقير دنيا گذاشته است به عنوان مثال در هائيتي با يك فاجعه انساني روبرو هستيم. درگيريها و اعتراضات باعث كشته شدن 7 نفر و زخمي شدن صدها نفر شده است . تقريبا هيچ غذايي در اين كشور براي خوردن باقي نمانده است. در حالي كه اين كشور در پي اجراي سياستهاي اين دو نهاد مالي بين المللي فقط سالي 70 ميليون دلار بهره وام هاي دريافتي از بانك جهاني و ديگر مراكز را ميپردازد.
افزايش قيمت جهاني غذا با طوفان افزايش تقاضا در چين و هند نيز همراه شده است و از طرف ديگر حجم بالايي از منابع غذايي در خشكساليهاي بلند مدت از بين رفتهاند و از طرف ديگر با افزايش قيمت جهاني سوخت، قيمت حمل نقل كه به هزينهي مواد غذايي افزوده ميشود نيز به اين افزايش دامن زده است.
2- نقش شركتهاي چند مليتي: از جهت ديگر شركتهاي چند مليتي جهاني دريافتهاند كه ميتوانند از اين فزايش قيمت سود كلاني به جيب بزنند به همين دليل از سياستهايي كه باعث افزايش اين قيمت ميشود حمايت ميكنند.
نشريه گرين (غلات) دليل اين بحران را چنين تحليل ميكند : "آيا اين بحران قيمت است؟ يا كمبود مواد غذايي؟ در جواب بايد گفت هيچكدام. ما در يك ركود ساختاري قرار داريم و اين نتيجه جهاني شدن سياستهاي نئوليبراليسم است."كه حامل آن نهادهاي مالي بينالمللي و شركتهاي بزرگ چند مليتياند.
در ادامه اين مقاله آمده است، در سال 1946 بحران غذايي را داشتيم و سازمان ملل در آن زمان يك كارگروه براي حل مشكل تشكيل داد. نتيجه اين كارگروه چيزي بود كه مدير اين كارگروه در يك جمله چنين بيان كرد: "بازار به گرسنگان غذا نميدهد." ما امروز در آمريكا چندان از اين بحران دور نيستيم. بسياري از شركتها فروش برنج اضافي را ممنوع كردهاند.
اين نشريه در ادامه مقاله خود افزوده است، تكنولوژي فعلي براي پاسخ به نياز غذايي افراد كره زمين براي تغذيهاي سالم، محلي و پايدار كافي است اما اين نياز دارد كه شركتهاي مواد غذايي، دولتها و بخش انرژي فارغ از چارچوب هاي فعلي دست به دست هم دهند و با تغيير سياستهاي مربوط به كشاورزي و تغذيه اين بحران را در جهان حل كنند.
3- توليد سوخت جايگزين، از غلات: نكته سوم در بحران مواد غذايي استفاده از ذرت براي تهيه سوخت اتانول به عنوان جايگزيني براي نفت است. هزاران كشاورز مخصوصاً در آمريكا و كانادا (كه بزرگترين صادركنندگان گندم بودند) اكنون به سمت كاشت ذرت روي آورده و از اين تجارت آب و نان دار بهره مي برند. گفته مي شود در آمريكا و در سال گذشته در حدود 7 ميليارد گالن اتانول از ذرت توليد شده است. اين مسئله نه تنها تقاضا براي ذرت را افزايش داده بلكه باعث بالا رفتن قيمت آن نيز شده است. تخمين زده مي شود كه نيمي از افزايش تقاضاي ذرت در سه سال گذشته در سطح جهان محصول افزايش تقاضا براي توليد سوخت اتانول در آمريكا بوده است .
سازمان خواروبار ملل متحد در تازه ترين گزارش خود آمريكا را عامل اصلي افزايش شديد قيمت محصولات كشاورزي و بحران مواد غذايي در جهان معرفي كرد. استفاده از محصولات غذايي مانند ذرت، نارگيل و سويا براي توليد« اتانول» به جاي بنزين طي چند سال اخير در آمريكا به سرعت در حال گسترش است بنا به برآورد صندوق بين المللي پول، توليد سوخت اتانول از ذرت در آمريكا دست كم نيمي از افزايش تقاضاي جهاني براي غله در سه سال گذشته را باعث شده است.
پافشاري غير منطقي مقامات آمريكايي براي توليد انرژي از محصولات كشاورزي يكي از مهمترين علل افزايش قيمت مواد غذايي به شمار مي رود و ميزان مصرف ذرت در آمريكا براي توليد اتانول طي سالهاي 2001 تاكنون بيش از 300 درصد افزايش داشته است از اين رو هم اكنون آمريكا بيش از 74/14 درصد غلات جهان را مصرف ميكند.
از اين رو نيويورك تايمز در تشريح نقش كشورهايي از جمله امريكا در گراني مواد غذايي ميگويد: "واشنگتن يارانهاي 51 سنتي براي هر گالن سوخت زيستي براي كمك به توليدكنندگان اتانول و تعرفه 54 سنتي را بر واردات هر گالن از اين نوع سوخت در نظر گرفته است." در اتحاديه اروپا نيز، بيشتر كشورها سوختهاي زيستي را از مالياتهاي بخش سوخت مستثني كردهاند و ميانگين تعرفهاي برابر با بيش از %70 واردات هر گالن اتانول وضع كردهاند.
اين مسئله فقط به آمريكا و اروپا منحصر نميشود بلكه در برزيل،آرژانتين، كلمبيا و پاراگوئه نيز با تشويق آمريكا كشاورزان زمين هاي فراواني را به توليد مواد غذايي براي صدور به آمريكا جهت توليد اتانول اختصاص داده اند و با وجود مشوقهايي كه امريكا ايجاد كرده است، كشاورزان اين كشورها حتي در مقابل سياستهاي صادراتي دولتهاي متبوع خود، مقاومت ميكنند.
به عنوان نمونه دولت آرژانتين جهت تنظيم بازار مواد غذايي تعرفه هاي مالياتي براي صدور سويا به آمريكا را افزايش داد، اما كشاورزان سوياكار عملاً خلاف منافع ملي كشور و مردم خود كار كردند و عليه سياست هاي دولت دست به شورش زدند.
4- خشكسالي: چهارمين نكته مهمي كه در بحران امروز مواد غذايي جهان نقش مهمي راايفا مي كند، مساله خشكسالي است. پيدا كردن منابع جديد آب از پيدا كردن منابع جديد زمين هم مشكلتر است. ميزان زمينهاي آبي جهان در نيمه دوم قرن بيستم تقريبا 3 برابر شد و از 94 ميليون هكتار (در سال 1950)به 276 ميليون هكتار(در سال 2000) افزايش يافت.
بروزخشكسالي نسبي در بسياري از كشورهاي جهان مانند استراليا (كه دومين توليد كننده گندم دنياست) و كشورهاي در حال توسعه، باعث كمبود منابع اوليه توليد مواد غذايي در دنيا شده است كه تاثير مستقيمي بر قيمت تمام شد? توليد و فروش مواد غذايي در دنيا دارد. اين تاثير بر كشورهاي فقير كه توانايي دادن يارانه به مواد غذايي را ندارند نمود بيشتري پيدا كرده است.
پ: بحران انرژي
افزايش قيمت انرژي عامل ديگر بحران كنوني اقتصاد جهاني شمرده ميشود، افزايش قيمت انرژي ضمن آنكه به گراني حاملهاي نفتي مثل كود شيميايي انجاميده حمل و نقل را نيز چه در خشكي چه در دريا افزايش داده و قيمت تمام شده كالاها را بالا برده است.
بالا رفتن بهاي نفت، هم هزينه توليد محصولات زراعي را افزايش داده و هم هزينه حمل و نقل آنها را و در عين حال باعث شده تبديل غلات به الكل براي مصرف آن به عنوان سوخت اتومبيل روز به روز سودآورتر شود.
افزايش قيمت نفت در بازارهاي جهاني باعث شده دولتهاي مختلف در سراسر جهان اقدام به اصلاح قيمت فرآوردههاي نفتي و به طور خاص افزايش قيمت بنزين، گازوئيل و حتي گاز كنند. اين اقدامات و تصميمات نه تنها باعث نارضايتي مصرفكنندگان شده بلكه در مواردي منجر به بروز تظاهرات و ناآرامي هاي شهري شده است. اكنون نارضايتي از افزايش قيمت سوخت در گوشه و كنار دنيا روز به روز شدت ميگيرد.
اعتصابهاي زنجيرهاي در كشورهاي جنوب اروپا پس از ماهيگيران فرانسوي و اعتصاب چند روزه آنها در اعتراض به افزايش قيمت گازوئيل، كاميونداران، دريانوردان و ماهيگيران اسپانيايي و پرتغالي نيز دست به تظاهرات زدهاند.
رانندگان اتوبوس در بلغارستان نيز ضمن تظاهراتي تهديد كردند كه اعتصاب خواهند كرد. در مسكو نيز در اعتراض به افزايش قيمت سوخت راهپيمايي كردند، اين در حالي است كه روسيه دومين توليد كننده و صادركننده نفت در جهان است.
! پيامدهاي بحرانهاي سهگانه اقتصادي
1- بحران غذايي در جهان هر روز شدت مييابد و با شدت يافتن بحران غذا شعلههاي خشم و شورش سرتاسر دنيا را فراگرفته است. مصر، هايئتي ساحل عاج،كامرون، موزامبيك، ازبكستان، يمن و اندونزي همگي شاهد شورشهاي خشونت بار غذا هستند، بدين معنا كه گرسنگي ميتواند بار ديگر به پديدهاي سياسي تبديل شود و ثبات حكومتها را متزلزل نمايد.
2- بحران كنوني كه اقتصاد جهان با آن روبه رو است از چند منظر با بحران هايي كه پيش از اين وجود داشتند متفاوت است. افزايش تورم همراه با كاهش رشد اقتصادي يكي از اين موارد است. همزماني افزايش تورم و كاهش رشد اقتصادي بحران اقتصادي جهان را چند وجهي كرده است؛ به گونه اي كه بانك هاي مركزي نمي توانند به منظور ايجاد تحرك در اقتصاد نرخ بهره را كاهش دهند.
3- وضعيت شش ماه گذشته اقتصاد جهان نشان ميدهد كه نظام مالي جهاني دچار ضعف و شكنندگي شده است.
4- بحران غذا در حال تبديل شدن به بحراني بينالمللي در جهان است و شورشي جهاني در زمينه غذا در جهان در حال شكل گرفتن است. درگيريهايي در مصر، كامرون، فيليپين، بوركينا فاسو، ساحل عاج، موريتاني و سنگال رخ داده است و اگر دولتهاي اصلي توليد كننده، شركتهاي پخش غذا و انرژي روش خود را تغيير ندهند، قحطي غذا مسالهاي ست كه به همه كشورها خواهد رسيد.
از اين رو دبيركل سازمان ملل متحد "بان كي مون" پيشنهاد يك برنامه براي مقابله فوري با اين مساله را داده بود. وي اين قحطي را بيسابقه توصيف كرده بود و آن را سونامي آرام خواند كه در 45 سال گذشته بيسابقه بوده و جان 100 ميليون انسان را تهديد ميكند.
5- اگر چه بحران به كشورهاي در حال توسعه به خصوص اقتصادهاي نوظهور هم رسيده است، اما آنها تاكنون در برابر اين بحران انعطافپذيري نشان دادهاند. با اين وجود صاحبنظران معتقدند در صورت تداوم بحران و گسترش آن به ديگر بخشها به خصوص بر بخشي اعتبارات بازرگاني، آن وقت، كشورهاي در حال توسعه نيز از اثرات مخرب اين بحران بينصيب نخواهند ماند. البته اين موضوع نشان مي دهد هر چه وابستگي اقتصادي كشوري به اقتصاد جهاني به ويژه، اقتصاد آمريكا كمتر باشد (مثل اقتصاد ايران) كمتر در معرض تهديد بحران اقتصاد جهاني قرار خواهد گرفت./·
شنبه 27 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 686]
-
گوناگون
پربازدیدترینها