رسم مهمانداري

واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: روزي مردي به سفر رفت و در خانه دوستش مهمان شد و دوست او با لذيذ ترين غذا ها و شربت هاي گوارا از او پذيرايي كرد . پس از سه روز مرد مهمان تصميم گرفت به شهرش باز گردد . و به صاحبخانه گفت : افسوس كه تو قدر مهمان را نمي داني ! تو نيز روزي به شهر ما بيا تا من به تو را و رسم مهمان داري را ياد دهم . صاحبخانه كه بهترين وجه از مهمانش پذيرايي كرده بود بسيار حيرت زده گشت و خجالت كشيد . يك سال بعد مرد صاحبخانه به شهر دوستش رفت و در خانه او مهمان شد . روز اول دوست مرد صاحبخانه به او تكه اي نان خشك همراه با پنير داد . مرد صاحبخانه از رفتار دوست خود تعجب كرد اما حرفي نزد . روز بعد دوست مرد صاحبخانه به او يك كاسه آش سرد داد . مرد صاحبخانه ديگر نتوانست تحمل بياورد و به او گفت : زماني كه تو در خانه من بودي من با بهترين و لذيذ ترين غذا ها و گواراترين شربت ها از تو پذيرايي كردم و تو مي خواستي به من راه و رسم مهمانداري را به من بياموزي اين است روش مهمان داري ؟؟؟ دوستش به او گفت : بله دوست من روش مهمان داري با دوستان اين است اما روش مهمان داري بيگانگان جوري ديگر است . من كه سال گذشته به خانه ات آمدم مي خواستم يك ماه مهمانت باشم اما تو در پذيرايي من چنان زياده روي كردي كه من حدس زدم در خانه ات مجبور شده اي تا روش معمول غذا خوردن را ترك كني و با صرف هزينه زياد غذا هاي گران قيمتي را برايم فراهم كردي كه من خجالت زده شوم و زودتر بروم اما من به تو غذا هاي ساده دادم تا فكر نكني كه زحمت افتاده ام و گرفتار خرج زياد شده ام پس تا مي تواني اين جا حضور داشته باشد .
بر اساس كتاب جوامع الحكايات عوفي

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]

[مشاهده در: www.funpatogh.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]