واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
سلامتی- دکتر اعظم السادات هاشمی:
نگاهي به وضعيت تغذيه كودكان كشور نشان ميدهد كه بخش عظيمي از كودكان ما به افت رشد دچارند؛ مسئلهاي كه اغلب مورد غفلت قرار ميگيرد. كودكان كشور از بدو تولد تا حدود 5 ماهگي از رشد مطلوب برخوردارند، در حالي كه 80درصد از همين كودكان بعد از اين سن دچار افت رشد ميشوند.
كارشناسان ميگويند حداقل 15درصد كودكان كشور دچار سوءتغذيه هستند و سالانه 6/5 ميليارد تومان ضرر ناشي از سوءتغذيه به كشور وارد ميشود.
انواع سوءتغذيه شامل سوءتغذيه انرژي و پروتئين، كمبود ريزمغذيها (آهن- كلسيم- روي و ويتامينها) و بيشخواريها شامل (چاقي، ديابت، افزايش فشار خون بيماري قلبي عروقي و انواع سرطان) است.
سوءتغذيه منجر به افزايش بيماريها با شدت بيشتر و طولانيمدتتر، تأخير رشد جسمي و ذهني، عدم كسب مهارتهاي پيچيده، توليد كمتر و واردات بيشتر و فقر ركود اقتصادي و اجتماعي و مجدداً ايجاد سوءتغذيه در كشور ميشود.
اما چطور بايد با سوءتغذيه مبارزه كرد؟ اين طور به نظر ميرسد كه سلامت و كيفيت تغذيه كودك بيش از هر عامل ديگري به «مادر» بستگي دارد. اما آيا مادران روشهاي درست تغذيه كودك خود را ميشناسند؟ آيا اساساً با علايم سوءتغذيه آشنا هستند و ميتوانند نشانههاي آن را در كودك خود بيابند، تا با آن مبارزه كنند؟
تكامل و رشد، نمايانگر تغذيه درست
اولين نكتهاي كه شايد به طور ذاتي، همه مادران ميدانند اين است كه تغذيه صحيح با رشد كودك ارتباط دارد. به عبارت ديگر، از روي سرعت رشد كودكان ميتوان دريافت كه آيا تغذيه كامل و سالمي دارند يا نه.
سرعت رشد در سنين مختلف متفاوت است. مثلاً در چند ماه اول تولد بسيار سريع است. اما در ماههاي بعد كندتر ميشود؛ بين 4-10 سالگي نسبتاً آهسته بوده و ساليانه 7-5 سانتيمتر به قد افزوده ميشود.
رشد كودك تابع قانون خاصي است به طوري كه در ابتدا سر سريعتر رشد ميكند. بعد از 6 ماهگي دور سينه و در 9 تا 12 ماهگي اندامها رشد ميكنند.
معمولاً تأخير رشد ابتدا به صورت كاهش وزن و سپس كاهش قد و دور سر بروز ميكند و بهترين شاخص سرعت رشد، اندازهگيري قد و وزن است.
به همين دليل هم، استفاده از منحنيهاي رشد براي ثبت قد، وزن و دور سر امكان تشخيص سريع را براي پزشك فراهم ميكند. تشخيص سريع تأخير رشد بخصوص در كودك كمتر از 4 ماه حياتي است، زيرا ميتواند منجر به ضايعه غيرقابل برگشت در دستگاه عصبي مركزي و كندذهني گرديده و موجب ناتواني در يادگيري شود.
پس، بهترين راه تشخيص رشد طبيعي، وزن كردن منظم كودك است و به همه مادراني كه كودك زير 6 سال دارند، توصيه ميشود زمان را از دست ندهند و حتماً با مراجعه منظم به پزشك يا مراكز بهداشتي درماني و كنترل وزن و قد كودك، او را مورد ارزيابي قرار دهند تا در صورت وجود نقصان در رشد، به موقع متوجه شده و درصدد درمان برآيند.
ضمن اين كه در هر مراجعه در مورد نحوه رشد كودك، برنامه غذايي و واكسيناسيون صحبت كرده و مسائل بهداشتي كودك مورد توجه قرار ميگيرد و همچنين در صورت شك به بيماري در كودك، پيگيريهاي لازم انجام ميشود.
الگوي مراجعه جهت مراقبت از كودك به صورت زير است:
در سال اول زندگي، هر ماه يك بار
در سال دوم زندگي، هر دو ماه يك بار
در سال سوم زندگي، هر 3ماه يك بار
در سالهاي چهارم، پنجم و ششم هر 6ماه يك بار
تغذيه در 6ماه اول زندگي
در 6ماه اول زندگي شير مادر بهتنهايي براي تغذيه كودك كافي است و در اين مدت كودك نياز به مصرف هيچگونه غذا و حتي آب ندارد. مدت شيرخوردن در هر وعده متفاوت است و در مجموع بايد نوزاد هر قدر ميل دارد بخورد.
همچنين بر اساس دستورالعمل كشوري توصيه ميشود كودكان از 15روزگي تا پايان 2سالگي روزانه 25قطره مولتيويتامين يا قطره A+D بخورند.
اما بعد از پايان 6ماهگي نياز تغذيهاي كودك تنها با خوردن شير مادر تامين نميشود و بايد علاوه بر شير مادر، به كودك غذاي كمكي داده شود. ولي اين بدان معني نيست كه مادر دفعات شيردهي را كم كند بلكه بايد هر زمان كودك تمايل داشت، شير خود را به او بدهد(حداقل 8 بار در شبانهروز).
نيمي از انرژي مورد نياز كودك در اين سنين بايد از طريق شير مادر و باقيمانده آن با دادن غذا به كودك تامين شود.
اصولا شروع غذاهاي كمكي قبل از پايان 4ماهگي به دليل آمادهنبودن دستگاه گوارش شيرخوار براي پذيرش غذاهايي غير از شير، اقدام نادرستي است.
تغذيه تكميلي يا تغذيه بعد از 6ماه
در زير به ذكر اصولي كه بايد در تغذيه تكميلي رعايت شود ميپردازيم:
1 – مواد غذايي از نظر مقدار و نوع بايد بهتدريج به غذاي شيرخوار اضافه شوند.
2 – از يك نوع غذاي ساده شروع شود و بهتدريج به مخلوطي از چند نوع غذا تغيير يابد.
3 – از مقدار كم شروع و بهتدريج بر مقدار آن افزوده شود.
4 – بين اضافه كردن مواد غذايي مختلف حدود 5 تا 7 روز فاصله لازم است تا شيرخوار به غذاي اول عادت كند و بعد غذاي جديدي به او داده شود.
5 – اضافه كردن يك به يك و فاصلهدار مواد غذايي باعث ميشود كه اگر ناسازگاري به يك ماده غذايي وجود داشته باشد، شناخته شود. همچنين تحمل شيرخوار بهتدريج بيشتر ميشود و به دستگاه گوارش او فرصت ميدهد تا به غذا عادت كند.
6 – غلظت غذاهاي كمكي در شروع بايد كمي بيشتر از شير مادر باشد و سپس تدريجاً بر غلظت آنها افزوده شود. سفتكردن تدريجي غذاها به يادگرفتن عمل جويدن كمك ميكند.
7 – غذاي كمكي را بايد با قاشق به شيرخوار داد و از يك قاشق مرباخوري شروع كرد.
8 – اگر در شروع تغذيه تكميلي، شيرخوار به غذاي بهخصوصي بيميلي نشان داد، نبايد پافشاري كرد. براي يك تا دو هفته، آن غذا حذف و سپس دوباره به او داده شود.
9 – غذاي كودك بايد تميز تهيه شود؛ كاملاً پخته و تا حد امكان به اندازه يك وعده تهيه شود.
10 – موقعي كه غذاي جديدي شروع ميشود، غذاي قبلي هم ادامه دارد؛ به جز مواردي كه كودك، آن را نخورد يا عدم تحمل نشان دهد.
11 – در سال اول زندگي از افزودن نمك و شكر و ادويه به غذاي كودك بايد خودداري كرد، زيرا ذائقه كودك در اين زمان شكل ميگيرد و از طرفي افزودن نمك و شكر به غذاي كودك زير يك سال احتمال ايجاد بيماريهاي فشارخون و ديابت در بزرگسالي را افزايش ميدهد.
12 – همزمان با شروع غذاي كمكي روزانه 15قطره آهن به كودك داده شود.
13 – در سال اول زندگي مادر بايد در هر وعده ابتدا كودك را با شير خود تغذيه كند و بعد به او غذاي كمكي بدهد. در سال دوم زندگي بايد ابتدا غذاي كمكي و بعد شير مادر داده شود.
همزمان با شروع تغذيه تكميلي، ميزان آب مورد نياز كودك افزايش مييابد و مايعات مورد نياز كودك تنها با خوردن شير تامين نميشود و بايد مقداري آب سالم به كودك داده شود. البته ميزان نياز شيرخوار به آب بستگي به عوامل محيطي، شرايط بدني و نوع تغذيه او دارد.
براي مثال در فصول گرم سال و يا در مناطق گرمسير نياز كودكان به آب بيشتر ميشود. همچنين هنگام تب و يا ابتلا به اسهال و استفراغ نياز كودك به آب بيشتر از زمانهاي ديگر خواهد بود.
تنوع تغذيه هم در ميزان نياز به آب تاثير دارد؛ يعني زماني كه كودك بيشتر غذاهاي مايع مثل سوپ و فرني ميخورد، نسبت به زمانهايي كه بيشتر غذاهاي جامد مثل پلو و نان ميخورد، كمتر نياز به آب دارد.
تغذيه در سال دوم زندگي
وزن شيرخوار در 5ماهگي، 2برابر زمان تولد، در يكسالگي 3برابر و در 2سالگي، 4برابر ميشود؛ پس اگر كودكي را در نظر بگيريم كه موقع تولد 3كيلوگرم است، در يكسالگي 10-9 كيلوگرم و در 2سالگي 12كيلوگرم خواهد بود؛ يعني در طول يك سال اول زندگي 7-6كيلوگرم به وزن كودك اضافه ميشود. در حالي كه در سال دوم زندگي فقط 2كيلوگرم به وزن كودك اضافه خواهد شد. بنابراين نياز غذايي كودك در سال دوم زندگي كمتر و بالطبع اشتهاي كودك كمتر خواهد بود.
در اين زمان مادران به گمان اينكه كودك مشكلي دارد، با تهيه داروهاي اشتهاآور، غذاي اضافي به كودك ميخورانند و همين مسأله زمينهاي براي اضافهوزن كودك خواهد بود.
در طول سال دوم زندگي عادات غذايي كودك شكل ميگيرد و ايجاد عادتهاي غذايي خوب مثل مصرف غذاهاي كمنمك و تنوع غذايي به حفظ سلامتي او در سالهاي بعدي عمر كمك ميكند.
ادامه تغذيه با شير مادر همچنان مورد تاكيد است. در اين سن ابتدا به كودك غذا و بعد شير مادر داده شود، چون بيشتر انرژي مورد نياز او در اين سن از غذا تامين ميگردد. دفعات تغذيه به غير از شير مادر، 5بار در روز است و هنوز بايد در غذا تغييراتي داد تا هضم آن آسانتر گردد زيرا ممكن است اگر غذا يكباره و به صورت آنچه در سفره خانواده است به كودك داده شود، هضم غذا براي او مشكل باشد.
در طول سال دوم زندگي، مصرف ويتامينهاي A+D و قطره آن بايد ادامه داشته باشد و اين مطلب كه آهن موجب سياهي دندانها ميشود نبايد مانع مصرف آن شود بلكه بايد پس از دادن قطره به او آب يا آبميوه داد و با پارچهاي تميز روي دندانها را پاك كرد.
مصرف همزمان قطره آهن با مواد حاوي ويتامين ث (مثل پرتقال) در جذب آهن كمك ميكند.
تغذيه از 2 تا 6سالگي
بعد از 2سالگي با آهستهشدن رشد، اشتهاي كودك هم كاهش مييابد؛ پس بر اساس روند رشد كودك، تقاضا براي دريافت غذا نيز تغيير ميكند. هر چند ميزان دريافت انرژي از يك غذا تا غذاي ديگر متفاوت است، اما كل غذاي دريافتي روزانه كودك ثابت است.
كودك در يكسالگي روزانه حدود 1000كيلوكالري انرژي نياز دارد و در 3سالگي نياز انرژي، 300كالري بيشتر ميشود؛ البته نياز انرژي بر اساس ميزان فعاليت فيزيكي آنها متفاوت است.
بسياري از مادران گله ميكنند كه كودكشان بعضي غذاها را دوست ندارد. نكته اينجاست كه در اين سنين الگوهاي رفتاري خانواده نقش موثري در انتخاب غذا توسط كودكان دارد.
معمولا كودكان غذاهايي را دوست ندارند و نميخورند كه يكي از اعضاي خانواده از خوردن آن امتناع ميكند يا اصلاً آن غذا در سفره خانواده جايي نداشته است.
ذائقه كودكان را ميتوان از آغاز دوره تغذيه تكميلي ساخت. براي مثال اگر به كودكي غذاي كاملاً بينمك داده شود او كمكم به اين غذا عادت ميكند.
همچنين كودك در اين زمان بايد با طعم انواع غذاها مثل ماهي آبپز، هويج پخته، كدو، پوره سبزيجات، غلات و حبوبات پخته و لهشده عادت كند.
محققان ميگويند بهتر است مادر از تنظيم طعم غذا بر اساس ذائقه خود خودداري كند. اگر كودك غذايي را دوست نداشت به او چند روز ندهد ولي بعد دوباره آن را به كودك بدهد.
اگر اعضاي خانواده جلوي كودك از خوردن نوعي غذا امتناع كنند يا روي در هم كشند، كودك اين رفتارها را تقليد ميكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]