واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: جهان - مذاكره با طالبان؛ استيصال يا استراتژي
جهان - مذاكره با طالبان؛ استيصال يا استراتژي
ترجمه: محمدحسين باقي:در حالي كه رهبران جهان در پي سروسامان بخشيدن به بازارهاي مالي و اقتصادي جهان هستند اما در سوي ديگري از اين كره خاكي به نظر ميرسد كه اقدامات و سياستهاي آنها رو به شكست دارد. ماموريت، برنامهها و تلاشهاي ناتو و ساير نيروهاي ائتلاف در افغانستان در همگامي با دولت اين كشور كه هفت سال پيش طالبان را از كار برانداختند در نهايت راه به مذاكره با اين گروه برد؛ مذاكرهاي كه به نظر ميرسد موفقيتآميز نباشد و اتكا به چنين راهحلهايي ميتواند اوضاع را بدتر كند. در ميان رهبران نظامي و ديپلماتهاي عاليرتبه ناكامي چنين رويكردي در افغانستان به ناگزير پذيرفته شده است. ژنرال مارك كارلتون اسميت فرمانده ارتش بريتانيا در افغانستان ميگويد:«ما اين جنگ را نخواهيم برد.» وي ميافزايد در بهترين حالت نيروهاي بينالمللي ميتوانند اميدوار به كاهش «عملكرد شورشيان تا سطحي قابل مديريت باشند به گونهاي كه تهديدي استراتژيك نباشد.» اظهارات شرارد كوپر كولز سفير بريتانيا در افغانستان كه وضعيت فعلي در اين كشور را «بد» توصيف كرد نيز در اين راستا (يعني شكست نيروهاي ائتلاف) قابل ارزيابي است: «وضعيت امنيتي در حال بدترشدن است؛ همچنين است فساد، و دولت كرزاي نيز اعتماد مردمي را از دست داده است». مايكل مولن رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا هفته گذشته به خبرنگاران گفت كه «نگرشها و روشها بهطور كلي در مسير درست نيستند» و احتمال ميرود كه سال آينده وضعيت در افغانستان حتي بدتر از امسال باشد. ترس و واهمه او ارزيابي اطلاعات ملي آمريكا (NIA) را تكميل كرد كه وضعيت در افغانستان «حركتي رو به پايين» دارد مگر اينكه هر چه سريعتر بهبود عمدهاي صورت گيرد. بخشي از اين بهبود به هدف قرار دادن مناطق قبيلهاي در پاكستان باز ميگردد تا از ميزان حملات انتحاري در افغانستان كاسته شود.
احتمال شكست در افغانستان
در ماه ژوئن، «دان مك نيل» فرمانده ناتو در افغانستان تخمين زد كه پيروزي در افغانستان نيازمند حدود 400هزار نيرو است. در حال حاضر، تعداد كل نيروهاي ائتلاف نزديك به 70هزار است كه ميتوان به اين ميزان 60هزار نيروي تازهكار و ناكارآزموده افغان را نيز افزود. جانشين مك نيل يعني ژنرال آمريكايي، ديويد مك كيرمان از كاخ سفيد، «هر چه سريعتر» خواستار 15هزار نيروي اضافي شده است اما به او قول تعدادي كمتر از اين ميزان آن هم تا بهار سال ديگر داده شده است. بعيد است كه نيروهاي بيشتر اعزام شود مگر اينكه ايالات متحده آغاز به خارج كردن نيروهاي خود از عراق كند. در همين حال، مك كيرمان به خبرنگاران هشدار داده كه وضعيت افغانستان «در عوض بهتر شدن رو به وخامت دارد.»
با توجه به اينكه وضعيت مالي جهاني غير قابل كنترل شده است، كشورها حتي كمتر از حد ميزان به نيروها كمك كرده و كمتر براي تهديدي كه دامن غرب را گرفته هزينه ميكنند. القاعده تاكنون از تكرار حادثهاي مشابه 11 سپتامبر ناكام مانده و تلاشهايش براي پنهان داشتن بن لادن به نظر موثر بوده است. با فروكش كردن حمايت عمومي از جنگ و با تلفات و هزينههايي كه به سطحي چشمگير رسيده است رهبران جهان و فرماندهان نظامي در حال حاضر به فكر راهحل و خروج هستند؛ راهحلي مثل تقسيم قدرت با شورشيان طالبان. كاي آيده نماينده ويژه سازمان ملل در افغانستان در ششم اكتبر چنين گفت:« اگر خواهان نتايج مناسب هستيد بايد با كساني كه با اين حوادث مرتبط هستند صحبت كنيد. رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا يك روز پيشتر فلسفه جديدي را طرح كرد و در كنفرانس خبري گفت كه تنها راه براي پيروزي در جنگ از طريق ابزارهاي سياسي است.»
به نظر ميرسد كه كرزاي در اين مسير حركت ميكند. هفته گذشته او از ملاعمر رهبر طالبان درخواست صلح كرده و پيشنهاد مذاكره داد. و در سپتامبر و طي ماه رمضان نيز نمايندگان دولت كرزاي با رهبران طالبان و با ميانجيگري ملك عبدالله پادشاه عربستان براي بحث و مذاكره در خصوص مشكلات افغانستان پشت يك ميز نشستند. هم دولت كرزاي و هم رهبر طالبان وقوع چنين مذاكرهاي را انكار كردند. اما «عبدالسلام ضعيف» يكي از شركت كنندگان - نماينده سابق امارت اسلامي طالبان افغانستان در پاكستان پيش از ساقط شدن در سال 2001- مذاكرات را براي تايم چنين توصيف كرد: «مشورتي درباره آينده افغانستان، ثبات، صلح و آنچه ما ميتوانيم براي اين كشور به ارمغان بياوريم.»
مذاكره با طالبان؛ استيصال يا استراتژي؟
مصالحه با مخالفان [اپوزيسيون] بخشي اجتنابناپذير براي پايان هرگونه جنگي است و هيچ رهبر و يا ارتشي هرگز نگفته است كه پيروزي كامل نظامي تنها راه براي ثبات در افغانستان است. اما مذاكره ناگهاني با رهبران طالبان به نظر بيشتر از سر استيصال مينمود تا استراتژي. مشكل هرگونه توافق بالقوه با طالبان در انگيزهها و مشوقهاست. هرج و مرج در افغانستان هميشه به نفع طالبان بوده است. افزون بر اين، «ضعيف» كه ديگر عضو رهبري طالبان نيست اما همچنان به فلسفه طالبان پايبند است، ميگويد كه طالبان براي قدرت نميجنگد بلكه براي ايدئولوژي مبارزه ميكند. وي ميگويد: «تا زماني كه آمريكاييها و ديگر نيروهاي خارجي كشور را ترك نكنند اين جنگ براي سهيم شدن در قدرت نخواهد بود بلكه جنگي از سر وظيفه خواهد بود؛ جهاد مقدس.»
ذبيحالله مجاهد سخنگوي طالبان يك گام فراتر رفته و با تلفن به تايم ميگويد كه: «هيچكس از امارت اسلامي افغانستان [نام افغانستان در دوره حاكميت طالبان از 2001 - 1996] آماده مذاكره با اين دولت نيست. شرايطي كه دولت و آمريكاييها پيشنهاد ميدهند اين است كه طالبان، قانون اساسي، حضور آمريكاييها و ساير نيروهاي خارجي در افغانستان را بپذيرد. شرايط ما هم عقبنشيني نيروهاي خارجي است و بدون آن ما آماده مذاكره نيستيم.» در حالي كه رابطه ميان طالبان و القاعده طي ساليان گذشته تضعيف شده است اما گروه بن لادن همچنان مهمترين حامي مالي طالبان است و بر همين اساس بر تصميمات طالبان اثر ميگذارد. نياز به ذكر نيست كه هرگونه مذاكرهاي غير ممكن است مگر اينكه طالبان تمام ارتباطاتش را با گروههاي تروريستي قطع نمايد. عبدالسلام ضعيف ميگويد اين يك سناريوي نامحتمل است: «من مطمئن نيستم كه طالبان به القاعده بگويد «كشور را ترك كنيد و از ما حمايت نكنيد» چراكه هيچكس ديگري وجود ندارد كه طالبان را حمايت مالي كند، از اينرو هيچ راهي نيست كه طالبان رابطه خود با حاميان اصلياش را قطع كند.»
نارضايتي در درون طالبان
حتي اگر ملاعمر رهبر طالبان و كرزاي بتوانند بر اختلافات خود فائق آيند و به توافق بر سر تقسيم قدرت دست يابند اما پرسش اساسي همچنان اين است: ميزان قدرتي كه ملاعمر بهدست ميآورد چقدر خواهد بود؟ در حالي كه وي بر افراد بسياري در ساختار فرماندهي پيشين طالبان نفوذ فراواني داشت- ملاعمر بهطور گستردهاي در پايگاههاي قبيلهاي و كوهستاني پاكستان پناهنده شده است- اما بخشي از آنچه اخيرا به طالبان افغانستان معروف شده است متشكل از ناراضيان و مطرودشدگان قبايل پشتون هستند كه از پايگاه قدرت سنتي خودشان رانده و عميقا از فساد و ناكارآمدي دولت در كابل ناراضي و به تنگ آمدهاند. تنها نكتهاي كه اين گروهها - كه برخي از آنها متشكل از جنايتكاران فرصتطلب، بازيگران مهم مواد مخدر و قاچاقچيان هستند - ميتوانند بر آن توافق كنند اين است كه آنها هم در زمره مخالفان دولت افغانستان هستند. هر مصالحه صحيحي بايد اين گروهها و رهبري طالبان را نيز دربر بگيرد و البته اين وظيفهاي تقريبا غير قابل تصور است. «جونا ناتان» تحليلگر امور افغانستان در گروه بينالمللي بحران ميگويد: «غرب يك سازمان نسبتا منسجمتر از طالبان در نظر دارد تا آنچه كه طالبان واقعا هست. غربيها تصور ميكنند كه تنها عنصر كنترل بر يك سازمان بزرگ وجود دارد. اين رويكرد بر اين است كه ملاعمر در يك سوي ميز مذاكره بنشيند در حالي كه كرزاي در سوي ديگر، و توافقنامه تقسيم قدرت را امضا كنند و ما ميتوانيم همهمان به خانه برويم. اين يك خيال است.» يك استراتژي مناسبتر همانا قطع ريشههاي اين نارضايتي از دولت مركزي است. طالبان از اين نارضايتي گسترده از فساد به نفع خود سود برده و عملا مقامهايي را در جهت كاربرد اهداف خود انتخاب كرده است. معدود افغانهايي هستند كه احساس ميكنند كه ابزارهاي كافي براي حل نارضايتيهايي مثل مشاجره بر سر زمين در اختيار دارند، از اينرو آنها احتمالا به نزد طالباني ميروند كه در خلأ دولت ظهور كرده است. ناتان ميگويد كه مصالحه واقعي بايد در بنيان و با افغانهايي انجام شود كه از دولت طرد شدهاند. اگر آنها تشويق شوند كه دولت در صدد برآوردهساختن نيازهاي آنهاست، آنها احتمالا كمتر به حمايت از طالبان ميپردازند. اين رويكرد براي افغانهاي ساكن مناطق شمالي غير پشتون كه با حاكميت طالبان طي جنگ داخلي ميجنگيدند بسيار مطلوبتر و قابل پذيرشتر است و حتي حاضرند به جاي تسليم به دولت تحت حاكميت طالبان با آنها بجنگند. طالبان امروزه و تقريبا در تمام استانهاي افغانستان به عمليات ميپردازد و در چندين استان قادر بوده كه سيستم موازي حكومتي برقرار نمايد اما طالبان حمايت اكثريت افغانها را با خود ندارد. بسياري از آنها همچنان خاطره طرد حاكميت طالبان را به ياد ميآورند و اگر به آنها فرصت داده شود همان سيستم 8-7 سال پيش را دوباره باز ميگردانند. جامعه بينالملل هفت سال و چندين ميليارد دلار را در تلاشي ناكام براي نابودي حاكميت طالبان بيهوده تلف كرده است؛ يك راهحل بسيار بهتر در برابر بازاحياي آنها، تصحيح خطاهاي گذشته و جامه عمل پوشاندن به تعهدات بينالمللي مبني بر دموكراسي و توسعه است.
منبع: تايم
پنجشنبه 25 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]