واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: يوسف در چاه تصاوير
تلويزيون- آزاده سهرابي:
سريال حضرت يوسف(ع) چند ماهي است كه جمعه شبها روي آنتن شبكه اول سيما ميرود.
سريالي به كارگرداني فرجالله سلحشور كه از آغاز صحبت اين بود كه قصد روايت يكي از قصص قرآني، يعني داستان يوسف پيامبر را دارد.از همان پخش قسمت نخست اما اين سريال تحتتأثير حواشي زيادي قرار گرفت و همه اينها در حالي بود كه به جهت تاريخي بودن روايت اين سريال و تبليغاتي كه برايش شده بود و همين طور به جهت آنكه همه ما كمابيش با داستان پر فراز و نشيب روايت زندگي يوسف پيامبر و قابليتهاي دراماتيكي آن آشنايي داريم، از همان آغاز تماشاگران، مشتاقانه به تماشايش نشستند، اما از سوي ديگر به دليل اينكه اين سريال به داستان زندگي يكي از پيامبران ميپردازد حساسيت برانگيز شد.
هر چند روايت داستان يوسف پيامبر يكي از قصص قرآني است كه به تفصيل در قرآن مجيد دربارهاش آمده و بيشتر فراز و فرودهاي زندگي وي گفته شده و حتي در آغاز سوره يوسف به تاكيد آمده كه اين داستان چه پندهايي در پي دارد اما در پي طرحريزي فيلمنامه و هنگام شاخ و برگ دادن به آن، نكاتي پيريزي شد كه مورد واكنش بسياري از صاحبنظران قرار گرفت؛ دقيقا همان نكتههاي تاريخي، اعتقادي كه در اين مجال قصد پرداختن به آن را نداريم.
اما در همان روزها فرجالله سلحشور درباره انتقادهاي مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما به سريال«يوسف پيامبر» گفت كه من نميدانم چرا همه دنبال ايرادهاي يوسف هستند و اين براي من سؤال است كه چرا خبرگزاريها در پي اشكالهاي مجموعه و يافتن افرادي هستند كه اشكالهاي بسيار دارند و از آنها سؤال خود را ميپرسند. آيا «يوسف پيامبر» محسناتي ندارد و مردم از آن استقبال نكردهاند؟
قصد ما پاسخ به همين سؤال است. آيا اين سريال محسناتي ندارد و مردم از آن استقبال نكردهاند؟
هرچند نميتوان در تك تك خانهها را زد و از مردم درباره اين سريال پرسيد و ميزان استقبالشان را دريافت اما تجربه نشان داده معمولا وقتي تب سريالي جامعه مخاطبان سيما را فرا ميگيرد نشانههاي آن خيلي زودتر از آمارهايي كه اين رسانه از ميزان تماشاگران برنامهها اعلام ميكند، بروز مييابد. با اين وجود آيا شما در مكالمات روزمره مردم چيزي درباره اين سريال ميشنويد؟ حتي سريال بزنگاه كه خيلي مورد طبع مخاطبان در ماه رمضان قرار نگرفت هم محل بحث بود؛ يعني به شيوه سنتي، اين سريال مخاطبان خود را داشت حتي مخاطبان ناراضي.
واقعيت اين است كه سريال حضرت يوسف به دلايل متعدد و اتفاقا نه آن دلايلي كه بسيار مورد بحث قرار گرفته، نتوانسته توري براي مخاطب پهن كند و حتي مخاطبان معمول سريالهاي تاريخي را درگير خود نكرده است. اما چرا؟ پاسخ همان جايي است كه كارگردان اين سريال مدام بايد بگويد كه جلوتر كه برويم سريال جذاب ميشود. در ساخت آثار تاريخي، در وهله نخست، يك اصل وجود دارد. اين اصل در پاسخ به اين سؤال رشد ميكند كه دليل بازگو كردن اين روايت از تاريخ(چه تاريخ انبيا و چه تاريخ قومي و...) در اين مقطع زماني چيست؟ در واقع اين انتخاب از كدام خودآگاهي سازندگان نسبت به جامعه، زمانه، رسانه و مناسبات مذهبي و انساني انسان معاصر ميآيد.
پاسخ به اين سؤال از آن رو مهم است كه برگ برنده سازندگان را رو ميكند، حتي پيش از شروع به پخش سريال، چون روي چيزي سرمايهگذاري كردهاند كه نبض جامعه را در دست دارد و بخشي از نياز آن را پاسخ ميدهد. در روايت زندگي حضرت يوسف(ع) بيش از هر چيز آن بخشي از درون مايه روايت كه تاكيد برپاكدامني است، ميتواند دردي از درد جامعه امروز و انسان امروز را بيان كند و به آن پاسخ دهد.
اما اين سريال درست نقطه كليدي روايت را وقتي بازگو ميكند كه رشته ارتباطي مخاطب با آن، به واسطه كش آمدن بخش مقدمه روايت، از دست رفته است؛ يعني وفاداري سازندگان به خط روايت تاريخي و توالي آنچنان ميشود كه هيچ اهم و فيالاهمي صورت نميگيرد. همين ميشود كه گويي براي سازندگان تم واحدي وجود ندارد يا حتي تم پر رنگتري، تا از آغاز بر آن متمركز شده و تمهاي فرعي در راستاي آن پر و بال بگيرند.
شايد اگر همان بخش جذابي كه سلحشور بر آن تاكيد ميكند از همين قسمتها آغاز ميشد و پس از يك مقدمه كوتاه و نه 15-10 قسمتي به همين ترغيب به پاكدامني و عفت پرداخته ميشد اين سريال در ارتباط با مخاطب شانس بيشتري داشت. اما همه داستان همين نيست. اگر به همين كيفيت ساخت و شيوه كند روايت كه اين سريال پيش گرفته ، ادامه پيدا كند، با هر چرخش روايي نيز اين سريال راه به جايي نميبرد. اگر تنها به يكي از قسمتهاي سريال كه دو هفته پيش پخش شد نگاه كنيم، كندي غيرقابل توجيه روايت كه تنها ميتواند از منطق پر كردن آنتن بيايد مشهود ميشود.
20 دقيقه از زمان سريال فقط به سفر زليخا براي دور شدن از يوسف اختصاص داشت كه بيهيچ ديالوگ يا تصوير جذاب يا حتي تصوير فضا ساز يا شخصيت سازي تنها دقايق را بيهوده ميگذراند، در حاليكه همين بخش ميتوانست در 3 يا 4 دقيقه خلاصه و محدود شود. اين سريال پر است از همين تصاوير زائد براي روايت. شيوهاي كه از همان آغاز پيريزي شد و هرچه جلوتر رفتيم دامنهاش گستردهتر شد و ما را به اين نتيجه ميرساند كه زمان واقعي اين سريال ميتوانست در چيزي كمتر از نيمي از آنچه روي آنتن رفته خلاصه شود تا هم ريتمي به اين سريال داده شود و هم ما را زودتر به اصل داستافن برساند.
اما شايد براي رسانه مقياس پولي كه براي ساخت يك اثر خرج ميكند و زماني كه بايد آن اثر آنتن را پر كند در ارجحيت باشد و منطق اين رسانه حكم كند كه مخاطب مجبور است راشهايي كه در يك تدوين درست دور ريخته ميشود را هم ببيند.به اينها اضافه كنيد بازيهاي اغراق آميز و فاصله دار بازيگران را كه در نهايت به عدمهمراهي مخاطب با قهرمان سريال ميانجامد و اينها در حالي است كه قهرمان بودن شخصيت اصلي سريال كه شخص يوسف است نه به واسطه رفتارش كه از آغاز به واسطه آنچه در اين سريال صرفا به زبان ديگران ميآيد و توجه آنها قهرمان شده در حاليكه تنها در يكي، دو قسمت نخست است كه اساسا عملي از اين شخصيت سر ميزند و او در موقعيتهايي قرار ميگيرد كه دست به عملي ميزند.
همه اينها باعث ميشود كه آنچه ما از شخصيت اصلي ميسازيم نه در اثر آنچه اتفاق ميافتد و عملي كه او انجام ميدهد باشد بلكه در پس ديالوگها و روايتها ساخته شود. در مجموع تا به اينجا در اين سريال حتي يك سكانس تاثيرگذار و ماندني در ذهن، حتي از مهمترين بخش روايت زندگي اين پيامبر كه رويارويي او با زليخاست، وجود ندارد تا در نهايت مخاطب به اين نتيجه برسد كه روايتي كه او در ذهن خود از داستان زندگي اين پيامبر داشته بسيار تاثير گذارتر است.
چهارشنبه 24 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]