واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: تاریخ - محمد تقی بهار در سال 1318 به اجبار قصیده ای در حمایت از رضاشاه سرود. در دیوان اشعار بهار درباره سروده شدن این قصیده از سوی بهار، چنین آمده است: " بهار پس از تحمل سال ها رنج، حبس و آوارگی، عاقبت در اواسل سال 1313 شمسی، به وساطت مرحوم محمدعلی فروغی، مورد عفو شاه واقع و به تهران احضار و برای امرار معاش به وزارت فرهنگ با سمت استادی دانشگاه مامور ولی همواره به حکم سابقه مورد سوءظن شدید و بغض شهربانی و دستگاه آگاهی مقتدر آن روز می بود. از این رهگذر روزگاری با ناراحتی و سختی آمیخته با بیم و تشویش می گذرانید؛ تا اینکه مجله " ایران امروز " به منظور تبیلغات بر له دولت از طرف اداره تبلیغات شروع به انتشار کرد. در این هنگام عده ای از دوستان و علاقه مندان بهار به وی توصیه کردند بلکه مصراً خواستند که برای تعدیل روش ماضی و تغییر احساسات قدیم و اصلاح وضع ناهنجار خود قصیده ای در توصیف اوضاع روز و اصلاحات و ترقیاتی که نصیب کشور شده بود، بسراید و برای انتشار در اختیار اداره تبلیغات و مجله جدیدالتاسیس " ایران امروز " بگذارد. بهار به ناچار صلاح اندیشی دوستان و تمایل دولت را که به طور غیرمستقیم ایراد شده بود پذیرفت و در سال 1318 خورشیدی به سرودن چکامه غرای زیر پرداخت. این قصیده در همان ایام با آب و تاب فراوان انتشار یافت و موجب گردید که نظر اولیای امور نسبت به استاد بهار تا اندازه ای تعدیل گردد و چندگاهی با آسودگی خیال به تحریر و تصنیف و تدریس که غایت آمال و آرزوی وی بود بپردازد. " ابیاتی از این قصیده پرحرف و حدیث بهار، که به مقایسه دوره حکومت رضاشاه با دوران قاجاریه می پردازد و بهار در این مقایسه حکم به اصلاح و بهبودی امور در زمان رضاشاه می دهد و سرانجام نیز به مدح رضاشاه می پردازد، چنین است: این فرصت و فراغت و این نعمت و رفاهمولود کوشش ملِک مُلک پرور استایمن غنوده ایم به عصری که بر و بحرآن یک پر از مسلسل و این یک پر اژدر استگشته سپهر خصم توانا و ناتوان دور زمان عدوی فقیر و توانگر استگر بی خطر شبی به سر آری دلیل آنشب زنده داری سر و سالار کشور استعمرش دراز باد که در روزگار او هر روز، کار ما ز دگر روز بهتر استیک روز از درآمد ما بُد هزینه بیشامروز از هزینه درآمد فزون تر استیک روزمان خزینه تهی بود از اعتبارامروزمان خزینه پر از شوشه زر استیک روز طرز کار به میل رجال بود امروز طرز کار ز قانون مفسر استیک روز بود اداره کشور به دست غیر امروز کار در کف ابنای کشور استیک روز بود داوری کنسولان رواامروز داوری به کف دادگستر استیک روز بود کار سیاست به دست خلقامروز کار خلق به آیین دیگر استیک روز بود هر کس و ناکس وزیرسازامروز کار و پیشه هر کس مقرر استیک روز کار تعبیه کردند بهر شخصامروز هر کسی کند آن کش فراخور استیک روز بود کار تجارت به میل غیرامروز در معاش خود ایران مخیر استیک روز بود در همه ابواب هرج و مرجامروز این دو لفظ به درج کتب در استصاحبقران شرق رضاشاه پهلویشاهنشهی که سایه خلاق اکبر استدر عهد دیگران همه اغراق بود شعردر عهد شه، زبان حقیقت سخنور استگر صد کتاب ساخته اید به مدح شاهگر بنگرید، گفته ز ناگفته کمتر است /62
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 730]