تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از ق...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813119542




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عملیات ازاد سازی خرمشهر


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: در زمان سلطنت محمدشاه قاجار در محل تلاقي دو رودخانه اروند و کارون- انتهاي جنوب غربي استان خوزستان فعلي- شهري پا به عرصه وجود گذاشت که محمره ناميده شد.

اين شهر بندري، در طول تاريخ کوتاه خود بارها به اشغال در آمد.

پس از جنگ جهاني دوم، همواره بين ايران و عراق بر سر خرمشهر و به ويژه اروند رود درگيري سياسي وجود داشت، اين شهر کوچک مرزي 6500 کيلومتر مربع مساحت دارد. خرمشهر از شمال به اهواز، از شرق به بندر ماهشهر، از جنوب به آبادان و از غرب به مرز ايران و عراق محدود است و در زمان وقوع انقلاب اسلامي در سال 1357 ه.ش حدود 220 هزار نفر جمعيت داشته است.

صدام حسين رييس جمهور عراق، از همان ماه هاي ابتدايي تولد جمهوري اسلامي ايران دست به تحرکاتي عليه ايران زد و در حقيقت جنگ اعلان شده اي را آغاز کرد. او با توسل به افراد خود فروخته ضد انقلاب بمب گذاري و کشتار مردم بي دفاع خوزستان را در پيش گرفت. از مهر 1358 ه. ش تا شهر يور 1359 ه.ش که جنگ رسماً آغاز شد، بيش از 20بار مردم بي دفاع خرمشهر، طعم تلخ بمب گذاري و کشتار بي رحمانه را چشيدند.

غروب روز 31 شهريور، از شدت گلوله هايي که بر سر خرمشهر مي ريخت کاسته شده بود. گويي دشمن نفسي تازه مي کرد تا دوباره کشتار مردم را از سر بگيرد. تا آن ساعت ده ها تن از مردم بي د فاع کشته و صدها نفر مجروح شده بودند. بيمارستان ها مملو از مجروحين بود.

برخي از مردم، هر آنچه از ملزومات زندگي مي توانستند، بر مي داشتند و حتي با پاي پياده به سوي اهواز و ديگر شهرهاي مجاور روانه مي شدند.

محمد جهان آرا، فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر دستور داده بود تا همه پاسداران شهر در مقر سپاه جمع شوند. آنها در سالن غذاخوري مقر سپاه دور هم جمع شدند. جهان آرا لب به سخن گشود:

- بچه ها، تمام تعليماتي که ديده ايم براي چنين روزي بوده است.

پس از اين سخنان نيروهاي داوطلب روانه مرز شدند.

دو تيپ 26 و 6 زرهي عراق از سوي شلمچه به سوي جاده خرمشهر- اهواز در حرکت بود. پاسگاه ها شلمچه، حدود و خين زير آتش بود. مهمات و اسلحه مدافعين شهر اندک بود. در سومين روز تهاجم عراقي ها پس از سقوط دژ مرکزي، از دو محور جاده شلمچه به پل نو و نهر عرايض، به سوي خرمشهر حرکت کردند تا جاده خرمشهر اهواز را اشغال کنند.

صبح چهارمين روز، تانک ها با آرايش هلالي شروع به پيشروي کردند، ايراني ها به موشک انداز آر، پي، جي هفت به جان تانک ها افتادند. در روزهاي پنجم، ششم و هفتم *****، دشمن موفقيت ها دندان گيري به دست نياورد. به همين خاطر فرمانده هان تيپ 33 عراق در هشتم مهر، قبل از طلوع آفتاب جلسه اي تشکيل دادند. در اين جلسه، بندر خرمشهر به عنوان محل پيشروي تعيين شد.

با طلوع خورشيد نبرد نابرابري در بندر آغاز شد. شصت کماندوي عراقي به داخل بندر نفوذ کردند. نيروهاي مدافع با اين که هشت نفرشان شهيد شده بود، دشمن را به عقب راندند. روز دهم مهر جنگ تن و تانک در دروازه هاي ورودي خرمشهر در گرفت.

در اين روز بچه هاي آغازجاري در محور بندر مقاومت کردند. مدافعين شهر، آن روز 9 تانک، 3 خودروي حامل توپ 106 را منهدم کردند يا به غنيمت گرفتند. پس از اين مقاومت بود که نيروها به عقب بازگشتند تا دمي بياسايند. آسايشگاه آنان مدرسه «دريا بدرسايي» بود. شام خوردند و در حياط، مدرسه دراز کشيدند. تا اين که آرام آرام خواب شان برد. ساعت حدود ده شب بود که کسي وارد مدرسه شد. محمد نوراني را صدا زد و گفت:

- در بندر هيچ کس نيست. خودت را برسان آنجا.

نوراني دلش نيامد بچه ها را بيدار کند. بيرون رفت تا شايد کسان ديگري را براي مقاومت در بندر بيابد. ناگهان صداي انفجار مهيبي به گوش رسيد. ستون پنجم گزارش مدرسه را به دشمن داده بود. گلوله توپي وسط بچه هاي خسته اي که به خواب رفته بودند، فرود آمد. چهار نفر در دم شهيد شدند و عده ديگري مجروح و بيهوش و بعضي با موج انفجار به اطراف پرت شدند.

عراقي ها تا 19 مهر همچنان در دروازه هاي شهر و حوالي آن متوقف شدند. 23 مهر ماه براي خرمشهر روز سرنوشت سازي بود.خبرهايي که از پيشروي دشمن مي رسيد، نشان از قريب الوقوع بودن سقوط شهر مي داد. از مقاومت مدافعين بندر و پليس راه کاسته شد و پادگان دژ به طور کامل سقوط کرد.

نيروهاي دشمن با پيشروي در عمق شهر و در خيابان فردوسي به مسجد جامع نزديک شدند. در روز 29 مهر، عراقي ها طرحي را به اجرا درآوردند تا تصرف پلي که خرمشهر را به آبادان متصل مي کرد، شهر را به جنگ در آورند.

در اولين دقايق بامداد 2 آبان ماه طرح هجوم نهايي به اجرا درآمد. سي تا چهل نفر از مدافعين شهر در مقابل انبوه سربازان عراقي مقاومت مي کردند. لحظه به لحظه از تعدادشان کاسته مي شد. جهان آرا تعدادي را که در نقطه ديگر جنگيده و براي استراحت به مقر برگشته بودند، به خيابان فرا خواند. او با بي سيم به آنها گفت:

- بچه ها بياييد که شهر دارد سقوط مي کند.

اما تعداد نيروهاي مهاجم بيش از آن بود که توان مقاومت داشته باشند. 25 سرباز و افسر پادگان دژ تا پاي جان در اين خيابان ايستادگي کردند اما تمام آنها به شهادت رسيدند يا به اسارت درآمدند.

دشمن با به کارگيري 5 گردان خود را به ساختمان فرمانداري رساند و بر پل خرمشهر مسلط شد. اوايل شب، ساختمان فرمانداري به محاصره نيروهاي ايراني در آمد. اواخر شب، عراقي ها يورش سنگيني را دوباره آغاز کردند و ساختمان فرمانداري را بازپس گرفتند.

حالا دشمن قصد تصرف آخرين نقطه اميد شهر را داشت. آنها خود را به مسجد جامع نزديک کردند. روز سوم آبان دشمن به نزديکي هاي مسجد جامع رسيد. شهر در آستانه سقوط کامل بود فرماندهان ارتشي دستور عقب نشيني دادند.

بچه هاي خرمشهري حاضر به تخليه شهر نبودند. پل در تسلط کامل عراقي ها بود. بچه هاي خرمشهري در خيابان 45 متري که به فلکه فرمانداري مي رسيد، سنگر گرفته بودند و آخرين گلوله هاي خود را شليک مي کردند.

شب مقاومت ها فروکش کرد و دشمن بر شهر مسلط شد. چند نفر که باقي مانده بودند به گشت و گذار در شهر پرداختند تا کسي در شهر به جا نماند. آنها براي آخرين بار سراغ مسجد جامع رفتند. در و ديوار آن را بوسيدند و با مسجد وداع کردند. تنها راه خروج از شهر، راه باريکي از زير پل بود. يکي از بچه هاي خرمشهري با تيربار مواضع دشمن را هدف قرارداد تا شايد از حجم آتش آنها بکاهد و بقيه از زير پل عبور بگذرند و شهر را ترک کنند. او آنقدر مقاومت کرد تا همه از زير پل عبور کردند و دست آخر خود به شهادت رسيد. ساعت ده صبح چهارم آبان ماه شهر سقوط کرد. در آن سوي کارون، بغض يکي از بچه ها ترکيد و بر لب رودخانه ايستاد و رو به شهرش فرياد کشيد:

- خرمشهر صداي مرا مي شنوي؟ خرمشهر، به بعثي ها بگو ما برمي گرديم! آزادت خواهيم کرد. ترس از هجوم چتر بازارها، دشمن را واداشت تا خودروهاي اسقاطي را به حال ايستاده درآورد و در نقاط بسياري تيرآهن نصب کنند تا مانع از فرود چتر بازها شود.

در آن ساعتي که «ارتشبد صدام حسين!» مست و ديوانه فرماندهان ارتش از هم گسيخته اش را در صبح روز سوم خرداد سا ل1361- درست 575 روز پس از تصرف خرمشهر- زير شلاق ناسزا و فحش گرفته بود، صداي بي سيم در قرارگاه کربلا برخاست جواني بود با لهجه اصفهاني که علي صياد شيرازي را کار داشت. او با کد و رمز به فرماندهي قرارگاه کربلا گفت که مي تواند با نيروهايش که 70نفر بيشتر نبودند خط عراق را ب***د و وارد خرمشهر شود. اين جوان، حسين خرازي فرمانده 25 ساله تيپ 14 امام حسين(ع) بود. گرما در راه بود. به همين خاطر، فرماندهان يگان هاي سپاه و ارتش، شبانه روز به طراحي حمله پرداختند تا هر چه زودتر عمليات آغاز شود. در پايان دو هفته، قرارگاه کربلا اهداف عمليات را چنين اعلام کرد:

اهداف:

1- انهدام نيروهاي دشمن حداقل با استعداد بيش از 2 لشگر

2- آزادسازي خرمشهر و هويزه و پادگان حميد

3-آزدسازي حدود 6000 کيلومتر مربع از سرزمين هاي اسلامي با بيرون راندن نيروهاي دشمن.

پس از جلسه هاي مختلف و بحث و بررسي و تبادل نظر بين فرماندهان سپاه و ارتش عبور از رودخانه کارون بهترين شيوه غافلگيري انتخاب شد. پس از کامل شدن طراحي عمليات، سه قرارگاه قدس، فتح و نصر تشکيل شدند و قرارگاه مرکزي کربلا فرماندهي کل عمليات را به عهده گرفت.

تصوير کلي طرح عمليات چنين شد، از جبهه راست قرارگاه قدس، جبهه مياني قرارگاه فتح و در جبهه چپ قرارگاه نصر بايد به دشمن حمله مي کردند.

پس از بحث هاي فراوان، قرار شد عبور از رودخانه کارون و ايجاد جبهه گسترده و حمله وسيع به عنوان طرح عمليات به يگان هاي مختلف اعلام شود.

24 ساعت قبل از عمليات، در هشتم ارديبهشت، مسوول اطلاعات قرارگاه کربلا در جلسه اي آخرين وضعيت دشمن را چنين بر شمرد:

در طول دو هفته، دو تيپ زرهي و يک تيپ پياده از پايين آب گرفتگي در طول 2هفته، دو تيپ زرهي و يک تيپ پياده از پايين آب گرفتگي تا شمال خرمشهر آرايش گرفته است.

فرماندهان تصميم گرفتند که ظرف 48 ساعت بر روي رودخانه کارون پل احداث کنند و عمليات آغاز شود. اگر دشمن تحرکات خود را شدت مي بخشيد و تجمع نيروهاي خود را گسترش مي داد، قطعاً عمليات با شکست رو به رو مي شد.

در همين ايام مردم فلسطين مورد يورش رژيم صهيونيستي قرار گرفته بودند. به همين خاطر، فرماندهي قرارگاه کربلا نام «الي بيت المقدس» را براي عمليات برگزيد.

به سبب هم زماني عمليات با ميلاد حضرت اميرالمومنان(ع) رمز عمليات « علي بن ابيطالب(ع» در نظر گرفته شد.

نهم ارديبهشت 1361، 30دقيقه پس از ساعت 24 ناگهان صداي فرماندهي قرارگاه کربلا در بي سيم تمام يگان ها طنين انداخت:

«بسم الله الرحمن الرحيم، اذا جاء نصرالله و الفتح و رايت ناس... از قرار گاه مرکزي به کليه يگان ها... يا علي بن ابي طالب، يا علي بن ...»

يگان هاي عملياتي با شنيدن صداي محسن رضايي و سرهنگ علي صياد شيرازي به سوي اهداف تعيين شده يورش بردند.

روز اول که به پايان رسيد نيروهاي ايراني، زميني به مساحت 800 کيلومتر مربع را در غرب رودخانه کارون به تصرف درآورده بودند. همين ماجرا کافي بود تا تعادل دشمن را بر هم زند.

قبل از عمليات، عراقي ها از يورش رزمندگان خبر داشتند اما پيش بيني نمي کردند که آن ها بتوانند از رودخانه عبور کنند، بلکه مي پنداشتند از محور شمالي مورد حمله قرار بگيرند.

تا روز 16 ارديبهشت که 5 روز از عمليات مي گذشت، نيروهاي ايراني به ترميم رخنه ها و ايجاد جبهه اي واحد در مقابل عراق پرداختند. حسين باقري (افشردي) فرمانده قرارگاه نصر بعدها در مصاحبه اي درباره مرحله اول عمليات گفت:

برادران رزمنده ما توانستند آن شب (شب اول) در دل تاريکي با شناسايي هاي دقيق که قبلاً انجام داده بودند، حتي از جاده آسفالت اهواز- خرمشهر هم رد بشوند.

ساعت 30/11 دقيقه شب 16 ارديبهشت، مرحله دوم عمليات آغاز شد نيروهاي قرارگاه فتح (جبهه مياني) با يک خيزجانانه خود را به دژمرزي رساندند.

در اين مرحله رزمندگان ايراني به مرز بين المللي رسيدند و محاصره خرمشهر را شدت بخشيدند تا جايي که دشمن شروع به تخليه تدريجي نيروها يش کرد.

از سوي ديگر دشمن از هويزه، پادگان حميد و حومه اهواز عقب نشستند و جاده اهواز- خرمشهر آزاد شد.

با اين که نيروهاي ايراني 9 روز بي امان جنگيده بودند، مرحله بعدي در ساعت 10 شب نوزدهم ارديبهشت آغاز شد.

مرحله سوم عمليات با هدف آزادسازي خرمشهر توسط نيروهاي دو قرارگاه نصر و فتح آغاز شد.

مرحله سوم عمليات با هدف آزادسازي خرمشهر توسط نيروهاي دو قرارگاه نصر و فتح آغاز شد.

روز 20 ارديبهشت نيروهاي ايران کاري از پيش نبردند و تنها در 3 کيلومتري خرمشهر مستقر شدند.

علي صياد شيرازي و محسن رضايي دقايقي را در اتاق جنگ قرارگاه کربلا تنها شدند. صياد گفت: اگر خرمشهر را محاصره کنيم، در گام بعدي، پس از آنکه گردان ها به بازسازي خود پرداختند، مي توانيم آن را تصرف کنيم.

محسن رضايي حرف او را تاييد کرد. اما چگونه بايد شهر محاصره مي شد؟ تنها راه محلي بود بين شلمچه و خرمشهر که دشمن تمام توانش را به کار گرفته بود تا از آنجا با نيروهاي ايراني مقابله کند.

شامگاه يکشنبه اول خرداد 1361 با رمز يا محمد بن عبدالله (ص) مرحله چهارم عمليات آغاز شد يگان هاي قرارگاه فتح پس از درگيري با دشمن و پيشروي موفق شدند خود را به پليس راه خرمشهر برسانند. نيروهاي قرارگاه فجر نيز پل نو را تصرف و به سوي اروند پيشروي کردند. نيروهاي قرارگاه نصر نيز در امتداد مرز، ضمن پيشروي و پاکسازي منطقه به سوي جنوب به حرکت در آمدند.

حالا خرمشهر به محاصره درآمده بود. با طلوع خورشيد روز دوم خرداد حلقه محاصره تنگ تر شد.

بعد حسين خرازي از پشت بي سيم به قرارگاه اعلام کرد که ما در حال پيشروي هستيم و تعداد عراقي هايي که به نشانه تسليم دست روي سرگذاشته اند، بي شمار است.

هليکوپتر هوا نيروز ارتش برخاست تا گزارش کاملي از وضعيت شهر به فرماندهي قرارگاه اعلام کند. خلبان فرياد مي زد:

تا چشم کار مي کند توي خيابان ها و کوچه هاي خرمشهر، عراقي ها صف بسته اند و دست ها بر سر منتظر اسارت اند!

ساعتي از ظهر نگذشته، موعد پيروزي فرا رسيد. 575 روز بود که خرمشهر در چنگال دشمن اسير بود. حالا وقت آزادي بود. نيروهاي ايراني ساعت 13 وارد شهر شدند.

ساعت 14 خبر آزادي خرمشهر مردم سراسر ايران را به خيابان ها کشاند.

اما در خرمشهر رزمندگان خود را به مسجد جامع رساندند تا نمازشکر بر جاي بياورند.

در گوشه اي بهروز مرادي (خرمشهر سبزه رويي که در آن 34 روز مقاومت در کنار يارانش از شهر دفاع کرده بود، بر روي تابلويي نوشت:

خرمشهر جمعيت 36 ميليون نفر.

تا شامگاه روز سوم خرداد، شهر پاکسازي شد. مردم ايران آن روز ساعت ها در خيابان ها و کوچه ها به شادي و سرور پرداختند. بودند کساني که اشک شوق مي ريختند و بازگشت اين پاره تن وطن را به يکديگر تبريک مي گفتند.

در کنار اين همه شادي و سرور، پيام امام (ره) خسته نباشيد دلچسبي بود به همه آنهايي که 23 روز مردانه جنگيده بودند تا خرمشهر را آزاد کنند.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن