واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: تفاوت در شخصیت ها و تلقی هر شخصیت نسبت به خود ( قسمت دوم )
در قسمت قبل به تعریف شخصیت و كیفیت تشكیل و تكوین شخصیت پرداختیم اینك در ادامه می خوانیم...
فرهنگ و شخصیت :
فرهنگ به میزان متغیری در تشكیل شخصیت افراد اثر می گذارد و واكنش افراد نیز در مقابل فرهنگ جامعه متفاوت است . می توان گفت فرهنگ هر جامعه حدود پرورش شخصیت را تا اندازه ای معین می كند و هر فرهنگی نوعی شخصیت پرورش می دهد كه با نوع شخصیت متعلق به فرهنگ های دیگر متفاوت است.
مارگارت مید ، مردم شناس ، گفته است : فرهنگ هر جامعه خوی و اخلاق افراد متعلق به آن فرهنگ را قالب ریزی می كند . منظور این است كه بیشتر افكار ، رفتار و عادات اجتماعی و خانوادگی ( فرهنگ معنوی جامعه ) انسان نشأت یافته از محیط فرهنگی اوست . بنابراین شخصیت هر فرد در جامعه تحت تأثیر پدیده های فرهنگی قرار می گیرد و این تأثیرها در عاطفه ، رفتار ، كردار و گفتار او ظاهر می شود .
ارزش های معنوی هر جامعه مانند عقاید و مناسك مذهبی ، هنر ، ادبیات ، موسیقی ، آداب و رسوم ، عادات اجتماعی و طرز زندگی اقتصادی است كه شخصیت او را پرورش می دهد و قوام می بخشد . به ویژه عادات اجتماعی به گونه های مختلف مذهبی ، ملی و خانوادگی شخصیت فرد را پی ریزی می كند . چنان كه گفته می شود : انسانها بنی عادت – به جای بنی آدم – هستند . از نظر روان شناسی اجتماعی شخصیت انسان بر اثر جریان فرهنگ پذیری به وجود می آید و تكوین پیدا می كند و مفهوم شخصیت دست كم تا حدی نماینده ی جذب مواد و عناصر فرهنگ موجود در محیط اجتماعی است . بعضی افراد پیشنهاد كرده اند كه به جای عنوانهای " فرهنگ در شخصیت" و "با شخصیت" كلمه ی مركب " شخصیت – فرهنگ" به كار برده شود تا تفكیك ناپذیری این دو مفهوم تصریح شود . بنابراین بستگی متقابل میان فرهنگ و شخصیت مسلم است .
عوامل تفاوت در شخصیت ها
فرهنگ در تشكیل شخصیت های افراد آن عامل بسیار مهمی شمرده می شود . در عین حال در یك جامعه كه دارای نوعی فرهنگ است ، افراد آن ، شخصیت های مختلفی از نظر تیپ و سنخ دارند . بنابراین در مقابل عامل فرهنگ جامعه ، عامل های دیگری نیز وجود دارند كه ایجاد كننده ی تفاوت در شخصیت هستند . مهم ترین این عامل ها عبارتند از :
1-اختلاف طبقاتی : چنان كه در جامعه شناسی بیان شده ، هر جامعه ای به طور كلی به دو گروه اجتماعی وسیع و به قول جامعه شناسان دو طبقه ی مقابل هم تقسیم می شود كه افراد هر یك از آنها در غالب ویژگی های مادی و معنوی زندگی با یكدیگر اختلاف دارند ، حتی در پدیده های فرهنگ معنوی با هم متفاوت هستند. به همین تقابل ها اختلاف طبقاتی گفته می شود . این اختلاف در زندگی طبقاتی ، یكی از عامل های عمده ی ایجاد كننده ی اختلاف در شخصیت هاست.
2-شغل و حرفه: شغل ها و حرفه ها در جامعه مختلف هستند : بعضی شغل ها مانند قضاوت ، معلمی ، استادی ، رهبری اخلاقی و مذهبی و مانند آنها باارزشند ؛ از این رو شخصیت صاحبان آنها در نظر افراد جامعه والا و محترم هستند . بعضی حرفه ها نیز مانند پزشكی ، شاعری و هنرها در جامعه موجب می شوند كه صاحبانشان دارای رفتار و كردار و منش و تیپ آگاه و فرهیخته باشند. اما بعضی شغل ها كه در بعضی جوامع – به غلط – پست تلقی شده اند، در شخصیت صاحبان خود تأثیر منفی می گذارند و در نتیجه خود به خود موجب می شوند كه چنان شخصیت هایی دارای عاطفه و رفتار و گفتار خاصی باشند.
3-خرده فرهنگ ها : واژه ی علمی فرهنگ ، به معنای همه ی دست آوردهای انسان در زندگی اجتماعی است – اعم از فرهنگ مادی ( دست ساخت های مادی انسان مانند مصنوعات و مخترعات و ماشین آلات و ابزارهای مختلف زندگی ) و فرهنگ معنوی ( افكار و عقاید ، علوم و هنرها ، ادبیات و اخلاق و آداب و رسوم اجتماعی و .... ).
فرهنگ معنوی یك جامعه بر دو گونه است : یكی فرهنگ عام و شامل ، كه همه ی اقشار جامعه آن را پیروی می كنند ؛ مانند اخلاق عمومی و آداب كلی ملی ، و دیگری فرهنگ های خاص گروه های خاص كه فرهنگ های معنوی ویژه ای دارند . این فرهنگ های ویژه ی اقلیت ها و تیپ ها و گروه های اجتماعی "خرده فرهنگ" نامیده می شوند. مانند فرهنگ عرف زنان ، معلمان ، ارتشیان ، كشاورزان ، طایفه ی كردان ، بلوچان و ارامنه ، شاعران ، عارفان ، بازاریان و ...
این خرده فرهنگ ها در متن یك جامعه از عوامل ایجاد كننده ی تفاوت در شخصیت ها هستند ؛ از این رو تیپ شخصیت معلم با تیپ شخصیت پرستار مختلف است ؛ شخصیت فرد پیرو فلان مذهب با تیپ شخصیت رییس پلیس اختلاف دارد.
این اختلاف شخصیت های افراد یك جامعه ، سبب بروز رفتارها و كردارها و عاطفه ی متفاوت و گوناگون در جامعه می شود . این اختلافات امر اختیاری نیست بلكه خاصیت زندگی اجتماعی است كه در تحول و تكامل جامعه تأثیر دیالكتیكی دارند. البته وجود قانون ها و مقررات كلی در جامعه جلوی بروز و تشدید آن اختلافات را می گیرد و میان همه تعادل و هماهنگی برقرار می كند .
چنان كه ملاحظه می شود ، همه ی عوامل اختلاف ها در منش و شخصیت افراد در جامعه ، به اختلاف فرهنگ ها برمی گردد. اگر چه شرایط محیط جغرافیایی و نوع معیشت نیز مؤثر است . از این رو در این باره صاحبنظران گفته اند: شخصیت فرد كه در چهارچوب فرهنگ پرورش می یابد ، رفتاری در خود آن فرهنگ از خود ظاهر می كند .
تلقی هر فرد نسبت به شخصیت خود
انسان در زندگی اجتماعی از گذشتگان خود دو نوع میراث می برد : نخست میراث های طبیعی و زیستی كه شامل غرایز و استعدادهای فطری است مانند هوش و ذكاوت ؛ دوم میراث های اجتماعی كه شامل دستاوردهای مادی و غیر مادی انسانها در زندگی اجتماعی است كه جنبه ی زیستی و طبیعی ندارند بلكه در طول زندگی اجتماعی به وسیله ی خود انسانها به وجود آمده و نهاده شده اند . این میراث های اجتماعی ، فرهنگ جامعه خوانده می شود كه مهمترین عوامل سازنده ی شخصیت است.
انسان تا حدودی "خود" بدون كمك و آموزش دیگری قادر است میراث های طبیعی خود را بشناسد و شخصیت خود را از آن جهت ادراك كند . به عبارت دیگر شناخت و كسب میراث های طبیعی نیازی به تحصیل و آموزش ندارد. زیرا از راه توارث از نسل های سلف ( گذشته ) به نسل های خلف ( آینده ) می رسد ولی میراث های اجتماعی یا فرهنگ جامعه ، چون طبیعی و فطری نیستند باید افراد انسانی در جامعه ، آنها را از دیگران ( خانواده ، دوستان ، مراكز تعلیم و تربیت ، گروه های اجتماعی و ..... ) در جریان فرهنگ پذیری بیاموزند و خود را با آنها منطبق سازند .
چون مهم ترین عامل سازنده و تشكیل دهنده ی شخصیت انسان میراث اجتماعی و فرهنگ جامعه است ؛ و فرهنگ هم روابط متقابل اجتماعی افراد را تشكیل می دهد ؛ از این رو شناخت و ادراك آن نیز كار گروه اجتماعی است . بنابراین ، شخص نمی تواند تنها ارزش شخصیت خود را بشناسد – یعنی تلقی هر شخص از شخصیت خود از دیدگاه دیگران میسر و امكان پذیر است ؛ انسان تنها نمی تواند شخصیت خود را ارزیابی كند ؛ او قادر نیست آیینه ی نمایان گر خود باشد . از این جهت است كه صاحبنظران علوم اجتماعی گفته اند : بدیهی است كه طرز تلقی شخص نسبت به شخصیت خود ، از لحاظ جسمی و روانی و اجتماعی به وسیله ی طرز تلقی سایر افراد تعیین می شود ؛ از این لحاظ انسان به كالا شباهت دارد . از آن جا كه انسان هنگام تولد آیینه ای با خود ندارد ، پس نخست در وجود دیگران است كه خود را می بیند و می شناسد . انسان تنها پس از آن كه خود را با دیگران مقایسه می كند ، به هویت اجتماعی – یعنی شخصیت خود – به عنوان انسان پی می برد . فرد بر اثر نفوذ سایر افراد، از وجود خود آگاه می شود و رفتار و كردار و عاطفه ی خود را در جامعه در رابطه ی متقابل با دیگران تنظیم می كند و ارائه می دهد .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]