واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: چکیده
اينكه گفته شود اجرای هر آموزشي به نفع سازمان است، به نوعي نشانگر ضعف ارزيابي قلمداد میگردد. برنامهها
و فعاليتهاي آموزشي سازمان نه تنها می بایست بطور مستمر ارزیابی شوند و ميزان اثربخشي آنها تعيين گردد بلکه اين مهم بايد برمبناي رويكردها و روشهاي علمي انجام پذیرد. در اين مقاله سعی بر آن است که ضمن تحلیل دانش مرتبط با فرایند ارزیابی برنامههاي آموزشي، به این سوال پاسخ داده شود که جهت انجام یک ارزیابی مناسب و اثر بخش چه باید کرد؟
مقدمه
از جمله موارد مهمی كه در تدوین و اجرای برنامههاي آموزشي معمولاَ به آن کمتوجهیگردیده و یا به فراموشی سپرده
می شود، ارزشيابي است. در بيشتر اوقات سازمانها همان كاري را انجام ميدهند كه بارها تجربه كرده و حتي وقتي برنامه جديدي طراحي می نمایند به همان راهبردهایی تكيه ميكنند كه به کرار قبلاً مورد استفاده قرار دادهاند.
علی رغم اينكه ايجاد و چراي يك سيستم ارزشيابي جامع از ضروريترين بخشهاي يك برنامه محسوب میگردد ولي اكثر سازمانها به دلایل عدیده از كاربرد منسجم و موثر ارزيابي سرباز زده و به همين دليل در بهبود عملکرد برنامه دچار مشكل
می شوند ونميدانند كه آيا اقداماتی كه انجام داده اند موفق بوده يا خير؟
تجربه نشان داده است كه موثرترين روشي كه ميتوان كارايي برنامههای آموزشی را از آن طريق بهبود بخشید، ارزيابي است. چرا كه فرايندي است نظام يافته و اصولي که با جمعآوري اطلاعات در مورد کلیت برنامه و عملکرد آن ميتواند هدايت، تصميمگيري و كارايي اجزاي مختلف آموزش را مورد تحليل قرار دهد.
دامنه این فرايند گسترده و قابل انعطاف ميباشد.گاهي ممكن است به شيوهاي ساده و طي يك سلسله بررسيهاي غير رسمي صورت گيرد و گاه طي فرايندي پيچيده، از طريق بهرهگيري از تئوریهای طراحي شده و با بكارگيري ابزارهاي استاندارد شده
به اجرا در آيد.اما آنچه که باید به آن توجه داشت آن است که عموماً كاربردي كردن تئوريهاي ارزيابي دشوار بوده
و بكارگيري آنها به شیوه نامناسب نه تنها مشكلي را حل نخواهد كرد، حتی ممكن است بر مشكلات موجود نيز بيفزايد.
عليرغم وجود چنين مسائلي، نبايد از توجه به ارزيابي و اجراي موثر آن شانه خالي کرد. زيرا اولاً بعمل درآوردن تئوري، در عين دشواري، ناممكن نيست و ثانياً تجاربي كه حاصل ميشود حتي در صورت نامناسب بودن ، متضمن نكاتي است كه موجب بهبود روشها و متدهاي آموزشي ميشود و همواره ميتواند بازخوردهاي مناسبي را براي بهبود برنامه و تحقق منافع سازمان بوجود آورد.
ارزشیابی به چه معناست ؟
من ارزیابی را بخشی از چشم انداز خردورزانهای كه در آن مفاهیم، فنون و یافتهها برای ایجاد انگیزه پیشرفت و بالندگی برنامه
به كار گرفته میشوند، تعریف می نمایم. از این منظر ارزشیابی میبایست جهتگیری صریح ارزشی داشته و طراحی آن با هدف کمک به ارتقای علمی سازمان و بهبود برنامهها از طریق خود ارزیابی و اندیشیدن صورت پذیرد.
بر این اساس ارزشیابی مبتنی بر سه مرحله خواهد بود: در اولین مرحله استراتژی و اهداف کلی سازمان و یا برنامه تبیین
می گردد. مرحله دوم در بردارنده تعریف و ممیزی فعالیتها است و در مرحله سوم برنامهریزی برای آینده صورت می پذیرد.
به معناي ديگر ارزشیابی می تواند به بخش لاينفكي از مدیریت علمي سازمان تبدیل شده ونهادینه گردد.
ده فرمان موثر در انجام ارزشیابی
1- به ضرورت انجام ارزشیابی واقف گردید.
نخستین فرمان این است که ببینید ضرورت انجام ارزیابی چیست؟ دقت کنید سخن از"چه می خواهم بکنم؟" در میان نیست. اندیشیدن به چرا باید کرد (و جدی گرفتن آن) گامی سرنوشت ساز در اجرای موثر ارزیابی است. شکست در این مرحله بهترین برنامه ها را نیز(چه در مرحله نیاز سنجی و چه در مرحله اجرا) بی اثر جلوه خواهد داد.
كرك پاتريك ضرورت انجام ارزشیابی را چنين بيان ميكند:
توجيه دلايل وجودي آموزش با نشان دادن نقش آن در تحقق اهداف و رسالتهاي سازمان
تصميمگيري در مورد تداوم يا عدم تداوم برنامه
کسب اطلاعات درخصوص اينكه چگونه ميتوان برنامههاي آينده را بهبود داد
جهتدار كردن برنامهها باتوجه به مشخص شدن نقاط ضعف و قوت آنها
تقليل هزينهها
تطبيق نيازهاي دانشي، مهارتي و رفتاري كاركنان با برنامه های آموزشي سازمان(1)
ارزيابي میتواند به تحقق دو هدف اصلی نظام آموزش یعنی "ايجاد چارچوبي مناسب جهت تصميمگيريهاي مديريتي"
و "دريافت بازخورد لازم براي بهبود عملكرد آموزش" کمک نماید. همچنین این امکان را فراهم می آورد تا عوامل موثر
در پيشرفت یا عدم پیشرفت برنامه را شناسايي نمایید. (2) شناخت این عوامل کمک خواهد کرد تا به شيوههاي بهبود عملكرد نیز بينديشید وبتوانید ضمن شناخت موانع موجود، راههاي رفع آن را نیز بیابید.
مولف مقاله نیز دلایل ذیل را بعنوان ضرورتهای کلی انجام ارزیابی برمی شمرد:
ايجاد زمينه هاي لازم براي بهبود بخشيدن مداوم به برنامههاي آموزشي
بررسي ميزان تحقق اهداف و مقاصد تعيين شده براي برنامه
جلوگيري از انحرافات و رفع نقايص و ارايه راه حلهاي مناسب
كمك به پاسخگويي به مدیریت ارشد سازمان
كمك به بالا بردن ميزان كارايي و اثربخشي عوامل اجرايي دخيل در برنامه
2- نقش ارزشیابی در برنامه را تحلیل کنید.
دومین فرمانی که می بایست از آن پیروی کرد(واز نظر اهمیت هیچ چیزی کمتر از فرمان یکم ندارد) این است که بپرسید
" نقش ارزیابی در برنامه چیست؟" فرمان دوم به ویژه برای سازمان هایی مهم است که آموزش را بعنوان پشتیبان اصلی
استراتژی سازمان منظور کرده اند. خاصه اینکه سازمان دارای برنامه راهبردی آموزش هم باشد.
برای ارزيابي میتوان نقشهاي گوناگوني متصور شد. يكي از مهمترین این نقشها اندازهگيري نتايج ميزان يادگيري كاركنان است. چون غرض نهایي از تدوین برنامه ايجاد تغييرات مطلوب درالگوهاي رفتاري كاركنان می باشد، لذا به اين اعتبار نقش ارزيابي نيز عبارت از تعيين میزان تغييراتي است كه واقعاَ در رفتار شغلي كاركنان صورت گرفته است.
نقش دیگر، تعيين ارزش خود برنامه است. به بياني ديگر ارزيابي باید پاسخگوی سوالاتي باشد كه درباره برنامه مطرح است. مثلاَ آيا برنامه مقاصد و اهدافي را كه بخاطر نيل به آنها طراحي شده است، تأمين ميكند؟ آيا هدفها معتبر و قابل وصول هستند؟ آيا روشهاي آموزشي با توجه به اهداف پيشبيني شده، به درستي انتخاب شدهاند؟
نقش دیگر، عبارت از داوري كردن درباره تشكيلات برنامه، سازمان، مديريت، عملكردها و ساختارهايي است كه نظام آموزشي در چارچوب آنها عمل ميكند.البته پرداختن به تشکیلات برنامه یا ساختارها، تضمینی برای اتخاذ تصمیمات درست ایجاد نخواهد کرد،اما نپرداختن به آن بی گمان به تصمیم گیری نادرست منجر خواهد گردید.
3- كاركردهاي ارزشيابي را مورد توجه قرار دهید.
ارزیابان اهل عمل اند و گزارشات آنان، مبنای تصمیم گیری مدیران را فراهم خواهد ساخت. اما پیش از ارائه اطلاعاتی در مورد نتایج برنامه، ارزیاب باید شناخت جامعی از ارزیابی، دستاوردها و مرزبندی های آن داشته باشد.باید کارکردهای ارزیابی را معین کند. او می بایست با پاسخ به این پرسش ها کارکردهای مورد انتظار را مشخص کند: " کارکردهای عمده ارزیابی کدامند؟ آیا مرزبندی بین آنها وجود دارد؟ آیا کارکردها با ماموریت، ارزش ها و سیاستهای سازمان همخوانی دارند؟ آیا آنها در درون سازمان پذیرفته شده اند؟ آیا سازمان به تعهداتش در مقابل آنها عمل می کند؟" مثبت بودن پاسخ، ضامن موثر بودن نیست، اما منفی بودنش می تواند هم نشانه نادرست انتخاب کردن کارکردها باشد و هم نشانه بی اثر بودن کارکردها.
ايزنر كاركردهاي عمده ارزيابي را به شرح ذیل تقسيم مي نمايد. (3)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]