واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: دكتر جعفر بيگ زاد1 مقصود شفائي2
1 – هئيت علمي دانشگاه آزاد بناب دانشكده علوم انساني گروه مديريت دولتي
2 – كارشناس پژوهشكده ليزر و اپتيك ( بناب ) پژوهشگاه علوم و فنون هسته اي
چكيده
اين مقاله مفهوم و جايگاه تعارض ( تضاد ) در مديريت و سازمان را بيان و انواع تعارضات سازماني را برشمرده و آنها را تقسيمبندي مي نمايد و تعارض از منظرهاي مختلف، منشاء و مراحل تعارض ، دلايل ايجاد و روشهاي مواجه با تعارض را شرح مي دهد و به بررسي سبكها و استراتژيها و فنون و راهبردهاي مديريت تعارض و نحوه بهبود عملكرد سازمان ميپردازد .
.واژه هاي كليدي: تعارض ، مديريت تعارض ، استراتژيهاي مديريت تعارض ، استراتژي ايجاد تعارض سازنده
مقدمه
تعارض اختلاف در رسيدن به هدفهاي سازمان است [2] ، امروز نيروي انساني به عنوان اصليترين دارايي سازمانها و به عنوان مزيترقابتي آن مطرح است وجود همكاري و همدلي بين اين منابع ارزشمند از جمله مهمترين عوامل اساسيبراي موفقيت درهمه سازمانها است. تعارض در سازمان اجتناب ناپذير و لزوما" براي سازمان غير ضروري نيست تعارض مي تواند خلاقيت را بيشتر و نو آوري و تغيير را ترويج دهد و يا ممكن است باعث اتلاف و تحليل انرژي و منابع سازمان شود براي مديريت صحيح تعارض بايستي مديران آن را به عنوان نيروي دائمي بشناسند[2] و با برخورد سازنده و صحيح در جهت پويائي سازمان ، آن را مديريت نمايند. بنابراين توانائي هدايت و كنترل پديده تعارض در سازمانها از مهمترين مهارتهاي مديران است كه مديران امروز نيازمند آن هستند.دراين مقاله با ارايه مفهوم تعارض از منظرهاي مختلف، منشاء و مراحل تعارض ، دلايل ايجاد و روشهاي مواجه با تعارض به بررسي سبكها و استراتژيها و فنون و راهبردهاي مديريت تعارض و رابطه آن با عملكرد مي پردازيم .
1 - تعارض و تضاد چيست
تعارض و تضاد يك نزاع ، مشاجره يا تقابل نيروهاي موجود بين نيازهاي اوليه و نيازهاي معنوي ، مذهبي و منظرهاي اخلاقي و از طرفي ناسازگاري طرز فكر و تصورات بين دو نفر يا بيشتر را توضيح ميدهد [7] و يا فراگردي است كه شخص در آن به طور عمدي تلاش ميكند تا مانع موفقيت فرد ديگر شود. [4] تعارض فرآيندي است كه در آن، شخص الف به طور عمدي ميكوشد تا به گونهاي بازدارنده سبب ناكامي شخص ب در رسيدن به علايق و اهدافش گردد. [5] و تعارض فرايندياست كه در آن فردي در مييابد كه شخص ديگريبه طور منفي روي آن چيزي كه او تعقيب ميكندتأثير گذاشته است. [4] در واقع تعارض، تعاملات ارتباطي افرادي است كه به همديگر وابستهاند و احساس ميكنند علايقشان متضاد يا ناسازگار است.
2 - ديدگاههاي مختلف در تبيين جايگاه تعارض در سازمان
اگر به تحولات دانش مديريت پس از انقلاب صنعتي نگاهي اجمالي بيندازيم، ميبينيم سه ديدگاه دربارة تعارض و تضاد وجود دارد:
2 – 1 ) ديدگاه نظريهپردازان كلاسيك مديريت
طرفداران اين ديدگاه تعارض را با واژههايي چون ويرانسازي، تعدد، تخريب و بينظمي مترادف ميدانند و چون زيان آور هستند، لذا بايستي از آنها دوري جست و در نتيجه مدير سازمان مسئوليت دارد سازمان را از شر تعارض برهاند. اين نحوه نگرش به مسئله تعارض از سال ۱۹۰۰ تا نيمه دوم دهه ۱۹۴۰ بوده است [5] به عقيدة اين گروه، افراد ناآرامي كه در داخل سازمان اندك هستند، تضاد ايجاد ميكنند، بنابراين بايد اخراج شوند. بر اساس اين نظريه، هيچ تضادي در سازمان وجود ندارد. چون سازمان را يك مجموعه هماهنگ و منسجم ميدانند كه براي يك منظور مشترك به وجود آمده است. از اين رو از كاركنان زير دست هيچ انتظار اعتراض به تصميمات مديريت نميرود و اگر چنين شود، آن را يك ضد ارزش تلقي ميكنند و خود به خود از سيستم خارج مي نمايند.
2 – 2 ) ديدگاه مكتب روابط انساني
طرفداران اين نظريه، تضاد را در سازمان اجتنابناپذير مي دانند و معتقد هستند كه نميتوان از ايجاد آن جلوگيري كرد، اما ميتوان آن را به حداقل رساند. [4] اين گروه علل مختلفي براي تضاد قائل هستند كه يكي از مهمترين علل را ساختار فيزيكي سازمان ميدانند. بر اساس اين نظريه ، تعارض يك پديده طبيعي و غيرقابل اجتناب در همه سازمانها است همچنين طرفداران مكتب مزبور عقيده دارند كه تعارض را نمي توان حذف يا از بين برد، حتي در موارد زيادي تعارض به نفع سازمان است و عملكرد را بهبود ميبخشد. نظريه روابط انساني از آخرين سالهاي دهه ۱۹۴۰ تا نيمه دوم دهه ۱۹۷۰ رواج داشت. [5]
2 – 3 ) ديدگاه تعامل گرايان
تعامل گرايان تضاد را نه تنها مخرب نميدانند، بلكه آن را مفيد هم ميدانند. اين گروه معقتدند، تضاد در حد متوسط خوب و مقداري از آن براي عملكرد مؤثر ضروري است. [2] نقش اصلي اين شيوه اين است كه مديران سازمانها وادار ميشوند كه در حفظ سطحي معيني از تعارض بكوشند و مقدار تعارض را تا حدي نگه دارند كه سازمان را زنده، با تحرك، خلاق و منتقد به خود نگه دارد.
3 - تقسيم بندي تعارضات سازماني
تعارض جزئی طبيعی و عادی از زندگی روزمره ما واقعيتی است که بشر در طول تاريخ با آن آشنابوده ولی متأسفانه به دليل عدم مديريت صحيح،بيشتر به ستيزه جويی و دشمن مبدل شده است.تعارض امری اجتنابناپذير در زندگی فردی وسازمانی امروز است بر حسب طرفهاي تعارض ، تعارض در سازمان به شش نوع در سه عنوان در سازمانها مشاهده ميشود: [9و7]
ميان فردي و درون فردي
ميان گروهي و درون گروهي
درون سازماني به دو صورت رقابتي و نفاق افكن
4 - ارزيابي منشأ تعارضات سازماني
تعارضها خود به خود به وجود نميآيند، بلكه عواملي سبب بروز آن مي شود. براي انتخاب شيوه بهتر برخورد با تعارض، نخست بايد منشأ بروز تعارض را شناسائي و تعيين كنيم استيفن رابينز دلايل بروز تعارض را به سه دسته كاملاً مجزا تقسيم كرده است:
4 – 1 ) اختلافهاي شخصي(تفاوتهاي فردي): اولين منشأ تعارض، تفاوتهاي فردي يا اختلافهاي شخصي است. [5] تعارض ميتواند ناشي از خصوصيات رفتاري، نيازها ، ارزش ها ، اداراك و احساسات افراد باشد.
- نيازها: نيازها براي رفاه و سلامت ما لازمند زمانيكه ما نيازهاي خود يا ديگر افراد و گروهها را ناديده ميگيريم، تعارض افزايش مييابد.
- ارزشها: تعارضات شديد، زماني افزايش مييابند كه افراد، ارزشهاي مغايري برگزينند و يا ارزشها كاملا روشن نباشند.
- ادراك: افراد، واقعيتها را بهصورت متفاوت تعبير ميكنند و همين تفاوت ميتواند به بروز تعارض منجر شود.
- قدرت: چگونگي تعريف و به كار بستن قدرت تأثير زيادي بر ميزان و شدت تعارض و مديريت تعارض دارد.
- احساسات و عواطف: زمانيكه ما احساسات و عواطف خود يا ديگران را ناديده ميگيريم، تعارض اتفاق ميافتد. ساير علل عبارتند از: جاهطلبي، تفاوت سطح دانش و تحصيلات، سابقه كار، تجربه و آموزش، نگرش و انتظارات كه باعث ميشود هر فرد به صورت يك شخصيت بيهمتا با مجموعه ارزشهاي ويژه، از ديگري متمايز گردد عدم درك اين خصوصيات و تفاوتهاي فردي موجب ايجاد تعارض و نگرشهاي منفي ميگردد بطوري كه ممكن است سبب عدم اعتماد و عدم درك متقابل افراد و نهايت موجب كشمكش و تعارض شود.
4 – 2 ) اختلافهاي ساختاري: اختلافهاي ساختاري موجب عدم انسجام و يكپارچگي ميان واحدهاي سازمان ميشود و زماني به وجود ميآيد كه روي اهداف سازماني، نحوه تصميمگيري، معيارهاي عملكرد، تخصيص منابع، قوانين و مقررات و روشها و رويه ها، توافق وجود نداشته باشد. اينها باعث بروز تعارض در سازمان ميشوند.
4 – 3 ) اختلافهاي ارتباطي: تعارضهاي درون فردي ناشي از ضعف ارتباط است ولي تعارضهاي بين فردي و درون گروهي ناشي از تفاوت در انتظارات نقش سازماني، شخصيت و نظام ارزشي يا عوامل مشابه است[5] كه دليل آن فزوني ارتباطات است، كه ممكن است اين ارتباطات، رابطهاي مؤثر و صميمي نباشداگر اختلال يا نقصي در كانالهاي ارتباطي وجود داشته باشد يا پيامها بهخوبي قابل فهم نباشند، اختلاف و تعارض ايجاد ميشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 470]