تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بلند مرتبه ترين مردم نزد خداوند در روز قيامت كسى است كه در روى زمين بيشتر در نصیحت و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816450741




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: علي معروفي نقش ايران در سازندگي فرهنگ و تمدن اسپانيا و اروپا


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: علي معروفي نقش ايران در سازندگي فرهنگ و تمدن اسپانيا و اروپا
خبرگزاري فارس: پس از گسترش فتوحات اسلامي در آن سوي اسپانيا و بالاتر از پرتغال امروزي، دانش و فناوري هاي علمي و ادبي و پزشكي ايرانيان قلب اروپا را نشانه گرفت و معلومات و دانش پارسيان در حوزه هاي علمي اين قاره نفوذ عجيبي پيدا كرد.
مقدمه

"از اين ايرانيان در حيرتم كه هزار سال سلطنت كردند،بي آنكه يك روز به ما نياز داشته باشند، در حالي كه ما در طول صد سالي كه از حكومت مان مي گذرد حتي يك روز نتوانسته ايم از آنها بي نياز شويم"خليفه اموي ،سليمان بن عبدالملك(717-715)
اين مقاله تا حدودي يك فصل فراموش شده تاريخ تمدن اسلامي است كه در طول قر ن ها از طريق اسپانيا ي مسلمان سهم خود را بر جريان عظيم علمي و فرهنگيي دنياي غرب افزوده است.
مورخان ، وقايع نگاران و پژوهشگران بسيار ، در بسياري از كتاب ها و رساله ها كه به تنهايي يك كتابخانه عظيم شرق - غرب را تشكيل مي دهد، اين پديده تمدن ساز را به بحث و نقد و تجزيه و تحليل گذاشته اند.ما در اين مقاله كوشيده ايم تا به ايران جاي بر حق و شايسته اش را با تكيه بر مطالعات و پژو هش هاي دانشمندان نامدار غربي و عربي باز دهيم ، در عين حال از مراجعه به منابع ايراني پرهيز كرده ايم تا مبادا به جانبداري و وطن پرستي متهم شويم.

تمدن اسلامي با تمام پرتو هاي نيرومندش در طول سده هاي دهم تا سيزدهم ميلادي فروزان بود،ليكن تمدن هاي ديگر ، ميراث هاي ديگر ،ذخائر فرهنگي ديگر و دانشمندان ديگر بودند كه اين تمدن را به درجات رفيع و اعتدال رساندند.تمدن عرب از كوله بارهاي سرشار و سنگين فرهنگ هاي يوناني ، لاتيني ، شامي ،صائبي ، هندي ، چيني و به خصوص به نسبتي بالاتر از همه از ميراث فرهنگي ايران و ايرانيان تقذيه كرده است.

پس از گسترش فتوحات اسلامي در آن سوي اسپانيا و بالاتر از پرتغال امروزي، دانش و فناوري هاي علمي و ادبي و پزشكي ايرانيان قلب اروپا را نشانه گرفت و معلومات و دانش پارسيان در حوزه هاي علمي اين قاره نفوذ عجيبي پيدا كرد. اعراب اين تاثير و شگفتي را از آن خود ناميدند و بر اين باور بودند كه زبان عربي و يادگيري آن توسط ايرانيان سبب پيشرفت دانش و فرهنگ ايراني در اروپا گرديد. بسياري از مورخان عرب مي نويسند :اسلام عرب در اندك زمان مقهور نفوذ ايران شد.خلفاي عرب به تدريج و به گونه اي روز به روز بيشتر ، رونوشت شاهان بزرگ ايران شدند و به ترتيبي روز به روز شيوخ عرب عناوين و القاب ، انديشه ها و روش زندگي كردن از ايران تقليد شد.

ايران و اسپانياي پيش از اسلام

وقتي از مناسبات ميان ايران يا از نفوذ ايران در اسپانيا سخن به ميان مي آيد ، بسياري كسان فورا به عناصري مي انديشند كه در دوران دراز تسلط مسلمانان وارد شبه جزيره ايبري شده است. ليكن واقعيت اين است كه هم اين روابط و هم اين نفوذ ، بسيار پيش از تصرف عرب در اسپانيا و جود داشته است و بعد از پايان اين تصرف هم دوام يافته است.مايكل مك كلاين :اسپانيا و ايران
ايبريا ،بعدا هيسپانيا و بعد از آن اندلس از يك سو و ماد ، پارس ، هخامنشي ،پارت ، پارت ساساني از سويي ديگر و سر انجام اسپانيا و ايران امروز در تمام ادوار تاريخ مناسبات سياسي ، فرهنگي ، اقتصادي ، اجتماعي و بازرگاني دائم داشته اند كه گاه اين ارتباطات از طريق دنياي بيزانسي و گاه ارتباط مستقيم بوده است.به يقين در تاريخ مناسبات صد ساله اين دو قوم كه از نظر جغرافيايي دور از هم اما از نظر ويژگي هاي رفتاري و ظرافت هاي فرهنگي به يكديگر بسيار نزديك هستند. اين دوران عصر پر شوري است كه نمي توان به دليل تاثيري كه بعدا بر تمدن اسپانياي عرب گذاشته است آن را از اين موضوع كه در اين مقاله آمده است و موضوع بحث ماست جدا كرد.
اسپانيا و كيش ميترا(مهر ) در اسپانيا و اروپا
يك قرن پيش از تولد مسيح دين تازه اي قدرتمندانه وارد امپراتوري روم شد و به اصطلاح فرانتس كومون چون يك فتيله باروت سرتاسر امپراطوري روم را از اين سو تا ان سو در نورديد:اين مذهب تازه ، آيين ميترا ، كيش بزرگ ايراني بود:گسترش كيش پارسي با سرعتي شگفت انگيز عملي شد.آئين ها و مراسم هاي مذهبي ميترايي تقريبا همزمان ،حضور و وجود خود را در سرزمين هاي دور از هم آشكار كردند: در روم ، در كارنونتوم، در منطقه دانوب و بر دشت هاي دكو مات . اين مزدائيسم اصلاح شده آشكارا جاذبه اي پر قدرت و كشش اعمال كرده است كه امروز هم ما علل و اسباب آن را به صورت كامل در نيافته ايم.دين ايراني ميترا به سرعت در اروپا و اسپانيا و آسياي صغير پراكنده شد.
مطابق نوشته پلو تارك آئين ميترا بوسيله لژيون هاي رومي پمپه كه به جنگ دزدان درياي كيليكه رفته بود دند به روم آورده شد .
هنر و معماري
ايرانيان در انتقال هنر ، فرهنگ و معماري براي مردم سكاها ،سرمت ها و آلن ها كه همگي از اقوام ايراني هستند باعث پيشرفت فرهنگي و معماري آنها شد.ايرانيها در ايجاد نوآوري براي اقوام اروپايي و اسپانيايي و تقيير عادات و نوآوري هاي پوششي، هنرهاي اسب سواري تغيير ييلاق و قشلاق و ساخت خانه هاي زيبا و محكم تغييرات اساسي بوجود آوردند.
و.هيد ،دركتاب "تجارت شرق در قرون وسطي" در مورد فرهنگ و هنر ايراني در اروپا مي نويسد:"ايرانيان در تمام ادوار راه هاي اروپا را مي شناختند و هميشه به آساني در اين مسيرها سفر كرده اند. در روسيه ، آلمان ،سوئد،انگليس و حتي در ايسلندتعداد فراواني از سكه هاي ايراني كشف شده است. در كناره هاي رودخانه راين يك سگك متعلق به يك افسر ساساني يافته اند." بسياري از مورخان اروپايي مثل سزار دوبلر ،ارنست كوهنل و ويل دورانت معتقدند، تعداد قابل توجهي از عناصر هنرهاي بومي در اروپا به خصوص هنر مجسمه سازي ، تصوير سازي از حيوانات، اصل و منشاء ايراني داشته اند.ويل دورانت در كتاب (تاريخ تمدن)ش مي نويسدعناصر و اجزاء هنري ايراني به وسيله اقوام "گت"به غرب انتقال داده شده است.
اروپاي قرون وسطي براي امپراتوري بيزانس كه به روابط خود با ايران ساساني مي باليده است.رسم تشريفات و تاج گذاري پادشاهان و امپراطوران اروپاي قرون وسطي تا بخش زياد رونوشت فرايافت هاي امپراتوري بيزانسي - ساساني بوده است.
عنصر هنري ديگر كه از اقوام ايراني به اروپا و بويژه اسپانيا وارد شد، نقش هاي برجسته ديواري است كه يكي از وجوه برجسته آن نقش هاي برجسته ومذهبي بيزانسي است.تالبوت رايس كارشناس نامدار آمريكايي در كتاب " ايران و بيزانس" به وضوح و آشكار مي نويسد :اگر معماري ايراني در آغاز زير نفوذ بيزانس قرار نگرفته بود آيامي توانست په پيشرفت و توسعه نائل آيد و به درجه اي برسد كه ما امروز شاهد آنيم؟افتخارات بزرگ معماري بيزانسي مانند كليساي سنت - صوفي كليساي حواريون مقدس و....هرگز به كما ل نمي رسيدند و به عنوان نمونه سبك معماري بيزانسي به شمار نمي رفتند اگر از عناصر هنرو معماري ايراني نصيب كافي نبرده بودند.طرح هاي جانوري كه در هنر ايراني بسيار متعددند و يكي از شناخته ترين آنها نبرد شيرو گاو وحشي است در غرب به مقياس زياد مورد تقليد واقع شده است.گنجينه معروف "نگي سزنت ميكلوس "در مجارستان شرقي به عنوان مثال به وضوح الهام ايراني دارد.دنياي بيزانسي ، صنعت ساخت پارچه هاي زربفت با رنگهاي تابان و درخشنده را نيز مديون هنر غرور آفرين ايراني است.
تاريخ ايران در يونان و امپراطوري روم به ميانجيگري آثار مورخان متعددووقايع نگاران يوناني و لاتيني يك تاريخ شناخته شده است.
مذهب
م.ا.مكي عالم مصري ، مولف يك بررسي موسوم به التشيع في الا ندلس مي نويسد :"در اسپانياي مسلمان آئين تشيع نتوانست موفقيت زيادي بدست آورد ، زيار از يك طرف گرايشهاي موافق خلافت اموي كه مخالف شيعه بود و از طرف ديگر اسلام مالكي اندلس كه اسلامي بسيار ارتدكس بود ، امكان زيادي به رسوخ تشيع نمي داد.با اين همه انقلاب هاي مذهبي از نوع شيعي در فرصت هاي مختلف ولو بصورت محدود اتفاق افتاد به ويژه اين كه عمال دولت فاطمي شمال آفريقا كه دولتي شيعي بود پيوسته سهمي در توسعه اين گرايش ديني در اندلس داشتند.درعين حال بسياري از اندلسي ها به مشرق زمين ، به ايران مسافرت مي كردند و اين خود عامل مساعدي براي آشنايي آنها با آئين تشيع بود".
اولين تجسس ها پيرامون شيعه در اسپانيا ي مسلمان و اهميت و پيامدها ي آن را مديون فرانسيسكو كودرا شرق شناس اسپانيايي هستيم. پژوهشگران متعدد بعدها به اين فصل از تاريخ اسپانيا علاقمند شدند.
با اين حال مذهب شيعه در اسپانيا بنا بر قول مورخان و تحليلگران غير ايراني در اروپا و اسپانيا وجود داشته است و اين تاثيرات خودش را در قالب هاي گوناگون نشان داده است. با اين وجود اسامي چند تن ازبرجسته ترين شيعيان اين دوران بر ما معلوم است كه از آن جمله :ابن الا بار (محمدبن عبدالله )، عالم اهل والنسيا كه مردي اديب ، شاعر ، مورخ و سنت گرا بود .وي مولف يك رساله شيعي در مورد امام حسين (ع)، مشهور ترين و محبوب ترين شهيد تاريخ اسلام شيعي بود. ابن الا بار اولين مولف آندلسي بود كه در ملاء عام و بصو رت آشكا را خلفاي سه گانه اول را انكار كرد و امويان را بي قيد و شرط و غاصب ناميد.و باز هم وي نويسنده ي بود كه در اسپانيا عنوان كرد كه در انتظار فرارسيدن روزي است كه امام زمان (عج) ظهور نمايد.و به اين ترتيب تعهد خود را د رمبارزه آزادي بخش شيعيان نشان داد.
پس مذهب شيعه وگسترش آن در قلمروي بيزانسي يكي ديگر از نقش هاي سازنده ايرانيان در فرهنگ سازي ونماي از آئين پاك و خدا پرستي در قلب اروپا مي باشد. البته شاعران و مورخان مهم و مشهور ديگري وجود دارد كه عاقبت آنها در راه عملي كردن مذهب شيعه جز شهادت چيز ديگري نبود.
فلسفه
براساس نوشته صاعد الاندلسي ورود فلسفه به دنياي اسلام توسط ايرانيان به كليه مناطق در قلمرو حكومت اسلامي منتشر شد.
اما فلسفه در نزد اعراب مقامي نداشت و در آن نوعي تجاوز به جرم هاي مذهبي مي ديدند.سرزمين برگزيده فلسفه در دو قرن اول اسلام ايران بود كه ارثيه اي گران از ماثر پيش از اسلام و مبادلات فرهنگي با هند و يونان بيزانسي داشت.فلسفه اسلامي و علوم وابسته در اندك زماني به وسيله مبلغان به اروپا گسترش يافت.محمدبن ذكرياي رازي كه او را طبيب الفقراء مي ناميدند ، افكار و عقايد فلسفي وي در اسپانياي مسلمان شناخته شده بود.و گفته مي شود كه محمدبن موقلط از ميان شاگردان او اولين كسي بود كه كتابهاي او را به اسپانيا وارد كرد.تداوم انديشه هاي رازي د راسپانيا از حمله شديد ابن حزم بر مي آيد كه در 150سال بعد د ركتاب التحقيق في نقد كتاب العلم الا لهي عقايد ثنويت گرايي رازي را كه ناشي ازآئين زردشتي بوده است رد مي كند.همچنين نوشته هاي فارابي كه در دنياي اسلام به عنوان كاملترين تفاسير ارسطو مكتب ارسطوئي شناخته مي شود در سال (256-339)با سرعت وارد اسپانيا شدو طنيني بزرگ يافت.قابل ذكر است احصاء العلوم زماني دراز در مدرسه هاي مسيحي و يهودي غرب تدريس مي شد در سراسر اروپا انعكاس وسيعي يافت و در پايان قرن نوزدهم درانگلستان از طريق دانيل اف مورفي كه شاگرد گراردو داكر مونا در تولدو بوده است شناسانده شد.اسپانياي مسلمان و ايران ، دو سرزمين برتر گرايش عرفان در دنياي اسلام بوده اند.در هيچ يك از كشورهاي اسلامي عرفان حتي اگر نمايندگان نامداري نيز داشته است شكوفايي حيرت انگيزي كه در اين دو كشور به آن دست يافت،نرسيد و اين سخن لااقل تا برآمدن امپراطوري عثماني كه به نوبت خود خاك مساعد ديگري براي رشد صوفيگري شد، صادق است.
زندگي اجتماعي
هانري پرز در كتاب "شعر اندلس به عرب كلاسيك در قرن يازدهم ميلادي " در مورد اقتباس زندگي مردمان اندلسي ، اسپانيايي و اروپايي مي نويسد :زندگي عمومي و خصوصي مردمان اندلس به نظر ما تماما تحت تاثير سنت هاي شرقي قرار داشته است. و اين ايران است كه بي گفت و گو خطوط اصلي تمدن خود را به طبقه حاكم اسپانيا و طبقات حاكم تمام دنياي اسلام عرضه داشته است.اين خطوط كه هانري پرز از ان بحث مي كند و از طريق خلفاي عباسي شرق يا مسقيما از طريق ايران به اسپانيا منتقل شده اند ، واقعا در زندگي اجتماعي و روزانه آندلسي ها در عادات پوششي ،غذائي ، بازارها ، حمام هاي عمومي ، تفريحات ، ورزش ، شكار ، اسب دواني ، سرگرمي ها يا حتي خلقيات كه گاه عشرت طلبانه داوري شده است بازتاب يافته اند.
م.لمبار در كتاب "اسلام در نخستين دوران عظمت خود"مي نويسد:غرب مسلمان (بلاد اندلس) نقطه ورودامواج عناصري است كه از مشرق حركت كرده اند : مدل هاي پوششي ، لباسهاي خوش دوخت و شيك ، پارچه هاي مخطط پهن تقليد شده از ايرانيان و رداي نخي شفاف خوزستان كه بعدها در اندلس بافته شده ند،همه زير تاثير عناصر ايراني اند كه عميقا جامعه شهري اندلس را در اوج شكوفائي تغيير دادند و منشاء تمدن اندلس شدند.مدهاي وارداتي ايران در نوع كلاه ها نيز تاثير گذاشت.ابن سعيد نويسنده اندلسي قرن سيزدهم مي گويد كه برخلاف كوه نشينان اندلس كه عموما از عمامه استفاده مي كردند، مردم قرطبه و اعيان شرق اندلس قالبا قلانسووا برسر مي گذاشتند كه يك شبه كلاه بلند از منشآ ايراني بود.در ورزش هاي مردم اروپا و بويژه مردم اسپانيا ورزش چوگان بسيار مورد توجه مردم قرار گرفت .اين بازي كه اصل آن ايراني است به روزگار خلافت شرقي حكومت عباسيان با اسم ايرانيش (چوگان ) به اسپانيا راه يافت.در پارس ساساني اين بازي بخشي از آموزش هاي اشرافي ايرانيان بود.زندگي خصوصي مردم غرب اروپا و اسپانيا بطور كامل غالبا از رنج هايي كه متعصبان مذهبي ، فقها و سنت گرايان موعظه مي كردند، به دور و بيشتر به شاد زيستن و سليقه ايراني خوشگذراندن نزديك تر بود.
جشن هاي ايراني در اسپانيا
دو جشن از مهم ترين و زيباترين ودر عين حال اصيل ترين جشن هاي سنتي ايراني ،زماني بسيار دراز در زندگي اجتماعي مردم آندلس نقش داشتند و تا آخرين روزها ي سلطنت خاندان نصيريان در غرناطه نيز برجاي ماندند مانند جشن نوروز و جشن مهرگان.نوروز از زمانهاي بسيار دور ، مهم ترين عيد ايرانيان و نماد هويت قومي ،تاريخي و فرهنگي اين مردم بوده است و سرچشمه آن در اساطير ايراني ، به نخستين انسان و نخستين شهريار است.در اينجا بايد به اين نكته مهم توجه و اشاره نماييم كه از يك سرود قرن شانزدهم ايالت soriaدر شمال اسپانيا آورده شده است:"هرچند كه جشن سوريائي برجشن آتش ايرانيان بنياد نهاده شده است ، امروز ما به عنوان جشن مسيحي سن خوان بر پا مي كنيم،زيا در اينجا هم مردمان مانند پارسي ها آنرا بر فراز شعله هاي آتش درود مي گويند".ملاحظه مي كنيد كه در قرطبه و د رتمام اسپانيا ي مسلمان و بخش غربي اروپا نوروز و مهرگان با همين استقبال بسيار گرم مواجه شده اند و ياد هر دو قرين شادي و شعف بوده است.ادبيات اندلس نيز مانند ادبيات ايران اشعار فراوان در ستايش نوروز و مهرگان دارد.در خصوص مهرگان ، موضوع بكلي متفاوت است. در ايران مهرگان در شانزدهمين روز پائيز (8اكتبر )جشن گرفته مي شد و از نظر زماني مقارن با ماه مهر (آفتاب)بود كه اسم خود را از خورشيد و هم از ميترا ايزد مهري گرفته است. در اسپانيا "مهرگان "را با تعادل تابستاني قرين كرده اند كه جشني است مختص روز 24ژوئن - روز يوحنا (سن ژان)مسيحيان وانصاره مسلمانان به مناسبت بزرگداشت درازترين روز سال . شب انصاره يا به قولي شب جشن يوحنا به خصوص با بر افروختن آتش همراه بوده است كه د راسپانيا و هم د رفرانسه هنوز هم آن را آتش هاي سن ژان مي نامند.در اسپانياي امروز ، هنوز هم جشن هاي نوروز و مهرگان و نيز آداب آتش هيزم ، با شوق و حرارت فراوان از سوي تمام ايراني هاي كه دست روزگار آنها را به اين كشور دوست كشانده است ، و بيش از همه شايد بوسيله جامعه زردشتي اين كشور كه پاسدار و نگهبان هزاران ساله فرهنگ ايران است، رعايت و اجرا مي شود.

ايرانيان در آندلس

در طول دوران حاكميت اسلام در اسپانيا ،يك روند مداوم سفر،تماس و مبادله براي امور تجاري يا به دلائل فرهنگي و هنري ميان ايران و اندلس برقرار بوده است.شماري از ايرانيان اسم خود را د رتاريخ اسپانيا به يادگار گذاشته اند. جدا از دو فاتح اندلس كه احتمالا ايراني بوده اند ،يعني موسي بن نصير و طارق - بايد از دو رستم :يكي محمد بن رستم فرمانده كل ارتش عبدالرحمان دوم و فاتح نرماندها كه به همين لقب منجي اندلس به او داده شد و برادرش عبدالرحمن رستم وزير امير عبد الرحمان دوم نام برد .اين افراد بر تمام عرصه هاي انديشه و روشنفكري و هنري و اجتماعي اسپانياي مسلمان اثر گذاشتند.همچنين بايد از سه نسل رازي : موسي ، احمد و عيسي،بنيانگذاران تاريخ نگاري و جغرافيانويسي اندلس ، به خصوص احمد كه به مثابه بزرگترين مورخ اسپانيايي مسلمان نگريسته مي شود ياد كرد.يك اندلسي ديگر كه به عنوان يكي از بزرگترين يا به تعبيري بزرگترين نويسنده اسپانيايي عصر اسلام شناخته مي شود ، ابن حزم نويسنده ،شاعر،فيلسوف و در عين حال مرد سياست بود كه مدت دو سال وزير اعظم عبد الرحمان دوم بود و خود را از نواده هاي يك ايراني نجيب زاده مي دانست.در كنار اين شخصيت هاي درجه اول ، وقايع نگاران از تعداد زيادي ايراني كه همگي عالم ، اديب ، حقوق دان ، نحوي، هنرمند،معمار و بازرگان بوده اند نام برده اند كه يا بصورت موقت يا بصورت دائم دراندلس اقامت داشته اند و در آنجا به شهرت رسيده اند.علاوه براين بزرگان بايد از هنرمندان كاشي كار يا بافندگان و به ويژه از متخصصان فن حفرقنات نام برد كه همگي بصورت گروه هاي مشخص در نقاط مختلف اندلس واز جمله در مالاگا ، المريا و مورسيا سكونت داشتندو نيز از صوفيان ايراني غرناطه ياد كرد كه ابن بطوطه در طول سفر خود در قلمرو حكومت نصيريان با ايشان ديدار داشته است.
آندلسي ها در ايران
گروه زيادي از اهالي اندلس ، اعم از بازرگانان ، جغرافيدانان ، مورخان ،حقوقدانان، اديبان ، دانشمندان،يا افرادي كه مايل بودند در محضر درس علماي مشهور بهره مند شوند در ايران اقامت گزيدند. نيكلسون ، نويسنده كتاب "تاريخ ادبيات عرب"مي نويسد :با توجه به دوري مسافت هاي جغرافيايي و مشكلات امنيتي و ارتباطي سفرها، فراواني رفت و آمد ميان ايران و آندلس به نظر ما شگفت انگيز مي آيد .با اين همه مي بينيم كه هدف هاي اساسي چون موضوعات آموزشي و مذهبي چه اندازه بر همه اين مشكلات غالب مي آيند.و چنين است كه دانشمندان اسپانيائي در جست و جوي دانسته هاي نو از اندلس به شرق عربي و ايران و حتي به ماوراء النهر عزيمت مي كردند.اولين مسافر اسپانياي مسلمان به ايران يك خاخام به نام بنيامين دو تو دلا بود.شخصيت هاي اسپانيايي ديگري كه از ايران بازديد كردند و سفرنامه و كتاب نوشتند مي توان به روي گونزالس دكلا ويخو سفير هانري سوم پادشاه كاستيل ،ابن جبير سياح بزرگ اندلس و يكي از برجسته ترين زائران مدائن،نور الدين ابو الحسن علي الغرناطي ،معروف به ابن سعيد مغربي،صاحب دايره المعارف 15 جلدي در شرح تاريخ جهان، محمدبن عبدون الجبلي طبيب اندلسي،ساموئل بن يحيي مغربي يهودي اسپانياي و..... اشاره كرد.
زبان فارسي در اندلس
زبان عرب اندلس مثل زبان عربي كه در شرق اسلام و آفريقاي شمالي به آن تكلم مي شد ، حامل بسياري از كلمات فارسي معرب بود. اين موضوع ناشي از يك ضرورت بود تا غني كردن آگاهانه زبان . داده هاي فارسي به لغت نامه عرب و ورود كلمات فارسي به اين زبان ، سرچشمه نگارش لغت نامه هاي بسيار به وسيله مؤلفان ايراني ، عرب و حتي كلده اي بوده و در طول دو قرن اخير موضوع تفحص هاي بسيار قرار گرفته است.با اين همه ضرورت دارد كه از يك كلمه فارسي ياد كنيم كه راه درازي را طي كرده است.و اين كلمه ايراني آبدست است.به معناي وضو.واين كلمه در شهر مايوركا بسيار بكار برده مي شود.اين كلمه در نزد مسلمانان چيني و برخي برخي مسلمانان آفريقايي بكار مي رود. و اين نشانه اي است از راه دراز ايبري ، چيني ، آفريقايي پيموده شده از سوي اين كلمه ايراني ، حال آنكه در سرزمين مادري خود ايران امروز به كلي فراموش شده است.
ادغام منحصر به فردعناصرفرهنگ و تمدن ايراني در فرهنگ و تمدن اسپانيايي و اروپا،تحسين و اقتباس فر هنگ ايراني بعنوان تمدن برتر توسط مسيحيان اندلس و تاثير پذيري متقابل مسلمانان از فرهنگ ايراني. شكوفايي فرهنگي و علمي، در موقعي كه سراسر اروپا در جهل و بي خبري كامل بود ايران به تنهايي پرچمدار دانش و تمدن در غرب بود. احياي حيات شهري و شهر نشيني در اندلس، رونق و شكوفايي حيات شهري و شهرسازي و توسعه آن از جمله يادگارهاي پارسيان در اروپا و اسپانيا بود.
جمله آخر اين كه تمام فرهنگ هاي جهان در هر پاره زمان دچار تغيير و تحولاتي شده است . اين فرهنگ ها يا بر اثر مجاورات و يا بر اثر جنگهاي ويرانگر يا بر اثر ارتباطات مستمر يا بر اثر تهاجمات فرهنگي اصالت و غناي فرهنگي و تمدني خود را از دست دادند. اما فرهنگ و تمدن ايران حتي در اثر حملات ويرانگر مغول جوهر و ثبات خود را از دست نداد و براثر گذشت زمان از قوم مغول مردمي با فرهنگ، ادب دوست و هنر پرور ايجاد كرد تا آنجا كه خود براي توسعه حيات فرهنگي و سياسي ايران دست به اقدامات فرهنگي زدند، مانند گوهر شاد. فرهنگ و تمدن ايران چون قطره اشكي در مانند و سوزان بر هر پيكره بي رمق ويا تمدن دار جهان فرونشست ، اقيانوسي بي بديل از خلاقيت و غنائي بزرگ ازتبلور فرهنگي و ادبي برجاي گذاشت.
منبع :كتاب ايران در اسپانيا
انتهاي پيام/
 دوشنبه 22 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن