واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: سينماي قرآني؛ تعاريف و چارچوبها / 15در نشست ايكنا با فرجالله سلحشور مطرح شدطراز ما در «يوسف پيامبر» تفسير الميزان بود
گروه هنر: براي اينكه در ساخت «يوسف پيامبر» با ايرادات مواجه نشويم سعي كرديم تفسير الميزان كه تقريباً صحيحترين قول در عصر حاضر است را مبنا قرار دهيم و روايات مورد نظر را با اين منبع، طراز كنيم.
«يوسف پيامبر» عنوان سريالي قرآني است كه پس از گذشت شانزده هفته از پخش آن در شبكه يك سيما توانسته مخاطبان قابل توجهاي را جذب خود كند. اين مجموعه اثري است كه با لباسي فاخر قصد دارد، بهترين قصه قرآن را در قالب مجموعهاي تلويزيوني روايت كند.
خبرگزاري قرآني ايران در نشستي دوساعته با فرجالله سلحشور كارگردان اين مجموعه به بحث و بررسي اين اثر تاريخي، مذهبي پرداخته است.
«فرجالله سلحشور» كارگردان سريال قرآني يوسف پيامبر (ع) در ابتداي بحث خود درباره روايات و منابعي كه در اين اثر از آن سود برده شده، گفت: قصههاي مذهبي معمولاً همراه با تحريفات و اسرائيليات هستند و به سختي ميشود از بين روايات مختلف، قول صحيح را پيدا كرد، چراكه برخي از يهوديهاي تازه مسلمان شده، سعي داشتند، نظرات يهود و اسرائيليات را در قصهها وارد كنند، البته بين علما و مورخان اسلامي هم اختلاف نظر وجود دارد و بسياري از مطالب و قصهها محل مناقشه است. به همين دليل ما ميبايست قولي را كه احساس ميكرديم از همه صحيحتر و قويتر است انتخاب كنيم.
وي افزود: البته ممكن است بسياري قولهاي ديگري را نيز مطرح كنند اما اهل تحقيق و بزرگان ميدانند كه آن جايي كه مطلبي مورد مناقشه است اين نوع ايرادها صحيح نيست، زيرا اگر قول واحدي وجود داشت ايرادات صحيح بود، اما آنجا كه اختلافات وجود دارد اينگونه ايرادات آنچنان معقول به نظر نميرسد.
اين فيلمساز اضافه كرد: «با توجه به مطلب فوق ما براي اينكه با ايرادات مواجه نشويم سعي كرديم تفسير الميزان كه تقريباً صحيحترين قول در عصر حاضر است را مبنا قرار دهيم و روايات مورد نظر را با اين منبع، طراز كنيم.
البته بديهي است كه در اين راه بسياري با ما موافق نيستند و قول صحيح را يافتههاي خود ميدانند و با ما به مخالفت برميخيزند.»
سلحشور در ادامه بحث درباره اسرائيليات بيان كرد: اسرائيليات دروغهايي است كه بنياسراييل در قصهها، تاريخ و مذهب وارد كردهاند به همين دليل هيچ فيلمسازي حق ندارد كه آگاهانه از اين روايات در آثار خود بهره برد.
وي ادامه داد: البته بايد توجه داشت كه برخي مطالب موجود در منابع يهود تا حدودي صحيح است بهويژه در شكل كلي داستانها اين منابع ميتوانند تا حدودي مورد استفاده قرار گيرند، البته بايد توجه داشت كه منظور ما از اسرائيليات روايت غلط و تحريف شده است به همين دليل هرچه كه در تورات است را نميتوان اسرائيليات فرض كرد و تنها منبعي كه ميتواند مشخص كند اسرائيليات كدام است قرآن و روايات معصومان (ع) است.
خبرنگار ايكنا از سلحشور سوال كرد كه باتوجه به توضيحات شما در سريال يوسف پيامبر (ع) تا چه حد از قرآن و تا چه حد از روايات معتبر يهودي استفاده شده است؟
كارگردان سريال يوسف پيامبر جواب داد: «همانطور كه پيشتر گفتم مبناي ما تفسير الميزان است كه نزديكترين و بهترين تفسير حال حاضر از قرآن است. تفسيري كه تا حد زيادي با روايات معصومان مطابقت دارد و همچنين معتبر است.
البته باز هم متذكر ميشوم كه ما از تورات و كتب ديگر ملل نيز بهره برديم، چرا كه اين كتب به ريزهكاريهاي قصه بيشتر پرداختهاند، بنابراين براي تكميل كردن قالب قصه به آنها مراجعه كردهايم، ولي اين مهم هيچگاه فراموش نشده كه روايات استفاده شده نبايد با تفسير الميزان مغايرت داشته باشد.
سوال ديگر ما از اين فيلمساز اين بود كه بر اساس برخي روايات «يهودا» برادر بزرگ و خوب حضرت يوسف است، اما شما در سريالتان «لاوي» را بردار خوب ترسيم كردهايد، آيا با مطالعاتي كه انجام دادهايد به اين نتيجه رسيدهايد و آيا برداشتي كه ما از آن ياد ميكنيم جزو اسرائيليات است؟
اين سينماگر توضيح داد: به دو دليل من چنين برداشتي داشتم، دليل اول اينكه تمام پادشاهان يهود نسلشان از يهوداست و همه پيامبران يهود نسلشان از لاويست، حتي به احتمال خيلي زياد حضرت داود (ع) و حضرت سليمان (ع) نيز نسلشان از لاوي است. در ضمن بسياري از روايات اين نكته را تأكيد دارند كه لاوي برادر بزرگتر است.
وي افزود: البته نكته ديگر كه نبايد از ذكر آن غافل ماند اين است كه چون ما حدس ميزديم كه تاريخ را شاهان نوشتهاند، مسلماً عمدي در كار بوده كه برادر بزرگتر را يهودا نگاشتهاند به همين دليل، براي اينكه يهودا و يهود را تأييد نكرده باشيم ما برادر بزرگتر را لاوي انتخاب كرديم.
وي در ادامه بحث در جواب اين سوال كه آيا حمله مستقيم به يهود در اين سريال موجب رنجش هموطنان يهودي نميشود، گفت: يهوديان داخل كشور هموطنان ما هستند و اشكلاتي كه مطرح ميشود مربوط به اين قشر نيست، اما بايد توجه داشت كه نميتوان به واسطه اينچنين دلايلي، چشم را بر ظلم قوم يهود كه در طول تاريخ انجام شده بست، حتي در برخي مواقع ظلم قوم يهود موجب كشته شدن انبيا نيز شده است به همين دليل ما نميتوانيم تاريخ را نگوييم، آن هم به اين دليل كه عدهاي ممكن است از آن خوششان نيايد.
كارگردان سريال مردان آنجلس ادامه داد: «اگر ميخواهيم براي خوشايند عدهاي از گفتن حقايق منصرف شويم، پس بايد در مورد مسيحيان و اهل تسنن نيز اثري توليد نكنيم، زيرا اين مصلحتانديشيها در نهايت سبب ميشود كه اينگونه آثار از ارزشهاي لازم تهي شود.
در ضمن بايد يادآور شد كه ظلم برخي يهوديان تحت لقاي صهيونيسم هنوز هم ادامه دارد. ما نميخواستيم شير بي يال و دم اشكم بسازيم، زيرا آنگاه اثرمان بيخاصيت ميشد.
خبرنگار ايكنا در اين بخش از گفتوگو متذكر شد: در برخي از قسمتها شاهديم كه يوسف (ع) خيلي زيركانه با بتپرستان به بحث مينشيند، اما چرا در سكانسي در كودكي يوسف (ع) شاهديم كه يوسف در مواجه با گربهپرستان آنها را به تمسخر ميگيرد؟
اين كارگردان بيان كرد: اين سوال شما از يك فرهنگ وارداتي سرچشمه ميگيرد، زيرا برخي معتقدند كه عقيده انسانها محترم است، ولي در فرهنگ اسلام عقايد غلط و منحرف و شركآلود محترم نيست، اگر غير از اين بود اسلام با بتپرستان و ديگر عقايد باطل مبارزه نميكرد. به همين دليل است كه همه انبيا با شرك و بتپرستي و هر پرستشي غير از خدا مبارزه و مخالفت كردهاند.
سلحشور در ادامه بحث تصور مدنظر خود را از نبوت اين چنين تصريح كرد: به عقيده من نبوت يعني آوردن رهنمودهاي خدا براي هدايت بشر به سوي خدا و يكتاپرستي، همچنين نبوت به معناي مأموريت براي اداره امور جوامع بشري بر اساس رهنمود خداوند نيز هست كه توسط پيامبران صورت ميگيرد.
سوال ديگر ما از اين فيلمساز اين بود كه شخصيت يعقوب (ع) در اين سريال بيشتر به دنبال ايفاي نقش يك پدر است تا نبي، چرا در اين سريال كمتر به رسالت اين نبي توجه شده است؟
اين فيلمساز جواب داد: «يعقوب (ع) در اين سريال بيشتر در داخل خانواده بود، اما در همان داخل خانواده نيز ديديم كه جلساتي با مردم دارد و آنها را ارشاد ميكند و حتي در آينده خواهيم ديد كه جلساتي با نوادگانش دارد و آنها را به سوي معرفت الهي راهنمايي ميكند، بنابراين نميتوان گفت كه يعقوب (ع) نسبت به زندگي مردم بيتفاوت است.
ولي اگر بخواهم روشنتر بگويم، دليل نپرداختن دقيق به زندگي حضرت يعقوب (ع) اين است كه موضوع و قصد حضرت يوسف (ع) است، زيرا اگر ميخواستيم پرداختي ريزتر و دقيقتر به يعقوب (ع) داشته باشيم داستان طولاني ميشد.»
اين سينماگر در ادامه درباره نحوه به تصوير كشيدن وحي در اين سريال گفت: وحي براي پيامبران به شكلهاي متفاوت صورت ميگرفت، برخي مواقع وحي از طريق خواب انجام ميشد و گاهي ديگر مطلبي الهام ميشد و يا همانند حضرت رسول (ص) به واسطه فرشته وحي بر پيامبر الهي نازل ميشد.
سلحشور با اشاره به جنسيت فرشته افزود: باتوجه به اينكه سيماي جبرئيل هيچگاه در موقع وحي به پيامبر (ص) زن ترسيم نشده به همين دليل تصور قالب اين است كه جنسيت فرشته وحي حضرت جبرييل مذكر باشد.
سلحشور در ضمن تأكيد آورد: ذكر اين نكته نيز ضروري است كه برخيها معتقدند كه چرا من براي انتخاب نقش فرشته وحي «اردلان شجاع كاوه» را انتخاب كردم در صورتيكه اين بازيگر سابقه نقش كمدي را دارد.
در جواب بايد بگويم كه هنگامي كه شجاع كاوه براي اين نقش انتخاب شد هنوز در هيچ فيلم طنزي بازي نكرده بود كه اگر اينگونه بود مسلماً براي اين نقش انتخاب نميشد.
خبرنگار ايكنا در اين بخش از گفتوگو اظهار كرد: برخي قسمتها در داستانهاي انبيا هستند كه براي تصوير شدن با مشكلاتي همراه است. در داستان يوسف نيز قسمتي كه زليخا يا يوسف تنها ميماند از اينگونه بخشهاست كه بسيار حساسيتبرانگيز است، اما شما در قسمت قبل توانستهايد به زيبايي اين قسمت را درآوريد چگونه به چنين پرداختي رسيديد؟
سلحشور مطلب فوق را اينگونه توضيح داد: ما براي ممانعت از تاثيرگذاري منفي صحنه مواجهه يوسف و زليخا دو اقدام اساسي انجام داديم، اول چهره آرايش كرده زليخا را به شكل كامل نشان نداديم كه اين نوع پرداخت مانع محرك بودن اين صحنه شد، البته حضور شيطان نيز به عنوان فرد سومي در اتاق روشي ديگر بود كه ذهن بيننده را به سوي شيطان معطوف ميكرد و كمتر به رابطه يوسف و زليخا مشغول ميشد.
وي ادامه داد: البته بسياري از بزرگان و مراجع تقليد از من بارها پرسيدند كه اين صحنه را چگونه به تصوير ميكشم حال خيلي علاقهمندم كه بدانم بزرگان دين عكسالعملشان در مورد اين نوع نگاه چيست تا ببينم تا چه حد توانستهام در پرداخت اين صحنه موفق عمل كنم.
سوال ديگر ما از اين كارگردان اين بود كه چرا شما در اين سريال شيطان را تا اين حد كريه ترسيم كرديد؟
سلحشور جواب داد: «شيطان براي ما سمبل زشتي است هر چند شايد شكل ظاهري شيطان در نگاه افراد مختلف به شكلهاي گوناگون باشد، ولي نگاه من به شيطان همينگونه است كه تصوير كردم.
در ضمن شيطان از فرشتهها نيست و از «بني جان» است. در ضمن شيطان بزرگ جنيان بوده كه اختيار عبادت و يا گناه دارند، البته او زماني را به عبادت گذرانده ولي در مواجهه با حضرت آدم تمرد كرد و فرمان خدا را مبني بر سجده بر آدم اطاعت نكرد.
همچنين يادآور ميشوم كه اگر شيطان اختيار و انتخاب نداشت تمرد نميكرد در حاليكه فرشتهها اختيار گناه و خطا ندارند، بنابراين اگر فرشته بود شايد زيبايي او مطرح بود ولي با جن بودن او اين سوال منتفي است.»
ادامه دارد...
دوشنبه 22 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 269]