واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: مجله نوروز > ورزش - حسن روشن بازیکن اسبق تیم ملی فوتبال: «در ایران مدرسه فوتبال درست کردم و بعد از چند سال دیدم اینجا نمیشود کار کرد و خودم را کنار کشیدم. در ایران اصلا تحویلم نگرفتند و رفتم دنبال کارم.» میثم بهرامی / بچه اختیاریه شمیران هستم. سال 1334 به دنیا آمدم. چون پدرم خودش هم فوتبالیست بود و در تیم شرق تهران بازی میکرد، از همان بچگی، فکر کنم 2-3 سالگی بود که دنبال توپ میدویدم. توپ جمع کنی هم میکردم. از خردسالی آمدم در تیم تاج. مرحوم داناییفر مربیمان بود. ایرج داناییفر هم در تیم ما بازی میکرد که البته سنش از من بیشتر بود. فوتبالم را با استقلال ادامه دادم و به تیم بزرگسالان آن هم رسیدم. با استقلال قهرمان جام تخت جمشید شدیم و دو دفعه هم به نایب قهرمانی رسیدیم. در همان تاج بازی میکردم تا اینکه در سال 1357، تیم تاج من را به الاهلی دوبی فروخت. من تقریبا یکی از اولین بازیکنان ایرانی بودم که به خارج از کشور میرفتم تا در لیگهای خارجی بازی کنم. البته اولین لژیونر ایرانی استاد صدقیانی بود. اصلیت او ترکیهای - ایرانی بود که خودش در بلژیک بازی میکرد. بعد عادلخانی بود که در آلمان بزرگ شده بود و در همان کشور بازی میکرد. تقریبا من جزو چهار پنج نفر اول ایران بودم که در لیگهای خارجی بازی میکردم. سه سال از روزهای خوب فوتبالم را در الاهلی بازی کردم. همین الان هم که فوتبال ایران افت کرده، هنوز فوتبالمان بالاتر از امارات است. به خاطر همین، ما زمانی که به امارات میرویم، افت میکنیم. در اروپا باید بروی بالا و خودت را برسانی به سطح آنها. اما در امارات باید خودت را بیاوری پایین که همسطح آنها بشوی. به خاطر همین، افت میکنیم. من هم زمانی که به الاهلی رفتم فوتبالم پیشرفت نکرد اما با این تیم نتایج خوبی گرفتیم. سال اول، وسط فصل به الاهلی امارات رفتم که تیم چهارم شد. سال بعد از آن، آقای نظری را بردیم به الاهلی. ایشان ایستاد دفاع وسط، من هم فروارد بودم. با الاهلی قهرمان لیگ شدیم. این اتفاق در فصل 1980-1981 افتاد. آنها پیش از آن قهرمان جام حذفی شده بودند اما قهرمانی لیگ را به دست نیاورده بودند. بعد از اینکه ما از الاهلی رفتیم، این تیم دیگر نتوانست به قهرمانی برسد. دوباره آمدند سراغ من. اما این دفعه نمیخواستند برایشان بازی کنم. سنم از بازی کردن گذشته بود. از من خواستند برایشان یک آکادمی فعال و مدرن درست کنم. از سال 1999 برای الاهلی یک آکادمی درست کردیم. سال 2005 شش نفر از اعضای آکادمی را دادیم به تیم بزرگسالان الاهلی. این شش نفر از بین 500-600 نفر انتخاب شده بودند. از این شش نفر، چهار نفرشان به تیم ملی امارات رفتند. محمد قاسم، عادل عبدالعزیز، فیصل خلیل و احمد خلیل نفراتی بودند که از آکادمی ما به تیم ملی امارات رسیدند. با حضور این شش بازیکن که چهار نفرشان ملیپوش بودند، الاهلی در سال 2005 بعد از 25 سال دوباره قهرمان لیگ امارات شد. در آن تیم علی کریمی هم بازی میکرد. با تیم ملی در بازیهای جام ملتهای آسیا کویت بازی داشتیم که جنگ شروع شد و برادر من در جنگ به شهادت رسید. بعد برگشتم تهران. یک مدت ماندم، دیدم بهتر است هنوز در خارج از کشور بازی کنم تا بیشتر از این رشد داشته باشم. رفتم آمریکا. تیمی در میامی بود به نام فورت لادردال. در این تیم لوکه بازیکن ملیپوش آرژانتین، هورزنبای ملیپوش آلمان، و کوبیلاس از پرو بازی میکردند. من هم کنارشان بودم. بعد تیم را فروختند و چون ما قرارداد داشتیم، ما را هم دادند به اندرساکر ممفیس. اندرساکر، فوتبال داخل سالن بود و رشته ما چیز دیگری بود. بنابراین از آن جدا شدیم. به همین دلیل بود که از آمریکا برگشتم به امارات. به تیم پلیس امارات رفتم و سرمربی آن شدم. تیم پلیس در مسابقههای نیروهای مسلح بود. جزو تیمهای لیگی نبود. البته بازیکنان پلیس از بازیکنان لیگ بودند اما مسابقههای تیم با سایر تیمهای نیروهای مسلح برگزار میشد. من چون پیش از این در الاهلی بازی کرده بودم، با مسئولان تیم پلیس آشنا بودم. هیات مدیره الاهلی که زیر نظر شیخ محمد بودند، همه یا در شهرداری بودند یا در پلیس. آنها از دوستان قدیمی من بودند و کاری کردند که مربیگری تیم پلیس را قبول کنم. 8 سال مربی تیم پلیس بودم و بعد به انگلیس رفتم که یک دوره کلاس مربیگری را بگذرانم. میخواستم بعد از گذراندن این کلاس، به ایران برگردم و در کشورم کار کنم. آن زمان آقای رفسنجانی نامهای نوشته بود که هر ایرانی که خارج از کشور است و میتواند به ایران کمک کند، بیاید. کشور، سالهای پس از جنگ را میگذراند و باید به آن کمک میشد. من هم رفتم دوره مربیگری دیدم و آمدم. به انگلیس رفتم و دورهای که میگذراندم سه سال طول کشید. سرانجام مجوز مربیگری A اروپا را گرفتم. آنهایی که میروند همراه تیمهای خارجی، گواهی میگیرند که یک ماه در فلان تیم بودهاند و در کنار آن کار کردهاند. اما مجوز ندارد. اما این کلاسی را که من رفتم، مجوز کار میدادند. مدت این کلاس دو سال است. البته ممکن است یک نفر آن را در ده سال بگذراند. من هم سه ساله این کلاس را گذراندم. رودی فولر کاپیتان تیم ملی هلند هم با من همدوره بود. سال 71 برگشتم به ایران. در ایران مدرسه فوتبال درست کردم و بعد از چند سال دیدم اینجا نمیشود کار کرد و خودم را کنار کشیدم. در ایران اصلا تحویلم نگرفتند و رفتم دنبال کارم. من میتوانستم کمک کنم اما آنقدر بدی دیدم که عطایش را به لقایش بخشیدم. وقتی برگشتم، مدرسه فوتبالی در تهران با کمک مهدی اربابی که در هیات فوتبال بود راه انداختیم. او زمینی را در اختیارمان گذاشت. هدف من این نبود که مثل الان از بازیکنان 200-300 هزار تومان بگیرم. اصلا کسی که 300 هزار تومان میدهد فوتبالیست نمیشود. بعدها که آقای اربابی عوض شد، به ما گفتند باید پول بیشتری برای زمین فوتبال بدهید. ما هم مجبور بودیم از بچهها پول بیشتری بگیریم و چون نمیخواستیم به بچهها فشار بیاید کلاس را تعطیل کردیم. من در نوشهر هم که بودم یک مدرسه فوتبال درست کردم. در نوشهر از زمین خود شموشکیها استفاده کردیم. هیچ پولی از هیچ کسی نگرفتیم. از جمله بازیکنانی که از آن مدرسه فوتبال نوشهر بیرون آمدند، امیرحسین یوسفی، محسن بنگر، میثم بائو و ... هستند. من از سال 1351 با تیم ملی جوانان بودم و تا سال 1359 در تیمهای ملی حضور داشتم. 48 بازی رسمی انجام دادهام. 70 تا هم بازی غیر رسمی دارم. 13 گل در بازیهای جوانان زدهام. در بازیهای آسیایی تایلند آقای گل شدم و برای تیم ملی بزرگسالان هم 14 گل زدهام. چیزی که من در کلکسیون افتخارهای خودم دارم، این است که در تمام مراحلی که مسابقههای فوتبال برگزار شده حضور داشتهام و گل زدهام. در مسابقههای جوانان تهران، مسابقههای جوانان ایران، مسابقههای جوانان آسیا، مسابقههای ارتشها، مسابقههای جام ملتهای آسیا، بازیهای آسیایی، بازیهای المپیک و جام جهانی بازی کردهام. در همه اینها شرکت داشتهام و در همه اینها هم گل زدهام. یعنی در هر دوره و مقطعی که بودهام، در آنجا گل هم زدهام. هیچ بازیکن ایرانی به این افتخار نرسیده. این افتخار من است که در همه تورنمنتهای مختلف شرکت کرده و گل زدهام. مثلا آقای علی پروین در جام جهانی گل نزده اما در المپیک زده. در جام ملتهای آسیا گل زده اما در بازیهای آسیایی گل نزده. یا در مسابقههای تیم ملی جوانان گل نزده اما من زدهام. این افتخاری است برای من و فرزندانم. 40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]