واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > دیپلماسی - پایگاه اینترنتی والاستریت ژورنال در مطلبی، «راههای پنج گانهای» را به اوباما توصیه کرد که «ممکن است به بهبود آزادی در ایران کمک کند». رضا دانشمندی: در حالی که هفته پیش جان مککین سناتور جمهوریخواه و رقیب اوباما در انتخابات ریاست جمهوری مدعی شده بود که اوباما به اندازه کافی درباره انتخابات ایران خشن سخن نمیگوید و ایالات متحده باید از مردم ایران پشتیبانی کند، دیروز پایگاه اینترنتی والاستریت ژورنال در مطلبی به قلم مشاوران دولت بوش، «راههای پنج گانه ای» را به اوباما توصیه کرد که «ممکن است به بهبود آزادی در ایران کمک کند». این راهها را «دان سنور» و «کریستین ویتن» پیشنهاد دادهاند. سنور و ویتن از مقامات دولت بوش در مرکز فرماندهی قطر و نیز وزارت خارجه بودهاند. سنور اکنون نویسنده فاکس نیوزو والاستریت ژورنال است. او درباره اقتصاد اسراءیل و جهانی شدن در خاورمیانه نیز کتاب نوشته است. به نظر میرسد مطالعه مطلب این دو تحلیلگر آمریکایی، پیش از هر چیز به درک بهتر این مسئله میانجامد که چرا بوش در باتلاق عراق و افغانستان گرفتار شد و این امر موجب شد مردم آمریکا به کسی روی آورند که وانمود میکرد نقطه مقابل اوست. با چه دادهها و اطلاعاتی بوش تصمیم گرفت به خاورمیانه لشکرکشی کند و چرا تصور کرد که میتواند به راحتی از آن خارج شود. شاید بزرگترین اشکال این تحلیلگران را بتوان در شناخت نادرست و سطحی آنان از اوضاع سیاسی-اجتماعی ایران دانست. آنها با مقایسه نیروهای سیاسی ایران و سایر کشورها به مدل سازیهایی دست میزنند که هیچ نسبتی با واقعیتهای موجود در ایران ندارد. این دو مدعی هستند که «جنبش اصلاحی در ایران آشکارا به سطح جدیدی رسیده است»، اما اعتراف میکنند که آیندهای نامعلوم دارد. آنها امیدوارند که این «اعتراضات خودجوش» تبدیل به «ابراز مخالفت مستمر با حضور طبقه متوسط» شود. آنها که ظاهراً منتظر بروز اختلاف در نیروهای انتظامی - امنیتی نیز هستند، مینویسند: «هنوز شکافی در نیروهای امنیتی داخل حکومت ایران دیده نشده است». مشاوران بوش به دولت اوباما توصیه میکنند که فرصت را غنیمت شمارد و از اکنون تا چند ماه آینده جهت گشایش «دومین کانال» برای ایران گامهایی بردارد، کانالی مستقیم به مردم ایران، و با چنین اقدامی شانس تغییر واقعی را افزایش دهد. این دو، انتخابات 22خرداد را «پروسهای به دقت کنترل شده» میخوانند. اما بدون ارائه سند و مدرکی مدعی میشوند «روشن است که بسیاری و احتمالا اکثر ایرانیان به میرحسین موسوی و علیه رئیسجمهور فعلی ایران رأی دادند» و با این ادعا ناآگاهی و بیاطلاعی اشان را از اوضاع سیاسی - اجتماعی ایران اثبات میکنند. آنها مدعی میشوند «کمک به مردم ایران برای تغییر حکومتی که نشان میدهند به نحو فزایندهای از آن متنفرند، منزلت آمریکا را در جهان کاهش نخواهد داد»، و مجدداً اثبات میکنند شناخت صحیحی از اوضاع و احوال جهانی نیز ندارند؛ «برعکس، اکنون اوباما فرصت دارد تا رشته واکنشهای ایالات متحده را نسبت به لحظات فرصت و مخاطره دموکراتیک شدت بخشد». این تحلیلگران واکنشهای ایالات متحده به اعتراضات گسترده در تبت در سال 2008، وقایع انتخابات ریاست جمهوری مصر در 2005 و تهاجم روسیه به گرجستان در 2008 را «بی روح» توصیف میکنند و از اوباما میخواهند تا از فرصت بهدست آمده در ایران استفاده کند. آنها با چنین تصوراتی از شرایط و اوضاع ایران و جهان، درباره حوادث اخیر در ایران به اوباما 5 توصیه میکند: نخست، اوباما باید با آقای موسوی تماس برقرار کند و نگرانیاش را نسبت به این وضعیت و امنیت موسوی مخابره کند. آنها برای اثبات کارآمدی نخستین راهکارشان مینویسند «تجاربمان درباره مخالفان سیاسی در سراسر جهان حاکی از آن است که اعلام نگرانی ایالات متحده، مفید و مطلوب است». شاهدشان نیز مأموریت دادن به جو بایدن برای سفر به بیروت در شب انتخابات لبنان است؛ «حضور بایدن در لبنان ائتلاف ضد حزبالله را به جنب و جوش انداخت».مشاوران بوش فقط در یک صورت به اوباما حق میدهند که از برقراری تماس صرف نظر کند، آنهم در صورتی که «آقای موسوی گفت و گو با رئیسجمهور آمریکا را به لحاظ سیاسی نامطلوب تلقی کند. و این ارزیابیای است که او [موسوی] باید انجام دهد». با «ایران دیگر» گفتوگو کن! دومین توصیه این تحلیلگران آمریکایی این است که اوباما نوار ضبط شده دیگری مانند پیام تبریک نوروزی برای ایرانیها ارسال کند؛ «این بار اوباما باید واقعیت بنیادینی را اعتراف کند؛ اینکه رژیم [ایران] فاقد رضایت مردمش برای حکومت است، که بنابراین مسیری را برای «ایران دیگری» ضروری میسازد». آنها از اوباما میخواهند که «این موضوع را مشخص کند که لازم است مخالفان سیاسی داخل و خارج کشور به ما بگویند که از ایالات متحده چه میخواهند. این خواستها شامل منابع مالی، ملاقات با تحول خواهان، کارگاهها یا تجمعات دیپلماتیک است. موضوع اصلی این است که تحول خواهان در وضعیتی قرار گیرند که کنترل اوضاع را بهدست گیرند و بگویند که چه کمکی از ایالات متحده میخواهند و به چه میزان». این تحلیلگران آمریکایی مدعی هستند «اغلب آگاهی از این موارد که ما مراقب هستیم، به پخش منابع تمایل داریم، و دورادور مواظب آنها هستیم، به تحول خواهان کمک میکند». مدل مشاوران بوش «انقلاب نارنجی 2004 در اوکراین» است؛ «در آن مورد، غرب در اجتناب از پذیرش نتایج انتخابات به اوکراینیها پیوست. این تلاش مرکب، به انتخابات دور دوم منجر شد که منعکسکننده خواست مردم بود. در ایران، این موضوع نه تنها به معنای انتخابات مجدد است بلکه به معنای میدان رقابت کاملی برای نامزدها نیز هست. مانند ماجراهای اوکراین و اتحاد جماهیر شوروی که پیش از این اتفاق افتاد. اوباما میتواند حداقل آشکار سازد که ایالات متحده موضوعات تعامل با کشورها و مشروعیت را از هم تفکیک میکند». نتیجهگیری سنور و ویتن این است که «بنابراین میتوان در مورد ایران نیز چنان رفتاری داشت. تعامل بدون تلاش برای گفت و گو با «ایران دیگر» نه تنها تقلیدی مسخره است بلکه به لحاظ تاکتیکی احمقانه نیز هست». ملاقات با ناراضیان مهاجر و تسهیل استفاده از اینترنت و رادیوسومین توصیه مشاوران بوش به اوباما این است که «او باید سفرای ایالات متحده در اروپا و خلیج [فارس] را به ملاقات با ایرانیان ناراضی مقیم خارج از کشورشان بفرستد. از لندن تا دبی جوامع ایرانی فراوانی در سراسر اروپا و خلیج فارس وجود دارد». چرا که از نظر آنها «مهاجران و جلای وطن کردهها تمایل دارند که حتی بسیار بیشتر از متخصصان اطلاعاتی ما درباره کشورهایشان بدانند، و آنها احتمالا به هدایت تلاشها برای تغییر یاری میرسانند». چهارمین توصیه آنها در مورد «رادیو فردا، اینترنت و امکانات ماهوارهای رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی فوری باید سرمایهگذاری بیشتری فراهم شود، رادیو فردا به ایرانیها کمک میکند اطلاعات و تحلیلهایی را بهدست آورند که اغلب حکومت خودشان از آنها مضایقه میکند». کمکهای فوری از طریق فضای مجازیپنجمین توصیه مقامات دولت بوش نیز این است که «دولت باید جهت کمک فکری به مخالفان سیاسی و تحول خواهان در برابر رژیم، گامهایی بردارد. همانگونه که در دهه 1980 تأمین دستگاههای فتوکپی و فکس، به یکپارچگی مخالفان سیاسی در لهستان کمونیستی کمک کرد، تحول خواهان امروز نیز نیازمند به دسترسی به اینترنت و سایر وسایل ارتباطی هستند. کمکهای دولتی باید به گروههای آزاد ارائه شود تا تکنولوژی شکستن دیوار آتش را توسعه داده و مورد استفاده قرار دهند. برای تریبونی که توسط سازمانی غیر دولتی اداره میشود باید پول تخصیص داده شود که بتواند انواع گستردهای از صداهای داخلی را به رادیوها، وبلاگها، ویدئو کلیپها و سایر رسانهها منتقل کند. رئیسجمهور آمریکا باید مدیران فیس بوک، توییتر، گوگل و سایر شرکتهای شبکهای اجتماعی و اشتراک ویدئو را به کاخ سفید فراخواند. شرکتهای پیشرفته این پروژه را بهتر از حکومت میتوانند مدیریت کنند. بسیاری از این مدیران حامیان قدرتمند اوباما [در زمان انتخابات آمریکا] بودند؛ آنها باید به موفقیت او در سیاست خارجی نبز کمک کنند». جالبتر از همه اینکه آنها توصیه میکنند «اوباما باید به ارتش دستور دهد تا تعدادی از هواپیماهای سولو کوماندو ای. سی. 130، که به عنوان ایستگاه رادیو و تلویزیونی پرنده اقدام میکند، را در دسترس قرار دهند تا تحولخواهان و رهبران معترضان را قادر سازد به صورت مستقیم با مردم ایران سخن بگویند». [سولو کوماندو ای. سی. 130 جرح و تعدیل شده هواپیمای هرکولس سی. 130 است که برای هدایت عملیات روانی و مأموریتهای انتشار امواج رسانهای در سطح استانداردهای ای. ام. ، اف. ام. ، ایچ. اف. ، و تی. وی. و ارتباطات نظامی بهکار میرود]. دموکراسی تحمیلیظاهراً در پایان مطلب خود آنها هم حس میکنند که این توصیههای آنها مصادیق نقض حاکمیت و مداخله در امور داخلی یک کشور است، به همین خاطر مدعی میشوند که «هیچ یک از اینها در حکم «تحمیل دموکراسی» نیست»؛ تمام آن چیزی که ایالات متحده انجام خواهد داد عبارت است از این که به تحول خواهان نشان داده شود که وقتی آنها بخواهند، میتوانند از هر نظر روی پشتیبانی آمریکا حساب کنند. این تحلیلگران جمهوریخواه در پایان سعی میکنند که رئیسجمهور آمریکا را قانع سازند که توصیههای آنها با مشی دموکرات و لیبرال او تناقضی ندارد و نگرش آنها مطابق با سیاست خارجی رؤسای جمهور آمریکا از هر دو حزب، از زمان تئودور روزولت است. همچنین به اوباما یادآور میشوند که توصیههای آنها همسو با پیامی است که او در قاهره فرستاد «حقوق گوناگونی که ما از آن برخورداریم، تنها ایدههایی آمریکایی نیستند، آنها حقوقی بشری هستند، و به همین دلیل ما همه جا از آنها حمایت میکنیم».البته برخی از سیاستمداران نیز در آمریکا با رویکرد مداخله جویانه که منافع آمریکا را تقویت نمیکند مخالفت کردهاند. برای نمونه روزنامه «یو. اس. ای. تودی» روز جمعه در گزارشی به بررسی اختلاف نظر جمهوریخواهان و دموکراتها درباره انتخابات ایران پرداخت. این مطلب ابتدا مواضع خود اوباما را یادآوری میکند؛ اوباما درباره خشونت علیه معترضان اظهار نگرانی کرده بود، اما موکداً گفته بود بر عهده ایرانیهاست که خودشان منازعه انتخاباتیشان را حل و فصل کنند. به همین دلیل، او از سوی حکومت ایران متهم به مداخله جویی شد. در حالی که جمهوریخواهانی نظیر جان مککین، اوباما را به عدم انجام اقدام کافی برای کمک به حامیان دموکراسی در ایران متهم کرد، افرادی نظیر سناتور دموکرات جان کری، مسئول کمیته روابط خارجی سنا در سرمقاله روز پنجشنبه «نیویورک تایمز» به دفاع از اوباما پرداخت.کری مینویسد که یک رویکرد تهاجمی، چنانکه مککین از آن دفاع میکند، در ایران به عنوان حمایت از موسوی تلقی خواهد شد. اگر ایالات متحده واقعاً میخواهد کمک کند، «ما باید درک کنیم که چگونه اظهارات ما میتواند دستکاری شود و در جهت تقویت ایران علیه ما بهکار برده شود».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 387]