واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: اقتصاد جهانی در فرآیند جهانی شدن غییر و تحول در جهان امری همیشگی و دائمی بوده است، لیکن جهانی شدن به مفهوم جدید خود، واژهای است که در اواخر دهه ۷۰ قرن بیستم با بسط و توسعه فناوری اطلاعاتی آغاز شد و جهانی شدن در این معنا به اطلاق میگردد. بارزترین چهره جهانی شدن را میتوان در اقتصاد جهانی جستوجو نمود که در جهان امروز واقعیتی انکارناپذیر است، گرچه ابعاد سیاسی، فرهنگی و جامعه شناختی آن همزمان رو به گسترش بوده است.
متفکران و اندیشمندان بیشماری پیرامون جهانی شدن نظریهپردازی نموده و آن را مورد تبیین قرار دادهاند، زیرا که ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن نه تنها دولتها و شرکتها بلکه زندگی خانوادهها و افراد و چهارچوبهای حاکم بر آنها را دچار تغییر و تحول شگرف نموده است. جهانی شدن در زمینه حقوق و ---------- بینالمللی آنچنان دولتها و روابط بینالدولی را متاثر ساخته است که مفهوم حاکمیت ملی به چالش کشیده شده است، به طوری که امروزه دیگر نمیتوان نظم بینالملل را در قالب معاهدات صلح وستفالی در سال ۱۸۶۴ تفسیر نمود. معاهده پایهای که در آن حقوق دولتها و روابط بینالملل از آن نشات گرفت و دولتهای مدرن قرن ۱۸ و ۱۹ و نیمه اول قرن بیستم بر اساس آن اداره گردید. حقوقی بر اساس حاکمیت ارضی، برابری رسمی دولتها و عدم مداخله در امور یکدیگر به ویژه مورد اخیر که به شکل واقعی به چالش کشیده شده است و موضوعاتی نظیر حقوق بشر، جرائم سازمان یافته، تروریسم، امنیت جهانی محیط زیست و حتی دموکراسی دیگر موضوعاتی نیستند که هیچ دولتی بتواند به عنوان حاکمیت در قلمرو مرزهای خود تبیین و تفسیر و به هر نحو و شکلی حکمرانی نماید. در جهان درهم تنیده شده و یکپارچه امروز که به مکان واحدی تبدیل میشود، این مفاهیم فراتر از مرزهای ملی تبیین گشته و جهانی شده و هر دولتی از درک آن عاجز باشد و یا با برداشتهای قدیمی در نظر داشته باشد در قلمرو مرزهای خود، حکمرانی نماید، تحت تاثیر نیروها و فشارهای ناشی از جهانی شدن مجبور به پذیرای آن با هزینههای گزاف خواهد شد. جهانی شدن فرهنگی، همزمان با تکثر و تنوع فرهنگها توام با همگرایی روزافزون میان آنها و گفتوگوی تمدنها از یکسو نشانههایی از آگاهی و همپیوندی در جهان را توام با تسامح و تساهل نوید میدهد و از سوی دیگر سیاستهای ارتجاعی برخی از دولتها و گروههای افراطی مذهبی و غیرمذهبی، دشمنی و اختلافات جدیدی میآفریند که دشمنستیزی و بیگانه هراسی را در جهان دامن میزند که اولی صلح و آرامش را به ارمغان میآورد و دومی جنگ و ناامنی را دامن میزند. نگارنده در یادداشتهای قبلی خود تحت عناوین جهانی شدن به این موضوعات پرداخته و در آینده و در مجالی دیگر مجددا به آن خواهد پرداخت.
لیکن در این مقاله اقتصاد جهانی را در فرآیند جهانی شدن مورد کنکاش قرار میدهیم. درک و شناخت اقتصاد جهانی که جوهر اصلی آن دانش بوده و دانایی محور است، تکیهگاه آن فناوری، تولید و تجارت در معیار جهانی است. این امر از یکسو موجب شده فرصتهای بیشماری پیشروی دولتها، حکومتهای محلی و شرکتها قرار دهد و از سوی دیگر برای هر یک از آنان که فاقد درک لازم از این تحول شتابان باشند نصیبی جز خسران و عقبماندگی نداشته، که برای دولتها و حکومتهای محلی توسعهنیافتگی و برای شرکتها حذف از صحنه اقتصاد جهانی را دربردارد. ویژگیهای مهم اقتصاد جهانی چیست؟ و چگونه دولتهای ملی و محلی و شرکتها قادرند از آن بهرهبرداری نمایند؟ بیمرز بودن، منطقهای شدن (ایجاد منطقههای مستعد)، منبعیابی بیرونی تجارت (outsourcing) و تولید و تجارت در مقیاس جهان را میتوان مشخصههای بارز فرآیند اقتصاد جهانی در جهان یکپارچه و در همتنیده دانست.
● بیمرز بودن:
دنیا بهتدریج به مکانی واحد و بدون مرز تبدیل میشود؛ گرچه این فرآیند طولانی است اما چهره و سیمای آن در اقتصاد کاملا آشکارا و هویدا است. با نگاهی به اقتصادهای ملی و اقتصاد جهانی میتوان این فرآیند را درک نمود. چهار عامل موثر آن را میتوان به چهار c نامگذاری نمود و آن را بازشناخت ارتباطات (communication) ، شرکتها(companies) ، مصرفکنندگان (consumers) و سرمایه (capital) دانست.
الف) ارتباطات
گسترش فناوری ارتباطات دوربرد موجب شده که انحصارات دولتی در فعالیتهای ارتباطات در اکثر کشورها شکسته شده، پدیدهای که این روزها در ایران هم شاهد آن هستیم لذا بازارهای داخلی که قبلا اسیر دست انحصارات دولتی بوده از بینرفته و برخی از شرکتهای ارتباطات راه دور نظیر تلیو سونرا و تلفونیکا واقعا جهانی شدهاند. پیشرفت اینترنت و تعداد کاربران آن، که روز به روز در سطح جهانی بر تعداد آنان افزوده میشود، موجب گشته که دنیای ارتباطات، دنیا بدون مرز گشته و نتیجه این پدیده جهانی شناخت نوع زندگی در کشورهای مختلف، نحوه حکومت و حکمرانی در اکثر کشورها، امکانات سرمایه و سرمایهگذاری در بازارهای مختلف جهان و نیز شناخت فرهنگهای کشورهای دیگر و آگاهی از جهان برای هر یک از کاربران اینترنت در ابعاد وسیع باشد. بنابراین امروزه دیگر دولتها مشکل بتوانند مانع از آگاهیهای مردم گشته و یا آنها را با مهندسی اجتماعی پیشساخته خود به رفتارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاصی وادار نمایند؛ همچنان که مانع از خروج پول و سرمایه آنها از کشور گردند. لذا ارتباطات مهمترین نقش را در همه ابعاد جهانی شدن ایفا نموده و به همین جهت نیز، عامل اصلی جهانی شدن را انقلاب ارتباطات میدانند.
ب) شرکتها
عامل بعدی بیمرز بودن شرکتها میباشد. امروزه بسیاری از شرکتها در شهرهای خاصی ازجمله شهرهایی در انگلستان، سنگاپور، امارات و یا مناطق خاصی از جهان به ثبت میرسند و فعالیتهای خود را در کشور و یا کشورهای دیگر ارائه میدهند. با نگاهی به تعداد شرکتهای ایرانی که در سالهای اخیر در دبی به ثبت رسیدهاند و عملا بخشی از فعالیتهای خود را در ایران و نیز سایر کشورها سامان میدهند مشخص میشود که چگونه شرکتها خود را از مجازاتهای بینالمللی که به برخی از کشورها تحمیل میشود و یا از مقررات سخت ملی، رها نموده و به نقاط دیگر پناه میبرند. امروزه حتی شرکتهای موجود در سراسر دنیا هر یک از فعالیتهای تولیدی، تجاری و تحقیقی خود را در بهترین مناطق و کشورهایی که امکانات وجود داشته باشد، سامان میدهند، به طوری که یک شرکت بزرگ کار تحقیق و توسعه خود را در یک کشور، تولید و فروش خود را در کشوری دیگر و بازار مالی خود را در منطقهای دیگر مستقر مینماید و با بهرهبرداری از ارتباطات راه دور آن را اداره میکند. امروزه کم نیستند شرکتهایی که تولید اصلی خود را با نظر داشت کارگر ارزان در چین، تحقیق و توسعه خود را در یک کشور اروپایی و بازار مالی خود را در انگلستان سامان میدهند و یا تامین بخشی از نیروی کار خود را به طور غیرمستقیم از منابع بیرونی Outsourcing از هندوستان تامین مینماید؛ در حالی که مرکز مدیریت شرکت در یک کشور اروپایی و یا ژاپن مستقر است. گرچه پدیده مذکور فراگیر و عام نشده، لیکن رو به گسترش میباشد که بحث تکمیلی آن را در بخش تولید و تجارت جهانی بررسی خواهیم کرد.
ج) مصرفکنندگان
عنصر دیگر بیمرز بودن (مصرفکنندگان) میباشد. در این رابطه این مصرفکنندگان در سطح جهان هستند که حق دارند با انتخاب خود بهترین کالا را که از نظر کیفیت مرغوبترین و از نظر قیمت ارزانترین باشد انتخاب نمایند. سازمان تجارت جهانی و مذاکرات دامنهدار و لاینقطعی که پیرامون تعرفه کالا و خدمات صورت میپذیرد گویای آن است که در اقتصادی که جهانی شده، این حق مصرفکنندگان است که بهترین و باکیفیتترین و ارزانترین کالا را خریداری نمایند. فرآیند رو به گسترشی که، سال به سال با افزایش اعضای سازمان تجارت جهانی تحقق مییابد و اکنون تعداد کشورهای عضو این سازمان به بیش از ۱۴۰ کشور رسیده است. سازمان تجارت جهانی و فرآیند اقتصاد جهانی مزیتهای نسبی را برای مناطق و کشورها به ارمغان میآورد، به طوری که هر یک از مناطق و کشورها در بخشهایی از تولید یک کالا و یا در برخی کالاها برتری پیدا کرده و یا با سیاستهای صحیح ملی خود دارای مزیت نسبی میشوند و این موضوع صرفا در مورد کالاهایی نظیر ساخت هواپیما، ماشین و کامپیوتر نیست بلکه حتی روی کالاهای ساده نظیر پیراهن نیز صادق است؛ به نحوی که پنبه یا پلیاستر آن در یک کشور تولید و پارچه آن در کشور دیگری بافته و پیراهن آن در کشور ثالثی دوخته میشود، لذا دیگر، صحبت از تولید ملی به معنای آنکه کالاهایی از ابتدا تا انتهای آن در کشوری صورت پذیرد و خودکفا شود، باسرعت زیادی در حال منسوخشدن است.
د) سرمایه
عنصر مهم دیگر در رابطه با بیمرزبودن سرمایه است که میتوان عملکرد آن را در بازارهای مالی که متشکل از دو بازار پول و سرمایه است، مشاهده نمود. بازارهای مالی با توسعه فناوری و حذف مقررات دست و پاگیر (مقرراتزدایی) در جهان بسط و توسعه یافته است. امروزه پول و سرمایه در هر کجای دنیا که باشد، خود را از چنبرههای سخت برخی از اقتصادهای ملی که فرصتهای سرمایهگذاری و سودآوری را از آنان سلب کرده، آزاد نموده است. لذا پول و سرمایه به سوی مناطقی که بیشترین بازده را دارند، راهی گشته و برای این منابع مهم نیست، کجا جاری میشوند، بلکه راهی محلهایی میشوند که علاوه بر اطمینان و امنیت، سود بیشتری نصیبشان شود. به عبارت دیگر پول و سوداگران پول و سرمایه فاقد احساس و ملیت میباشند. در هر کشوری بخشی از پساندازهای ملی راهی بازارهای پولی و سرمایهای خارج میشود؛ به طوری که پساندازکنندگان در هر کشوری با توجه به تبدیل نرخهای ارز و نرخهای تورم و بهره پولهای مختلف و پیشبینیهایی که پیرامون فاکتورهای مذکور مینمایند، راهی بازارهای مالی در کشورهای مختلف میگردند. لذا بازارهای پول و سرمایه از مهمترین نشانههای بیمرزبودن اقتصاد جهانی است که از طریق اینترنت و با سرعت جابهجا میشود. اقتصاددانانی که اقتصاد ملی کشور خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند، ضرورت دارد بازار پول و سرمایه جهانی را با دقت بیشتری مورد مداقه قرار دهند تا مشخص گردد که ورودی و خروجی بازار پول و سرمایه کشورشان در ارتباط با بازار جهانی در چه وضعیتی قرار دارد. آیا بازارهای مالی در کشورشان از بازارهای جهانی تغذیه میکند و شکوفایی اقتصاد ملی را موجب میشود؟ و یا کشور به یکی از مراکز بازار پول و سرمایه تبدیل شده و برای کشور سود به ارمغان میآورد؟ نظیر لندن که بازار مالی جهان است و یا بحرین که کم و بیش به مرکز مالی خاورمیانه تبدیل شده؛ به طوری که ۲۵ درصد از درآمد ملی آن کشور از فعالیتهای بانکی تحصیل میگردد و یا بالعکس پسانداز ملی کشورشان بازار منطقه و جهان را ارتزاق مینماید. در صورتی که ماحصل ورود و خروج سرمایه از کشور منفی باشد، مشخص میگردد که پسانداز ملی بازارهای مالی جهان را تغذیه میکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]