مرد متهم به قتل در جلسه محاكمه اش ادعا كرد براي دفاع از ناموسم مرد همسايه را كشتم

واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: مرد متهم به قتل در جلسه محاكمه اش ادعا كرد براي دفاع از ناموسم مرد همسايه را كشتم
گروه حوادث؛ مردي كه متهم است همسايه خود را قرباني سوءظن خونين كرده و او را به قتل رسانده روز گذشته در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد.

به گزارش خبرنگار ما در ابتداي جلسه محاكمه محمدرضا حيدري نماينده دادستان تهران در توضيح كيفرخواست گفت؛ آبان ماه سال گذشته مردي به پليس كرج مراجعه كرد و گفت برادرش علي گم شده و هيچ خبري از او نيست. وي همچنين توضيح داد برادرش با زني به نام شهناز رابطه داشته و اين زن كه در همسايگي برادرش زندگي مي كرده چند روز بعد از ناپديد شدن علي خانه را تخليه كرده است.با توجه به شكايت اين مرد پليس شهناز را شناسايي كرد و وي را تحت بازجويي قرار داد. اين زن پس از دستگيري مدعي شد شهريورماه سال 86 شوهرش كه او نيز علي نام دارد به وي گفت مرد همسايه را به قتل رسانده است. شهناز همچنين ادعا كرد از جزئيات قتل اطلاعي ندارد.نماينده دادستان تهران ادامه داد؛ وقتي علي متهم حاضر در دادگاه شناسايي و دستگير شد به قتل مرد همسايه اعتراف كرد و مدعي شد چون مقتول با همسرش رابطه داشته اين كار را كرده است. علي متهم پرونده در چندين مرحله به قتل اعتراف كرده كه اين اعترافات با واقعيت منطبق است و با توجه به مدارك به دست آمده و ساير شواهد موجود در پرونده تقاضاي صدور حكم قانوني را دارم. سپس اولياي دم براي متهم تقاضاي صدور حكم قصاص كردند. نوبت به علي متهم رديف اول كه رسيد وي به قتل همسايه اش اعتراف كرد و گفت؛ من علي را كشتم و از اين كار پشيمان نيستم چون از ناموسم دفاع كردم. مدتي قبل از قتل متوجه شدم همسرم قرص ضد بارداري مصرف مي كند از آنجا كه من عمل انجام داده بودم و بچه دار نمي شدم از همسرم پرسيدم براي چه اين قرص ها را مصرف مي كني او جواب درستي به من نداد و گفت؛ چون دچار بيماري شده دكتر اين قرص ها را تجويز كرده است. چون به همسرم شك كرده بودم همراه او به دكتر رفتم، پزشك گفت بايد آمپول به همسرم تزريق شود و پنجاه هزار تومان هزينه آمپول شد از پزشك معالج همسرم پرسيدم اين آمپول را براي چه به همسرم تزريق كرد، او هم جواب درستي نداد و گفت چون رحم همسرم عفونت كرده است بايد آمپول را به او تزريق كند، اما من فهميدم همسرم باردار شده و آمپول براي سقط جنين است.متهم ادامه داد؛ وقتي به خانه برگشتيم با همسرم درگير شدم و به شدت او را كتك زدم. شهناز ابتدا منكر رابطه نامشروع شد اما وقتي حسابي كتك خورد اعتراف كرد و گفت با علي رابطه دارد و هر بار كه قرار است علي به خانه من بيايد بچه ها را به خانه مادرش مي برد. مدتي بعد از اين ماجرا سلاحي تهيه كردم تا علي و همسرم را بكشم اما باز پيش خودم گفتم شايد من اشتباه مي كنم اين بار پرينت تلفن همسرم را گرفتم و اطمينان يافتم اشتباه نكرده ام و او با علي رابطه دارد، آنقدر عصباني بودم كه تصميم گرفتم علي را بكشم و شهناز را هم. آنقدر او را كتك بزنم تا بميرد.متهم در ادامه اعترافاتش گفت؛ وقتي به شهناز گفتم درنهايت او را هم خواهم كشت، ترسيد و به خانه پدرم فرار كرد چون مي دانست آنجا من كاري با او نخواهم داشت. در مدتي كه همسرم نبود به دنبال يك فرصت مناسب بودم تا علي را به قتل برسانم. 22 تيرماه سال گذشته بود كه به طور اتفاقي او را در راهرو ساختمان ديدم. علي نجار بود، به بهانه اينكه 10 ميز كامپيوتر لازم دارم از او خواستم به خانه بيايد تا معامله را انجام دهيم. وارد خانه كه شد جر و بحث را آغاز كردم و به او گفتم چرا به خود اجازه داده وارد زندگي شخصي من شود. او پذيرفت با شهناز رابطه داشته است چون جثه مقتول از من بزرگ تر بود تصور نمي كرد بر او غلبه كنم اما من چاقويي را كه مخفي كرده بودم از كمدم بيرون كشيدم و مستقيم به گردنش ضربه يي زدم، او غافلگير شد و بعد هم روي زمين افتاد.علي ادامه داد؛ پس از قتل جسد را مثله كردم و روز اول سرش را بيرون بردم و در بيابان هاي اطراف شهريار انداختم، روز بعد هم بقيه جسد را به همان نقطه منتقل كردم و به آتش كشيدم، بعد هم خانه را تخليه كردم.متهم در پاسخ به اين سوال كه چرا علي را به قتل رساند اما با همسرش هيچ برخوردي نكرد، گفت؛ مي خواستم شهناز زجر بكشد من خيلي او را اذيت مي كردم، مرتب كتكش مي زدم آنقدر زندگي را برايش سخت كرده بودم كه خودش از زنده ماندن پشيمان شود.سپس شهناز متهم رديف دوم در جايگاه قرار گرفت. وي كه به اتهام زناي محصنه محاكمه مي شد اتهام خود را رد كرد و گفت؛ شوهر من مرد شكاكي است از همان جواني مرا اذيت مي كرد. من و علي هيچ رابطه يي با هم نداشتيم. شوهرم آنقدر مرا كتك زد و آزار داد كه مجبور شدم به دروغ بگويم با علي رابطه دارم. در حالي كه اين مساله اصلاً صحت نداشت.وي گفت؛ در اداره آگاهي هم از ترس شوهرم اعتراف كردم اما من هيچ رابطه يي با مقتول نداشتم.پس از پايان جلسه محاكمه پنج قاضي شعبه 71 براي صدور راي پرونده وارد شور شدند.
يکشنبه 21 مهر 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايلنا]

[مشاهده در: www.ilna.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]