محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1841999640
استفاده ازسيستمهاي استعاري براي توجيه جنگ در خليج فارس قهرمان همچون شرور بزرگ
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: استفاده ازسيستمهاي استعاري براي توجيه جنگ در خليج فارس قهرمان همچون شرور بزرگ
جام جم آنلاين: پيشتر از گئورگ لاكوف، استاد دپارتمان زبانشناسي دانشگاه بركلي، 2 مطلب با عنوانهاي «نقش استعاره در 2 جنگ عليه عراق» و «استعارههاي اخلاقي در توجيه عقلانيت تجاري» منتشر شد. نويسنده در مطلب اول به طور كلي به چگونگي استفاده بوشها از استعارات براي توجيه جنگ پرداخته بود. مطلب دوم نيز به استعارات اخلاقي به كار رفته توسط روساي جمهور آمريكا، بخصوص بوش پسر به منظور توجيه جنگ دوم عليه عراق اختصاص داشت.
در اين مطلب اشاره شد كه چگونه عقلانيت تجاري، ايجادكننده انگيزه اصلي براي جنگ است، ولي اين انگيزه ميبايد به واسطه استعارهاي اخلاقي توجيه شود. اين دو مطلب در واقع 2 قسمت از يك مقاله با عنوان «استعاره و جنگ» بود. قسمت سوم و آخر اين مقاله هم اكنون ارائه مي شود.
لاكوف در اين قسمت بيشتر بر جنگ اول آمريكا عليه عراق متمركز شده و چگونگي كاربرد استعاره قهرمان را توسط بوش پدر بررسي ميكند؛ اما در پشت به كارگيري اين استعاره، معادلاتي ديگر براي حمله به عراق تعيينكننده هستند. اين معادلات بي شباهت با معادلاتي كه صدام به تبعيت از آنها به كويت حمله كرد، نيستند.
در مورد هر دوي آنها، اهداف اقتصادي محوريت دارد، اما آمريكا اين انگيزه اقتصادي خود را به وسيله استعاره قهرمان توجيه كرد. استعارهاي كه در آن قهرمان (آمريكا) براي نجات يك مظلوم ضعيف (كويت) به جنگ ديو شرور زمان (صدام) ميرود.
در اين ميان، آنچه آمريكا پنهان ميكند، قرباني شدن و بيخانمان شدن صدهاهزار عراقي ضعيف و بيگناه (در مورد حمله به كويت) به واسطه جنگ عليه اين شرور (صدام) است. نويسنده در پايان به اين نتيجه ميرسد كه در اين جنگ (جنگ اول آمريكا عليه عراق) هيچكدام از ويژگيهاي قهرمان در وجود آمريكا موجود نيست. او خود يك شرور است.
آدم تبهكار در داستان لطيف عدالت ممكن است زيرك و حيلهگر باشد، ولي نميتواند عقلانيت داشته باشد. شما نميتوانيد براي يك شيطان دليل بياوريد و همينطور با او وارد گفتگو شويد. منطق استعارهاي ميگويد كه صدام غيرعقلاني است، ولي آيا او اينگونه بود؟
استعاره كلاز ويت (caluswitz) كه مورد استفاده استراتژيستها قرار گرفته بود، فرض ميگيرد دشمن عاقل است. استراتژي آمريكا از اول مبني بر افزايش هزينه به صدام حسين بود. فرض شده بود كه او عاقل است و بيشترين منافع را به دست ميآورد.
در همان زمان، او يك آدم غير عاقل فرض شد. اگر عاقل است بايد از منطق بازدارندگي پيروي كند. آمريكا داراي هزاران بمب هيدروژني است. اسرائيل حدود 100 تا 200 بمب اتمي دارد.
قياس صدام با هيتلر نشان ميدهد صدام يك مرد ديوانه شرور و فاسد است. اين قياس، هيتلر را به عنوان اسطورهاي از شرارت فرض ميگيرد. در هر صورت، مقايسه بين صدام و هيتلر يا عراق و آلمان درست نيست؛ چرا كه صدام، هيتلر نيست و عراق، آلمان نيست.
عراق 17 ميليون جمعيت دارد و نه 70 ميليون. از لحاظ اقتصادي ضعيف است و قوي نيست. عراق يك تهديد براي جهان نيست. صدام حسين به طور قطع انسان غير اخلاقي و سنگدل و جانور خويي است، ولي شاهد و مدركي وجود ندارد كه او انسان غير عاقلي است كه حتي به فكر منافع خود نيست.
هر كاري كه او انجام داده است از كشتار مخالفان سياسي يا حمله به كويت، ميتواند به عنوان منافع او
در نظر گرفته شود.
كويت به عنوان قرباني
قرباني شناخته شده در داستانها به طور سنتي و از قبل بيتقصير و بيگناه است. براي عراقيها. كويت هر چيزي بود بجز بيگناه. جنگ با ايران در حقيقت عراق را تخليله بانكي كرد. عراق ملاحظه كرد او براي منافع برخي كشورها مثل كويت يا عربستان سعودي جنگيده است، در حالي كه شهروندان شيعه از انقلاب اسلامي ايران حمايت ميكنند. كويت موافقت كرده بود كه به عراق در جنگ كمك مالي بكند ولي بعد از جنگ هشت ساله كويتيها براي بازپرداخت مطالباتشان از سوي عراق اصرار ميكردند. كويتيها صدها ميليارد دلار در اروپا، آمريكا و ژاپن سرمايهگذاري كرده بودند ولي به عراق كمكي براي بازسازي پس از جنگ نكردند.
از طرف ديگر، كويتيها با افزايش توليد نفت خود به پايين نگاه داشتن قيمت نفت كمك كردند كه مغاير با اقتصاد بحراني عراق بود، بعلاوه، كويت داخل خاك عراق در زمينهاي نفتي Rumailah شروع به حفاري و استخراج نفت كرده بود. كويتيهاي ثروتمند در سفر به عراق كالاهاي عراقي را با قيمتهاي كم و نازل ميخريدند.
همه اينها باعث شد عراقيها، حرمت و عزت كويتيها را نگاه ندارند، در حاليكه عراقيها در همان زمان تورم بالاي 70 درصد را تحمل ميكردند. در ضمن كويتيها بهوسيله برخي دلايل توسط مسلمانان ديگر كشورها و عراقيها مورد انزجار بودند.
ثروت بسيار و نيروي كار كم باعث شده بود كويت نيروي كار ارزان از ديگر كشورهاي مسلمان براي انجام دادن كارهاي سخت وارد كند.
در زمان حمله به كويت 800 هزار شهروند كويتي و 2/2 ميليون كارگر خارجي كه بوسيله كويتيها تحت رفتار بدي بودند، وجود داشت. خلاصه از نظر عراقيها و كشورهاي عربي، كويت به عنوان يك قرباني بيگناه با آنان بدحسابي كرده بود. اين مسائل به هيچ وجه حمله به كويتيها توسط ارتش عراق را توجيه نميكند، ولي يك قسمت مخفي و پنهان از كويت را بيگناه معرفي ميكند.
چه چيزي پيروزي است؟
به نظر ميرسد نزديكترين راه به منظور كسب پيروزي براي آمريكا اين است كه عراق را از كويت بيرون كند و فقط قسمتي و بخشي از ارتش عراق را منهدم كند و نه همه آن را تا بتواند در برابر تهديدات سوريه و ايران مقاومت داشته باشد. يعني صدام را از كويت بيرون كند و حزب بعث او را براي كنترل كشور نگاه دارد و قيمت نفت را در حد معقول حفظ كند.
اما در اين طرح، قطعي و مبرهن نيست كه كنار گذاشتن صدام از قدرت بدون پاكسازي نيروي نظامي عراق صورت بگيرد. آمريكا به يك كشور عربي حمله كرده بود كه موجي از انتقادها را عليه آمريكا در كشورهاي عربي برميانگيخت و غير قابل ترديد است كه در دهههاي بعدي طرفداري از آمريكا به وسيله ملل عرب كاهش مييابد. آمريكا با دفاع كردن از يك ملت عربي، اسلام بنيادگرا را تقويت خواهد كرد.
عراق به عنوان ديكتاتوري بيرحم كه توسط صدام اداره ميشود، باقي ميماند. با جايگزين كردن مجدد دولت كويت، آمريكا خشم و انزجار فقرا را به سمت ثروتمندان در سراسر دنياي عرب برخواهد انگيخت و مقاومت آنان افزايش مييابد. اگر آمريكا ارتش عراق را تضعيف كند، به جنگ داخلي در عراق منتج خواهد شد.
اين مساله مورد توجه آمريكا خواهد بود كه اجازه ندهد شيعه به پيروزي برسد، چرا كه ايران قويتر خواهد شد، يا كردها به پيروزي برسند كه در اين صورت تركيه تهديد خواهد شد.
نقطه نظرات اعراب
استعارهها براي جا افتادن مفهوم بحراني خليج (فارس) به كار گرفته شدند. در جهان اعراب 2 مشكل عمده وجود دارد. ناسيوناليسم عربي و اسلام بنيادگرا. اولي بر مبناي نژاد همه ملل عرب شكل گرفته و دومي، بيان تئوكراتيك همه ملل اسلامي است. هر دو در اصطلاحات شبيه هم مفهومسازي شدهاند، يعني برادر واري عربي و برادرواري اسلامي.
اعراب خود را ملل واحدي ميدانند كه برخي سياستهاي استعماري بخصوص انگلستان باعث كشيدن خطوط تصنعي تحت عنوان سرزمين آنها شده است. اين مساله باعث به وجود آمدن مردم غني و فقير شده است. مادامي كه فاصله عميقي ميان مردم ثروتمند و فقير در جهان عرب وجود دارد، بسياري از مردم فقير عربخواهان استمرار ناسيوناليسم عربي يا بنيادگرايي اسلامي هستند و منطقه روي ثبات را نخواهد ديد.
سستي و ضعف يك درونمايه قوي در جهان عربي است و بيشتر در اصطلاحات جنسي مفهومسازي ميشود. آمريكاييها در به كار بردن تجاوز (rape) در مورد كويت يك ضعف و ناتواني را مفهومسازي كردند، يعني كشور بيدفاع را زن و ارتش متجاوز را مرد مفهومسازي كردند.
يك ضربالمثل عربي در عراق به صورت عمومي پيش از حمله آمريكا مطرح بود: بهتر است انسان براي يك روز خروس باشد تا براي يك سال مرغ. پيام آن روشن است. بهتر است مرد باشيم و قوي و حاكم براي دورهاي كوتاه از زمان تا اين كه زن باشيم به معناي ضعيف و بيدفاع براي مدتي طولاني.
بيشتر حمايتهاي اعراب از صدام حسين ناشي از اين بود كه او را به عنوان كسي كه در مقابل آمريكا ايستاده (حتي براي مدتي كوتاهي) ميشناسند و يك بزرگي و شاني در اين حالت وجود دارد. اين يك بخش ضروري از منفعت صدام حسين بود و تعجبي ندارد كه او براي رفتن به جنگ اشتياق نشان ميداد وقتي ميتوانست براي يك روز خروس باشد و فقط سپري كردن يك جنگ با ايالات متحده او را به يك قهرمان نزد بيشتر جهان اعراب جلوه ميداد.
در نگاه كردن دولت به مثابه يك شخص چه چيز مخفياي وجود دارد؟
در استعاره دولت به مثابه شخص، راههايي كه در آن دولتها به مثابه واحدها عمل ميكنند، وجود دارد و ساختار داخلي دولت را مخفي ميكند. طبقهبندي ساختار با اين استعاره مخفي ميشود كه شامل تركيبات قومي، تنوع و رقابت مذهبي، بخشهاي سياسي، اكولوژي و بومشناسي و تاثيرات نظامي و حقوقي ناديده انگاشته ميشود.
به منفعت ملي توجه كنيد. منفعت يك شخص اين است كه سلامت و قوي باشد. استعاره دولت به مثابه شخص، دولت را به قدرت اقتصادي و قدرت نظامي براي يك ملت تبديل ميكند، ولي چه چيزي در منفعت ملي است كه امكان دارد در منفعت بسياري از شهروندان معمولي، گروهها يا موسسات باشد يا نباشد.
منفعت ملي يك مفهوم استعارهاي است كه در آمريكا به وسيله سياستمداران و سياستسازان تعيين شده است.
وقتي رئيسجمهوري استدلال ميكند كه رفتن به جنگ، منافع حياتي ملي ما را حفظ خواهد كرد، از يك استعاره استفاده ميكند كه مخفي ميكند كدام منافع حفظ خواهد شد و كدام حفظ نخواهد شد؛ براي مثال، مردم فقير بخصوص سياهان، در گروههاي بزرگ در جنگ حضور دارند و گروههاي اجتماعي سطح پايين متحمل ناراحتيها و زجرهاي ناشي از جنگ خواهند شد، بنابراين جنگ كمتر به نفع اقليتهاي نژادي و گروههاي پايين اجتماعي است تا گروههاي بالاي اجتماعي سفيدپوست.همچنين منافعي نيز در جنگ براي امور نظامي وجود دارد. جنگ اهميت نظاميگري و بودجه اختصاص يافته به آن را توجيه ميكند. در پايان جنگ سرد اميد ميرفت اندازه و تاثير ارتش و نظاميگري تقليل داده شود و اين جنگ ادامه اثر ارتش را ضمانت كرد.
سياست انرژي
استعاره دولت به مثابه امري است كه وابسته به نفت خارجي است.بسياري از مفسران معتقد بودند تغييرات انرژي به آمريكا امكان ميدهد كمتر روي نفت خارجي تكيه داشته باشد و بهتر از آن است كه براي به دستآوردن انرژي ارزانتر به سراغ جنگ برود. اين استدلال ممكن است واقعيتر باشد، ولي هيچ اثر استعاري ندارد.
هزينههاي جنگ
مشخص بود در صورت حمله به عراق، صدام حسين نفت را از لولهها رها خواهد كرد و آتش ميزند. ارتش آمريكا تصميم گرفت اين موارد را بپذيرد، ولي همانطور كه ميدانيم اكولوژي منطقه جزو داراييهاي ارتش آمريكا نبود و اين مساله نميتواند جزو هزينههاي آمريكا محسوب شود. آيا اگر اين ريختن نفت و آتش زدن در فلوريدا تگزاس اتفاق بيفتد، ارزيابي هزينههاي آن خيلي بالاتر نميبود و آمريكاييها همان برآورد هزينهاي را كه از عراق كردند از آتشسوزيهاي موجود در ايالات خودشان نيز ميكردند!؟
بزرگترين محاسبه هزينه فايده در اين سيستم چيست؟ هزينههايي كه طرف مقابل متقبل ميشود، منافع ما هستند. براي مثال در ويتنام تعداد كشتههاي زيادي كه ويتكنگها داده بودند، شاهدي بر به دست آوردن منافع آمريكاييها بوده است. صحبتهاي زيادي در مورد كشتههاي آمريكايي به عنوان هزينه وجود دارد، ولي كشتههاي عراقي ذكر نشده است. استعارههاي برآورد هزينه فايده و داستان شرور تبهكار ما آمريكاييها را به اهميت ندادن به زندگي عراقيها سوق ميدهد، حتي در صورتي كه بيشتر آن عراقيهايي كه كشته شدهاند، تبهكار نباشند، بلكه شهروندان كاملا بيگناه مانند زنان، كودكان و سالمندان باشند.
آمريكاييها به مثابه قهرمان
داستانهاي سنتي چگونه يك قهرمان را نشان ميدهند. او شخصي است كه قرباني بيگناه را نجات ميدهد و انسان شرور و تبهكار را شكست داده و تنبيه ميكند و عملكردي بسيار اخلاقي دارد. آيا آمريكا در جنگ خليج فارس يك قهرمان است؟
ابتدا، اولين هدف ما بازگرداندن دوباره مشروعيت دولت كويت بود؛ يعني جايگزين كردن يك حكومت مونارشي خودكامه با حربه حقوق بشر و آزاديهاي مدني، ولي كويت يك قرباني بيگناه نبود كه نجات آن، ما را قهرمان كند.
دوم، كساني كه معايب ناشي از حمله آمريكا به عراق را تحمل ميكنند، مردمان بيگناهي هستند كه بيرحمي را در كويت مرتكب نشدهاند. كشتن و معلول كردن تعداد زيادي ناظر بيگناه در فرآيند دستگير كردن تعداد بسيار كمتري از انسانهاي شرور، نميتواند يك نفر را قهرمان كند.
سوم، آمريكا ممكن است براي خانوادههاي سلطنتي كويت و عربستان يك قهرمان باشد، ولي براي بيشتر اعراب اين گونه نيست. اغلب اعراب با استعارههاي آمريكا فكر نميكنند. تعداد بسيار زيادي از اعراب، ما را به عنوان يك نوع قدرت استعمارگر ميبينند كه با استفاده از نيروي زور غيرقانوني عليه اعراب اقدام ميكنند. براي آنها آمريكا شرور است نه قهرمان.
چهارم، آمريكا صدام حسين را پيش از حمله به كويت از نظر تسليحاتي تجهيز كرده بود. يك قهرمان سنتي و واقعي به يك شرور شناخته شده هيچ گاه كمك نميكند.
آمريكا در صورتي ميتواند خود را به عنوان يك قهرمان سنتي جا بزند كه شما بدقت به چگونگي استعاره مورد استفاده توجه نكنيد. در اينجا استعاره دولت به مثابه شخص، به شيوهاي ارائه شده است كه حقايق را پنهان ميكند.
اين استعاره ساختار داخلي دولتها را پنهان ميكند و اجازه ميدهد كويت را به عنوان يك كل بينگاريم. بيدفاع بيگناهي كه بايد براي او در يك داستان نجات سروده شود. استعاره، كاراكتر خودكامه كويت و رفتاري را كه كويت با مخالفان خودش و كارگران خارجي دارد، نميبيند. اين استعاره همچنين ساختار داخلي عراق را نيز ناديده ميگيرد بنابراين مردمي را كه كشته خواهند شد يا ديگر لطمات را خواهند ديد، ناديده ميگيرد.
اين استعاره همچنين تقسيمبنديهاي سياسي در عراق ميان شيعهها، سنيها و كردها را ناديده ميگيرد. همان استعارهها، همچنين ساختار داخلي آمريكا و واقعيتي را كه مردم فقير و اقليتي بيشترين قرباني را ميدهند، ناديده ميانگارد.
مترجم : عليرضا محمدي
يکشنبه 21 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]
-
گوناگون
پربازدیدترینها