واضح آرشیو وب فارسی:قدس: گفتگو با جواد گنجعلي، شاعر به بهانه چاپ «دري بر پاشنه اندوه» ؛ مشكل ما اين استكه پايتخت نشين نيستيم!
* سلمان يزدي
جواد گنجعلي متولد ارديبهشت ماه 1353 نيشابوراست، اما سالهاست در مشهد سكونت دارد و به شغل معلمي مشغول.
از اهالي شعر و شاعريست و اولين مجموعه شعرش در سال 84، در قالب غزل به نام «چهارم شخص مفرد» چاپ شد
كه در زمان خودش مجموعه نسبتاً تأثيرگذاري بود.خودش معتقد بود در اين كتاب، جرياني به نام «سيال ذهن» را وارد غزل كرده است. بتازگي دومين كتاب او با عنوان «دري بر پاشنه اندوه» در قالب سپيد، منتشر شده است.گفتگوي زير، حاصل گپي است دوستانه دربعدازظهر يك روز پاييزي.
* به نظر خودتان اين اثر، كه دومين كتاب شماست(پس از چهارم شخص مفرد) مسيري رو به پيشرفت است؟
** اصولاً اگر انسان به پيشرفت فكر نكند و حداقل اميدوار نباشد كه به يك چشم انداز بزرگتر مي رسد، دست به كاري نمي زند، نظر من اين است كه اين كتاب قدمي است رو به جلو، مهم براي من قدم برداشتن است، چه قدرش مهم نيست. البته تشخيص اين موضوع در حقيقت با مخاطب و منتقد است و وراي اينها، تشخيص اصلي با زمان است، كه هيچ وقت در قضاوتش خطا نمي كند!
* به چه دليل از قالب غزل، آن هم غزل پست مدرن، به شعر سپيد روي آورديد؟
** كتاب اول من، غزل پست مدرن نبود، غزلي ديگر گونه بود. حداقل در شعرهاي موفقش، همان زمان چاپ در نقد يكي از منتقدان خوب مشهد، اشاره شده بود كه اينها شعرهاي سپيدي است كه در قالب غزل ارائه شده است. عنوان نقد اين بود: «در اين حصار بشكن» كه براي شخص من خيلي جالب بود. غزل براي من تجربه اي بود براي شناخت موسيقي در شعر و به دست آوردن پايه براي ايجاد يك بناي مستحكم تر.
* قالب غزل براي شما محدوديت داشت كه به شعر سپيد روي آورديد؟
** نه محدوديتي نداشت. شاعر معمولاً بعد از يك مدت غزل كار كردن، به تكرار مي رسد او به راحتي مي تواند تمام حرفهايش را موزون بگويد، اما به نظر من محتواست كه قالب را مشخص مي كند. اگر امروز من كار سپيد چاپ كرده ام، معنايش تضاد با غزل نيست. يعني امروز هم اگر قرار باشد، تغزل كنم، به غزل رجوع مي كنم. در مجموع به عقيده من «شعريت» يك اثر مهم است، نه قالب آن.
هيچ مهم نيست كه شعر در چه قالبي باشد. اصالت، با شعر بودن است، اما شعر سپيد، شعري است كه از جنس زمان ماست و توانايي جهاني شدن را بيشتر دارد. در اين قالب بيشتر مي شود حرف زد و به راحتي مي توان انديشه را به مخاطب انتقال داد، چون درگير وزن و قافيه نيستي. البته اعتقاد من بدين معنا نيست كه هر شعر سپيدي شعر باشد. همچنان غزلهاي درجه چهارم را بر بسياري از شعرهاي سپيدي كه امروز خوانده مي شود، ترجيح مي دهم.
* چقدر شعر ترجمه شاعران غير ايراني روي شعر شما تأثير گذاشته است؟
** «شير كو بيكس» مي گويد: «شعر ترجمه، مثل گل پشت قالي است.» در ترجمه، عنصر زبان بسيار كمرنگ مي شود و آن چه به ما مي رسد محتواست، آن هم اگر مترجم قدرتمندي، اثر را بازگرداني كرده باشد. «تأثير گرفتن» با «تحت تأثير بودن» خيلي متفاوت است.البته همه چيز روي ما تأثير مي گذارد، زمان، وضعيت جهان، حتي اكسيژني كه در فضا هست و سلولهاي ما را پير مي كند، ما تحت تأثير مفاهيم هم هستيم، نه فقط زبان و شعر.
* چه شاعران غير ايراني روي شعر شما تأثير بيشتري داشته اند؟
** هميشه سعي كرده ام خودم باشم. من نه «فدريكو گارسيالوركا» هستم، نه «نزار قباني»، نه «پابلو نرودا»، و نه «اوكتاويو پاز» و نه هيچ كس ديگر، بلكه من جواد گنجعلي هستم، با دغدغه هاي شخصي خودم!
* وضعيت شعر معاصر را در حال حاضر چگونه مي بينيد؟
** وضعيت شعر امروز غم انگيز است. هيچ چيز و هيچ كس سر جاي خودش نيست. شاعراني كه اسمهاي بزرگي را يدك مي كشند، بدون هيچ شعر بزرگي و شاعراني كه خوب شعر مي گويند بدون هيچ نام بزرگي!
* سرانجام شعر سپيد، سياه است يا سپيد؟!
** من پيشگو نيستم، اما معتقدم شعر سپيد آينده روشني دارد.
* رشته تحصيلي شما در دانشگاه (علوم تربيتي) و حرفه معلمي، چقدر روي شما تأثير گذاشته است؟
** شعر حاصل همه تجربه هاي خوب، بد، تلخ و شيرين است، اما حرفه ام بيش از هر چيز ديگري بر شعرم تأثير گذاشته، چون هميشه به منابع بزرگ كشف و شهود يعني دنياي پاك بچه ها وصل بوده ام. من آرامش و شعر را از ميان كودكان كشف مي كنم.
* به نظر شما رمز ماندگاري يك شاعر در تاريخ ادبيات چيست؟
** اگر شاعران جواب اين سؤال را مي دانستند، همه ماندگار مي شدند، چون به ثبت رسيدن يك شاعر در تاريخ ادبيات، بزرگترين آرزوي كساني است كه به صورت حرفه اي شعر كار مي كنند، اما حس من اين است كه شاعر بايد بيشتر از اين مسائل به كار خودش بينديشد، بي دغدغه ماندگار بودن. اگر وسواس و واهمه اي هم هست بايد خلاصه شود در اثر، چون در نهايت اين ما نيستيم كه انتخاب مي كنيم.
* چه مشكلاتي در چاپ كتاب پيش روي شما بود؟
** بهتر است بگوييد چه مشكلي پيش روي من نبود !وضعيت نشر، مميزي، حذف اثر، هزينه هاي بالاي چاپ، پخش اسفبار كتاب و در نهايت اينكه ما پايتخت نشين نيستيم!
* گمان مي كنيد چاپ كتابتان با شمارگان هزار نسخه، واقعاً مي تواند شعر شما را در سطح كشور مطرح كند؟
** كميت مهم نيست، كيفيت مهم است !اگر شعر من، شعر خوبي باشد، جايگاه خودش را پيدا مي كند، اما اگر دور از مفهوم واقعي شعر باشد، با شمارگان يك ميليون نسخه اي هم ره به جايي نخواهد برد.
* به عنوان يك شاعر فعال خراساني، فضاي شعر كشور را به چند قطب تقسيم مي كنيد؟ آيا اصلاً قائل به چنين دسته بندي ها و وجود تمايزها در شعر مناطق مختلف كشور هستيد؟
** به نظر من، شعر نه وابسته به زمان است و نه مكان. شعري كه تاريخ انقضا داشته باشد، به درد نمي خورد، يك اثر ادبي خوب نيست و به راحتي فراموش مي شود. مكانها و زمانها به گونه اي ديگر در شعر ايفاي نقش مي كنند. مثلاً كوهستاني بودن من بايد در شعرم نمايان باشد يا اينكه يك «گيله مرد» باشم و شعرم بوي بيابان بدهد. مرزبندي هاي جغرافيايي در شعر نقش زيادي ايفا نمي كنند، در شعر مهم حس، عاطفه، تخيل و زبان است.
* وضعيت كلي شعر در دهه هشتاد را داراي چه ويژگي ها و اوج و فرودهايي نسبت به شعر دهه 70 مي بينيد؟
** اين سؤال مي تواند، موضوع خوبي براي پايان نامه اي در سطح دكتري باشد. كار من تحقيق و پژوهش نيست، من درگير شعرم، شاعران در رودخانه واژه ها شنا مي كنند، تخمين زدن عمق اين رودخانه و اينكه از كجا مي آيد، به كجا مي رود و زيستگاه چه موجوداتي است، كار شاعران نيست. ما فقط مي خواهيم نيم روز تابستاني مان را خنك كنيم!
* مخاطب در نظر شما به عنوان يك شاعر، چه جايگاهي دارد؟
** شعر ماندگار، سوژه و محتوايش را از جامعه خودش مي گيرد و به نوعي، ذائقه هنري و اجتماعي مردم، محتواي شعر را شكل مي دهد. تمام آثار خوب و ماندگار، سفارش ذائقه مردمند. يكي از رسالتهاي شاعران امروز پر كردن فاصله بين شعر و مخاطب است. به ياد داشته باشيم كه اگر امروز افرادي شعر بي مايه و مبتذل را بيشتر مي پسندند يكي از دلايلش همسو نشدن شاعران با آنهاست. ارائه نشدن محصول بهتر، ذائقه مردم را به ابتذال كشيده است.
* و حرف آخر...
** يك شعر، هديه من به شما و مخاطبان روزنامه؛
داركوب بي وقفه
در سينه تنگم
پي چه ميگردي
عشق يا اندوه...؟
من از جدال زندگي باز مي گردم
و پاييز بازيگوش
بايد بداند
درختي كه بر لبه دنيا ايستاده
تكيه گاه مطمئني نيست!
يکشنبه 21 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 189]