واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
جوان انتقامجو همكار سابقش را كشت
خبرگزاري فارس: مرد جواني كه قصد داشت تا همكار سابق خود را ادب كند، اين مرد ميانسال را به قتل رساند.
به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، ساعت 10 صبح روز 5 ارديبهشت امسال مرد ناشناسي در تماس با يك آژانس مسافرتي در منطقه سعادتآباد تهران، درخواست يك دستگاه خودرو كرد.
اين فرد كه پس از هماهنگي با متصدي ثبت سفارش خودرو در خصوص آدرس خود و مقصد مورد نظر تأكيد كرد كه حتماً فردي به نام رحمتالله يكي از رانندگان آژانس را به عنوان راننده براي وي بفرستند.
پس از پايان تماس، رحمت الله 60 ساله با خودروي ال 90 متعلق به خود به سمت آدرس اعلامي از سوي مشتري راهي شد اما ديگر وي به محل كار خود باز نگشت.
با طرح شكايت خانواده رحمتالله مبني بر فقدان وي در دادسراي جنايي تهران، به دستور سليماني، داديار شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران پرونده براي رسيدگي به اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ واحد مبارزه با آدمربايي و فقداني ارجاع شد.
با دستور توقيف خودرو سواري ال 90 رحمتالله از سوي قاضي پرونده، شناسايي و دستگيري تماس گيرنده در دستور كار جدي كارآگاهان قرار گرفت.
در ادامه پيگيري پرونده نهايتاً در روز 15 شهريور امسال، كارآگاهان گشت پليس آگاهي تهران بزرگ به يك دستگاه خودرو ال 90 به رانندگي مردي حدوداً 60 ساله در محدوده ميدان آزادي مظنون شده كه با استعلام از مركز، خودرو سرقتي اعلام و متعلق به فقداني به نام رحمت الله اعلام شد كه پس از توقيف خودرو، راننده خودرو به نام حسين به اداره يازدهم منتقل شد.
حسين در اداره يازدهم در حضور كارآگاهان عنوان كرد كه خودرو متعلق به فرزندش به نام محسن است كه وي اين خودرو را از يك خانم خريداري كرده است.
روز 16 شهريور امسال، محسن به منظور پيگيري علت دستگيري پدرش به اداره يازدهم پليس آگاهي مراجعه كرد كه توسط كارآگاهان دستگير شد.
محسن در اظهاراتش عنوان كرد كه خودرو را از خانم جواني به نام آناهيتا كه از 2 سال پيش با وي رابطه دوستي داشته به صورت قولنامه و قسطي خريداري كرده و هر 2 برگ قولنامه در اختيار آناهيتا است.
متهم درباره ارائه آدرس آناهيتا به كارآگاهان گفت: من آدرس مشخصي از وي ندارم؛ فقط يكبار به آپارتماني در سعادتآباد رفتهام و دقيقاً آپارتمانش را نيز نميشناسم.
با عدم ارائه مشخصات و آدرس دقيق آناهيتا از سوي محسن، كارآگاهان اداره يازدهم وي را به عنوان مظنون اصلي مورد تحقيق قرار دادند كه در ادامه وي نهايتاً با عدم ارائه مدارك و دلايل كافي در اين رابطه در تاريخ 27 شهريور اعتراف كرد: من تا يك سال قبل، با يك دستگاه خودرو سواري در آژانسي كه رحمت الله نيز در آن كار ميكرد، مشغول به فعاليت بودم.
وي ادامه داد: اواخر حضورم در آژانس با وي بر سر موضوعي كوچك اختلاف پيدا كردم و چون فكر ميكردم كه او قصد دارد از جواني و بيتجربگي من سوء استفاده كند، اين مسئله براي من خيلي گران تمام شد و پس از مدتي خواستم تا او را ادب كنم اما قصد كشتن وي را نداشتم.
محسن گفت: زماني كه رحمت الله سر قرار و آدرس اعلامي آمد به وي گفتم ميخواهم دلخوري و مشكل بين خودمان را حل كنم و با اين حرفها سوار خودرواش شدم.
در ادامه مسير به خواسته من در كنار يك آبميوه فروشي توقف كرد و من 2 ليوان آبميوه خريدم و در يك لحظه داروي بيهوشي را كه از قبل تهيه كرده بودم، داخل آبميوه وي ريختم و به داخل ماشين بازگشتم.
رحمت الله با خوردن آبميوه كم كم سرش گيج رفت به طوري كه در نزديكي چهارراه پارك وي هدايت ماشين از دستش خارج شد و با يك دستگاه پيكان تصادف كرد.
وي ادامه داد: من به راننده پيكان گفتم كه وي پدرم است اما حالش خراب شده و با كمك راننده پيكان وي را به صندلي عقب منتقل كرديم تا من وي را به بيمارستان برسانم.
من پشت فرمان نشستم و به سمت جاده آبعلي حركت كردم تا اينكه در مكاني در كنار جاده وي را از خودرو پياده و در حاليكه هنوز كاملاً بيهوش نشده بود وي را رها كردم.
بررسي پرونده، نشان داد همان روز گزارش كشف يك جسد به اداره يازدهم پليس آگاهي اعلام شده است كه با بررسي معلوم شد جسد متعلق به رحمتالله است و نظريه پزشكي قانوني حاكي از آن است كه اين فرد بر اثر ايست قلبي فوت كرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]