واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: ورزش - اشتباهات، از صدر تا ذيل
ورزش - اشتباهات، از صدر تا ذيل
محمد دادكان، استاديار دانشگاه و رئيس پيشين فدراسيون فوتبال با انتشار نامهاي عوامل ناكامي ورزش ايران در بازيهاي المپيك 2008 پكن را تشريح كرد. او در اين نامه نوشته: آنچه در المپيك پكن روي داد، محصول مديريت، سياست و تصميمات دستگاه ورزش كشور حداقل در سه سال گذشته است:
1 - اشتباه دولت در انتصاب مديراني كه واجد شرايط براي تصدي مسووليت سترگ سازمان تربيت بدني نبودهاند. (اگرچه اين اشتباه عمومي بوده و برخي از دولتها بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مرتكب آن شدهاند.) نتيجه طبيعي و وضعي بهكار گماردن چنين ايجاد چالش و موانع عظيم در مسير ورزش كشور و كمانگيزگي در منابع انساني متخصص و مجرب براي همكاري را بهدنبال داشته و زمينه ناكامي را فراهم آورده است.
2 - دخالت آشكار و غيرقانوني سازمان در روند انتخابات برخي از فدراسيونهاي ورزشي، باشگاههاي ورزشي و... و اعمالنظر در انتخابات افرادي كه واجد شرايط لازم نيستند و همچنين انتصاب برخي از افراد فاقد صلاحيتهاي لازم و كافي در ادارات كل و ادارت تربيت بدني استانها و شهرستانها.
3 - ناديده گرفتن برنامه جامع ورزش كشور و سند چشمانداز از يكسو و فقدان يا ضعف برنامهريزي علمي و متناسب با شرايط و واقعيتهاي روز ايران و جهاني (رقباي آسيايي و جهاني) و همگام با روشهاي پيشرفته امروز كه ناشي از حضور كمرنگ خبرگان و كارشناسان واقعي در بدنه سازمان و فدراسيونها، باشگاهها و... ميشود.
4 - عدمتوجه جدي و بايسته به توسعه منابع انساني به عنوان اصليترين نياز و سرمايه ورزش كشور به ويژه در حوزهها و رشتههاي تخصصي كه ايران در آن از مزيتهاي ويژه برخوردار است. كمبود منابع انساني توسعه يافته در بخش ورزش، خسارتهاي جبرانناپذير مادي و معنوي براي ورزش بهدنبال داشته است.
5 - شعارزدگي، بلندپروازي و دور بودن از واقعيتها و حقايق و تكيه بر آمارهاي غيرواقعي، تبليغاتي كردن بيش از حد موفقيتهاي جزئي و بزرگنماييهاي آنها.
6 - عدمشناخت صحيح از قوانين و مقررات بينالمللي كه در تعامل با ورزش در جهان امروز و در نتيجه عدماستفاده بهينه از ظرفيتها، براي پيشبرد اهداف ملي و بينالمللي ورزش ايران و بعضا در تعارض قرارگرفتن با آنها و ايجاد محروميتها و محدوديتها براي فدراسيونها و تيمهاي ورزشي و ورزشكاران.
7 - حذف و يا عدمجذب بسياري از مديران مجرب، دانشآموخته ورزش و كارشناسان ممتاز، شجاع و باتجربه از حوزههاي گوناگون مديريتي و كارشناسي بدليل ابراز نظرات مغاير با ديدگاههاي مسوولان ورزش كشور.
8 - فشارهاي محسوس و نامحسوس بر برخي از رسانهها براي جلوگيري از ارائه نظرات كارشناسان و منتقدان و تحريف در درج اخبار واقعي ورزش كشور و نهايتا محروم ساختن جامعه ورزش كشور و افكار عمومي از نظرات دلسوزانه، خيرخواهانه و كارشناسانه صاحبنظران و منتقدان.
9 - تلاش برخي از مديران سازمان براي تصدي مسووليتهاي متعدد ورزش در زيرمجموعه خود كه اولا نشانه عدمشناخت و درك جايگاه بزرگ و ممتاز و مسووليت گسترده سازمان تربيت بدني در كشور از يكسو و مغايرت آن با اصول و موازين مديريتي از سوي ديگر است كه ميتوان به تمايل رئيس دستگاه ورزش كشور براي نشستن بر كرسي فدراسيونهاي فوتبال و ورزشهاي باستاني و احتمالا كميته ملي المپيك و... در آينده اشاره كرد.
10- عدمتوجه به خصوصيسازي ورزش براساس اصل 44 قانون اساسي و سياستهاي ابلاغي از سوي مقامات عاليرتبه و دستگاههاي مسوول در كشور كه ميتواند ظرفيت رها شده و كنارگذارده شده از سوي سازمان را فراخوانده، جذب كند و پشتوانه پيشرفت ورزش كشور قرار دهد و امكان رقابت سالم و سازنده را فراهم كند كه از آثار عقيم ماندن اجراي اين سياست، جلوگيري از رشد و خلاقيت در مديريت ورزش كشور است.
11- ناديده گرفتن يا بيتوجهي به ناكاميهاي هشداردهنده دو، سه سال گذشته به ويژه قبل از المپيك پكن مانند شكست بيسابقه كشتي آزاد ايران در مسابقات جهاني باكو. همچنين محروميت بيسابقه 9 وزنهبردار ايران بهدليل ارتكاب به، تعليق فوتبال ايران كه ناشي از سوءتدبير و تصميم مسوولان انجام شد و آثار زيانبار معنوي براي ملت ما بهدنبال داشت و در همين راستا ايجاد توقعات كاذب در مردم و دادن وعده و وعيدهاي بيپايه و اساس و صرفا تبليغاتي درخصوص جايگاه فوتبال ايران در جهان، سوءمديريت هدايت شده در دوره انتقالي در محروميت باشگاه استقلال از حضور در مسابقات ليگ قهرمانان آسيا و شكست و حذف تيمملي در جام ملتهاي آسيا به عنوان فرصتي كمنظير و ديگر ناكاميها را كه در اين مجال نميتوان بازگو كرد.
12- پنهانكاري تخلفات صورت گرفته براي پوشش دادن كاميابيهاي كاذب كه آثار مترتب بر آن بلافاصله هدايت و تحريف شد.
13- عواملي همچون عدمتوجه به توسعه ورزش همگاني به عنوان زيربناييترين عامل توسعه ورزش قهرماني، غفلت از آموزشهاي حرفهاي و گسترده در تامين نياز مربيان و كارشناسان، برگزاري مسابقات نمايشي و بيتاثير المپياد ايرانيان و صرف هزينههاي هنگفت و بيثمر در اين زمينه و عدمبهرهمندي مناسب و مطابق برنامه از تحولات و افزايش چشمگير بودجه ورزش در مسير نيازهاي واقعي (مديريت نامناسب بودجه) و دلخوش كردن به موفقيتهاي تكستارههايي چون پهلوان هادي ساعي و مراد محمدي و مصادره كردن خدمات ورزشي و عمراني گذشتگان به نام خود كه به دور از شأن و حرمت و منش ورزشكاري.
14- مسوولان كميته ملي المپيك نيز با غفلت از نقش و جايگاه رفيع و مستقل كميته به ابزاري براي اجراي سياستهاي نادرست سازمان تربيت بدني تبديل شده كه شايسته سرزنش و انتقاد جدي است.
شنبه 20 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]