واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: سياست - مشرب «دندهعقب نيامدن»
سياست - مشرب «دندهعقب نيامدن»
اميرعباس ميرزاخاني:چندي است كه به تلخي عادت كردهايم؛ از هر باغي بري ميرسد به اين كشور كه كليدواژه ورود به هر سراي سياسي و اجتماعياش دين و اخلاق و ايمان شده است. چندي است كه ايمان بر بستر كودك رنجور سياست تا سحرگاهان شبزندهداري ميكند تا مبادا تب تند «سياستورزي دور از اخلاق» فروكش نكند و هر روز انديشهاي، باوري، اعتقادي يا اعتمادي قرباني ناپرهيزي اهالي اين خانه شود. چندي است كه بيوقفه و بيامان از انبان واژگان مقدس براي قدسي ساختنهاي مكرر اهالي سياست بهره برده ميشود. در اين ميان اما، هيچ ضرورتي نيست كه بهحاشيهنشستگان عرصه سياسي هربار براي به ياد و خاطر آوردن آنچه دراين كوتاه سالها گذشت، توان و همتي مضاعف به خدمت گيرند تا در رفتار و سكنات ديروز ساكنان امروزحاكميت يكپارچه اصولگرايي كنكاش كنند و خرده بر بهرهوري سياسيشان از اعتقادات و باورهاي مذهبي روا دارند، چرا كه هر روز و هنوز قطار مقدسمابي و قدسيسازي در اين دايره بيتامل و توقف ميرود و هر چقدر هم ياران همسو و غير همسو يا علماي قم و زعماي قوم انذار و هشدار دهند، گويي در بر همان باشنه خواهد چرخيد و سيستم «دورانداختن ترمز» و مرام «دندهعقب نيامدن» به مشربي در اين طايفه تبديل شده است.
در اين رهگذر كه هنوز سوالات موهن ضمن خدمت معلمان در سال 85 در وهن جايگاه پيامبر اسلام (ص) راتوسط دولت نهم متزلزل ساخته، از يادها نرفته بود كه اينبار توسط معاون رئيسجمهور و سخنانش درباره دوستي و مودت كشور ايران با مردم اسرائيل در صدر اخبار مخالفان قرار گرفت و اين تراژدي با اعلام جعلي بودن مدرك دكترا و اخيرا مدرك ليسانس و فوق ليسانس آقاي وزير كشور وارد فاز جديدي شده است كه اظهارات اخير ايشان در مورد مداركش جايگاه دينمدارانه دولت را در پايينترين موقعيت خويش قرار داده است.
دولتي كه در شروع به كارش همواره خواستار محو اسرائيل از نقشه جهان و بينالملل بود و براي اين دشمني افتخار برگزاري سمينار هولوكاست را در پروندهاش بايگاني نموده است و از هر تريبوني در جهت نابودي قريبالوقوع اسرائيل سخن به ميان ميآورد، اينك ناگهان و در چرخشي بيسابقه در دوران جمهوري اسلامي به جايي ميرسد كه معاون همان رئيس دولت، از دوستي با مردم اسرائيل ميگويد و در نهايت هم، با وجود ترديدهايي كه حتي در باب انگيزههاي وي مطرح است، در جايگاه خود ميماند و حتي شخص رئيس دولت، موضع بحثبرانگيز او را «موضع دولت» معرفي ميكند.
اينجاست كه به نظر ميرسد در نظر و عمل اين جريان، ارزشهاي اخلاقي با معيار سياست و قدرت (و حتي از آن مهمتر «ميزان قرابت و همراهي با جريان سياسي») سنجيده ميشود؛ نه بالعكس! همين محور شدن سياست و جريانبنديهاي سياسي به جاي اخلاق است كه باعث ميشود كفنپوشان در برابر ماجراهايي چون كردان و رحيممشايي ساكت بنشينند. حال آنكه بايد پرسيد: اگر چنين اتفاقاتي ولو بسيار خفيفتر از آن در زمان اصلاحطلبان رخ داده بود، كفنپوشان با تحصن يا با فرياد «وااسلاما» چه بر سر خاتمي و دولتش ميآوردند؟
در مقابل، حاكم بودن و محوريت مباني اخلاقي و ديني در طيف مقابل باعث شده كه اصلاحطلبان در حاشيه، از خطاي آناني كه روزي براي كف و سوتزدن اينان، خيل عظيم كفنپوشان راعازم خيابانها ميكردند، ابراز شور و شعف نكنند و به بهانه دستمالي، قيصريه به آتش نكشند. در مقابل، نميتوان سكوت حقبهجانب كساني كه روزي جام باده مي و مسكرات به دست خاتمي يا دست دادن خاتمي با آن زن را ميديدند، ناديده گرفت.
اينك محك تجربه به ميان آمده است تا مدعيان انحصاري ديانت، ميزان و معيارهاي خود را بسنجند و حداقل باخود صادق باشند و فراموش نكنند آنان كه ميبايد در اين واقعه چشمپوشي كنند، مردمند راستي ميدانيد كه مردم كرهجنوبي باسقوط پلي عادت به استعفاي وزير دولت دارند؟ اما در اينجا حتي با سقوط همه پلها و مباني و معيارهاي اخلاقي و پشت پا زدن به همه موارد تعهد و شعارهاي داده شده خطاب به مردم (و حتي حاميان)، ظاهرا استعفايي در كار نيست.
شنبه 20 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]