واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهي به مجموعه يوسف پيامبر(ع)؛بهترين قصه و يك فيلم معمولي - سهامالدين بورقاني
نحن نقص عليك احسنالقصص بما اوحينا اليك... سعد بن ابي وقاص گويد:
و در اين قصه علم توحيد و سر و علم فقه و علم تعبير خواب و علم فراست و علم معاشرت و سياست و تدبير معيشت درميآيد. در اين قصه چهل عبرت است كه مجموع آن در هيچ قصهاي به جاي نيست. براي اين وجوه راست كه خداي عزوجل اين قصه را احسنالقصص ميخواند.33)
باري، قصه يوسف(ع) در قرآن كريم وجوه فراوان و ويژگيهاي بسيار جذاب و آموختني دارد. به تمام نكاتي كه در بالا به آنها اشاره شد نكات زياد ديگري نيز افزودهاند كه اين داستان را به داستاني بينظير در قرآن تبديل ميكند. برخي مفسران درباره علت اينكه خداوند اين داستان را احسنالقصص ناميده، دلايلي آوردهاند مانند اينكه تمامي داستان يكجا آمده (برخلاف ديگر داستانهاي قرآن) يا اينكه قهرمانهاي داستان هركدام شخصيت ممتازي بودهاند و يا اينكه اين داستان جمع اضداد است؛ فراق و وصال، غم و شادي، قحطي و پرمحصولي، وفاداري و جفاكاري، چاه و كاخ و الخ.44)
در عظمت اين داستان همين نكته كفايت ميكند كه خداوند آن را خوانده است و اين عنوان از جانب خداوند نشان ميدهد كه چنين داستاني تعمق و تامل فراواني ميطلبد.
مدتي است كه مجموعه تلويزيوني يوسف پيامبر(ع) به كارگرداني فرجالله سلحشور از شبكه اول سيما در حال پخش است و با وجود اينكه تنها يك سوم آن پخش شده نقدهاي فراواني به خود ديده است.
ساخت اين مجموعه تلويزيوني خرداد سال 83 كليد خورد و هزينههاي بسياري هم برايش صرف شد. البته اينكه پس از مدتها كسي پيدا شد كه اين را به تصوير بكشد جاي قدرداني و تشكر دارد، اما به نظر ميرسد تلاش، زمان و هزينهاي كه صرف اين مجموعه شده است با نتيجه كار تناسب چنداني ندارد، ضمن اينكه به برخي از جنبههاي اين مجموعه نقدهاي جدي وارد است.
مهمترين ويژگي سريال يوسف پيامبر(ع) در خطي بودن داستان آن و وفادار بودن به تاريخ است. سلحشور تلاش كرده كه هيچ واقعيت تاريخي را از قلم نيندازد و در وهله اول فيلمي تاريخي را روي آنتن ببرد. هر چند در اين بيان به عقيده برخي كارشناسان خطاهايي هم داشته است. نمونه آن داستان خواب يعقوب(ع) است كه در خواب 10 گرگ را ميبيند كه ميخواهند يوسف را بخورند. مورخان در واقعي بودن اين خواب ترديدهاي جدي دارند. اين پرداخت تاريخي البته نقدهاي جدياي را هم از جانب شخصي چون آيتالله سبحاني روانه فيلم كرد و ايشان اصطلاح را به كار برد و گفت:
نكته ديگر اينكه كارگردان هيچ كوششي نكرده تا بر جذابيتهاي بصري داستان بيفزايد. فراموش نكنيم داستان حضرت يوسف(ع و با توضيحاتي كه در ابتداي اين سطور آمد، داراي قابليتهاي بيشمار براي تصويري شدن است، منتها در اين مجموعه صرفا سعي شده كه حوادث بدون ذرهاي تغيير و تحول در جزئيات ( نه در اصل داستان) و پشت سر هم بيايند، آن هم به ابتداييترين شكل ممكن. به عبارت ديگر هيچ تأليفي صورت نگرفته است تا داستان براي مخاطب امروزي جذاب باشد. داستان يوسف نبي(ع) را همه ما بارها شنيدهايم، اما وقتي قرار است داستاني تبديل به فيلم شود بايد تفاوتي با شنيدههاي ما داشته باشد. شايد مهمترين ضعف اين مجموعه همين است كه وقتي مخاطب به تماشاي آن مينشيند متوجه تفاوت معناداري بين آنچه قبلا شنيده و آنچه ميبيند، نميشود.
اشكال ديگر در پرداخت شخصيتهاي فيلم است؛ شخصيتها اكثرا تكبعدياند. يعقوب پيامبر(ص) اصولا به نظر نميآيد كه پيامبر است و رفتار و حرفهاي او سرشار از كليشههاست. طبق داستاني كه در قرآن آمده است حضرت يعقوب به يوسف و بنيامين بيشتر از ديگر فرزندانش توجه ميكرد به چند دليل؛ يكي اينكه آن دو كوچكتر از بقيه بودند و معمولا به فرزند كوچكتر محبت بيشتري ميكردند و دوم اينكه راحيل مادر آنها در زمان نوباوگيشان از دنيا رفته بود. ضمن اينكه يعقوب ميدانست كه يوسف، پيامبر خدا ميشود و در چهره معصومش آيندهاي درخشان و كمال ذاتي ميديد. دوست داشتن يوسف به سبب ايمان و تقواي او بوده، مسالهاي كه در فيلم به طور ملموس نشان داده نميشود. اين قضيه باعث حسادت ديگر فرزندان و آغاز مشكلات بعدي ميشود و يعقوب نيز متهم به بيعدالتي در برخورد با فرزندانش. متأسفانه چهره مستحكم و آنچه درخور شأن يك پيامبر است از حضرت يعقوب به نمايش گذاشته نشده؛ به گونهاي كه مخاطب تصور ميكند يعقوب در اولين برخورد از مراوده و تعامل مناسب با فرزندان خودش عاجز است در صورتي كه در واقع حضرت يعقوب(ع) تمام تلاش خود را كرده و همه راهها را رفته است و تا ميتوانسته فرزندان بدكار خود را هدايت كرده اما آنها كژانديشيشان را ادامه دادند. انگيزه اعمال خردمندانه يعقوب(ع) براي مخاطب روشن نميشود و تنها بر افكار شيطاني برادران يوسف تاكيد ميشود.
به نظر ميآيد كارگردان نتوانسته همه اين مسير را به خوبي نشان دهد و همه تلاش يعقوب(ع) را به تصوير در نياورده است و از ابتدا ما يعقوب(ع) را ناتوان در تربيت فرزندانش ميبينيم.
به نظر ميرسد در ساخت مجموعههاي تاريخياندكي شتاب چاشني كار شده و زمان كمتري صرف تحقيق و پژوهش ميشود. رجوع به منابع فراوان قطعا موثر و مفيد خواهد بود، اما شايد بهتر باشد در ساخت مجموعهاي مانند از مشاوره حضوري كارشناسان مذهبي و صاحبنظران خبره اين حوزه بهرهها برد.
پينوشتها:
1- سوره يوسف، آيه 3
2- نيكان و خوبان
3- مقدمه قصص قرآن بلاغي، يكي از تفاسير قديمي خطي كه در موزه ايران باستان محفوظ است
4- تفسير نور، ص 23
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
پنجشنبه 18 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 229]