واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بهمناسبت 20 مهر، روز بزرگداشت حافظ؛حافظ و ادباي فرانسه - دكتر طهمورث ساجدي
به استقبال 20 مهرماه روز بزرگداشت حافظ، سهشنبهاي كه گذشت شهر كتاب مركزي ميزبان نشست بود كه اساتيد: دكتر اصغر دادبه با عنوان ، دكتر محمود حدادي با عنوان ، دكتر عليرضا انوشيرواني درباره شاعران انگليسيزبان و نسبت آنها با حافظ و دكتر طهمورث ساجدي با موضوع به ايراد سخن پرداختند. به همين مناسبت، متن سخنراني دكتر طهمورث ساجدي استاد دانشگاه تهران را با هم ميخوانيم.
پس از اولين ترجمههاي مقطعي از ديوان حافظ در اروپاي اواخر قرن هجدهم، نيمه اول قرن بعدي شاهد ترجمه كامل ديوان و تاثير آن در ادبياتهاي اروپايي ميشود به طوري كه در اواخر همان قرن نسيم دلافزاي آن نيز در ادبيات همان قرن فرانسه وزيدن ميگيرد. با وجود اين ترجمه كامل غزليات حافظ در فرانسه در اوايل قرن بيستويكم انجام ميگيرد و استقبال آن بهگونهاي رقم ميخورد كه امروز ما شاهد چاپ پنجم آن به فاصله سه سال هستيم. در بررسي حاضر سير ترجمه ديوان حافظ و تاثير آن در ادبيات فرانسه از خلال ترجمههاي آلماني و گاه ترجمههاي مقطعي فرانسه در ادبيات اين كشور مورد بررسي قرار گرفته و ذكر مفيدي هم از ترجمه كامل آن به فرانسه به عمل ميآيد.
در نيمه دوم قرن هجدهم به دعوت پادشاه دانمارك، ويليام جونز انگليسي در پايان ترجمه فرانسه خود از زندگي نادرشاه 17700) صفحاتي چند را به اشعار شرقي اختصاص ميدهد و در آن چندين غزل حافظ را ترجمه ميكند. دو سال بعد در چاپ خود به فرانسه و براي شواهد دستوري چندين غزل حافظ را به فرانسه ترجمه ميكند. اما از آنجايي كه ترجمه 17711) در سه جلد به فرانسه توسط آنكتيل دوپرون، اذهان را متوجه اين رويداد بزرگ تمدني كرده بود و مناظرات قلمي چندي را موجب شده بود و جونز نيز ناخواسته و ولتر وار در آن درگير شده بود (ا. براون، تاريخ ادبي ايران، علي پاشاصالح، چ3، تهران، اميركبير، 1356، ص 76)، اقدام قهرمانانه آنكتيل دوپرون در مسافرت به هند و كسب نتايج استثنايي جونز را نيز به كلكته ميكشاند، وليكن اين بار زبان سانسكريت مورد توجه وي قرار ميگيرد و در نتيجه شور و شوق ادب فارسي در او افول ميكند.
نخستين تاثير اين غزلهاي حافظ در اواخر همين قرن و در آثار شاعر شهير فرانسوي آندره شنيه مشاهده ميشود كه قبلا با ترجمه سعدي هم آشنايي پيداكرده بود و چون مجموعه نوشتههايش پس از اعدام در سال 1794 پيدا شد، اهميت كارهاي او هم دير معلوم شد. (جواد حديدي، از سعدي تا آراگون، تهران نشر دانشگاهي، 1373، ص 332) در قرن نوزدهم و در دورهاي كه تا پنج دهه تداوم مييابد، رنسانس شرقي از طريق چاپ و ترجمه و قرائت كتيبهها و كشف زبانهاي باستاني مشرق زمين در فرانسه عصر خاورشناسي علمي شكل ميگيرد و از خلال آن فرهنگ و تمدن ايراني چه از طريق ادبيات غني و چه از طريق قرائت خطوط ميخي شناسانده ميشود. زحمات آنكتيل دوپرون در اين دوره بيشتر شناخته ميشود بهويژه اينكه دستور زبان تطبيقي هم كه بزرگترين دستاورد خاورشناسي علمي است، جايگاهي پولادين در بين علوم ديگر كسب ميكند. در سال 1809 ژوزف فنهامر اتريشي و دوست لهستانياش ونسلاسن ژووسكي، موفق به انتشار نخستين مجله چندزباني اروپا، با عنوان ميشوند. هامر با علاقهاي كه به قرآن مجيد داشت و عنوان فوق را از سوره بقره آيه 142 اخذ كرده بود به ذكر اين آيه و سوره در زير اين عنوان پرداخته بود؛ آنجا كه در ترجمه فارسي آن (قرآن، ترجمه محمدمهدي فولادوند، قم، 1379، ص 18) ميخوانيم: ولفگانگ گوته به اين سوره و به مجموعه شش جلدي آن كه تا سال 1818 منتشر ميشود، توجه خاصي نشان ميدهد و با هامر از اين طريق آشنا ميشود. در سالهاي 1812 و 1813 هامر با استفاده از تفسيرهاي سودي بوسنيايي، ديوان غزليات حافظ را ترجمه و منتشر ميكند و سپس در سال 1818 را كه ترجمه و تحقيقي است از ي عبدالرزاق سمرقندي ارائه ميكند. در اين دو دهه اول قرن نوزدهم، فعاليتهاي ايرانشناسي به زبان آلماني به شدت در ادبيات رمانتيسم آلمان و فرانسه تاثير ميگذارد.
در سال 1819 گوته به كمك ايرانشناس بزرگ آلماني،كوزگارتن، را منتشر ميكند كه حاصل تحقيقات و انتشارات مقطعي آن بين سالهاي 1814 و 1818 است و با نظر به رمانتيسم آلماني كه منابع لايزال خود را در شرق و قرون وسطي جستوجو كرده بود هماوايي دارد. اين هماوايي مقدمهاي پرطنين بر ادبيات تطبيقي نوپاي اين عصر است كه نبايد صرفا به غرب بسنده كند؛ شرق نيز به مثابه غرب درياي بيكراني از علم و ادب است، بهطوري كه عدم توجه به آن به مثابه نيمواقعيتي آشكار است.
گوته در سال 1827 اظهار ميدارد (رنه ولك، تاريخ نقد جديد، ترجمه سعيد ارباب شيراني، تهران نيلوفر، ج يك، ص 283 بدينسان ادبيات تطبيقي گوته كه در سال 1819 به صورت عملي ارائه شده بود در سال 1827 از نظر تئوري هم داراي بنيان ميشود و حتي بحثهاي زيادي را درباره ادبيات جهاني موجب ميشود، بحثهايي كه همچنان ادامه دارد.
ويكتور هوگو كه در سال 1820 با رمان شرقي توماس مور، آشنا شده و نقدي بر آن نوشته بود و سپس بعضي از اشعار با مضامين شرقي خود را به طور سوا منتشر كرده بود، در صدد برميآيد كه در مقابل قرينهاي ارائه كند كه مضامين آن به روز باشد؛ مثل استقلالخواهي يونان از امپراتوري عثماني. از اين رو، در سال 1829، منظومه بزرگ را منتشر ميكند و در آن به ذكر چند غزل از حافظ در سرلوحه بعضي از قطعات ميپردازد و وي را حديدي، صص 334 و 346) مينامد و مهمتر اينكه به مثابه گوته از يك ايرانشناس هموطنش به نام ارنست فوئينه كمك ميگيرد. پديده ابتكاري گوته، خاورشناسي كه مشاور فني يك نويسنده است، زوجهاي چندي را در طول رمانتيسم شرقگرا به وجود ميآورد.
حضور پرقدرت ايرانشناس نامي، ژول مول، در انجمن آسيايي پاريس، حسن اتفاقي است تا همگان از طريق گزارشهاي سالانه او در جريان حافظپژوهشي در اروپا قرار گيرند. در اين مقام مول يادآور ميشود كه داومر آلماني در سال 1846 ترجمهاي منظوم و پرشور و شوق از غزليات حافظ ارائه كرده است و استقبال نيز به قدري بوده كه اين اثر نه چندان دقيق مجددا در سال 1856 به چاپ رسيده است. هرمان بروكهاوس طي چند سال تلاش بيوقفه موفق به چاپ انتقادي در ليپزيگ شده است؛ چاپي كه در قسطنطنيه و با شرح سودي اعتبار داشت و با چاپهاي ايران و هندوستان متفاوت بود. در وين روزنتسوايگ اشوانا به چاپ متن و ترجمه پرداخته است. مول با بررسي آن، حافظ را معادل آنا كرئون يوناني دانسته و اظهار ميدارد كه بهتر است به جاي بررسي الفبايي غزلها كه مقبول طبع ايرانيهاست، آنها را از منظر ترتيب زماني تاليف بررسي نموده تا تاثير زمان و افكاري كه بر جامعه حكومت كردهاند، معلوم شود، البته عقيده او درخصوص اينكه ايام حافظ بايستي شناخته شود، منجر به تاليف چندين اثر توسط حافظپژوهان ايراني شده است.
در همين ايام مكتبهاي ادبي فرانسه شديدا در تلاشاند كه به نوجويي بپردازند و در اين راه دو مكتب منظوم سمبوليسم و پارناس پيشگاماند. شاعر سمبوليست، ژان لائور، كه از پزشكي به ادبيات گرايش پيدا كرده و قبلا هم از طريق ترجمه ژان باتيست نيكلا از با ادبيات فارسي آشنا شده است، با الهام از غزليات حافظ، مجموعه اشعار 18933) را منتشر ميكند. شاعر پارناس، آرمان رنو، كه برخلاف گوتيه و مكتب هنر براي هنر او شاعر را در برابر جامعه داراي تعهد و مسووليت ميداند، از طريق ترجمههاي آلماني و انگليسي با حافظ آشنا شده و 18700) را مينويسد. آهنگساز فرانسوي، كامي سن سانس در 1896 اين اثر را به موسيقي درميآورد. رنو ميگفت كه در ايران شعر هماهنگ با تمدن شكوفا شده است. (همان، ص 340)
آندره ژيد از نويسندگاني است كه در هر دو قرن نوزدهم و بيستم تاليفاتي داشته كه تاثير ادبيات فارسي در آنها به اثبات رسيده است؛ مضاف بر اينكه خود در سال 1300 شمسي 19211 م) در نامهاي كه به حسن مقدم، نمايشنامهنويس و مسوول بخش فرانسه مجله ادبي مينويسد، به اين تاثيرگذاري صحه ميگذارد. (حسن هنرمندي، آندره ژيد ادبيات فارسي، تهران، زوار، 1349، صص 209 و 230)
او در سال 1897 و با الهام از اقدام تاريخساز گوته در تاليف و نيز با الهام از هشت باب ، را كه عنوانش برگرفته از سوره البقره آيه 22 است، منتشر ميكند و در آن نقش ساقي حافظ را به ناتانائل ميدهد. باب اول با غزلي از حافظ شروع ميشود و سپس وقتي كه موضوع صحبت كمي بسط مييابد، ژيد به پيروي از هامر استادانه به ذكر سوره البقره، آيه 114 ميپردازد. (آندره ژيد، مائدههاي زميني، ترجمه حسن هنرمندي، چ 3، تهران، زوار، 1350، صص 2 و 74) و حتي باب ششم را به گوته تقديم ميكند. ژيد، 19355) را در چهار باب ارائه ميكند و در اينجا جاي ناتانائل را در ميگيرد. بدينسان ناتانائل يا ساقي محرم راز به يك فرد هممسلك تبديل ميشود و اين امر با مشرب متمايل به چپ ژيد در آن ايام منطبق بود وليكن اين چهار باب كه بر هشت باب پيشين افزوده شده بود، باز تقليدي از گوته بود كه در دوازده باب تصنيف شده بود. در سال 1963، شعرا و عرفاي ايراني مذكور در آثار ژيد به عمد شرقي و اسلامي معرفي ميشوند و حسن هنرمندي (آندره ژيد و ادبيات فارسي، صص 24، 34 و 161) ادبيات تطبيقي را در خدمت ادبيات فارسي و به طور وسيعتر، ايرانشناسي قرار ميدهد و در رساله خود، 19677) به دفاع از ميراث ادبي ما ميپردازد. اين نخستين باري است كه ادبيات تطبيقي، ابزار غربي، در خدمت ايرانشناسي، باز پديدهاي غربي، در راه اعتلاي ادب فارسي بهكار گرفته ميشود و بدينسان راهگشاي تحقيقات بعدي ميشود.
تريستان كلينگسور، نقاش و شاعر فرانسوي قرن بيستم كه از فرهنگ و احساس لطيفي برخوردار بود، به سمبوليسم جان تازهاي ميدهد و در 1903 نتيجه تاملات و يادداشتهاي خود را از ترجمه غزليات حافظ به صورت يك منظومه و تحت عنوان منتشر ميكند. او دوست نزديك موريس راول، موسيقيدان بزرگ فرانسوي و صاحب اورتور 18999) بود. غزل معروف حافظ كه وي در آن هر دو شهر سمرقند و بخارا را به يار بخشيده بود و هوگو را نيز از اين سخاوتمندي خود متعجب كرده بود (حديدي، ص 334)، موجب عصبانيت دو برادر نويسنده فرانسوي، ژان و رژوم تارو، مولف ميشود كه شديدا حافظ را مورد مواخذه قرار ميدهند. (همان، ص 335)
اين دو برادر نويسنده كه از سياحان بزرگ قرن بيستم بودند، مشاهدات زيادي را به صورت سفرنامه ارائه كردهاند و اثري نيز تحت عنوان 19477) دارند.
شارل هانري دوفوشه كور، كه به طور اخص به ادبيات فارسي ميپردازد، پس از دو قرن بيوفايي ايرانشناسي فرانسه، سرانجام در سال 2006 حافظ را بر پايه چاپ پرويز ناتل خانلري، ترجمه و با مقدمه و حواشي مبسوط منتشر ميكند. مبناي تحقيقاتش، تتبعات حافظپژوهان ايراني است. او دقت زيادي در ترجمه و انتقال افكار و انديشههاي حافظ (در راستاي گفتههاي ژول مول) به عمل آورده است و ما نيز قبلا به توصيه استاد ايرج افشار به بررسي آن پرداختهايم. (بخارا، شماره 64، 1386، صص 489-507)
قبل از اينكه منتشر شود، ايشان در طي يك سخنراني كه در دانشكده زبانهاي خارجي دانشگاه تهران براي اساتيد و دانشجويان گروه فرانسه به عمل آوردند، به مشكلات ترجمه هم اشارههايي نمودند. خوشبختانه استقبال خوب فرانسويها باعث شده است كه اين ترجمه تاكنون پنج بار تجديد چاپ شود. بنابراين تاثير آن كه نبايستي زياد طول بكشد، موجبات تتبعات بعدي حافظپژوهان را فراهم خواهد كرد و بار ديگر ادبيات فارسي از طريق ادبيات فرانسه در سطح بينالمللي مطرح خواهد شد.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
پنجشنبه 18 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 303]