تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خواب روزه دار عبادت ، سكوت او تسبيح ، دعايش پذيرفته و عملش دو چندان است. دعاى روزه دار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847253941




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: محمدحسين جمشيدي مفهوم و ماهيت «قيام» در انديشه سياسي امام خميني (قسمت اول)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمدحسين جمشيدي مفهوم و ماهيت «قيام» در انديشه سياسي امام خميني (قسمت اول)
خبرگزاري فارس: نگرش امام خميني به قيام در دو بعد مرتبط و منسجم عرفاني و سياسي ـ در آثار و مشي سياسي ـ عرفاني او قابل تأمل و بررسي است. بر اين اساس؛ برداشت سياسي امام خميني از قيام، از سويي با ديد و نگرش عرفاني آن حضرت از انسان و حركتش در مسير سير و سلوك ارتباط مي‌يابد.


چكيده

"قيام" كه در لغت به معناي بيداري، خيزش، تلاش پايدار و مداوم، عبرت و استقامت و... آمده است، در اصطلاح "فلسفة سياسي" و "دانش سياست" بيانگر حركتي انقلابي با هدف معين و عملي ارادي، آگاهانه و مبتني بر انتخاب و آزادي است؛ تحقق بخش شناخت حق و عدل و بركندن لباس باطل وجود آن است.
از ديدگاه قرآن كريم و سنت و سيرت معصومين(ع) "قيام" داراي مفهومي بس گسترده است؛ امّا آنگاه كه امر به قيام براي خدا "قيام الله" مي‌شود، بيانگر دو معناي عقيدتي ـ عاطفي يا معرفت‌شناسانه و سياسي ـ اجتماعي است و نشانگر حركتي تكاملي و مبتني بر اعتدال فكري و عملي و لذا حركتي الهي ـ انساني است.

نگرش امام خميني به قيام در دو بعد مرتبط و منسجم عرفاني و سياسي ـ در آثار و مشي سياسي ـ عرفاني او قابل تأمل و بررسي است. بر اين اساس؛ برداشت سياسي امام خميني از قيام، از سويي با ديد و نگرش عرفاني آن حضرت از انسان و حركتش در مسير سير و سلوك ارتباط مي‌يابد و از ديگر سوي با بينش سياسي و همچنين نگرش فقهي و ديد فلسفي او داراي ارتباط است؛ زيرا او سياست را تحقق عملي حكمت، اخلاق و عرفان در جامعه و آخرين سير از سيرهاي چهارگانه سلوك و نيز عين ديانت مي‌داند. سياست طريقت است و قيام، حركت در ميدان طريقت براي تحقق حقيقت و رسيدن به سعادت.

در انديشة امام خميني، قيام الهي يا قيام الله بيانگر حركت صحيح انسان در بستر انسانيت براي يافتن خود و شأن وجودي و حقيقي خود ـ در درون جامعه و در ارتباط با ديگران است. لذا چنين قيامي سود محض است و هيچگونه زيان يا خسراني در برندارد. در حالي كه قيام براي نفس و قيام طاغوتي، قيامي است براي تحقق خودِ مادّي يا بعد نفساني انسان و در جهت منافع شخصي صورت مي‌گيرد و لذا عامل انحطاط جوامع اسلامي است چنين قيامي گرچه منافعي كوتاه‌مدت را براي فرد به دنبال دارد امّا در بنيان و بويژه به لحاظ مصالح عمومي زيان‌آور و خسران‌بار است.
از ديدگاه امام خميني ماهيت و حقيقت قيام را اموري چند؛ چون دفاعي و عاري بودن از تجاوز و سلطه‌طلبي؛ كمال و برتري "فوز عظيم" قداست و معنويت و آرماني بودن، بي‌انتهايي و بي‌مرزي ـ كه در جهت هدفي مطلق و لايتناهي يعني "الله" صورت مي‌گيرد ـ و مهمتر از همه الهي و خداگونه بودن و... تشكيل مي‌دهد. بنابراين قيام حركتي است داراي ماهيت الهي ـ انساني و عملي است خداگونه براي شدن انسان؛ گذشتن از خود مادي و رسيدن به جانان.

كليد واژه: قيام، امام خميني، ماهيت، نهضت، انقلاب، جهاد، خداگونه شدن.

"خداي تبارك و تعالي مي‌فرمايد كه يك موعظه من فقط دارم، فقط يك موعظه: آن اين است كه قيام كنيد، نهضت كنيد براي خدا."[صحيفه امام، 1378: ج 6، ص 175]

مقدمه

يكي از نشانه‌هاي بارز رسالت‌هاي عظيم، مسئلة شناخت "حق" و "حقيقت" و بركندن لباس نازيباي باطل از اندام مطهر آن است. به عبارت ديگر، صاحبان رسالت‌ها و آگاهان جامعه همواره در برابر نهفته ماندن "حق" و "حقيقت" زير پوشش باطل و كژي يا برعكس عرضة بطالت‌ها و كژي‌ها در لباس "حق" و جداسازي حق از باطل و احياي حقوق انساني به پا مي‌خيزند تا دگرباره فروغ تابناك و دامن‌گستر حق را آشكار سازند و باطل و باطل‌گرايان را بر خاكستر تيره خود بنشانند. اين همان حقيقتي است كه سيد شهيدان و قائد بزرگ قيام‌گران تاريخ در طليعة قيام خود، در كربلا به آن اشاره كرده است: "... الا تَرَوْنَ اِلَي الْحَقِّ لايُعْمَلُ بَهِ و اِلي الباطل لايتناهي عَنْهُ لِيَرْغَبِ المُؤمِنُ في لقاءاللهِ مُحِقّاً" [القزويني 1362: 128].
"آيا نمي‌بينيد كه به حق عمل نمي‌شود و از باطل نهي نمي‌گردد. [در چنين شرايطي] سزاوار است مؤمن به لقاي خداوند راغب باشد".
تأكيد بر اين امر از آن روست كه حق و حقيقت شناخته و آشكار شود، پرتو تابناك آن بر حيات و زندگاني بشر تابيدن گيرد و در ساية پرتو آن، جامعة منحط به جامعه‌اي متعالي و فرد آلوده به فردي پاك و برتر تبديل شود، تبعيض و چندگونه نگري از جوامع بشري رخت بربندد و عدالت و نگرش مبتني بر آن بر زندگي آدميان حكم فرما شود.
گرچه براي جدا كردن حق از باطل و تحقق و آشكارسازي حق و عدالت، هم نظر و گفتار و هم عمل و كردار، هر دو به كار مي‌آيد و هيچ قيامي نيست كه از اين دو بعد بنياني خالي باشد، ولي گام اساسي‌تر، شناخت حق و باطل و حاميان اين دو و مواضع و خط مشي‌هاي آنها و دستيابي از ديدگاه قرآن، قيام در برابر كژي، فساد، ظلم و ستم و در جهت احقاق حق است و آشكار ساختن آن، عبادت و پرستش و گاه معادل جهاد آمده است
به بينش و گرايشي مبتني بر حق و حقيقت است. بديهي است تا هنگامي كه اين تفكيك در نظر و بيان متجلي نشده است، پيمودن اين مسير و گام نهادن در آن، دشوار خواهد بود. همچنان كه مولاي متقيان امام علي(ع) خطاب به كميل مي‌فرمايد:

"يا كُمَيْلُ ما مِنْ حَرَكَةٍ اِلاّ وَ اَنْتَ مُحْتاجٌ اِلي مَعْرِفَةٍ" [مجلسي: 77/267].

"اي كميل، هيچ حركتي نيست مگر اينكه تو در آن ارتباط نيازمند به معرفت و شناخت هستي".

رهبر بزرگ انقلاب اسلامي ايران امام خميني(س)، بر همين اساس در عظيم‌ترين حركت خود در مقابل رژيم استبدادي پهلوي نمونة بارزي از تركيب انديشه و عمل را در برابر ديدگان جهانيان به نمايش گذاشت. او ابتدا در نظر و بينش به آشكارسازي و جداسازي حق از باطل پرداخت، آنگاه آگاهانه و مدبرانه مردم را برانگيخت و ترس از قدرت‌هاي پوشالي و ديوان و ياوران جهل و خرافات را از دل و جان توده‌هاي مسلمان و ستمديده زدود و به تمام ملت‌هاي ستم‌كشيده و مستضعف آموخت كه براي مقابله با ظلم و ستم به معرفت و بينش دست يابند و خود سرنوشت خويش را به دست گيرند.

امام، با تأكيد بر اين نكته كه تا مردم مفهوم "قيام" را نفهمند، راه به جايي نخواهند برد و آگاهانه به پا نخواهند خاست و قيام بدون آگاهي، خيزشي احساسي و زودگذر خواهد بود كه هيچ‌گونه كاميابي و موفقيتي را ـ مگر در كوتاه مدت و به صورت موقتي و گذرا ـ به دنبال نخواهد داشت، بر آن شد كه به تبيين مفهوم و ماهيت "قيام" بپردازد و با ماهيتي "الهي" و "مقدس" بخشيدن به نهضت اسلامي ايران، آن را جاودانه و پويا سازد و بدينسان انديشه معنويت، قداست و خداگونگي و اسلامي بودن را در پيكرة اين حركت دميد و اين نبرد انقلابي را از روح سلوك اخلاقي و ايماني سرشار نمود. انديشه قيام براي خدا "قيام لله" در سرتاسر زندگاني و انديشه او جايگاهي بس عظيم داشت. اولين پيام مهم امام [امام خميني 1361 ج 1: 7ـ3] با موعظه خداوند بزرگ براي فراخواندن بشريت به قيام براي خدا آغاز مي‌شود و اين پيامي بود كه تا پايان عمر شريف ايشان بارها عنوان شد. حال پرسش اين است كه در نگاه امام خميني قيام چه معنا، ماهيت و جايگاهي دارد؟
بر اين اساس اين نوشتار با توجه به اهميت و جايگاه قيام در انديشه سياسي امام خميني در پي تبيين عميق مفهوم و ماهيت و جايگاه قيام در انديشه سياسي ايشان است.

مفهوم قيام

براي روشن شدن مفاهيم مطرح در انديشه سياسي امام خميني در مورد قيام ناگزيريم ابتدا به بررسي اين مفهوم و مترادفات آن بپردازيم.

1ـ مفهوم لغوي و اصطلاحي
اصطلاح "قيام" در لغت به معناي "بيداري، خيزش، برخاستن، ايستادن، به پاخاستن، استقامت، مبارزه، تلاش پايدار، بيداري از خواب غفلت، عبرت و آگاهي و..." آمده است. اين واژه در اصل عربي است و از ريشة ماضي "قامَ" و مصدر "قَوْمْ" مي‌آيد. اين مصدر در زبان عربي بيانگر معاني چند نظير برخاستن، برقرار شدن، آغاز كردن، رهسپار شدن و... است. براي مثال در فرهنگ‌هاي عربي آمده است:

"قام: ضد قَعَد (برخاست، ايستاد)، اِنْتَصَبَ (راست شد)، تَرَقّي (پيشرفت كرد، ترفيع يافت)، سافَرَ (رهسپار شد، عزيمت كرد)، شَرَعَ (آغاز كرد، دست به كار شد)، صَعَد (بالا رفت)" [الياس 1358: 570؛ جر 1376 ج 2: 1607].

و در حالت تركيبي نيز بدين معاني آمده است: اقام‌الحجة: [دليل آورد، بر برهان استوار ساخت، استدلال كرد]، اقام الحَقَّ: اَظْهَرَهُ [حق را آشكار ساخت، حق را استوار ساخت، حق را برپا كرد] اقام الصَّلاة (نماز را اقامه كرد)، اقام العَدْلَ [دادرسي كرد، اقامة حق نمود، پرچم عدالت را برافراشت] ... [الياس: 570؛ جر: 1607]

بنابراين در فرهنگ‌هاي زبان عربي واژه "قيام" به معاني ذيل آمده است:

"قيام: نُهُوضْ" [الياس: 571]

به معناي خيزش، مبارزه، شورش، برخاستن، قيام كردن.

"قِوامُ الاَمْرِ وقيامه: نِظامُهُ و عمادهُ و ما يقوم بِهِ، يقال (هُوَ قِوامُ اَهْلُه و قيامُهُمْ) اي يُقيمُ شَأنِهِمْ" [معارف: 664].

"قيام امر: تنظيم و نظام آن اَمر، و ستون استوار آن و آنچه آن امر بدان پاي برجاست. گفته مي‌شود (او قوام اهل خود و قيام آنان است) يعني برپادارندة شأن آنهاست"

در اينجا نيز مفهوم برپاداشتن، بالابردن، ترفيع شأن، انتظام و به نظم آوردن در واژه قيام نهفته است.

همچنين راغب اصفهاني در كتاب "المفردات في غريب القرآن" ذيل عنوان "قَوْمْ" آورده است:

"قوم: يقال قام يقوم قياماً...: قيامٌ بالشخص اما بتسخير اَوْ اختيارٍ، و قيام للشيءِ هو المرعاة للشيءِ و الحِفْظُ لَهُ، و قيام هو علي العزم علي الشيءِ..." [اصفهاني 1324: 416].

"قام يقوم قياماً...: برخاستن و پابرجا بودن شخص به تسخير (بدون اراده يا با اختيار، و قيام براي چيزي مراعات و نگهداري و حفظ آن است...".

راغب در ادامة بحث خود مي‌افزايد:

"... و القيامُ و القِوامُ اسمٌ لما يَقُوم بِهِ الشَيءُ أي يَثْبُتُ، كالعِماد والسِنادِ لِما يُعْمَدُ وَ يُسْنَدُ بِهِ... ." [همان: 417].

"... و قيام و قوام نامي است براي آنچه كه چيزي بدان پاي برجاست، يعني بدان استوار و ثابت است، نظير عِماد و سِناد كه نامي هستند براي چيزي كه بدان تكيه و اسناد داده مي‌شود".

بنابر آنچه گذشت و با مراجعه به ساير فرهنگ‌هاي زبان عربي مي‌توان به نتايج ذيل دست يافت:

1ـ قيام در معناي مصدري عبارتست از: ايستادن، برداشتن، برافراشتن، قيام كردن، به‌پاخاستن، شوريدن، راست كردن، گماشتن، متحقق ساختن، مبارزه كردن، به نظم درآوردن، استقامت كردن، پايداري ورزيدن، بيدار شدن (از خواب غفلت و...) استدلال كردن، ظاهر و آشكار شدن و... .

2ـ قيام در معناي مصدري آنگاه كه به صورت تركيبي مي‌آيد، متناسب با واژة همراهِ آن به معناي برخاستن، شورش كردن، اجرا، شوريدن، مبارزه كردن، ثابت كردن، آشكار ساختن و... است. نظير:

ـ اَقامَ الحقِّ: حق را آشكار ساخت، حق را متحقق ساخت، حق را استوار ساخت.

ـ اَقامَ العدلَ: احقاق حق كرد، عدالت را بر پاي داشت، عدالت را آشكار ساخت...

3ـ قِيام و قِوام در معناي اسمي، بيانگر آن چيزي است كه امري يا چيزي بدان استوار و پاي برجاست، همچنين به مفهوم ستون، عماد، سَنَد، حامي، پشتيبان، محافظ، سرپرست، راست و مستقيم، قطب و محور و... آمده است.

4ـ قيام، به عنوان جمع "قائم"، به مفهوم برپاي ايستاد، و متضاد قُعُود و نيز به معناي برپاي ايستادگان، راست‌قامتان، قيام‌كنندگان، و... است نظير: "اَلَذينَ يَذْكُروُنَ الله قِياماً و قُعُوداً" [آل‌عمران: 191].

اصطلاح قيام در زبان فارسي نيز به معاني متعددي چون برخاستن، به پاخاستن، قيام، شوريدن، شورش كردن، شورش، مبارزه، انقلاب و حركت سياسي و نظامي و... آمده است.

براي نمونه در لغت‌نامه دهخدا چنين آمده است:

"قيام. (ع. مص) برخاستن، ايستادن، بلند شدن. قيام در لغت انتصاب (ايستادن) است و مراد از آن قيام به عبادات و احكام شريعت و طريقت است... قيام لله؛ بيداري از خواب غفلت و برخاستن از خواب عبرت در حال سير الي الله است." [دهخدا 1372، ج 11: 15717].

قيام خواستمـت كـرد و عقل مـي‌گـويد مكن كه شرط ادب نيست پيش سر و قيام

"سعدي"

و يا:

اصطلاح قيام در نزد معصومين به معناي حركت و انقلاب و جهاد است كه بيانگر حركتي تكاملي و مبتني بر اعتلاي فكري و عملي انسان است
قيام كردن به كاري؛ آن را به نحو شايسته انجام دادن... "شورش كردن، انقلاب كردن، كودتا كردن". [عميد 1374: 1910]

در زبان فارسي "قيام"، از لحاظ اصطلاحي (در سياست، عرفان، علوم اجتماعي و...) مفهوم گسترده‌اي يافته است كه همة آنها به معناي برخاستن، خيزش، بيداري، آشكارسازي، نهضت و حركت است. به همين جهت در زبان فارسي اصطلاحاتي چون "قيام سياسي"، "قيام نظامي" و "قيام عرفاني" رايج شده است. براي نمونه، قيام در اصطلاح عرفاني، به مفهوم پيمودن منازل سلوك و استقامت در راه حق تا رسيدن به سرمنزل مقصود است؛ گاه نيز منزل اول دانسته شده است. برخي هم آن را مقدمة سلوك دانسته‌اند كه در اين دو مورد به مفهوم بيداري (يقظه) مي‌تواند باشد.

و نيز:

"قيام بالله: مراد استقامت است در حال بعد از فنا و عبود بر مجموع منازل و سير از الله در الله و بيرون آمدن از رسوم به تعيين. قيام لله: بيداريست از خواب غفلت و برخاستن از سند عبرت در حال سير الي‌الله" [سجادي 1372: 1555].

ب ـ در اصطلاح فلسفه سياسي و علم سياست

در اصطلاح فلسفة سياسي و علم سياست، قيام به مفهوم حركتي مبارزه‌اي با هدفي معين و عملي ارادي و آگاهانه بوده كه مي‌تواند فردي يا جمعي باشد. در اين نگرش، قيام حركتي است هدايت شده، ارادي و آگاهانه كه براي نفي وضعيتي ـ وضعيت موجود ـ و اثبات وضعيتي ديگر ـ وضعيت مطلوب ـ يا براي ايجاد اصلاح و انقلاب صورت مي‌گيرد. به طور كلي در بعد سياسي، قيام مفهومي وسيع دارد كه شامل هر نوع جنبش و حركت آگاهانه و ارادي (اعم از فردي و جمعي) است. شايد مهم‌ترين معادل اين اصطلاح از نظر سياسي، واژة "نهضت" و "جنبش" باشد.

در بعد وسيع، قيام شامل انقلاب، شورش، اصلاح، رفرم، ( Reform . در اينجا اصلاح را معادل Reform نگرفته‌ايم) نهضت، نهضت استقلال‌طلبانه، جنگ و جهادِ رهايي‌بخش است همچنين كودتاهاي نظامي و سياسي نيز نوعي قيام محسوب مي‌شود.

قيام در اصطلاح سياست با سياست مدنيه نيز، شورش و مبارزه و استقامت در راه هدف متعالي و برتر است. براي نمونه مي‌توان به قيام‌هاي متعدد تاريخي در جهان اسلام و نيز زمان معاصر اشاره كرد. حركت امام حسين(ع) يك "قيام" است. حركت و به‌پاخاستن مردم ايران در مقابله با رژيم پهلوي در طول سال‌هاي 1356 و 1357 يا قبل از آن نيز "قيام" است.

هرگاه قيام با چنين معنايي براي اهداف خداگونه و در راه تحقق ارزش‌هاي برتر الهي و انساني صورت گيرد، از آن، تعبير به "قيامِ لله" (قيام براي خدا) مي‌شود. همچنين در فرهنگ‌هاي سياسي نمونه‌هايي چون قيام سربداران، قيام مردم مصر (1918 م)، قيام مختار ثقفي، قيام مردم جنوب ايران (در برابر سلطة انگليس) و... تحت عنوان قيام آمده‌اند.

در زبان عربي معاصر بهترين معادل قيام ـ به مفهوم سياسي ـ واژة انتفاضه و گاه نيز "ثَوْرَة" و "وِتْبَة" است. براي نمونه در فرهنگ فارسي به عربي آمده است:

"قيام (انقلاب) سياسي: اِنتفاضة سياسية، حركة سياسية

قيام (انقلاب) مردمي: اِنتفاضة شعبيّة

قيام ملت: وَثبة الشَعْب، انتفاضة الشعب..." [زعفراني 1364: 251ـ250].

همچنين در زبان روزمره از قيام سالهاي اخير مردم فلسطين و قيام مردم عراق در سال 1992 ميلادي (بعد از خروج نيروهاي آمريكايي از اين سرزمين) نيز به عنوان "انتفاضه" ياد مي‌شود.

1ـ برخي از مفاهيم مترادف با قيام عبارتند از: "ثَوْرة" مفهومي كلي و فراگير دارد و معادل "انقلاب" در زبان فارسي و Revolution در زبان‌هاي لاتين است. لذا فراگيري و وسعت آن در عمل بيشتر از قيام است. ثورة مي‌تواند مشتمل بر چند قيام مرتبط نيز باشد. هرچند گاه ثوره به جاي قيام نيز آمده است نظير "ثورة مُسَلَّحة = قيام (انقلاب) مسلحانه".

2ـ "انتفاضة" و "نهضت" و "نهوض" و "وَثْبَة" تقريباً معادل قيام "در زبان فارسي" به كار مي‌روند. البته دقيق‌ترين واژه در اين مورد "انتفاضة" است. "النهضة (الانتفاضة) الاسلامية: جنبش (قيامِ) اسلامي.

3ـ "مبارزه" و "استقامة" نيز گاه به عنوان لوازم قيام آمده‌اند و گاه در مفهومي وسيع‌تر به كار رفته‌اند.

4ـ "الحركة" واژه‌اي است كه بيشتر به صورت مركب به كار مي‌رود و بيشتر معادل "تلاش در راه قيام"، "حركتي كه قيام را مي‌سازد و شكل مي‌دهد" و نيز بيشتر به معناي نهضت و جنبش در فارسي آمده است، "الحركة التحريريه: جنبش آزاديخواهي نهضت رهايي‌بخشي".

5 ـ "اَلتَّطَوُر" نيز واژه‌اي عام و به معناي تغيير و حركت از وضعي به وضع ديگر است "التطور الصناعي: انقلاب صنعتي".

6ـ "انقلاب" در زبان عربي ـ بيشتر ـ معادل "كودتا" در زبان فارسي آمده است: "الانقلابُ الفاسِلْ = كودتاي نافرجام".

7ـ "اِضْطراب" نيز به معناي شورش آمده است و بيشتر به صورت جمع به كار مي‌رود. نظير: "اضطرابات عنصرية دامية. شورش‌هاي خونين نژادي".

در زبان انگليسي؛ نيز اصلاحات زير بيان مفهوم قيام هستند.

1ـ اصطلاح revolution معادل انقلاب ـ به مفهوم دقيق كلمه ـ در زبان فارسي و "ثوره" در زبان عربي است؛ "The Islamic Revolution" (انقلاب اسلامي).

2ـ واژه‌هاي Movement و Motion بيشتر در مقابل "جنبش" و "حركت" به كار مي‌روند. هرچند معادل قيام نيز آمده‌اند؛ بنابراين مفاهيمي عام و گسترده هستند.

3ـ واژه‌هــاي rebellion و revolt و cy (insurgence ) بيشتر معــادل "شــورش"، "قيــام ناگهاني" و گاه "مبارزه" آمده‌اند.

4ـ اصطلاح Coup d"etat "معادل كودتا" ـ در زبان فارسي ـ و "انقلاب" ـ در زبان عربي ـ است.

5ـ واژه‌هاي Movement, departure, resurgence اغلب معادل نهضت، جنبش و حركت به كار رفته‌اند.

6ـ مهم‌ترين معادل قيام ـ در زبان فارسي ـ و انتفاضه ـ در زبان عربي ـ به ترتيب (up)rising, resurrection, insurrection آمده است. نظير bloody Uprising (قيام مسلحانه).

7ـ "rise(up)against ، نيز در برابر قيام كردن آمده است..." [نوروزي خياباني 1372].

در زبان فارسي؛ نيز واژه‌هاي زير بيانگر مفهوم قيام هستند:

1ـ انقلاب: معادل ثوره ـ در زبان عربي ـ و Revolution ـ در زبان‌هاي لاتين ـ بيانگر حركت و تلاشي مردمي است. معمولاً ناگهاني و همراه با خشونت، سرعت كه در پي تغيير بنيادي و سريع در ارزشها و باورهاي مسلط و به طور كلي ايدئولوژي در يك جامعه و همچنين نهادهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي است. در واقع انقلاب، قيامي بنيادي و مردمي است با هدف تغيير نظام كلي جامعه. نظير انقلاب اسلامي ايران، انقلاب فرانسه و... .

2ـ كودتا: قيامي است كه از سوي اقليتي قدرتمند ـ و گاه مسلح و مجهز به نيروي نظامي ـ با هدف تغيير حاكمان جامعه صورت مي‌گيرد و از طريق تغيير مسئولان امر، اوضاع سياسي جامعه را دگرگون مي‌سازد. نظير كودتاي 28 مرداد 1332 در ايران.

3ـ شورش: نوعي قيام است كه در اثر بروز امواج نارضايتي در ميان قشر يا اقشاري از جامعه عليه نظام حاكم صورت مي‌گيرد و بيشتر به نفس تغيير و تحول توجه دارد. در شورشها عمدتاً هدف مطرح نيست و لذا شورشها عموماً طغياني و موقتي هستند. مانند شورش بردگان به رهبري اسپارتاكوس (71 ـ 73 ق. م.) [ر.ك. علي بابايي 1369 ج 2: 48ـ 34].

4ـ رفرم (reform): كه گاه آن را معادل "اصلاح" گرفته‌اند، تلاشي است براي ايجاد تغييرات محتاطانه و آرام در ساخت سياسي، اقتصادي يا فرهنگي جامعه، بدون اعمال خشونت و معمولاً از راه‌هاي قانوني.

5ـ نهضت: اين واژه گاه مترادف با انقلاب آمده است. در حالي كه مفهومي محدودتر و مضيّق‌تر از انقلاب دارد و بيشتر بيانگر قيام و حركتي هدفدار است كه يا با سرعت به نتيجه مي‌رسد؛ نظير نهضت (جنبش) تنباكو و يا گاه مدت‌ها ادامه مي‌يابد و در نهايت به انقلاب منجر مي‌شود؛ نظير نهضت امام خميني كه در نهايت به انقلاب اسلامي ايران تبديل شد... شايد نزديكترين واژة معادل براي "قيام" به مفهوم مورد نظر، واژة "نهضت" باشد.

6ـ جنبش: بيانگر حركت و قيامي است كه گاه به صورت فراگير، با اهداف مشخص شكل مي‌گيرد.

7ـ مبارزه: مفهومي است عام و نشانگر ايستادگي، قيام و مقاومت و تلاش پيگير با تمام توان و نيرو براي عبور از تنگناها و گذرگاه‌هاي حيات و رسيدن به انسانيت انساني... .

8ـ استقامت: به مفهوم پايداري ورزيدن، ايستادگي كردن، توانايي تحمل مشكلات و سختي‌ها را داشتن و از جمله لوازم قيام و انقلاب است [جمشيدي 1375: 10].

به طور كلي بر اساس آنچه گذشت، "قيام" بيانگر حركت، مبارزه و استقامت براي تحقق هدفي برتر و متعالي است. قيام، بيداري، عبرت، استواري و حركت است، حركتي كه در آن عناصر ايستادگي، پايداري، هدفداري، انتظام، محوريت و رهبري نهفته است. به همين جهت قيام را گاه معادل تمام حركت‌ها و تلاش‌هايي دانسته‌اند كه با هدف نوعي رهايي يا تحقق ارزش‌هاي مهم صورت مي‌گيرد. اما آنچه اهميت بيشتري دارد وجود نوعي پاكي، عبرت، بيداري و حركت به سوي تعالي (برخاستن، خيزش، رستاخيز) و به سوي جلو در قيام است. شايد همين موضوع قيام را از ساير حركت‌ها ـ به جز انقلاب و نهضت كه مفهومي كلّي‌تر و دقيق‌تر است ـ جدا مي‌سازد. (هرچند خيلي از مبارزات، نهضت‌ها، جنبش‌ها و حتي برخي شورش‌ها نيز نوعي قيام محسوب شده‌اند.)

2ـ مفهوم قيام در قرآن كريم و سنت معصومين(ع)

واژة "قيام" به تنهايي، در قرآن پنج مرتبه ذكر شده است ولي مشتقات فعلي و اسمي آن 200 مرتبه آمده است. همچنين واژة "قيامة" به تنهايي 70 مرتبه و اصطلاح "قوم" نيز 383 بار به كار رفته است [عبدالباقي 1364: 587 ـ 578].

در قرآن واژة "قيام" معمولاً در مقابل "قعود" آمده است و اين دو از زوج‌هاي مشهور قرآني هستند كه براي شناخت هر يك بررسي ديگري نيز خالي از فايده نخواهد بود. همچنين كاربرد "قيام" و "مشتقات آن" در قرآن بر اساس اختلاف موضوعات طرح شده، تفاوت مي‌كند. لذا اين اصطلاح با توجه به نقشي كه در كلام ايفا مي‌كند داراي معاني متعددي است. براي نمونه در يكي از فرهنگ‌هاي قرآني آمده است:
از ديدگاه امام، سياست، سير و سلوكي معنادار و با هدف است در درون انسانها و در درون اجتماع

"... قام بالامر يقوم به قياماً... اَيْ عِمادَه يقوم به و ينتظم... اَنَّ الاصل الواحد في الماءة. هو ما يقابل القعوده ايْ الانتصاب و فعلية العمل، ماديّاً اَوْ معنويّاً... [مصطفوي 1368: 342ـ 341].

يعني: "... قام ... يعني ستوني كه امر بدان استوار مي‌گردد و انتظام مي‌يابد... همانا اصل واحد در ماده: آن چيزي است كه در مقابل قعود قرار مي‌گيرد، يعني انتصاب و تحقق عمل، مادّي و معنوي... از اين ديدگاه اصطلاحي چون "قوموا لِلِّه" (براي خدا قيام كنيد)، به معناي بر پاي خاستن، آشكار كردن، شوريدن و انقلاب كردن براي خدا و ... است. همان‌گونه كه همين اصطلاح ـ در بعد اخلاقي و عرفاني ـ به معناي بيدار شدن از خواب غفلت و قدم در راه اطاعت و عبوديت خدا گذاشتن است. "استقامت" نيز به معناي طلب قيام، نهضت، مبارزه، پايداري و ايستادگي در امر است: هنگامي كه در قرآن واژه قيامت به معناي جهان آخرت به كار مي‌رود، به اعتبار و رستاخيز مخلوقات به امر خداي بزرگ و به معناي برخاستن از قبرها و خيزش دوباره است.

بر اساس آنچه بيان شد، قيام از ديدگاه قرآن داراي مفهومي عام و گسترده است و هر نوع برخاستن و بر پاي ايستادن و استقامت (نظير قيام در نماز و قيام در مقابل ظلم و ستم) را در برمي‌گيرد. از اين ديدگاه هر مبارزه‌اي ـ اعم از اين كه فردي، گروهي يا جمعي باشد، قيام به شمار مي‌رود. هر جنبش، نهضت يا انقلابي نيز نوعي قيام است. اما آنگاه كه امر به قيام براي خدا قيام مي‌كند، اين امر بيانگر حركت، ايستادگي و تلاش او در راه خدا و براي اوست. چنين قيامي چون (لِلِّه، في سبيل الله، قربة الي الله و...) است، حركتي متعادل و تكاملي در جهت تحقق ارزش‌هاي والاي الهي.

و برقراري عدالت در جوامع بشري (كونوا قوامين بالقسط) است و اين وظيفة هر انساني است؛ چنان كه او خود مي‌فرمايد:

"قُل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا لله" [سبأ: 46].

"[اي پيامبر اسلام] بگو شما را به موعظة واحدي، وعظ مي‌نمايم و آن اين است كه براي خدا قيام كنيد".

بنابراين از ديدگاه قرآن "قيام" در برابر كژي، فساد، ظلم و ستم و در جهت احقاق حق و آشكار ساختن آن "عبادت و پرستش"، و گاه معادل "جهاد" است.

در سنت و سيرة معصومين(ع) نيز چون قرآن، قيام داراي مفهومي عام و گسترده است و بيانگر هر نوع خيزش، ايستايي، ايستادگي، مقاومت، استقامت، پايداري، بر پاي ايستادن، شوريدن در برابر ظلم و ستم و فساد و... است. از اين لحاظ چندان تفاوتي ميان مفاهيم متعدد اين واژه در احاديث با آنچه در قرآن آمده است، وجود ندارد. به طور كلّي اين واژه در قرآن و حديث عمدتاً داراي يكي از مفاهيم ذيل است:

1ـ مفهوم فقهي: نظير قيام در نماز به معناي برپاي داشتن و اقامة نماز و...

2ـ مفهوم سياسي: قيام در اين مفهوم به معناي مبارزه، تلاش، حركت، نهضت، جنبش انقلاب و به طور كلي ايستادگي در راه خدا و مقابله با ظلم و ستم، فساد، كژي‌ها و احقاق حق و ابطال آمده است. براي نمونه در روايات آمده است:

"قُمْتُ بِدين اللهِ حَقِّ القيام" [مجلسي: 42: 296].
يا: "القيامُ بسياساتهم حتي يروا الاَمن" [همان 99: 26].

3ـ مفهوم عقيدتي و كلامي: اين مفهوم بيانگر اعتقاد به قيامت و جهان آخرت است و اصولاً نامگذاري قيامت در كلام(ع) نيز به همين اعتبار صورت گرفته است.
4ـ مفهوم اخلاقي و عرفاني: قيام در اينجا بيشتر به معناي بيداري، اطاعت، بندگي، عبوديت حق، پيمودن راه سير و سلوك و آراسته شدن به اخلاق خدايي است.
به طور كلي در مفهوم "سياسي" اصطلاح قيام در نزد معصومين به معناي حركت و انقلاب و جهاد است كه بيانگر حركتي تكاملي و مبتني بر اعتلاي فكري و عملي انسان است.

مفهوم قيام از ديدگاه امام خميني

امام خميني واژة قيام را در تعابير و معاني متعددي به كار برده‌اند كه در اين ميان دو مفهوم اساسي بيش از ساير تعابير جلوه مي‌نمايد:

الف ـ مفهوم عرفاني

اين برداشت و مفهوم متوجه ديد عرفاني حضرت امام به انسان به عنوان وجودي كمال‌طلب سيّال، پيشرو و رونده در راه انسانيت و حقيقت است. از نگاه حضرت امام، انسان موجودي كه در يك راه حركت مي‌كند و آن "راه انسانيت" يا "راه مستقيم" است. و براي حركت در اين راه نيز آزاد است. يك سر اين راه طبيعت و ماديات محض، و سر ديگرش الوهيت و وحدانيت ذات باريتعالي است. به تعبيري ديگر در يك سوي اين راه، شيطان ـ مظهر ماديات ـ و در سوي ديگر، الله ـ مظهر ربوبيت ـ قرار دارد:
"يك راه، راه انسانيت است، كه اين "صراط مستقيم" است، صراط مستقيم يك سرش به طبيعت است، يك طرفش به الوهيت..." [صحيفة امام، 1378: 8/327].
بر اين اساس انسان مي‌تواند با اتكا به خصايل وجودي خود نظير عقل و اراده و اختيار و صفات اكتسابي چون ايمان، دانش، تهذيب و... وجود خويش را به معناي حقيقي تحقق بخشد و راه تحقق بخشيدن به حقيقت وجودي خويش، قيام است.
بنابراين قيام از ديد حضرت امام يا منزل و سير و سلوك است يا مقدمة سير و سلوك. هم‌چنان كه ايشان در تفسير سورة حمد مي‌فرمايد:
"اول مرتبه قيام است: قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا لله. اصحاب سير هم اين را منزل اول دانسته‌اند، شايد هم مقدمه باشد و منزل نباشد... اينكه قيام كنيد براي خدا. همه چيز از اين‌جا شروع مي‌شود؛ همة مسائل از اينجا شروع مي‌شود كه "قيام لله" باشد، انسان نهضت كند براي خدا، بايستد براي خدا..." [امام خميني، 1376: 145].
ادامه دارد/
 چهارشنبه 17 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 431]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن