محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826660930
نويسنده: محمدرضا مطهري احترام به حس مالكيت كودك
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمدرضا مطهري احترام به حس مالكيت كودك
خبرگزاري فارس: سخاوت پيدا كردن مستلزم اين است كه كودك در وهله اول احساس مالكيت را درك كرده باشد و يك يا چند شيء را در تملك خود بداند. وقتي كودك معني «مال من» را ميفهمد نشاط فوقالعادهاي پيدا ميكند.
كودك اسباببازيهاي خود را دوست دارد و به آساني حاضر نميشود آنها را با كودك ديگري تقسيم كند زيرا حس مالكيت در آنها بسيار قوي است. او آنچه را دوست دارد متعلق به خود ميداند و حاضر نيست به كودكان ديگر بدهد.
بنابراين پدر و مادر نبايد كودك را تحت فشار بگذارند يا او را به خاطر سخاوت نداشتن سرزنش كنند. وقتي كودك هنوز معني سخاوت را نميداند و براي آن آمادگي ندارد از اين سرزنش جز تحقير كودك و درهم شكستن اعتماد به نفس او چه سودي عايد ميشود؟
در واقع همان قدر كه سخاوت در بزرگترها يك صفت پسنديده است، خودخواهي در كودك نيز يك امر طبيعي است.
سخاوت پيدا كردن مستلزم اين است كه كودك در وهله اول احساس مالكيت را درك كرده باشد و يك يا چند شيء را در تملك خود بداند.
وقتي كودك معني «مال من» را ميفهمد نشاط فوقالعادهاي پيدا ميكند. حالا او به دنياي اطراف خود آشناتر شده و اعتماد به نفس و استقلالي براي خود يافته است. اين يك مرحله مهم از رشد كودك است كه والدين نبايد اهميت آن را ناديده بگيرند و با در هم شكستن اين استقلالِ كودك به روحيه او لطمه بزنند.
مقارن همين احوال، كودك پي ميبرد كه بعضي چيزها مال او نيست و البته از اين بابت ناراحت ميشود ولي با خاطرجمعي از اينكه بعضي چيزها مال او هست ياد ميگيرد كه اشياء ديگر را به اشخاص ديگر ربط بدهد و كم كم تلفيقي از مفهوم «مال من» و «مال تو» يا «مال او» در ذهنش پيدا ميشود.
در اين مرحله هر چه به مالكيت او احترام بگذاريد، احترام به مالكيت شما را ياد ميگيرد.(1) درك مفاهيم مالكيت (مال من، مال تو، مال او)، مشاركت، هديهدادن و قرضدادن همانند ساير مراحل رشد كودك به تدريج شكل ميگيرد.
كودكان نوپا دوست دارند در كنار هم باشند ولي با يكديگر بازي نميكنند. بايد مواظب بود كه با يكديگر درگير نشوند و اسباببازيها را از دست هم نگيرند. به همين دليل بازي با يك اسباببازي براي دو كودك نوپا بسيار زود است. كودك نوپا چيزي كه مورد علاقه اوست با خود به همه جا ميبرد و اگر آن را از دست او بگيرند فرياد ميكشد مگر اينكه چيز ديگري به او بدهند و او را سرگرم نمايند.(2)
اگر كودك دوسالهاي از دادن اسباببازيهايش به ديگران خودداري ميكند، رفتاري طبيعي و مناسب دو سالگي دارد. او با بزرگتر شدن، نسبت به كودكان ديگر علاقهمند ميشود و از بازي با آنها لذت ميبرد به نحوي بسيار تدريجي، احساس بخشش و انساندوستي در او شكل ميگيرد.
اگر از او بخواهيد اسباببازي مورد علاقهاش را در اختيار كودكي ديگر قرار دهد، تصور ميكند كه همه بسيج شدهاند تا شيء مورد علاقهاش را از او بگيرند. پافشاري در اين زمينه او را نسبت به اسباببازي مورد نظر حريضتر ميكند و احساس مالكيت او را قوت ميبخشد. كودك وقتي به سه سالگي رسيد و از بازي با كودكان ديگر لذت برد، ميتوان بازيهاي جمعي را به او آموزش داد.(3)
ضمن اينكه كودك براي بازيهاي جمعي آماده ميشود ولي هنوز خيلي از مفاهيم در ارتباط با بازي را درك نكرده است. مثلاً: روزي فرزند شما با خوشحالي از زمين بازي به خانه مراجعت ميكند. در ميان مشت فشرده كوچك خود چند تيله رنگي نگهداري ميكند. در جواب سؤال شما با خاطرجمعي جواب ميدهد: «با ژاكتم عوض كردم!» بله، او واقعا ژاكت پشميِ نوي خود را همراه ندارد. نميتوان باور كرد. اما آقاكوچولوي شما آن را با چند تيله شيشهاي ارزانقيمت عوض كرده است و حال شما بايد به دنبال ژاكت از دسترفته او بگرديد! در موقعيتهاي ديگر شرايط از اين هم بدتر خواهد بود.
كودك شما متهم به دزديدن يك اتومبيل كوچك از بچههاي همسايه ميشود و شما اين ماشين را در اتاق او پيدا ميكنيد! اما فرزند شما با صداقت ميگويد: «من اين ماشين را فقط قرض كردهام.»
هديهدادن، تعويضكردن و دزديدن، همه اين معاني براي كودك سه ساله قابل تشخيص نيست. او به تدريج در مورد دادن و گرفتن، قرض كردن، پسدادن و با هم استفاده كردن، يا مال من و تو تجربه خواهد اندوخت. اگر اسباببازياي را در اين سن برداشت از نظر اخلاقي دزدي محسوب نميشود. كودك سه ساله مايل است آنچه را دوست دارد، داشته باشد و از ارزش واقعي آن هيچ گونه اطلاعي ندارد.(4)
كودك سه تا چهار ساله ياد گرفته است كه مادر را رها كند و با كودكان ديگر به بازي بپردازد. نخست نميداند چگونه بازي كند و معني نوبت را درك نميكند. بنابراين در مواقعي مانند توپبازي بايد به او ياد داد كه نوبت را رعايت كند.
همچنين كودك در اين سن دوست دارد كه عروسك خود را به كودكان ديگر نشان دهد ولي آن را محكم به سينه خود ميفشارد و از دادن عروسك به ديگران امتناع دارد. او دلش ميخواهد كه با ديگران معاشرت كند ولي هنوز آماده نيست. مشكلاتي را كه بين او و همبازي او ايجاد ميشود حل كند و بايد حتما بزرگتران در اين موارد دخالت كنند.(5)
كودك چهار ساله هنوز به آن اندازه دست و دلباز نشده است كه اسباببازي مورد علاقه خود را براي بازي به كودك ديگر واگذار كند. ولي ممكن است چيز ديگري را كه فعلاً به آن احتياج ندارد در اختيار ديگري قرار دهد. در هر حال هنوز زود است كه اين قبيل كودكان را به حال خود گذاشت و بايد هميشه يك نفر دورادور مراقب آنان باشد تا نوبت را رعايت نمايند و با اسباببازيهاي خود مشتركا بازي كنند.
كودكان پنج ساله بسيار علاقهمندند كه در نمايشهاي كودكانه شركت جويند و نقشي داشته باشند و بازيهايي مانند «خانهبازي» يا «مهمانبازي» يا «دكتربازي» و يا «فروشگاهبازي» از بازيهاي مورد علاقه كودكان پنج ساله، چه پسر و چه دختر ميباشد.
اين گونه كودكان بسيار به فعاليتهاي گروهي و بازيهاي جمعي علاقه دارند ولي در عين حال به بازيهاي انفرادي نيز شايق هستند. در اين سن، كودك نوبتگرفتن در بازي را زود ياد ميگيرد و به آنچه به ديگران تعلق دارد احترام ميگذارد و ديگر اسباببازيهاي ديگران را از دست آنان نميقاپد و به زور از دستشان نميربايد. البته ممكن است هنوز نزاع و دعوا بين اين كودكان ديده شود ولي نه به آن حد كه مراقبت دائم لازم باشد. بزرگسالان بايد در عين حال كه به كار ديگري مشغولاند دورادور نيز مراقب آنان باشند.(6)
هنگام ورود به مدرسه كودك به اين حد از توانايي رسيده است كه بين «مال من» و «مال ديگري» تفاوت قائل شود. در اين سن كودك ميبايستي مالك چيزي باشد مثلاً در منزل حتيالامكان كودك اتاق جداگانهاي داشته باشد و اگر امكان ندارد يك كمد مخصوص و يا طاقچهاي از اتاق، جعبه، كارتن و يا گوشهاي از اتاق را به او اختصاص دهيد تا وسايلش را دور از دسترس ديگران نگهداري كند. از اين طريق حس مالكيت و مراقبت از وسايل خود را ياد ميگيرد.
والدين هم ميبايستي به ادعاي حق مالكيت فرزند خود احترام بگذارند. مانتو و يا كاپشن كوتاهشده و يا اسباببازي كه بلااستفاده است بدون اجازه او به ديگري و يا برادر و خواهر كوچكترش نبخشند. بايد از او سؤال كنيد كه چه چيزي را مايل است حفظ كند و چه چيزي را ميخواهد ببخشد. اگر حاضر نيست از وسايلي كه به نظر شما زيادي است صرفنظر كند، به عقيدهاش احترام بگذاريد. وقتي كودك اجازه داشته باشد آنچه را كه به او تعلق دارد پيش خود حفظ كند و يا مجبور نباشد همه چيز را با ديگران تقسيم كرده يا هديه دهد، ارزش مالكيت را به درستي در خواهد يافت و خواهد آموخت كه چرا نميتواند چيزي را كه به او تعلق ندارد، بردارد. در حال حاضر چارهاي نداريد جز اينكه توجه داشته باشيد موقعي كه از خانه دوستي يا از كودكستان يا از محل بازي به خانه مراجعت ميكنيد، آيا جيب شلوار كوچولوي شما پرشده به نظر ميرسد يا خير! بهتر است از كوچولوي خود بخواهيد جيبهايش را بگردد و ببينيد آيا چيزي كه به او تعلق ندارد و دوست او در جستجوي آن است در آنجا فراموش شده يا نه! او را سرزنش يا تنبيه نكنيد، بلكه از فرزند كوچك خود بخواهيد آن را سريع به صاحبش باز گرداند.
در موقع خريد از مغازهها نيز دقت كنيد چيزهايي كه در دسترس او قرار گرفتهاند، به سرعت به داخل جيبش سقوط نكنند! شما بايد دائما توضيح دهيد كه نميتوان بدون پرداخت بها چيزي را از داخل مغازه بيرون برد. به تدريج كودك شما خواهد آموخت آنچه را كه به ديگران تعلق دارد شناخته و به آن احترام بگذارد.(7)
متأسفانه به دليل عدم شناخت والدين از مسئله احساس مالكيت كودكان و نقش آن در رشد شخصيت آنان، آسيبهاي روحي ـ رواني جبرانناپذيري بر شخصيت كودك وارد ميآورند. به طور مثال با آمدن كودكي به عنوان ميهمان در خانه، والدين سعي دارند به كودك تفهيم نمايند كه اسباببازيهاي خود را به كودك ميهمان بدهد. به او تلقين ميكنند كه كودكِ ميهمان، دوست توست و بايد با اسباببازيهاي تو شريك گردد. در صورتي كه كودك در مقابل نظر والدين مخالفت كند آنان ابتدا با تشويق و تحميق (اگر اسباببازيهايت را بدهي براي تو سهچرخه ميخرم، تو بچه خوبي هستي، تو بچهها را دوست داري، مهرباني، عاقلي، ...) سپس با تهديد و تنبيه (اگر اسباببازيهايت را ندهي دوباره به ميهماني نميبرم، برايت دوچرخه نميخرم و ...) كودك را وادار ميكنند كه عليرغم ميل باطنياش اسباببازيهايش را به كودك ميهمان بدهد. در صورتي كه در همين زمان حس مالكيت در كودك گُل كرده و با ندادن اسباببازي به كودكِ ديگر ميخواهد اعلام نمايد كه اينها در مالكيت من است و اگر به ناچار اسباببازياش را به كودك ميهمان بدهد به خاطر اين است كه از توجه و محبت والدين محروم نشود. (نياز به توجه مثبت در نزد كودك از نياز به مالكيت اساسيتر است.)
در حالت ديگر، كودك مايل است كه بهترين و گرانقيمتترين اسباببازي خود را به بچه ميهمان و يا همسايه بدهد. در اين موقعيت است كه حس ايثار، گذشت، تعاون و همكاري در كودك گُل كرده و ميخواهد شاديهاي خود را با دوستان تقسيم كند. در اين حالت نيز متأسفانه با مخالفت و مقاومت والدين روبهرو شده و با پيامهاي كلامي و غير كلامي (اخم كردن، ابرو بالا انداختن، نگاههاي زهرآگين، بعدا بازي كن، عروسك باطري ندارد و...) به كودك ميگويند كه اسباببازي خصوصي است و ديگران نبايد به آن نزديك شده و با آن بازي كنند. در هر دو حالتي كه والدين دخالت كرده و اظهار نظر داشتهاند، ميل دروني، رغبت، خواست قلبي و تشخيص كودك را ناديده گرفته و به روح استقلالطلبي و اعتماد به نفس او لطمه و صدمه زدهاند.
عكس العمل والدين به هنگام
دعواي كودكان بر سر اسباببازي
ـ بعضي از والدين هنگامي كه كودك آنها اسباببازي و يا وسيلهاي را در مجلس ميهماني و ... از كودك ديگري ميگيرد احساس ناراحتي كرده و با خود ميگويند خانوادههاي ديگر چنين قضاوت خواهند كرد كه در تربيت كودكشان كوتاهي كردهاند.
- گروهي ديگر از والدين خوشحالاند از اينكه كودكشان ميتواند جاي خود را در آينده باز كند و به اصطلاح ميگويند از عهده خودش برميآيد و عدهاي ديگر از والدين نسبت به اين گونه رفتارها بيتفاوت بوده و اهميت چنداني برايشان ندارد. با توجه به اهميت موضوع و نياز والدين به راهكارها و راه حلهاي علمي، راهبردهاي مفيد و سازنده زير پيشنهاد ميگردد:
ـ اگر فرزند دو ساله شما هميشه اشياء را از كودكان ديگر ميگيرد، نشانه آن نيست كه در آينده شخص زورگويي خواهد شد، زيرا در اين سن، او كوچكتر از آن است كه مفهوم رعايت حقوق ديگران را بفهمد. در اين حالت بگذاريد كمي با كودكان بزرگتر از خود، كه ميتوانند براي دفاع از حقشان در مقابل فرزند شما مقاومت كند، بازي كند تا به طور طبيعي تربيت شود.
ـ اگر فرزند شما مهاجم است و بچهاي را پياپي آزار ميدهد، مدتي آنها را از يكديگر جدا نگاه داريد و توجه او را به چيز ديگري جلب كنيد. سرزنش فرزند در اين حال باعث ميشود كه احساس تنهايي كند و حالت تهاجمياش بيشتر شود.
ـ اگر كودك سه ساله شما پرخاشگر و مهاجم است و حاضر به فراگيري بازيهاي جمعي نيست، وقت آن است كه رفتارش را (به كمك مشاور روانشناس) اصلاح كنيد.
ـ اگر بر سر اسباببازي واحدي دعوا در گرفت، اسباببازي ديگري به ميان آوريد و شوق كودك را براي بازي با آن برانگيزيد.
ـ راه حل ديگر در صورت امكان، اين است كه قبل از شروع بازي چند اسباببازيِ يك شكل تدارك ببينيد، در اين صورت موفق ميشويد از هر گونه قيل و قال جلوگيري كنيد.
ـ اگر زودتر از موقع به كودك اصرار بورزيد كه خودخواهي را كنار بگذارد و مجبورش كنيد اسباببازي خود را به كودك ديگري بدهد، يا اسباببازي او را به زور از دست او بگيريد و به كودك ديگر بدهيد، كودك احساس عدم امنيت ميكند و همواره اين ترس و نگراني را خواهد داشت كه مبادا كسي اسباببازيهايش را بگيرد و در نتيجه با نزديكشدن هر كودك به حريم بازي خود دچار وحشت ميشود و او را به زور عقب ميراند. فشار و سختگيري براي سخاوتمندشدن كودك، رشد طبيعي او را به تأخير مياندازد و حاصل ديگري ندارد.
ـ اگر به هنگام دعوا بر سر اسباببازي هيچ يك از كودكان دست از دعوا برنميدارند و شما نميدانيد اسباببازي از اول دست كدام يك بوده است، بهتر است اسباببازي را از هر دو بگيريد و سرگرم بازي ديگري كنيد.
ـ اگر متوجه شديد كه يكي از كودكان اسباببازي را از ديگري قاپيده است، خيلي محترمانه و منطقي اسباببازي را از او بگيريد و به نفر اولي بدهيد، سپس (نفر اولي) را تشويق كنيد كه اسباببازي را به كودك ديگر بدهد. نبايد در برابر كودكي كه چيزي را به زور از ديگري ميگيرد واكنش مثبت نشان دهيم، بلكه بايد او را تشويق كنيم كه صبر كند و از كودك ديگر بخواهد اسباببازي را به او بدهد.
ـ اگر كودك اسباببازياش را به ديگري نميدهد بايد به تصميم او احترام بگذاريم و سعي نكنيم با تشويق، تحميق و تهديد زمينهاي را فراهم نماييم كه كودك به اكراه و اجبار اسباببازياش را به ديگري بدهد.
ـ هنگام دعواي كودكان بر سر تملّك اشياء بهتر است تا حد امكان چيزي نگوييد و بگذاريد خودشان مشكلشان را حل كنند مگر اينكه يكي از بچهها بخواهد به ديگري زور بگويد.
پينوشتها:
1 ـ اردكاني، سوسن (شاهين)، بهداشت مادر و كودك، ص408.
2 ـ سره، صغرا، روش فعال در كودكستان، ص31.
3 ـ اسپاك، بنيامين، تغذيه، تربيت و نگهداري كودك، ص266 ـ 265.
4 ـ سينكلر، ادوارد، اشتوكينگر ماگدالن، دنياي كوچك بزرگ من، ص251 ـ 250.
5 ـ گاردنر جنكينز و ديگران، كودكان خود را بشناسيم، ص65.
6 ـ همان، ص66، 90، 91.
7 ـ سينكلر، ادوارد، اشتوكينگر ماگدالن، دنياي كوچك بزرگ من، ص253 ـ 252.
....................................................................................
منبع: ماهنامه پيام زن، شماره 139
چهارشنبه 17 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]
-
گوناگون
پربازدیدترینها