تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1806770066
مهدوی‌کیا: قدر امثال حجازی را تا وقتی زنده هستند بدانیم / هیچکس مرا به پرسپولیس دعوت نکرده
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > فوتبال ملی - مهدی مهدوی‌کیا می‌گوید به عیادت ناصر حجازی رفته اما دلیلی نداشته آن را رسانه‌ای کند. مهدی مهدوی‌کیا پس از سقوط استیل‌آذین چند روزی به روستای چشمه اراک رفت؛ روستایی که پدر او در آن زندگی می‌کند. پدر مهدوی‌کیا که نمی‌تواند دردسرهای زندگی در تهران را تحمل کند حدودا بیست سالی است که به این روستا رفته و آنجا زندگی می‌کند. مهدوی‌کیا هم هر وقت فرصت کند پیش پدرش می‌رود و چند روزی را کنار او می‌گذراند. زمانی که به مهدوی‌کیا زنگ زدیم در این روستا بود و می‌خواست چند ساعت بعد از این گفت‌وگو به سمت تهران حرکت کند. *شنیده‌ایم به روستای پدری‌ات رفته‌ای؟ چه خبر است؟ آمده‌ام سری به پدرم بزنم. دو سه روز اینجا بودم. *شنیده‌ایم به روستا که می‌روی در کارهای کشاورزی و دامپروری به پدرت کمک می‌کنی؟ نه. کی گفته؟ این‌طوری نیست. من به اینجا می‌آیم که پدرم را ببینم. بعد هم برای تفریح می‌آیم. می‌آییم اینجا یک استراحتی می‌کنیم و دور از ترافیک تهران چند روز می‌گذرانیم و برمی‌گردیم. *اما شنیده‌ایم که یک سری کارهایی که در کودکی انجام می‌دادی را در روستا انجام می‌دهی؟ نه. من برای تفریح می‌آیم. چیدن پشم گوسفند و این قبلی کارها تخصص می‌خواهد. کار هر کسی نیست. حالا شما از چه کسی این حرف‌ها را شنیده‌اید؟ *از هادی. برادرت. نه. این‌طوری نیست. شاید یک زمانی که به اینجا می‌آییم یک ذره به پدرم کمک کنیم ولی بیشتر دنبال تفریح هستیم. استراحت می‌کنیم و انصافا این‌طوری نیست که خودمان را به کار ببندیم. اگر باشد که می‌گویم. مشکلی با گفتن این چیزها ندارم. *بحث رفتن تو به پرسپولیس از مدت‌ها قبل وجود داشت. حتی بعد از آخرین بازی لیگ هم گفتی که دوست داری برگردی به پرسپولیس. حالا با این حرفی که زده‌ای شایعه رفتنت به پرسپولیس داغ‌تر شده. کسی با من حرف نزده. من علاقه قلبی دارم که به پرسپولیس برگردم و سال‌های آخر بازی‌ام را در پرسپولیس باشم. فکر کنم می‌توانم بیایم و انتظارات هواداران را هم برآورده کنم. اما الان پرسپولیس در جام حذفی است و جام حذفی مهم‌تر از بحث نقل و انتقالات است. من هم صحبت خاصی در این رابطه ندارم. امیدوارم پرسپولیس در این مقطع از فصل آرامش داشته باشد و فصل خوبی را پشت سر بگذارد. *اما می‌گویند مسئولان باشگاه با تو مذاکره کرده‌اند؟ نه. کسی با من تماس نگرفته. من هم با کسی صحبت نکرده‌ام. *به هر حال می‌گویند مسئولان باشگاه روی تو نظر دارند. این چیزی است که شما شنیده‌اید. ولی کسی با من حرف نزده. *از طرفی این شایعه هم وجود دارد که می‌گویند هدایتی به هیات مدیره پرسپولیس برمی‌گردد و شما را به این تیم می‌برد؟ من هم شنیده‌ام که ممکن است هدایتی به هیات مدیره پرسپولیس برگردد ولی مذاکره‌ای در این مورد با هدایتی نداشته‌ام. قرار است هفته بعد ایشان را ببینم. *اگر هدایتی به هیات مدیره پرسپولیس بیاید و علی دایی هم همچنان سرمربی تیم باشد، فکر می‌کنی با توجه به اتفاقات برنامه نود شانسی برای قرار گرفتن در لیست خرید دایی داری؟ من مشکلی با دایی ندارم. اگر ایشان سرمربی پرسپولیس باشد سلیقه خودش است و خودش باید بازیکن انتخاب کند. او باید تیم را ببندد. تصمیم‌گیرنده دایی است. *از طرفی گفته می‌شود شاید هدایتی تیمی مثل صبای قم را بخرد. اگر این اتفاق بیفتد به تیم او می‌روی؟ من هم شنیده‌ام که ممکن است هدایتی امتیاز یک تیم را بخرد. هفته بعد او را می‌بینم و اگر چیزی باشد به من می‌گوید. *سپاهان در بازی هفته آخر لیگ برتر با نفرات ذخیره‌اش مقابل سایپا بازی کرد. این در حالی است که دورتموند که قهرمان بوندسلیگا شده بود و قهرمانی‌اش بر همه مسجل بود، در هفته آخر با اینتراخت بازی کرد و با تمام قوا این تیم را برد و اینتراخت هم سقوط کرد. شما به عنوان بازیکنی که در بوندسلیگا و لیگ برتر ایران بازی کرده‌ای برای این دو مورد مشابه چه نظری داری؟ البته این دو مورد از یک جهت مشابه نیستند. سپاهان بازی حساسی در لیگ قهرمانان آسیا با بنیادکار داشته و این تصمیم مربی بوده که بازیکنانش را برای آن بازی مهم حفظ کند. من راجع به این موضوع حرف نمی‌زنم. ولی بازی اینتراخت و دورتموند را مستقیم می‌دیدم. اینتراخت تیم سابقم بود و دوست داشتم بماند. ولی دورتموند این تیم را شکست داد و اینتراخت سقوط کرد. *کری خاصی بین این دو باشگاه هست؟ نه کری ندارند. داربی هم نیست. در فوتبال آلمان این چیزها تعریف شده است که تیم‌ها تا آخرین هفته باید جدی بازی کنند و کار خودشان را بکنند. *ولی اتفاقی که در مورد مسابقه سپاهان و سایپا افتاد خیلی سر و صدا کرد؟ خب باید ببینید چه چیزی در ذهن مربی سپاهان بوده. ایشان هم توقع داشته در آسیا نتیجه بگیرد و به همین دلیل به بازیکنان اصلی‌اش استراحت داده است. *امسال همه تیم‌های تو سقوط کردند. هم استیل‌آذین، هم اینتراخت. ناراحت‌کننده بود. اینتراخت تیم با سابقه‌ای است و دوست داشتم بماند. *احتمال دارد اینتراخت امتیاز یک تیم دسته اولی را بخرد و دوباره در بوندسلیگای یک بازی کند؟ نه. این‌ها اتفاقاتی است که در فوتبال ایران می‌افتد. در فوتبال آلمان هیچ وقت چنین اتفاقاتی رخ نمی‌دهد. *ناصر حجازی هم به رحمت خدا رفت. بسیار متاثر شدم از فوت ایشان. ضایعه بزرگی برای فوتبال ایران بود. حجازی نیازی به تعریف من ندارد. ولی کاش وقتی این افراد زنده هستند قدرشان را بیشتر بدانیم. حالا خیلی از مسئولان بیشتر از گذشته متوجه جایگاه والای حجازی می‌شوند. *با او رابطه داشتی؟ بله. بیشتر آشنایی ما زمانی بود که در میدان محسنی، در پاساژی که بیشتر مغازه‌هایش برای ملی‌پوش‌ها بود، ایشان یک مغازه داشت و من هم یک مغازه داشتم. بیشتر مراوده‌هایمان آنجا بود. *چیزی از ناصر حجازی در ذهن داری؟ بله. آن چیزی که در ذهن من مانده محبوبیت فوق‌العاده ایشان بود. خیلی از ملی‌پوشان در آن پاساژ بودیم که همان زمان در تیم ملی بازی می‌کردیم ولی حجازی که فوتبال را کنار گذاشته بود بیشتر از ما مورد توجه مردم قرار می‌گرفت. باید دید ایشان چه شخصیتی داشته این قدر محبوب مردم بود. محبوبیت او باشگاهی نبود. همه مردم او را دوست داشتند؛ حتی پرسپولیسی‌ها. *چرا به عیادتش نرفتی؟ رفتم خانه ایشان. چند ماه قبل به عیادت ناصر حجازی رفتم. رفتم خانه‌شان. یک ساعت و نیم آنجا ماندم و خلوت کردیم و گپ زدیم. *در مورد چه چیزی حرف می‌زدید؟ بیشتر راجع به فوتبال و البته احوال‌پرسی. شب خیلی خاطره‌انگیزی بود برای من. فراموش نمی‌کنم. اتفاقا یکی از برادرانم به خاطر مغازه میدان محسنی، رابطه بیشتری با خانواده حجازی داشت. ولی دلیلی نداشت این موضوع را رسانه‌ای کنیم. ایشان خیلی با بیماری‌اش مبارزه کرد و به خانواده‌اش تسلیت می‌گویم. اگر مشکلی پیش نیاید سعی می‌کنم در مراسم تشییع جنازه‌اش شرکت کنم. 43 43
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 338]
-
گوناگون
پربازدیدترینها