واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: براى اين كه هر روز، روز جهانى كودك باشد لطفاً كودكى تان را جايى جا نگذاريد
[باران طلايى]
بچه ها صاحب گنج بزرگى هستند واگر بدانند با حفظ اين گنج، همه روزهاشان تازه و آفتابى مى ماند، هرگز آن را گم نمى كنند. اين گنج «كودكى» است؛ مراقب باشيد «كودكى»تان جايى جا نماند.
«كودكى» رنگ و وارنگ است مثل يك جعبه مداد رنگى.
«كودكى» خوشبوست، مثل همه گل هاى زيباى دنيا. مثل پاك كن ها و خودكارهاى عطرى، مثل روزهاى عيد، مثل چادر نماز مادر، مثل خانه، وقتى كه از مدرسه برمى گردى، مثل مدرسه وقتى كه ۲۰ مى گيرى.
«كودكى» زيباست، مثل پروانه ها، كفشدوزك ها، دريا، ساحل شنى، جنگل و كوير، مثل دوستى.
«كودكى» خوشايند است مثل خنديدن از ته ته دل، بى هيچ غمى كه پشت آن خنده پنهان شده باشد، مثل كارت پستال هاى جلوى مغازه كتابفروشى نزديك مدرسه، مثل برچسب هاى جورواجور كه گاهى نمى شود يكى اش را انتخاب كرد.
«كودكى» ساده است، مثل مشق هاى كلاس اول، مثل بازى قايم باشك ، مثل دل همه بچه ها.
«كودكى» پر راز و رمز است، مثل بعضى از حرف هايى كه بزرگترها مى زنند، مثل جاهايى كه نرفته ايم، مثل گل هايى كه نبوييده ايم، راه هايى كه نرفته ايم و قصه هايى كه نشنيده ايم. مثل سايه ها، گذر فصل ها، تبديل يك بذر كوچك به يك گياه بزرگ، مثل گم نشدن پرنده هاى مهاجر، فواره هاى ميدان كه رنگ و وارنگ مى شوند، چند خيابان بالاتر از مدرسه، يك محله ديگر، يك شهر ديگر، يك كشور ديگر، يك سياره ديگر، مثل زير پوسته زمين و آن طرف آسمان، مثل ابرها، مثل بال هاى شيشه اى سنجاقك ها. «كودكى» پرهياهوست، مثل زنگ تفريح، مثل تعطيلى مدرسه، مثل پارك، عصر روزهاى تعطيل.
«كودكى» پر از شوق و اميد است. مثل صبح اول مهر، مثل آرزوى بزرگ شدن آنقدركه كفش هاى مادرمان اندازه پاى ما شود.
فكر كنيد زندگى بدون اين همه، چه شكلى مى شود بى هيچ رنگ و بويى، بى هيچ آرزويى، بى هيچ شادى و لبخندى، بى هيچ هياهويى، خاكسترى و سرد مثل زندگى بعضى از آدم بزرگ ها كه كودكى شان را فراموش كرده اند. آنها هيچ وقت از ديدن جعبه اى پر از مداد رنگى ذوق زده نمى شوند، هيچ وقت فكر نمى كنند به اينكه يك بذر ريز هندوانه چطور يادش نمى رود كه به هيچ چيز بجز هندوانه تبديل نشود، آنان حوصله و وقت بازى ندارند و حوصله و وقت فكر كردن به شهرها وكشورها و سياره هاى ديگر را هم ندارند و فكر مى كنند به هر كجا كه روى آسمان همين رنگ است، راز و رمز به جاى كنجكاو كردن شان، عصبانى شان مى كند و همه سر و صداها اعصاب شان را خرد مى كند. آدم بزرگ هايى كه «كودكى» شان را فراموش كرده اند، اغلب فقط به «بيزينس» فكر مى كنند. يعنى كار در مقابل دريافت پول، خريد و فروش در مقابل دريافت پول، زندگى در مقابل دريافت پول. همه چيز براى آنان سخت است، آخر فقط با «كودكى» مى توان هيچ چيز را جدى نگرفت، ديگران را به آسانى بخشيد و تلخى ها را به آسانى فراموش كرد و هر لحظه زندگى را تازه و زيبا و هيجان انگيز ديد. فقط با «كودكى» مى توان به آسانى دوست شد، به آسانى همه چيز را قسمت كرد و به آسانى شاد بود. فقط با «كودكى» هر روز، يك روز تازه و متفاوت است و هر شب رازهاى زيادى در دل دارد. پس لطفاً لطفاً لطفاً «كودكى»تان را هيچ كجا جا نگذاريد. آن را توى دل تان براى هميشه نگه داريد. خيلى به دردتان مى خورد.
چهارشنبه 17 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]