تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كسى كه بهره‏اى از دانش ندارد معنا ندارد كه ديگران او را سعادتمند بدانند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804224863




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به پديده ازدواج دختران با پسران جوانتر ؛ به او فرصت بده تا كفايتش را ثابت كند


واضح آرشیو وب فارسی:قدس: نگاهي به پديده ازدواج دختران با پسران جوانتر ؛ به او فرصت بده تا كفايتش را ثابت كند
ميترا رحمان پور
اين روزها، و شايد كمي دقيق تر اين يك ماهه اخير، مسأله اي مطرح شد كه برمبناي آنچه كه عرف مي ناميم، هم براي مردم و هم

براي كارشناسان اجتماعي و خانواده يك شوك محسوب مي شد. و آن مسأله، ارائه آماري از سوي سازمان ثبت احوال كشور بود كه حكايت از افزايش آمار ازدواج پسران با دختران بزرگتر از خود داشت. آماري كه تا مدتي رسانه ها و سايتهاي مختلف خبري را درگير خود كرده بود.
در اين گزارش تلاش شده، با نگاهي منصفانه به زواياي نه چندان آشكار اين قضيه، از زبان خود اين زوجها به وصف حالشان بپردازيم.
***
اگر بگوييم اين روزها ازدواج به بزرگترين ريسك زندگي دختران و پسران تبديل شده است، پر بيراه نگفته ايم. ازدواجي كه بيش از هر چيز سنتهاي جامعه بر آن حكمراني مي كند. اما تفاوت انسانهاي امروزي با ديروزي، همين سنتها را تحت تأثير قرار داده و باعث شده به عنوان نمونه، آمار ازدواجهايي كه اختلاف سني بين زوجه و زوج صفر بوده در سه ماهه سال 87 نسبت به زمان مشابه در سال گذشته از11/ 91 به 12/29 درصد، ازدواجهايي كه زوجه يك سال از زوج بزرگتر بوده، از 57/3 به 3/68 درصد و ازدواجهايي كه زوجه دو سال بيشتر از زوج سن داشته از 2/08 به 2/17 درصد افزايش داشته باشد. همچنين سبب شده شاهد افزايش 57/57 درصدي ازدواجهايي باشيم كه سن زوجه 20 سال بيشتر از زوج است. شايان ذكر است كه آمار طلاق نيز در همه موارد افزايش چند درصدي داشته است.
* تغيير ساختار ذهني و شخصيتي پسران
در گذشته پسران خانواده تا به سني مي رسيدند كه مي توانستند كار يا حرفه اي را فرابگيرند، حداقل در زمان تعطيلي مدارس، به دنبال كار گشته و در اجتماع خارج ازمنزل، شخصيت محكمتر و مستقلتري پيدا مي كردند، درحالي كه امروزه اكثر فرزندان پسر حتي تا سنين بالاي 20 سال و در صورت تحصيل تا پايان اين دوران، حداقل از نظر اقتصادي به خانواده وابسته هستند. اينجاست كه وقتي به سن ازدواج مي رسند، و زمان مستقل شدن آنها فرا مي رسد، هم از نظر مالي استقلال و پشتوانه محكمي ندارند و هم ترجيح مي دهند همسري داشته باشند كه بتوانند قسمتي از بار زندگي را بر دوش او بگذارند. باري كه تنها بخشي از آن مي تواند مالي باشد و بخش ديگرش مربوط به قبول مسؤوليتها و مشكلاتي است كه پسران تا اين سن از قبول يا انجامش شانه خالي كرده اند.در نتيجه براي رسيدن به اين هدف ديگر جنبه سنتي حاكميت مرد بر زندگي رنگ مي بازد و آنها ترجيح مي دهند كه حتي همسرشان بزرگتر باشد تا به تكيه گاه محكم تري تبديل شود.
* بالا رفتن سن ازدواج و مشكلات دختران
از طرفي بالا رفتن سن ازدواج شايد براي پسران مشكل بزرگي محسوب نشود، چون حتي از سن ازدواجشان هم كه گذشته باشد، ترجيح مي دهند همسري كم سن و سال تر از خود برگزينند، ضمن اينكه بسياري از آنها وضعيت مالي مناسبي هم تا اين سن پيدا كرده اند و هميشه دختراني باب ميلشان هستند كه به اختلاف سني زياد توجه نكنند و با رؤياي يك زندگي مرفه به پيشنهادشان پاسخ مثبت دهند. در نتيجه اين مردان كمتر به دختراني در محدوده سني خود مي انديشند.
اما اين قضيه براي دختراني كه سنشان كمي بالا مي رود به گونه اي كاملاً متفاوت رخ مي دهد. امروز كم نيستند دختراني كه در عنفوان جواني خود، تب رفتن به دانشگاه و يا مستقل شدن در آنها داغ بود و احساس مي كردند ازدواج مانعي بر سر راه پيشرفتشان خواهد بود. در نتيجه به پيشنهادهايي كه براي ازدواج به ايشان مي شد اكيداً جواب منفي مي دادند و فقط به فكر استقلال خود بودند. اما حال به سني رسيده اند كه حس مي كنند تنهايي آزارشان مي دهد و يا آمادگي ازدواج پيدا كردهاند، اما مردان كمتري خواهان ازدواج با ايشان هستند. در نتيجه اينها از ترس تنها ماندن در ادامه راه زندگي و يا خلاص شدن از حرف و حديثهاي اطرافيان، حاضرند خطر را بپذيرند و با پسري كه از خودشان كوچكتر است ازدواج كنند. هر چند كه از آينده خود مطمئن نباشند.
* تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
مريم 35 ساله كارشناس ارشد حسابداري از همسرش 3 سال بزرگتر است. آنها 3 سال است كه ازدواج كرده و كودكي يك ساله دارند خودش مي گويد: وقتي همسرم به خواستگاري آمد فاميل و خانواده فقط به نهي اين ازدواج پرداختند. همه هم فقط به اختلاف سني توجه مي كردند نه به جنبه هاي مثبت شخصيتي همسرم. آنها مي گفتند كه او به خاطر درآمد و كار توست كه قصد ازدواج با تو را دارد. من آن زمان در دو راهي بزرگي قرار گرفته بودم. از يك سو شخصيت همسرم مرا مجذوب خود كرده بود. او مردي مهربان، با ايمان، خوش اخلاق و جسور بود كه ريسك چنين ازدواجي را پذيرفته بود و از سوي ديگر ترس از آينده داشتم. در اين ميان يكي از همكارانم حرفي زد كه باعث شد تصميم خود را قطعي كنم. او به من گفت بر فرض كه او به خاطر شرايط مناسب مالي تو، تن به اين ازدواج داده باشد، چه عيب دارد. اين هم مي تواند مثل مزاياي ديگري باشد كه هر دختري مي تواند داشته باشد، نكته مثبتي كه تو را از ديگران براي او متمايز ساخته است. همين شد كه من جواب مثبت دادم و اين گونه بود كه زندگي شيرين مشتركمان آغاز شد. ما از همان اول با هم قرار گذاشتيم كه راه زندگي را خودمان تعيين كنيم و اجازه دخالت به ديگران ندهيم و تا كنون نيز به مشكل حادي بر نخورده ايم كه خودمان از پس آن برنيامده باشيم.
- اما «ترلان» نظر ديگري دارد. او كه 31 ساله و شوهرش 23 ساله است خود را زني فريب خورده مي پندارد. او مي گويد: « با فرزاد در يك ميهماني دوستانه آشنا شده و پس از يكسال و نيم كه با هم دوست بودند ، فرزاد با ادعاي عشق فراوان از او خواستگاري كرده است».
ترلان با توجه به خاطره تلخ از ازدواج اولش با مردي كه 14 سال از او بزرگتر بود و در پي ابراز علاقه شديد فرزاد پيشنهاد وي را مي پذيرد اما هنوز يك سال از ازدواجشان نمي گذرد كه متوجه مي شود تمام آن ابراز محبتها فقط به خاطر پول او بوده است. در حال حاضر وي تنهاتر از روزهاي مجردي اش به سر مي برد و كمتر از هر زمان ديگري شوهرش را مي بيند و تنها زماني فرزاد به او روي خوش نشان مي دهد كه از او پول بخواهد و اگر هم ترلان مخالفتي در دادن پول داشته باشد روزگارش سياهتر از هميشه است.
- سينا 30 ساله با همسرش در محل كار آشنا شده است. وي زماني كه 24 ساله بوده به يكي از همكارانش علاقه مند مي شود و احساس مي كند اخلاق و رفتار وي همان است كه او مي خواسته است.
خودش مي گويد: «وقتي فهميدم همكارم پنج سال از من بزرگتر است، خيلي جا خوردم. ابتدا، با توجه به جواب منفي همكار سابق و همسر فعلي ام از پيشنهادي كه مطرح كرده بودم كاملاً منصرف شدم اما با گذشت زماني اندك و فكر بسيار به اين نتيجه رسيدم كه اين دليل كوچكي براي از دست دادن دختر رؤيايي ام مي باشد. با توجه به اينكه از نوجواني كار مي كردم و در اجتماع بودم و تجربه ام در مقايسه با همسالانم بيشتر بود و به قولي حسابي مرد شده بودم بعد از يك سال توانستم همسرم را نيز قانع كنم كه مي توانم تكيه گاهي مناسب براي او باشم. هم اكنون كه پنج سال از ازدواجمان مي گذرد احساس مي كنم كه تصميم اشتباهي نگرفته ام. هر چند مثل تمام ازدواجهاي ديكر مشكلاتي گريبانگير زندگي مان مي شود، اما تا به حال توانسته ايم با پيوند محكمي كه بين مان حاكم شده با سختي ها كنار بياييم».
- محمد كه شش سال از همسرش بزرگتر است، در اين زمينه مي گويد: «طبيعي است كه پسر به واسطه مرد بودنش و سنتي كه ساليان سال بر فرهنگ جامعه حاكم بوده بايد چند سالي از دختر بزرگتر باشد، اما زوجي را مي شناسم كه 18 سال پيش ازدواج كردند، در حالي كه پسر از دختر 6 سال كوچكتر بود، از نظر مالي صفر و ضعيف بودند و به خاطر اين اختلاف سني حتي مورد بي مهري خانواده هايشان واقع شدند، اما چون با عشق و درك متقابل زندگي را شروع كرده بودند توانستند با دست خالي زندگي بسيار خوبي را بسازند، هر دو ديپلمه بودند ولي الان كارشناس ارشد هستند و بسيار موفق و صاحب دو فرزند با زندگي خوب مي باشند.»
- حميده با سني حدود 50 سال، تفاوت سني خود و همسرش را چهار سال عنوان مي كند. وي از شرايط زندگي خود به ستوه آمده است و مي گويد: «مردها اگر 10 سال هم از تو بزرگتر باشند باز هم بچه اند، چه برسد به اينكه كوچكتر هم باشند.»
وي معتقد است: براي همسرش نقش مادر را دارد كه مدام بايد از فرزندش پرستاري كند و گه گاه شيطنتهاي او را ناديده بگيرد و مراقب باشد كه مبادا خطا يا اشتباهي از او سر بزند. ضمن اينكه آرزوي تكيه گاه بودن همسرش براي او به اميدي عبث تبديل شده كه حتي در خواب هم نمي تواند شيريني اش را حس كند.
- خانم مسن ديگري نيز در همين باره به گزارشگرمان مي گويد: «دخترم با وجود مخالفتهاي من و پدرش با مردي كه 2 سال از خودش كوچكتر بود ازدواج كرد. همسرش مرد بدي نيست اما انگار به جاي همسر به دنبال مادري براي خود بوده است كه همچون مادر مرحوم خود به امورش رسيدگي و جاي خالي او را برايش پر كند. عمده بار زندگي بر دوش دخترم است. هر چند او گلايه اي ندارد و سعي مي كند كه زندگي خود را شيرين جلوه دهد اما يك مادر اين چيزها را خوب مي فهمد. نگاه او هيچ گاه نگاه زني نيست كه زندگي رضايت بخشي دارد».
- اما بشنويم از درد دل آقاي «ت» كه از همسرش سه سال كوچكتر است و 59 سال سن دارد. «خودش ماجرا را اين گونه تعريف مي كند: جوان بودم، عاشق دختر همسايه مان شدم . به هر زحمتي بود خانواده ام را راضي كردم تا به خواستگاري اش رفتند و با كلي مكافات با هم ازدواج كرديم. نمي گويم زندگي بدي داشتيم. لحظه هاي شيريني هم بودند كه شايد هيچ كس ديگر نمي توانست آنها را به من هديه كند، اما اكنون كه سني از من گذشته است و بعد از 30 سال كار، نياز به استراحت دارم اين من هستم كه مدام بايد به كارهاي داخل و خارج از منزل رسيدگي كنم. زيرا همسرم ديگر تواني براي اين كارها ندارد.»
- خانمي كه به هيچ عنوان تمايلي به گفتن اسم كوچكش ندارد و از بي وفايي مردان زمانه حسابي شاكي است، اين گونه ماجراي خود را بيان مي كند: «زماني كه 24 سال داشتم و جوان و زيبا بودم، پسري از اقوام به خواستگاري ام آمد كه 2 سال از خودم كوچكتر بود. ولي من و خانواده ام با اين وصلت مخالف بوديم. او آنقدر اصرار ورزيد كه توانست مرا به خود علاقه مند كند و من به خاطر او خانواده ام را قانع كردم. آن زمان نه كار درستي داشت و نه وضع مالي مناسب. به همت خودش، با كمك و حمايت پدرم و صبوريهايي كه به خرج دادم با گذشت مدتي طولاني، توانستيم زندگي نسبتاً خوبي فراهم كنيم. اما بعد از 27 سال زندگي مشترك، حالا كه به خاطر سختي هايي كه در زندگي با همين مرد تحمل كردم، شكسته شدم، و ديگر نشاط و طراوت سابق را ندارم، او به ياد بزرگتر بودن من افتاده و مدام به هر بهانه اي اين موضوع را يادآور مي شود و زمزمه داشتن همسري جوانتر و زيباتر را سرمي دهد . قديمي ها مي گفتند كه زن زود شكسته مي شود، اما من فكر مي كردم كه مي توانم به عشق و انصاف همسرم دلگرم باشم. افسوس كه اشتباه مي كردم.
* فيلهايي كه ياد هندوستان مي كنند!
واقعيت اين است، آنچه كه در عرف ما بسيار ديده شده و پذيرفتني تر است، اين است كه، سن مرد بايد از زن بيشتر باشد. شايد چون زنان به علل مختلف از جمله زايمان و استرسهاي زندگي، زودتر از مردها شكسته مي شوند. شايد هم به اين علت كه گاهي ظاهر براي مردان، بيش از يك عمر زندگي و خاطراتش مهم مي شود پس بنا به قولي زود فيلشان ياد هندوستان مي كند. در نتيجه زن بايد همواره براي همسرش طراوت و شادابي داشته باشد.
اما اين دليل نمي شود كه ما هميشه ازدواجهايي را كه ممكن است زوجه از زوج سن بيشتري داشته باشد محكوم به شكست بدانيم. آنچه مسلم است، در مورد اختلاف سن نمي توان با قاطعيت نظر داد؛ چون بسياري از اين گونه ازدواجها سالهاي سال دوام داشته و آرامش و احترام برآن حاكم بوده است، همان طور كه شاهد شكست بسياري نيز بوده ايم. اما نكته اينجاست كه تفاوت سني به تنهايي عامل شكست يا موفقيت يك ازدواج نيست بلكه عوارض و پيامدهايي كه ممكن است از اين اختلاف سني ناشي شود، مي تواند بر ميزان تعامل و تفاهم حاكم بر اين زندگي تأثير گذار باشد. همچنان كه اگر در كنار اين تفاوت سني، تفاوتهاي ديگري نظير تفاوت فرهنگي، اقتصادي، تحصيلي و يا سطح درك طرفين نيز وجود داشته باشد و مسبب اختلاف شود، موجبات نسبت دادن اين اختلافها به تفاوت سني فراهم مي آيد.
ولي اگر زوجين به گونه اي تعامل و تفاهم داشته باشند كه اين اختلاف رخ ننمايد، به عنوان مثال اگر در تصميمگيريها زن بگونه اي عمل كند كه بزرگتر بودن و يا تجربه بالاتر او به چشم نيايد، و به همسرش اجازه دهد احساس كفايت و تسلط بر زندگي را داشته باشد، چرا بايد اين زندگي منجر به شكست شود؟
فقط بايد به خاطر داشت كه براي داشتن يك زندگي شيرين و پايدار، بايد همواره هوشمند و هوشيار بود. همين و بس.
 چهارشنبه 17 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قدس]
[مشاهده در: www.qudsdaily.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن